رفتن به محتوای اصلی
روتیتر
آیت الله آقا مجتبی تهرانی (ره)

شرح خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها / جلسه نهم

تاریخ انتشار:
حضرت فاطمه زهرا

جلسه نهم ؛ 74/7/20

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم،
 الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محّمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.

حضرت زهرا (سلام الله علیها) در ادامه می فرمایند:
* وَالْکَلْمُ رَحیبٌ
و هنوز جراحت ناشی از رحلت پیغمبر باز و وسیع است. یعنی آن جراحت وارده به قلوب ما و علاقمندان وسیع است.
* وَ الْجُرْحُ لَمّا یَنْدَمِلْ
و جراحتی که از ناحیۀ وفات پدرم وارد شد هنوز التیام نیافته است. اشاره به اینکه ما هنوز داغدار و عزادار هستیم.
* وَ الرَّسُولُ لَمّایُقْبَرْ
و هنوز رسول خدا دفن نشده بود. این خطبه بنا بر قولی ده روز بعد از فوت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ایراد شده است. حضرت زهرا (سلام الله علیها) می گوید هنوز زمانی از داغ رحلت پدرم پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نگذشته که شما این گونه عمل کردید. در این کلام اشاره به جریان سقیفه است، یعنی هنوز پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دفن نشده بود و حضرت علی (علیه السلام) مشغول تجهیز پیغمبر بود که بعضی در سقیفه جمع شدند که خلیفه تعیین کنند.
* إِبْتَدَأْتُمْ زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ
با عجله اقدام کردید و خیال کردید که اگر این کار را نکنید فتنه ای روی می دهد. ابتدا را می توان دو جور معنی کرد یکی اینکه مفعول مطلق باشد یعنی خیلی عجله کردید دیگر اینکه مفعول له باشد یعنی برای اینکه عجله کردید اقدام کردید. و ادامۀ عبارت اشاره به جوّی است که در آن زمان ساخته بودند و شعار انحرافی که رواج داده بودند. حضرت می گوید شما خوف از فتنه را بهانه کردید تا سقیفه را تشکیل بدهید در حالی که اصلاً خوف از فتنه معنا نداشت زیرا با پیش بینی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و واقعۀ غدیر خم تکلیف همه روشن بود و اصلاً جای نگرانی وجود نداشت. کلمۀ زَعَمْتُمْ جایی گفته می شود که عذر فرد پذیرفته نیست. یعنی گمان شخص باطل است. حضرت می خواهد بگوید خوف از فتنه بهانه ای بیش نبود و شما می خواستید خلافت را غصب کنید و برای فریب دیگران که از زد و بندهای پشت پرده بی خبر بودند خوف از فتنه را بهانه کردید تا به اهداف شوم خودتان برسید و عملتان را مشروع جلوه دهید.
* أَلا فی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا
بدانید که با این کار شما در فتنه سقوط کردید. چه فتنه  ای از این بالاتر که شما مسیر اسلام حقیقی را منحرف کردید، آیا شما می خواستید جلوی اختلاف را بگیرید؟ شما که خود ایجاد اختلاف کردید و یا با این عمل بذر اختلاف و فتنه را کاشتید.
* وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةُ بِالْکافِرینَ[1]
و براستی جهنّم بر کافران احاطه دارد. حضرت (سلام الله علیها) بخوبی از آیۀ قرآن در اینجا استفاده کرده و می فرماید سردمداران سقیفه مصداق کفر بوده  اند و در هنگامی که مرتکب این اعمال شدند مؤمن نبودند. در اینجا لازم است اشاره کنم که منظور از کافر در اینجا کافر اصطلاحی نیست، زیرا به تعبیر ما اینها یک اسلام ظاهری داشتند. امّا در باب مؤمنین روایات زیادی آمده است که روح مؤمن در زمانی که او گناه می کند از او مفارقت می کند. حتی در مورد زنا هم این مطلب آمده که مؤمن در حال ایمان زنا نمی کند و اگر مرتکب زنا یا گناهان دیگر شد در آن موقع دیگر مؤمن نیست و کافر است، امّا این کافر با کافر اصطلاحی که احکام خاصی در فقه دارد تفاوت دارد. پس این افراد هم روح ایمان را از دست دادند و کافر شدند، به این معنا که گردانندگان سقیفه که غصب خلافت کرده بودند از ایمان بیرون رفته بودند و چه گناهی بالاتر از غصب خلافت؟
* فَهَیْهٰاتَ مِنْکُمْ
این کار از شما دور بود. یعنی باور نبود از شما مهاجرین و انصار که دست به چنین کاری بزنید و فریب گروهی از شیاطین را بخورید و اهل بیت پیامبر را به کنار بزنید و تنها بگذارید.
* وَ کَیْفَ بِکُمْ
و چه شده است شما را که چنین کردید، با این که از جریانات آگاه بودید.
* وَ أَنّیٰ تُؤفَکُونَ
و به کدام راه منحرف شده  اید؟ آیا می دانید که به کدام سمت شما را سوق داده  اند؟ شاید منظور حضرت این است که چرا مردم گول عدۀ معدود و محدودی را خوردند و از مسیر حق منحرف شدند؟
* وَ کِتابُ اللّهِ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ
و حال آن که کتاب خدا بین پشتهای شما بود. بَیْنَ اَظْهُرِکُمْ اصطلاحی است که در نبردها به کار می  برده  اند یعنی آن چیزی که برای  گروهی قداست دارد اطرافش را می گیرند و از آن بخوبی محافظت می  کنند تا آسیب نبیند. اشاره به این که قرآن پشتیبان شما بود یا این که شما او را در میان داشتید و از آن محافظت می  کردید.
حضرت می فرماید شما قبلاً از قرآن محافظت می کردید و دستورالعمل از قرآن می  گرفتید پس چه شد که قرآن را رها کردید؟ منظور حضرت این است که قرآن در مورد امامت و رهبری شرایط کلّی را بیان کرده.
اَفَمَنْ یَهْدی إلَی الْحَقِّ أَنْ یُتَّبِعْ اَمَّنْ لایَهْدی إلاّ أَنْ یُهْدی[2]
آیا آن کسی که هادی مردم است به سوی حق سزاوارتر است که پیروی شود یا کسی که خودش هدایت نمی شود مگر اینکه کسی دیگر او را هدایت کند؟
تاریخ شهادت می دهد خودشان هم اقرار دارند که یکی از سردمداران سقیفه بیش از هفتاد بار در پاسخ به مراجعات می گفت نمی دانم، و می رفت از امیرالمؤمنین (علیه السلام) سؤال می کرد. حتی نوشته  اند مکرّر می گفت لَولا عَلی لَهَلَکَ... یعنی اگر علی نبود من هلاک شده بودم، که علمای عامه هم این مطلب را ثبت و نقل کرده اند.
* اُمُورُهُ ظاهِرَةٌ وَ أْحکامُهُ زاهِرَةٌ وز اَعْلامُهُ باهِرَةٌ وَ زَواجِرَهُ لائِحَةٌ و أوامِرَهُ واضِحَةٌ
در حالی که معارف قرآن کریم روشن و احکام آن درخشنده، و عَلَم های آن بلند و غالب، و نواهی آن تبیین شده و اوامر آن واضح است. یعنی معارف و تعالیم قرآن و راهنمایی  هایش آشکار و واضح بود. در قدیم مرسوم بوده است که در بیابانها و بین راهها چیزی بعنوان علامت و نشانه می  گذاشتند تا مردم راه را گم نکنند و به این نشانه  ها عَلَمْ می  گفتند. حضرت می  فرماید تعالیم قرآن برتر و غالب از همۀ امور است. کافی است آدمی به قرآن مراجعه کند تا بفهمد مصداق آن شرایط امامت و رهبری کیست؟ پس چه شد که آن روز غدیر خم آمدید به علی (علیه السلام) تبریک گفتید امّا پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) همۀ آن عهدها را فراموش کردید و به قرآن روشن هم مراجعه نکردید.
اشاره به اینکه با مراجعه به قرآن می توانید مسئلۀ رهبری را بروشنی و وضوح از نظر خصوصیات و شرایط دریابید و مصداق آن را تشخیص دهید، خصوصاً با توجه به آن همه آیات که در شأن و مقام علی (علیه السلام) نازل شده است.
* قَدْ خَلَّفْتُمُوه وَراءَ ظُهُورِکُمْ
و قرآن را پشت سر انداختید. یعنی به جای اینکه قرآن را پیشاپیش و راهبر خود قرار دهید قرآن را به پشت سر نهادید. یعنی در مسائل رهبری و امامت که از اهمّ مسائل بود به قرآن توجّه نکردید و آن را پشت سر انداختید.
* أَرَغْبَةً عَنْهُ تُریدُونَ أمْ بِغَیْرِهِ تَحْکُمُون؟
آیا از قرآن روگردان شدید یا غیر قرآن را ملاک حکم خود قرار داده  اید؟ در برخی نسخه  ها هم تَدَبَّرُون آمده یعنی روگردان شدید از اسلام. اینها با شعار حفظ اسلام از فتنه، حقایق قرآن را زیر پا گذاشتند. این است که مؤمن باید همیشه زیرک و هشیار باشد و به شعارها دقت کند.
* بِئْسَ لِلظّالِمینَ بَدَلاً[3]
چه بد است برای ستمکاران آنچه را که به جای قرآن اختیار کردند. حضرت اشاره دارد به پیامدهای سوء جریان سقیفه، یعنی اولاً این ظلم بود و ثانیاً پیامد و عاقبت خطرناکی در دنیا و آخرت دارد. امّا آنچه زیباست اینکه هر یک از عبارات این خطبه با مضمون آیه ای از قرآن کریم است یا مفهوم آیه را به کار گرفته است. حضرت در ادامه باز هم آیه ای از قرآن را قرائت می کند:
* وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرِ الإسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ[4]
کسی که غیر از اسلام دینی را انتخاب کند هیچ وقت آن دین از او پذیرفته نمی  شود و در آخرت هم از زیانکاران است. استدلال حضرت (سلام الله علیها) چنین است که شما از احکام قرآن تخلّف کردید و شرایطی که در قرآن برای رهبری امامت الهی مطرح شده نادیده گرفتید و احکام ظاهرۀ قرآن را کنار گذاشتید پس شما قرآن را کنار گذاشتید؛ وقتی هم که قرآن کنار رفت دیگر اسلامی هم باقی نمی ماند. پس اگر علی (علیه السلام) را کنار گذاشتید در واقع اسلام را کنار گذاشته  اید؛ چون اسلام یعنی عمل به آن معیارها و شرایطی که در قرآن آمده و اگر کسی به حرف قرآن گوش نداد و آن را رها کرد اسلام را هم رها کرده است.

------------------------------------
منبع: پایگاه اطلاع رسانی مرحوم آیت الله  آقا مجتبی تهرانی
------------------------
پی نوشتها:
[1]. توبه /49.
[2]. یونس /35.
[3]. کهف /50.
[4]. آل عمران /85

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا