مصحف فاطمه سلام الله علیها
از جمله فضائل فاطمه زهراء (سلام الله علیها) که اهل بیت (علیهم السلام) نیز آن را بارها مورد توجه و اشاره قرار داده اند و از سوئی فضیلت و منشأ علم و دلیل امامت برای اهل بیت (علیهم السلام) نیز محسوب می شود، وجود مکتوبی به نام مصحف فاطمه (سلام الله علیها) است که در این مقاله به معرفی آن بواسطه روایاتی که در مورد آن وارد شده، می پردازیم.
علم اهل بیت (علیهم السلام)
علوم اهل بیت (علیهم السلام) هم چنان که لدنی و از سوی خداوند است، ظواهری برای اتمام حجت و احتجاج بر مردم دارد که این نیز از جانب خداوند است و فضیلتی کمتر از الهامات قلبی و علوم معنوی ایشان ندارد. از جمله نشانه ها و علومی که اهل بیت (علیهم السلام) از آنها استفاده می کنند و جنبه ظاهری دارد و هیچ کس جز ایشان به آنها دسترسی ندارند، نشانه ها و علومی است که به صورت ارث در بین اهل بیت (علیهم السلام) استمرار یافته است که از جمله ی آنها انگشتر، شمشیر، زره، پرچم و عمامه و عصای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، جفر (جفر سرخ و جفر سپید)، جامعه، مصحف یا کتاب حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام)، صحیفه مختومه الهی، و مصحف حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، الواح موسی (علیه السلام)، عصای موسی (علیه السلام)، طشت قربانی موسی (علیه السلام)، خاتم سلیمان (علیه السلام) است که در روایات به توضیح این کتب پرداخته شده است.[1] بنابراین مصحف فاطمه (سلام الله علیها) یکی از منابع علم اهل بیت (علیهم السلام) می باشد که بارها با آن احتجاج نموده و حقانیت بیان خویش را به آن مستند نموده اند. علی بن ابی حمزه از امام کاظم (علیه السلام) روایت نموده است که فرمودند: مصحف فاطمه (سلام الله علیها) نزد من است.[2] امام صادق (علیه السلام) نیز فرمود: به خدا قسم مصحف فاطمه (سلام الله علیها) نزد ما هست[3] که نشان دهنده موروثی بودن این علوم نزد اهل بیت (علیهم السلام) است. ابوعبیده حذاء می گوید: امام باقر (علیه السلام) به من فرمود: هر کس شمشیر پیامبر و زره و پرچم مغلبه و مصحف فاطمه (سلام الله علیها) در نزد او باشد، چشمش روشن است.[4] ابوبصیر از امام صادق (علیه السلام) روایت می کند که فرمودند: ابو جعفر(امام باقر (علیه السلام)) از دنیا نرفت تا آنکه مصحف فاطمه (سلام الله علیها) را در بر گرفت.[5] این مطلب نیز اهمیت و موقعیت والای مصحف فاطمه را نزد اهل بیت (علیهم السلام) روشن می سازد.
مصحف فاطمه (سلام الله علیها)
پس از اینکه به اهمیت مصحف فاطمه (سلام الله علیها) نزد اهل بیت (علیهم السلام) اشاره کردیم به بیان منشأ آن پرداخته که اجمالی از معرفی آن مکتوب شریف است. برخی از اصحاب از امام صادق (علیه السلام) در مورد مصحف فاطمه (سلام الله علیها) سوال کردند که حضرت در جواب مدت طولانی سکوت کردند و پاسخ دادند که: فاطمه (سلام الله علیها) بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هفتاد و پنج روز عمر کردند و به خاطر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اندوه فراوانی را تحمل می کردند. در این مدت جبرئیل بر ایشان نازل میشد و ایشان را به نیکوئی تسلی و تسلیت می داد و از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و جایگاه آن حضرت برای او تعریف می کرد و همچنین از اخبار آینده که مربوط به فرزندان آن حضرت بود، خبر می داد و امیرالمومنین علی (علیه السلام) آن را می نوشت. این است مصحف فاطمه (سلام الله علیها).[6] در روایت دیگری فرمودند: فاطمه (سلام الله علیها) مصحفی از خود به یادگار گذاشت که قرآن نیست و اما کلامی از کلام خداوند است که برایشان وحی می فرمود و پیک خداوند[7] بیان می کرد و امیرالمومنین علی (علیه السلام) آن را می نگاشت.[8] حمّاد بن عثمان می گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: مصحف فاطمه چیست؟ امام (علیه السلام) فرمود: پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به شدّت محزون و افسرده گردید، پس خداوند فرشته اى به سوى او مى فرستاد تا وى را تسلّى دهد و همدم او بوده با فاطمه (سلام الله علیها) هم صحبت شود. فاطمه (سلام الله علیها) این مطلب را براى حضرت على (سلام الله علیها) تعریف می کند و حضرت علی (علیه السلام) به او گفت: هرگاه آن فرشته آمد و با تو سخن گفت، کلام او را براى من بازگو کن و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) شنیده هایش از آن فرشته را براى حضرت علی (علیه السلام) نقل می کرد و علی (علیه السلام) نیز آنها را مى نوشت تا در نتیجه این مصحف فراهم آمد. حماد گوید: امام بلافاصله فرمود: مطالب این مصحف در باره احکام حلال و حرام نیست، بلکه اخبار غیبى و آنچه که در آینده واقع خواهد شد، در این مصحف نوشته شده است.[9]
ابوبصیر از امام باقر (علیه السلام) در مورد مصحف فاطمه (سلام الله علیها) سوال نموده که آن حضرت فرمودند: خداوند آن را بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر فاطمه (سلام الله علیها) نازل نمود و قرآن در آن نیست. در دو جلد از زبرجد است و ورق هایش از در سفید است و در آن اخبار گذشته و آینده تا روز قیامت است. در آن خبر آسمان ها و ملائکه و تعداد ایشان و غیر ایشان است و خبر تعداد و نام مخلوقات مرسل و غیر مرسل است و کسانی که به سوی ایشان فرستاده شده اند ،می باشد. اسامی تکذیب کنندگان و ایمان آورندگان به ایشان است. اسامی جمیع مومنین و کافرین تا روز قیامت در آن ثبت شده است. همچنین شهرهای شرق و غرب عالم را توصیف نموده و تعداد مؤمنین و کافرین و ویژگی های هر تکذیب کنندهای در آن است. از گذشتگان در آن سخن آمده و از طاغوت های ایشان که به حکومت رسیده و مدت حکومت ایشان در جمیع دوران نیز تعیین شده. صفات و تعداد اهل بهشت و اسامی ایشان و نیز اهل جهنم نیز در آن است. علم قرآن و تورات و انجیل و زبور به همان صورتی که نازل شده اند در آن است.
هنگامی که خداوند خواست تا آن را بر فاطمه (سلام الله علیها) نازل کند، جبرئیل و میکائیل و اسرافیل را مأمور این کار نمود که در نیمه شب جمعه رخ داد در حالی که فاطمه (سلام الله علیها) در حال نماز بود و بعد از اینکه نمازش تمام شد به او سلام کردند و گفتند: سلام (خداوند) بر تو سلام می فرستد و مصحف را بر دامن او نهادند و او نیز فرمود: سلام مخصوص خداوند است و از اوست و به سوی اوست و بر شما ای فرستادگان خدا سلام باد. سپس فرشتگان به آسمان عروج کرده و فاطمه (سلام الله علیها) بعد از نماز صبح تا ظهر مشغول خواندن آن مصحف شد تا اینکه به آخرش رسید. و یقینا اطاعت از فاطمه (سلام الله علیها) برتمام مخلوقات الهی از جن و انس و وحوش و انبیاء و ملائکه واجب است. پس از این مصحف به امیرالمومنین علی (علیه السلام) و از ایشان به امام حسن (علیه السلام) و سپس به امام حسین (علیه السلام) و سپس به ما رسید تا اینکه نزد صاحب امر برسد. ابوبصیر فرمود: این علم بسیاری است. امام (علیه السلام) فرمود: تمام این مطالب از ورق اول بود و از ورق دوم هیچ مطلبی نگفتم.[10]
مطالب مصحف
اموری که در روایات از مصحف فاطمه (سلام الله علیها) بیان شده را در چند بند ذکر می کنیم و بعد با ذکر چند نمونه از مصادیق آن از روایات با برخی از مطالب آن آشنا می شویم.
1. محتوای آن در مورد علم آینده می باشد که اشاره ای به حلال و حرام (فقهی) نشده است.[11]
2. مطلبی از قرآن در آن نیست.[12]
3. مقدار مصحف فاطمه (سلام الله علیها) همانند قرآن موجود نزد مسلمین است.[13]
4. در مصحف فاطمه (سلام الله علیها) وصیت ایشان هست.[14]
5. حوادث آینده در آن گزارش شده است.[15]
6. اخبار آینده در مورد ذریه فاطمه زهراء (سلام الله علیها) در آن است.[16]
7. نام تمام حاکمان سرزمین ها تا روز قیامت در آن ثبت شده است.[17]
8. در آن مطالبی است که مردم را به اهل بیت (علیهم السلام) محتاج می کند در حالی که اهل بیت (علیهم السلام) به هیچ کس محتاج نیستند.[18]
از جمله اموری که اهل بیت (علیهم السلام) آن را از مصحف فاطمه (سلام الله علیها) خبر داده اند، چند خبر است که آنها را ذکر می کنیم.
الف. امام صادق (علیه السلام) فرمود: در سال 128هـ ق، زنادقه ظهور می کنند و فرمودند که من این مطلب را از مصحف فاطمه نقل می کنم.[19] علامه مجلسى (ره) گوید: من فکر می کنم که مقصود از زنادقه امثال ابن ابى العوجاء و ابن مقفّع باشند که با امام صادق (علیه السلام) مجادله و مناظره می کردند و سال 1288 هجرى، بیست سال قبل از وفات امام صادق (علیه السلام) است که زمان طغیان و کثرت این طایفه بود و یا آنکه مراد خلفاى بنى عباسند که کتب زنادقه را در آن سال ترویج دادند.[20]
ب. امام صادق (علیه السلام) از مصحف فاطمه بر تکذیب بنی الحسن که ادعای امامت نموده بودند و زیدیه نیز با ایشان همراه شده بودند می پردازد و می فرماید: همانا در جفرى که (پیشوایان زیدیه) یاد می کنند (و مدعى هستند که نزد آنهاست) چیزهائى است که ایشان را ناپسند آید، زیرا آنها به حق معتقد نیستند، در صورتى که حق در آن جفر است (در آن نوشته است که از ایشان کسى به امامت نمی رسد و اجازه خروج و جنگیدن ندارد) و باز اگر راست می گویند، قضاوت هاى علی (علیه السلام) و احکام میراثى را که فرموده است (و در جفر نوشته است) بیرون آورند، راجع بمیراث خاله ها و عمه ها از ایشان بپرسید (اگر توانستند جواب گویند و باز اگر راست می گویند) مصحف فاطمه (سلام الله علیها) را که وصیتش در آن و سلاح پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز همراه آنست، بیرون آورند (وصیت فاطمه (علیها السلام) ایشان را تکذیب می کند و سلاح پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نزد ماست نه نزد ایشان).[21]
همچنین در روایت دیگر نیز امامت را از غیر اهل بیت (علیهم السلام) با استناد به مصحف فاطمه (سلام الله علیها) رد می کنند. امام صادق به فضیل بن سکره می فرماید: اى فضیل، می دانی اندکى پیش من در چه مطالعه می کردم؟ گفتم: نه، فرمود: در مصحف فاطمه (علیها السلام)، کسى نیست که روى زمین به پادشاهى رسد، جز اینکه نام وی و پدرش در آن نوشته شده است و من براى اولاد حسن (علیه السلام) در آن کتاب چیزى نیافتم.[22]
در موردی دیگر به ولید بن صبیح فرمودند: ای ولید، در مصحف فاطمه (سلام الله علیها) نگاه کردم و برای فرزندان فلانی ندیدم مگر به اندازه گرد و خاک برخاسته از نعل.[23] (مراد به حکومت رسیدن فرزندان امام حسن (علیه السلام) است که با کمک زیدیه مدت کمی توانستند بر مدینه حاکم شوند.)
از امام صادق (علیه السلام) در مورد محمد بن عبدالله بن الحسن سوال شد که فرمودند: هیچ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و وصی و پادشاهی نیست مگر اینکه نام او در مصحف فاطمه (سلام الله علیها) است و به خدا قسم اسمی از محمد بن عبدالله بن حسن در آن نبود.[24]
منبع: سایت پژوهه
-------------------------------------------
پی نوشتها:
[1] - مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الإرشاد، قم، انتشارات کنگره جهانى شیخ مفید ، 1413 هـ ق، ج 2، ص: 186و 187و 188 و مجلسی، محمد باقر؛ بحار الانوار ، بیروت، موسسة الوفا، 1404 هـ ق، ج 26، ص: 33
[2] - صفار قمی، محمد بن الحسن بن فروخ، بصائرالدرجات، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، 1414 هـ ق، ص 154
[3] - همان، ص153
[4] - همان، ص186
[5] - همان، ص158
[6] - مجلسی، محمد باقر؛ پیشین، ج 26، ص: 41
[7] - فیروزآبادی گفته است که مراد از پیک خداوند، جبرئیل (ع) است.
[8] - مجلسی، محمد باقر؛ پیشین، ج 26، ص41
[9] - کلینى، محمد بن یعقوب؛ الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة ، 1365ش، ج 1، ص: 240
[10] - طبری، محمد بن جریر، دلائل الإمامة، قم، دارالذخائر للمطبوعات، بی تا، ص 27 و 28
[11] - مجلسی، محمد باقر؛ پیشین، ج 26 ،ص44
[12] - کلینى، محمد بن یعقوب؛ پیشین، ج 1، ص 240
[13] - همان، ج 1، ص 239
[14] - همان، ج 1، ص241
[15] - همانج : 1 ص 240
[16] - همان ج : 1 ص 241
[17] - مجلسی، محمد باقر؛ پیشین،ج 26، ص 18
[18] - کلینى، محمد بن یعقوب؛ پیشین، ج 1، ص 240
[19] - همان، ج 1، ص 240
[20] - مصطفوی، سید جواد؛ اصول کافى-ترجمه مصطفوى، تهران، کتابفروشی علمیه اسلامیه، اول، بی تا، ج 1، ص 347
[21] - کلینى، محمد بن یعقوب؛ پیشین، ج 1، ص241
[22] - شیخ صدوق، محمد بن علی؛ علل الشرائع، قم، انتشارات مکتبه داوری، ج1 ،ص 207
[23] - مجلسی، محمد باقر؛ پیشین، ج 26، ص48
[24] - مازندرانی، محمد بن شهرآشوب؛ المناقب، قم، موسسه انتشارات علامه، 1379 هـ ق، ج4 ،ص249
افزودن دیدگاه جدید