پيشگفتار
شکر و سپاس بی منتها، خداوند منّان را، که ما را آفريد و تمام امکانات سعادت بخش و نعمت های خوشبختی ، و اسباب و وسايل هدايت را در اختيار ما قرار داد.
و بهترين درود و تحيّت بر روان پاک اشرف مخلوقات ، پيامبر عظيم القدر اسلام ، و بر اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام ، خصوصا يگانه دخت خاتم پيغمبران ، سرور زنان دنيا و آخرت ، حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها.
و لعن و نفرين بر ظالمان و دشمنان ايشان ، که در حقيقت دشمنان خدا و رسول هستند.
نوشتاری که در اختيار شما خواننده محترم قرار گرفته ، گزيده ای از سخنان و زندگی سراسر آموزنده اوّلين مظلوم ستمديده أهل بيت رسالت است ، که پس از پدر تا آخر عمر از شدّت مصائب روحی و جسمی گريه و ناله می کرد.
سوّمين معصومی که آفرينش جهان هستی به برکت وجود مقدّس اوست ، همان طوری که در حديث قدسی خطاب به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چنين آمده است :
((لَوْلاک لَما خَلَقْتُ الا فْلاک، وَلَوْلا عَلی لَما خَلَقْتُک، وَلَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکما)).
يعنی ؛ ای محمّد! اگر تو نبودی ، جهان با اين عظمت را نمی آفريدم و اگر علی عليه السلام نبود، تو را نمی آفريدم و اگر فاطمه زهراء سلام اللّه عليها نمی بود، شماها را نمی آفريدم .
و ده ها آيه قرآن ، حديث قدسی و روايت در فضيلت و عظمت آن بانوی نمونه بشريّت ، الگوی تمام عيار زنان جوامع اسلامی ، که با سندهای متعدّد در کتاب های مختلف وارد شده است .
و اين مجموعه برگزيده و گلچينی است از ده ها کتاب معتبر(1) در جهت های مختلف : عقيدتی ، فرهنگی ، عبادی ، سياسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، اخلاقی ، تربيتی و ... .
باشد که اين ذرّه دلنشين و لذّت بخش مورد استفاده و إ فاده عموم خصوصا جوانان و دوشيزگان محترم قرار گيرد.
و ذخيره ای باشد: ((لِيَوْمٍ لايَنْفَعُ مالٌ وَ لابَنُون إِلاّ مَنْ أتَی اللّه بِقَلْبٍ سَليم لی وَ لِوالِدَی، وَ لِمَنْ لَهُ عَلَيَّ حَقّ)) إ ن شاء اللّه تعالی .
((مؤ لّف ))
اختر گوهرنمای فروزنده ولايت
ای ماه دو هفته ، اختر آوردی
ای درّ يتيم ، گوهر آوردی
ای نور خدا از جيب عصمت
يعنی ز خديجه دختر آوردی
از مرکز آسمان رفعت
تابنده چه ماه انور آوردی
از نافه ناف خطّه خاک
يک توده ز مشگ و عنبر آوردی
هستی دادی به کشتی إمکان
ای کشتی هستی ، لنگر آوردی
خود صادر اوّلی وز اوّل
يک صادر ديگر مصدر آوردی
هم تلخی کام ما امروز
بيرون کردی و شکر آوردی
جانی به جهان ، دوباره دادی
يک باره ، روان ديگر آوردی
ای پادشه سرير لولاک
بر فرق وجود افسر آوردی
يکتاست علی و نيست همتايش
او را به علی برابر آوردی (2)
ختم رسل چو فاطمه گر دختری نداشت
بی شبهه آسمان حيا اختری نداشت
گر خلقت بتول ، نمی کرد کردگار
در روزگار، شير خدا همسری نداشت
از اين دو گر يکی نه به هستی قدم زدی
اين يک براستی زنی و آن شوهری نداشت
بی دختر پيغمبر ما عرصه وجود
مانند امّتی است که پيغمبری نداشت (3)
خلاصه حالات سوّمين معصوم
ولادت با سعادت آن بانوی نمونه و مجلّله . بنابر مشهور، روز جمعه ، بيستم ماه جمادی الثّانی سال پنجم بعثت ، سه سال پس از جريان معراج در شهر مکه معظّمه واقع شد؛ و جهان ظلمانی را به نور مقدّس خود روشن نمود.
و چون آن حضرت به دنيا آمد تنی چند از زنان بهشتی با ظرف هائی از آب کوثر در کنار بستر خديجه حضور يافته و نوزاد را غسل دادند.
پس از آن ، نوزاد لب به سخن گشود و اظهار داشت :
((أشهد أن لا إ له إ لاّ اللّه ، و إنّ أبی رسول اللّه سيّد الا نبياء، و أنّ بَعْلی سيّد الا وصياء، و وُلدی سادة الا سباط)).
و سپس نام يکايک آن زنان بهشتی را به زبان آورد؛ و بر هر يک سلام نمود.
نام : فاطمه ، زهراء(4)، صلوات اللّه و سلامه عليها.
کنيه : اُمّ اءبيها، اُمّ الا ئمّة ، اُمّ الحسنين و ... .
لقب : سيّدة نساء العالمين ، بضعة الرّسول ، بتول ، صدّيقة ، راضية ، مرضيّة ، مبارکة ، طاهرة ، مطهّرة ، عذراء، زکيّة ، محدّثة ، صفيّة ، سيّدة ، عابدة ، مظلومة ، حکيمة ، حليمة ، تقيّة ، حبيبة ، کاظمة ، رؤ وفة و... .
و هر يک از لقب ها، اشاره به بعضی از کمالات و صفات حسنه مخصوص آن بانوی مکرّمه خواهد بود.
پدر : حضرت محمّد، پيامبر عظيم القدر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می باشد.
مادر : خديجه دختر خويلد، اوّلين زنی که به وحدانيّت خداوند و نيز رسالت پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ايمان آورد و همراه آن حضرت نماز جماعت خواند؛ و تمام ثروت خود را که يکی از ثروتمندان مهمّ بوده است برای ترويج دين اسلام در اختيار همسرش ، حضرت رسول قرار داد.
خادمه آن حضرت : فضّه نام داشت که خود دارای فضائل و مناقبی است ، از آن جمله اين که حافظ تمام قرآن بود.
نقش انگشتر حضرت : ((أمِنَ الْمُتوسِّلُونَ)) بوده است .
حضرت زهراء سلام اللّه عليها کوچکترين فرزند خانواده و تنها يادگار حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بود.
آن بانوی بزرگوار، بسيار مورد تکريم و احترام خاصّ پدرش رسول گرامی اسلام قرار می گرفت و حتّی بارها هنگام ورود جلوی پايش بلند می شد و پيشانی او را می بوسيد و می فرمود:
فاطمه از من است و من از اويم ، پدرش فدايش باد، هر که فاطمه را خوشنود نمايد مرا خوشنود کرده ، و هر که او را ناراحت نمايد مرا ناراحت کرده است و ... .
در بسياری از روايات آمده است : حضرت زهراء سلام اللّه عليها، در طول مدّت عمر پر برکت خود، هيچ گاه خون حيض و يا خون نفاس مشاهده ننمود؛ و بر خلاف ديگر زن ها هميشه پاک و پاکيزه بود و به همين جهت است که آن حضرت را طاهره و مطهّره ناميده اند.
در سنين هشت سالگی از شهر مکه معظّمه به سوی شهر مدينه منوّره مهاجرت نمود.
در مورد زمان ازدواج حضرت زهراء سلام اللّه عليها بين مورّخين و محدّثين اختلاف نظر است ؛ ولی مشهور آن است که حضرت در سنين ده سالگی به ازدواج اميرالمؤ منين ، امام علی عليه السلام در آمد، که در ماه مبارک رمضان نامزدی و خطبه نکاح واقع شد؛ و در ماه ذی الحجّة مراسم عروسی انجام گرفت .
در مدّت عمر آن حضرت نيز بين تاريخ نويسان و راويان حديث اختلاف نظر است ، ولی مشهور عمر مبارک حضرت را بين 18 تا 25 سال گفته اند.
همچنين در اين که آن بانوی مکرّمه چند روز پس از شهادت پدر گراميش ، دار فانی را وداع گفت و به شهادت رسيد، در کتاب های تاريخ و حديث ، مابين چهل روز تا شش ماه آمده است ، ولی معروف بين 75 تا 95 روز گفته شده است .
ليکن مشهور سيزدهم جمادی الاوّل و يا سوّم جمادی الثّانی ، سال دهم هجری قمری را گفته اند.(5)
علّت رحلت و شهادت آن مظلومه تاريخ : مصيبت ها و شکنجه های دردناکی بوده است که پس از رحلت پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم ، توسّط افراد معلوم الحال بر آن حضرت وارد ساختند که تاريخ ، آنها را ثبت نموده است .
به طوری که حضرت پس از پدرش هيچ گاه خندان و شادمان ديده نشد، بلکه مرتّب گريان و ناراحت بود تا جائی که يکی از چهار گريه کنندگان عالم به حساب آمده است .
آن حضرت اوّلين فردی بود که در اسلام ، برايش توسّط اءسماء بنت عُميس ، با تقاضای خود حضرت تابوت ساخته شد، به جهت آن که حتّی پس از وفاتش حجم بدن مقدّسش مورد ديد افراد قرار نگيرد.
مراسم غسل و کفن و دفن ، همچنين نماز بر جنازه مطهّر آن حضرت توسّط همسرش ، امام علی عليه السلام و برخی ديگر از نزديکان خاصّ، شبانه انجام گرفت .
و محلّ قبر آن حضرت تا هنگام ظهور امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّريف از چشم همگان مخفی و پنهان بوده و خواهد بود.
فرزندان : حضرت دارای سه فرزند پسر به نام های : امام حسن ، امام حسين ، محسن ؛ و دو دختر به نام های : حضرت زينب و امّ کلثوم عليهم السلام بوده است .
نماز آن حضرت : دو رکعت است ، در رکعت اوّل پس از قرائت سوره حمد، صد مرتبه سوره قدر، و در رکعت دوّم صد مرتبه سوره توحيد خوانده می شود.
و پس از سلام نماز، تسبيحات آن حضرت ؛ و سپس صد مرتبه صلوات بر پيغمبر و اهل بيتش سلام اللّه عليهم فرستاده می شود.
و بعد از آن حوائج و خواسته های مشروعه خود را از درگاه خداوند متعال در خواست نمايد.(6)
ثنای ميلاد فاطمه سلام اللّه عليها
به ساقی ای صبا بگو، حاجت ما برآورد
ساغری از برای ما، ز آب کوثر آورد
به ساغر لطيفه گو، بگو لطيفه ای بگو
که مطرب از ره وفا چنگ به مضمر آورد
بگو به ماه آسمان ، به خود نبالد اين قَدَر
که ماه بی قرين من ، سر از افق در آورد
ماه جمادی آمده ، موقع شادی آمده
باز منادی آمده ، به نخل دل بر آورد
دوباره گشته اين جهان به رتبه ، برتَر از جنان
که حقّ به خيل بانوان هادی و رهبر آورد
دوش شنيدم اين ندا که امشب از ره وف
برای ختم الا نبياء خديجه دختر آورد
چه دختری که مظهر شرم و حيا و عفّت است
چه عفّتی که عصمتش صفای ديگر آورد
نيافريده ذات حقّ به جز خديجه مادری
که دختری چو فاطمه پاک و مطهّر آورد
به بحر رحمتش خدا بيافريد يک صدف
که يازده گهر از او و صُلب حيدر آورد
خدا برای عقل کلّ، دختری همچو برگ گل
به کوری دو ديده مرده أبتر آورد
بهر نثار مقدمش ز فرو شادی و شعف
لعل گهر طبق طبق ، مريم و هاجر آورد
به شأن دخت مصطفی جبريل امشب از سَم
چو برگ گل ورق ورق آيه ز داور آورد
نديده مهر مادری چو خاتم پيمبران
فاطمه را خدای او به جای مادر آورد
مهين حبيبه خدا، ديده گشود از وف
که چون حسين آيتی بر خصم ستمگر آورد(7)
سخن در شکم و ورود نور
روزی مفضّل بن عمر به محضر امام جعفر صادق عليه السلام شرفياب شد و از آن حضرت پيرامون چگونگی ولادت حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها سؤ ال کرد؟
امام صادق عليه السلام فرمود: هنگامی که حضرت خديجه با پيغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم ازدواج کرد، زنان مکه با او به مخالفت برخاستند و خديجه از اين امر بسيار نگران و اضطراب داشت ، تا آن که بعد از مدّتی ، نطفه حضرت زهراء سلام اللّه عليها منعقد گرديد.
و پس از گذشت اندک زمانی ، جنين مونس مادر خود شد و از درون شکم با وی سخن می گفت و خديجه اين راز را پنهان می داشت تا آن که روزی حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم وارد منزل گرديد و متوجّه شد که خديجه با کسی سخن می گويد، فرمود: با چه کسی سخن می گفتی ؟
خديجه پاسخ داد: با جنين و بچّه ای که در شکم دارم ، سخن می گفتم ؛ چه اين که او انيس و مونس من می باشد.
حضرت رسول فرمود: ای خديجه ! جبرئيل عليه السلام به من خبر داد که اين نوزاد، دختر است و خداوند متعال از نسل او امامان و پيشوايان دين را برگزيده است ، تا در روی زمين خليفه و برای جهانيان حجّت باشند.
پس زمان به سرعت گذشت و لحظات حسّاس ورود نور از جهان ظلمانی رحم فرا رسيد،
آن گاه خديجه برای زنان قريش پيام فرستاد تا او را در مورد زايمانش کمک نمايند؛ ليکن آنان با طرح سخنانی تلخ و شماتت آميز، از انجام کار اجتناب کردند.
و خديجه سخت دل تنگ شد و در غم و اندوه فرو رفته بود، که ناگاه چهار زن گندمگون و رشيد وارد منزل وی شدند وگفتند:
ای خديجه ! ما از جانب پروردگار، به ياری تو آمده ايم ، من ساره همسر ابراهيم و مادر اسماعيل هستم و اين آسيه دختر مزاحم هم نشين تو در بهشت خواهد بود، و آن ديگری مريم دختر عمران و مادر عيسی است و آن يکی هم ، کلثوم خواهر موسی می باشد.
و سپس آن چهار زن بهشتی در اطراف بستر خديجه نشستند و او را کمک و ياری نمودند تا اين که ناگهان نور وجود حضرت فاطمه سلام اللّه عليها در حالی که پاک و پاکيزه بود ديده به جهان گشود؛ و از تشعشع نور جمالش ، تمام خانه های مکه را روشنائی بخشيد.
پس از آن ، ده فرشته با در دست داشتن ظرف های بهشتی و آب کوثر وارد شدند و نوزاد عزيز را غسل دادند و او را با دو پارچه سفيد و خوشبو پوشاندند.
در همين لحظه ، نوزاد لب به سخن گشود و شهادت به يگانگی خداوند و رسالت پدرش ، حضرت محمّد و امامت شوهرش ، حضرت علی و يازده فرزندش صلوات اللّه عليهم داد؛ و نام مبارک فرد فرد آن بزرگوان را بر زبان جاری نمود.
و سپس بر يکايک حاضران سلام کرد، پس از آن همچنين ميهمانان تبريک و شاد باش گفتند، و آن گاه از منزل خارج شدند.(8)
زينت منزل يا رضايت خداوند
در روايات بسياری وارد شده است :
هرگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از مسافرت مراجعت می نمود، ابتداء به حضور دختر گراميش فاطمه زهراء سلام اللّه عليها وارد می شد و دقايقی را در کنار وی می نشست ، تا آن که جريان غزوه تبوک پيش آمد و حضرت رسول به همراه اميرالمؤ منين علی صلوات اللّه عليهما به قصد جنگ تبوک حرکت کردند و رفتند.
و حضرت زهراء سلام اللّه عليها خود و فرزندانش را با گوشواره وگردنبند نقره زينت کرد، همچنين روسری خود را با زعفران رنگ نمود و پرده ای هم برای اتاق تهيّه و آويزان کرد.
و اين حرکت بدان جهت بود که وقتی پدرش رسول خدا و شوهرش اميرمؤ منان از مسافرت و ميدان نبرد جنگ بازگشتند خوشحال شوند.
و هنگامی که حضرت رسول از مسافرت بازگشت طبق معمول به منزل حضرت زهراء وارد شد؛ و چون آن صحنه را مشاهده نمود با ناراحتی از منزل خارج گشت و به مسجد رفت .
حضرت فاطمه سلام اللّه عليها متوجّه علّت ناراحتی پدرش شد، به همين جهت سريع تمام آنچه را که برای زينت خود و بچّه ها و برای زينت اتاق تهيّه کرده بود، در آورد و همه آن ها را برای پدرش فرستاد و پيام داد تا آن ها را، به هر کاری که صلاح می داند در راه خداوند متعال مصرف نمايد.
موقعی که آن اسباب و وسايل را خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آوردند، حضرت سه مرتبه فرمود: ((فداها أبوها)) يعنی ؛ پدرش فدايش گردد.
و سپس افزود: دنيا از برای محمّد و اهل بيتش (صلوات اللّه عليهم و نيز برای شيعيانشان -) نخواهد بود.
و چنانچه دنيا به اندازه بال پشه ای ارزش می داشت ، ذرّه ای از آن را کافران بهره مند نمی شدند.(9)
مهريّه و جهيزيّه بهترين عروس
در اين که مهريّه حضرت فاطمه سلام اللّه عليها و نيز جهيزيّه اش چه مقدار و چه وسايلی بوده ، بين نويسندگان اختلاف نظر است که در اين نوشتار اشاره ای به مشهور گفتار تاريخ نويسان می شود:
مهريّه حضرت فاطمه سلام اللّه عليها: دوازده و نيم وَقيه می باشد که هر وَقيه معادل چهل درهم می باشد، بنابر اين مهريّه آن حضرت پانصد درهم بوده است .
و بعضی گفته اند: چهارصد مثقال بوده ، که هر هفت مثقال ، معادل ده درهم می باشد.
و عدّه ای هم گفته اند: چهارصد و هشتاد درهم بوده است .
صورت جهيزيّه : طبق روايتی چنين آمده است ، که حضرت علی عليه السلام شتر خود را به مبلغ چهارصد و هشتاد درهم فروخت و آن را به عنوان مهريّه تحويل رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم داد، و حضرت رسول آن ها را در اختيار عمّار ياسر و بعضی ديگر از اصحاب خود قرار داد تا برای دخترش بهترين عروس دنيا جهيزيّه خريداری نمايند.
صورت جهيزيّه به اين شرح می باشد:
1 پيراهن عروس ، به قيمت هفت درهم .
2 عبا چادر قُطوانی کوفه ای .
3 پوشيه ، برای پوشش صورت از ديد نامحرمان .
4 رو انداز سياه رنگ .
5 تخت خواب ، جهت ايمنی از حيوانات گزنده .
6 دو عدد گليم کتانی مصری .
7 چهار عدد بالش و متکا، که درون آن ها از گياهان خشک و خوشبو پر شده بود.
8 يک عدد پرده نازک از جنس پشم .
9 يک قطعه حصير، از اطراف بَحرين قَطَر .
10 دستاس ، جهت آرد کردن گندم و.... از سنگ ساخته شده بود.
11 قدح و طشت مِسّی ، برای خمير کردن آرد و شستن لباس .
12 ظرف آب مشگ ، که از پوست بزغاله بود.
13 قدحی چوبی برای شير و دوغ .
14 مشگ کهنه ، جهت سرد شدن آب .
15 آفتابه و لگن .
16 بستو سبز رنگ ، جهت روغن و ... .
17 کتری سفالی ، شبيه آفتابه .
18 فرش از پوست حيوان ، جهت نشستن .
19 مشگ آب ، برای کارهای متفرقه .(10)
عروس به سوی حجله يا خانه بخت
در احاديث متعدّدی وارد شده و نيز مورّخين ثبت کرده اند:
چون جشن عروسی حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها برگزار شد و خواستند که آن عروس بی همتا را به خانه سعادت و بخت ببرند، جبرئيل ، ميکائيل و اسرافيل عليهم السلام به همراه هفتاد هزار فرشته در مشايعت آن عروس شرکت کردند.
پس مرکب حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم را که به نام دُلدُل معروف بود آوردند و عروس را برآن سوار نمودند.
و لِجام آن را جبرئيل عليه السلام در دست گرفت و اسرافيل کنار مرکب مواظب عروس بود و ميکائيل نيز مِشگ و عنبر دود می کرد.
هنگام حرکت عروس از منزل پدر به سوی منزل سعادت يعنی خانه شوهر جبرئيل تکبير می گفت و ديگر همراهان و مشايعت کنندگان نيز می گفتند: ((اللّه اکبر)).
و از همان زمان بود که شعار تکبير و صلوات در مجالس عروسی و جشن های مذهبی مرسوم گرديد.
در برخی از روايات گفته شده که در شب عروسی ، يک ظرف شير توسّط حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم برای عروس و داماد فرستاده شد و فرمود که آن را بياشامند.
و در بعضی ديگر از روايات چنين آمده است که صبح عروسی ، خود حضرت رسول برای عروس و داماد شير آورد و فرمود: بياشاميد.
صبح عروسی ، پدر عروس جهت ديدار داماد و عروس به منزل ايشان تشريف آورد و ضمن تبريک و تهنيت و بيان تذکراتی به هر دو نفر، فرمود:
فاطمه جان ! تو را به شخصی شوهر دادم ، که سرور تمام صالحان و نيکان دنيا و آخرت می باشد.
و سپس خطاب به داماد کرد و فرمود: اين دخترم بسيار عزيز است ، پس هر که او را گرامی دارد، مرا گرامی داشته و هر که به او توهين نمايد، مرا توهين کرده است .
و نيز فرمود: خداوند، زمين را مهريّه و صداق دخترم فاطمه قرار داد؛ پس هر که روی زمين راه رود و مخالف وی باشد، همانا غاصب خواهد بود.(11)
هجرت به سوی مدينه
امام جعفر صادق صلوات اللّه عليه حکايت فرمايد:
حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم در سنين چهل و پنج سالگی بود که فاطمه زهراء سلام اللّه عليها در بيستم ماه جمادی الثّانی ، در شهر مکه چشم به جهان گشود، و مدّت هشت سال در اين شهر مقدّس اقامت کرد.
و در آن هنگام که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم از مکه معظّمه به مدينه منوّره مهاجرت نمود، حضرت زهراء سلام اللّه عليها به همراه همسرش ، اميرالمؤ منين علی بن ابی طالب عليه السلام و تعدادی از زنان مهاجر که عايشه نيز همراه آن ها بود، به سوی مدينه منوّره رهسپار شده و مهاجرت نمودند.
و هنگامی که حضرت زهراء وارد شهر مدينه گرديد، پدرش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم او را به منزل مادر اءبو ايّوب انصاری بُرد و مدّتی را در آنجا سکونت گُزيد.
و پس از گذشت مدّتی که حضرت رسول صلوات اللّه عليه و سلامه با امّ سلمه ازدواج کرد، فاطمه زهراء سلام اللّه عليها را نزد همسرش امّ سلمه انتقال داد.
امّ سلمه گويد: چون رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دخترش ، فاطمه زهراء سلام اللّه عليها را نزد من آورد، امور زندگی او را به من واگذار نمود.
و او بسيار با ادب و در حدّ اءعلای کمالات بود و نسبت به مسائل زندگی بيش از من آشنا و اهل معرفت بود.(12)
عايشه و گريه حضرت زهراء عليها السلام
حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهم حکايت فرمايد:
روزی عايشه به طرف فاطمه زهراء سلام اللّه عليها آمد و به آن حضرت عتاب کرد و بر سرش فرياد کشيد: ای دختر خديجه ! برای چه اين قدر به خود می بالی و فخر می کنی ؟
مگر مادرت چه فضيلتی بر ما دارد؟
او هم زنی مانند ما خواهد بود.
چون حضرت فاطمه سلام اللّه عليها صدای عايشه و آن زخم زبان ها را شنيد، گريان شد و به نزد پدرش ، رسول خدا صلوات اللّه عليه حرکت کرد.
در اين هنگام ، حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم علّت گريه دخترش را جويا شد.
فاطمه زهراء سلام اللّه عليها اظهار داشت : پدرجان ، رسول خدا! عايشه نام مادرم را به زشتی ياد کرد و من از اين موضوع اندوهناک و گريان شدم .
حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم با شنيدن اين سخن ، غضبناک شد و به عايشه خطاب کرد و فرمود: ای حُميراء! آرام و ساکت باش ، چرا که خداوند متعال ، زن پر محبّت و صاحب فرزند را ميمون و مبارک گردانيده است .
و خديجه نيز از همان جمله زنانی می باشد، که رحمت و فيض خداوند متعال ، شامل حالش گشته و تاکنون برای من چند فرزند آورده است .
و ای عايشه ! تو از جمله کسانی هستی که خداوند تو را عقيم و ناتوان از زايمان قرار داده است .(13)
دلسوزی دختر برای پدر
حضرت امام علی بن موسی الرّضا به نقل از پدران بزرگوارش عليهم السلام حکايت فرمايد:
روزی اميرالمؤ منين علی عليه السلام فرمود: زمانی که در کنار پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم ، به همراه ديگر اصحاب مشغول کندن خندق بوديم ، فاطمه زهراء سلام اللّه عليها بر ما وارد شد و قطعه نانی را که همراهش بود، تقديم پدرش پيامبر خدا کرد.
پيغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم خطاب به دخترش کرد و فرمود: اين نان را از کجا آورده ای ؟
فاطمه زهراء سلام اللّه عليها اظهار داشت : مقداری نان پخته ام ، يک قرص نان را سهم حسن و حسين کنار گذاشتم و اين مقدار را هم برای شما آورده ام .
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ای فاطمه ! اين اوّلين طعامی است که پس از سه روز داخل شکم پدرت می شود.(14)
شادمانی ملائکه از قضاوت حضرت زهراء سلام اللّه عليها
امام حسن عسکری عليه السلام حکايت فرمود:
روزی دو نفر زن همسايه ، که يکی از آن دو نفر از دوستان وشيعيان اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام و ديگری از مخالفين و از دشمنان ايشان بود، بر سر مسئله ای از مسائل دين با يکديگر اختلاف ونزاع پيدا کردند؛ و چون به توافق نرسيدند، جهت رفع اختلاف وروشن شدن حقيقت نزد فاطمه زهراء سلام اللّه عليها شرف حضور يافتند.
حضرت زهراء سلام اللّه عليها پس از توجّه به سخنان دو طرف و شنيدن استدلال هر دو نفر، حقّ را با زن شيعه دانست و استدلال و محاجّه او را تشريح نمود،
و او چون بر رقيب مخالف خود تسلّط يافت ، شادمان و خوشحال گرديد.
و امّا زن مخالف چون دليلی بر حقّانيت خود نداشت تسليم شد و ساکت ماند.
پس از آن ، حضرت زهراء سلام اللّه عليها خطاب به زن شيعه کرد و فرمود: همانا ملائکه به جهت پيروزی و شادمانی تو، شادمان گرديدند و شيطان بسيار غمگين و محزون گشت .
امام حسن عسکری عليه السلام در ادامه فرمايش خود افزود: در اين هنگام ، خداوند متعال به ملائکه خطاب نمود و فرمود:
ای ملائکه ! اکنون چون فاطمه زهراء، گشايشی برای اين زن باايمان به وجود آورد و او را شادمان و مسرور نمود؛ پس درجات او را در بهشت چندين برابر افزايش دهيد.
و به برکت اين روز، هرکس که برای بنده ضعيفی از بندگان من گشايشی ايجاد کند، ترفيع درجات عاليه ، در بهشت برايش ثبت و محسوب کنيد.(15)
قرائت قرآن و گردش سنگ آسياب
حضرت جواد الا ئمّه ، امام محمّد تقی صلوات اللّه عليه حکايت فرمايد:
روزی پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم توسّط سلمان فارسی رضوان اللّه تعالی عليه پيامی برای حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها فرستاد.
سلمان گويد: همين که جلوی درب منزل آن مخدّره رسيدم ، ايستادم و سلام کردم ؛ سپس متوجّه شدم که حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها مشغول قرائت قرآن است و آهسته آيات قرآن را بر لب زمزمه می نمايد.
و ديدم که سنگ آسياب بدون آن که دست حضرت روی آن باشد، در حال چرخش و دور زدن است و کسی را نزد حضرتش نيافتم .
برگشتم نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و عرضه داشتم : يا رسول اللّه ! جريان مهمّ و عظيمی را مشاهده کردم !!
حضرت فرمود: آنچه را ديدی بيان کن ؟
گفتم : همين که جلوی درب منزل دخترت ، فاطمه سلام اللّه عليها رسيدم و سلام کردم ، متوجّه شدم که وی آهسته قرآن می خواند و سنگ آسياب می چرخيد و کسی را هم نزد او نيافتم .
پس حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم تبسّمی نمود و اظهار داشت : ای سلمان ! خداوند قلب دخترم ، فاطمه را سرشار از ايمان نموده است ، او تمام وجودش ايمان و يقين می باشد و غرق در طاعت و عبادت پروردگار گشته بود.
لذا خداوند متعال فرشته ای را به نام روفائيل رحمت فرستاده است تا وی را کمک نمايد.
و همان فرشته بوده است که سنگ آسياب را برای دخترم فاطمه ، می چرخانيده است .
و سپس افزود: بدان که خداوند مهربان تمام امور دنيا و آخرت فاطمه را کفايت خواهد نمود.(16)
سه همسر ميهمان و خرمای بی هسته
عبداللّه فرزند سلمان فارسی از قول پدرش حکايت نمايد:
پس از گذشت ده روز از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ، از منزل خارج شدم و در مسير راه ، اميرالمؤ منين علی بن اءبی طالب عليه السلام مرا ديد وفرمود:
ای سلمان ! تو بر ما جفا و بی انصافی کردی .
عرض کردم : يا اميرالمؤ منين ! کسی مثل من ، بر شما جفا نخواهد کرد، ناراحتی و اندوه من برای رحلت رسول اللّه صلی الله علیه و آله و سلم مانع شد که بتوانم به ملاقات و زيارت شما موفّق شوم .
امام عليه السلام فرمود: ای سلمان ! همين امروز بيا به منزل حضرت فاطمه سلام اللّه عليها؛ چون او علاقه دارد تو را ببيند و می خواهد که تحفه و هديّه ای را از بهشت تقديم تو نمايد.
گفتم : آيا بعد از وفات رسول اللّه صلی الله علیه و آله و سلم ، فاطمه زهراء سلام اللّه عليها برای من تحفه بهشتی در نظر گرفته است ؟!
حضرت فرمود: بلی ، ديروز فراهم شده است .
پس من با سرعت روانه منزل آن بانوی جهان بشريّت گشتم ، هنگامی که وارد منزل ايشان شدم حضرت را مشاهده کردم که در گوشه ای نشسته و چادر کوتاهی بر سر خود افکنده است .
وقتی نگاه حضرت بر من افتاد، اظهار داشت : ای سلمان ! پس از وفات پدرم بر من جفا نمودی !
گفتم : ای حبيبه خدا! فردی چون من چگونه می تواند بر شخصيّتی مثل شما جفا کند؟!
حضرت زهراء سلام اللّه عليها پس از آن فرمود: آرام باش ، بنشين و در آنچه برايت می گويم دقّت کن و بينديش .
روز گذشته در حالی که درب منزل بسته بود، من در همين جا نشسته بودم و در غم و اندوه فرو رفته بودم .
ناگهان متوجّه شدم که درب منزل باز شد و سه حوريّه بهشتی که تاکنون فردی به زيبائی شکل آن ها نديده بودم با اندامی نمونه و بوی عطر دل انگيز عجيبی ، با لباس های عالی وارد شدند و من با ورود آن ها از جای خود برخاستم ؛ و پس از خوش آمد گوئی به آنان ، اظهار داشتم : آيا شما از اهالی شهر مکه يا مدينه هستيد؟
گفتند: ما اهل مکه و مدينه و بلکه از اهل زمين نيستيم ، ما حورالعين می باشيم و از دارالسّلام بهشت به عنوان ديدار با تو به اينجا آمده ايم .
پس من به يکی از ايشان که فکر می کردم از آن دو نفر ديگر بزرگ تر است گفتم : نام تو چيست ؟
در جواب پاسخ داد: من مقدوده هستم ؛ و چون علّت نامش را پرسيدم ، گفت : خداوند مرا برای مقداد، اءسود کندی آفريده است .
سپس به دوّمی گفتم : نام تو چيست ؟
گفت : ذرّه ؛ وقتی علّت آن را سؤ ال کردم ، جواب داد: من برای ابوذر غفاری آفريده شده ام .
و هنگامی که نام نفر سوّم را جويا شدم ، گفت : سلمی هستم ، و چون از علّت آن پرسيدم ، اظهار داشت : من از برای سلمان فارسی مهيّا گشته ام .
و پس از آن مقداری خرمای رطب که بسيار خوش رنگ و لذيذ و خوش بو بود به من هديه دادند.
سپس حضرت زهراء سلام اللّه عليها فرمود: ای سلمان ! اين خرما را بگير و روزه خود را با آن افطار نما، و هسته آن را برايم بياور.
سلمان گفت : من رطب را از آن حضرت گرفتم و از خدمت ايشان خارج شدم و چون به هرکس مرور کردم ، اظهار داشت : آيا با خود مِشک عطر همراه داری ؟ و من می گفتم : بلی .
و چون رطب را در دهان نهادم و روزه خود را با آن افطار نمودم هسته ای در آن نيافتم ، فردای آن روز بر حضرت زهراء سلام اللّه عليها وارد شدم و عرض کردم : رطب بدون هسته بود!
فرمود: آری ، درخت آن را خداوند در دارالسّلام بهشت ، کشت نموده است با کلام و دعائی که پدرم رسول خدا آن را به من آموخته است تا هر صبح و شام بخوانم .
اظهار داشتم : ای سرورم ! آيا آن را به من تعليم می نمائی ؟
حضرت فرمود: هرگاه خواستی تب و ناراحتی تو برطرف گردد، اين دعا را بخوان :
نُّورَ مِنَ النُّورِ، اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ، وَ اءنْزَلَ النُّورَ عَلی الطُّورِ، فی کتابٍ مَسْطُورٍ، فی رِقٍّ مَنْشُورٍ، بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ، عَلی نَبی مَحْبُورٍ، اَلْحَمْدُلِلّهِ الّذی هُوَ بِالْعِزِّ مَذْکورٌ، وَ بِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ، وَ عَلی السَّراءِ وَ الضَّراءِ مَشْکورٌ، وَ صَلَّی اللّهُ عَلی سَيِّدن ا مُحَمّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرينَ.))
سلمان فارسی گويد: من اين دعا را به بيش از هزار نفر از اءهالی مدينه و مکه که مبتلی به تب شديد بودند تعليم نمودم (17) و به برکت اين دعا و لطف خداوند، جملگی شفا يافتند.(18)
هر چيز را با هرکس مگو و مخور
امام محمّد باقر عليه السلام حکايت فرموده است :
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به منزل دخترش حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها وارد شد و چون مقداری نشست خطاب به وی کرد و فرمود: دخترم ، فاطمه ! بلند شو و آن ظرف غذا را بياور.
همين که آن ظرف غذا را آورد، ديدند که داخل آن پر از آبگوشت داغ است و آماده خوردن می باشد.
سپس رسول خدا، امام علی، حضرت زهراء و دو فرزندشان امام حسن و امام حسين صلوات اللّه عليهم از آن طعام ميل نمودند و باقی مانده آن را تا مدّت سيزده روز مرتّب مورد استفاده قرار می دادند وليکن از آن غذا کاسته نمی شد.
تا آن که روزی اُمّ ايمن ، امام حسين عليه السلام را ديد، که مشغول خوردن غذای پخته می باشد، به ايشان گفت : اين نوع غذا را از کجا آورده ای ؟
حضرت فرمود: مدّت چند روزی است که غذای ما در منزل ، از همين خوراک می باشد.
اُمّ ايمن به منزل حضرت زهراء سلام اللّه عليها وارد شد و گفت : ای فاطمه ! اگر امّ ايمن چيزی داشته باشد، برای شما هم است و در آن شريک می باشيد؛ ولی اگر يک روز شما چيزی يافتيد، امّ ايمن از آن محروم خواهد بود؟!
حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها مقداری از آن غذای آبگوشت را که هنوز تازه بود برای امّ ايمن آورد و او هم از آن طعام خورد و در همان روز ظرف غذا به پايان رسيد.
وقتی حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم تشريف آورد و متوجّه شد که غذا تمام شده است ، فرمود:
چنانچه از آن غذا به ديگری نمی دادی پايان ناپذير بود و تمامی ما اهل بيت تا آخر از آن می خورديم و باز هم باقی می ماند.
سپس امام محمّد باقر عليه السلام فرمود: اکنون ظرف آن غذا نزد ما موجود است تا آن که به دست امام زمان ، قائم آل محمّد صلوات اللّه عليهم اءجمعين خواهد رسيد.(19)
پايه تخت و انگشتر بهشتی
روزی حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها از پدر خود، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تقاضای يک انگشتر نمود؟
پيامبر اسلام به دخترش فرمود: آيا می خواهی تو را به چيزی که از انگشتر بهتر است ، راهنمائی کنم ؟
هر موقع که نماز شب را خواندی ، خواسته خود را از خداوند در خواست نما که برآورده خواهد شد.
پس چون حضرت زهراء سلام اللّه عليها حاجت خود را از خداوند متعال طلب کرد، ندائی شنيد:
ای فاطمه ! آنچه می خواستی برآورده شد و هم اکنون زير سجّاده جانماز می باشد.
حضرت زهراء سلام اللّه عليها، سجّاده را بلند نمود و انگشتری از ياقوت زير آن بود؛ برداشت و بسيار خوشحال گشت و خوابيد.
در خواب ديد که وارد بهشت شده است و سه ساختمان قصر زيبا، حضرت را جلب توجّه کرد؛ لذا سؤ ال نمود که اين قصرها برای کيست ؟
پاسخ شنيد: برای فاطمه ، دختر محمّد صلی الله علیه و آله و سلم می باشد، حضرت داخل يکی از آن قصرها شد که بسيار مجهّز و زيبا بود، در اين ، بين چشمش به تختی افتاد که سه پايه داشت ، سؤ ال نمود: چرا اين تخت سه پايه دارد؟
گفته شد: چون صاحبش از خداوند انگشتری خواست ؛ پس يکی از پايه های اين تخت برای او انگشتری ساخته شد.
چون صبح شد، حضور پدرش رسول خدا آمد و جريان خوابش را بيان نمود، حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: فاطمه جان ! دنيا برای شما و پيروان شما آفريده نشده است ؛ بلکه آخرت برای شماها خواهد بود و بهشت وعده گاه ما و شما می باشد.
و سپس افزود: اين دنيا ارزشی ندارد، بی وفا و از بين رفتنی است و غرورآور و فريبنده خواهد بود.
هنگامی که حضرت زهراء سلام اللّه عليها به منزل خويش آمد، آن انگشتر را زير جانمازش نهاد و از آن منصرف گرديد.
و چون شب فرا رسيد خوابيد، در خواب ديد که وارد بهشت شده است و همين که عبورش در آن قصر به همان تخت افتاد، ديد که بر چهار پايه استوار گشته است ، وقتی علّت را جويا شد.
گفتند: صاحبش انگشتر را برگردانيد و تخت به همان حالت اوّليّه خود چهار پايه بازگشت .(20)
سه نوع دستور غذا خوردن
حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها هنگام ميل نمودن غذا بهترين روش های اخلاقی ، بهداشتی ، اجتماعی و... را مراعات می نمود.
و برای راهنمائی علاقه مندان دستورالعملی را بيان فرموده است ، که به شرح ذيل می باشد:
حضرت فرمود: افراد بر سر سفره هنگام خوردن غذا بايد دوازده دستورالعمل مهمّ را بدانند و رعايت کنند، که بر سه دسته تقسيم می شود و هر قسمت دارای چهار دستور العمل خواهد بود.
قسمت اوّل آن واجب و ضروری است و قسمت دوّم مستحبّ می باشد؛ و رعايت آخرين قسمت نشانه اءدب و شخصيّت انسان خواهد بود.
و امّا آن چهار دستور العملی که ضروری است :
1 شناخت اين که اين نعمت ها چگونه و از طرف چه کسی برای ما فراهم گشته است .
2 راضی و خوشنود بودن به آنچه که از طرف خداوند، برای ما فراهم و مقدّر شده است .
3 نام خداوند مهربان را بر زبان جاری کردن هنگام خوردن ((بسم اللّه الرّحمن الرّحيم )) گفتن .
4 در آغاز و پايان آن شکر و سپاس خداوند متعال ولی نعمت را به جا آوردن .
و امّا قسمت دوّم ، يعنی مستحبّات غذا خوردن :
1 شستن دست و دهان پيش از غذا.
2 نشستن بر جانب چپ بدن هنگام خوردن غذا.
3 در حال نشسته تناول کردن .
4 با سه انگشت لقمه را برداشتن و خوردن .
و امّا آخرين قسمت :
1 سعی شود از آنچه جلوی شخص قرار گرفته است ميل نمايد ودست جلوی ديگران دراز نکند.
2 لقمه را کوچک و مناسب بردارد.
3 غذا را خوب بجود و در بلعيدن آن عجله و شتاب ننمايد.
4 هنگام خوردن غذا، به صورت و دست و دهان ديگران نگاه نيندازد.(21)
تقسيم کار و پاداش اطاعت
امام باقر عليه السلام حکايت فرمايد:
چون حضرت علی و فاطمه صلوات اللّه عليهما ازدواج کردند، کارها را بين خود تقسيم نمودند، کارهای مربوط به داخل منزل را حضرت فاطمه سلام اللّه عليها عهده دار آن گرديد؛ و آنچه را که مربوط به بيرون منزل بود امام علی عليه السلام پذيرفت .
چند روزی بدين منوال گذشت ، روزی امام علی عليه السلام وارد منزل گرديد و اظهار داشت : ای فاطمه ! در منزل چه داريم ؟
حضرت زهراء سلام اللّه عليها پاسخ داد: قسم به حقيقت تو! سه روز است که هيچ نداريم .
امام علی عليه السلام فرمود: چرا قبلاً نگفته ای ؟
جواب داد: چون پدرم ، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مرا نهی فرمود از اين که چيزی را از شوهرم درخواست کنم که قادر بر انجام آن نباشد.
پس اميرالمؤ منين علی عليه السلام از منزل خارج شد و مبلغ يک دينار از شخصی قرض نمود و به سوی منزل مراجعت کرد تا آنچه را که حضرت زهراء سلام اللّه عليها می خواهد خريداری نمايد.
در بين راه ، عمّار ياسر را ديد که غمگين و افسرده است ، فرمود: برای چه از منزل بيرون آمده ای ؟
و چرا افسرده ای ؟
عمّار گفت : يا اميرالمؤ منين ! گرسنگی و تهيدستی ما را غمگين نموده است و به همين دليل از منزل بيرون آمده ام .
در اين لحظه ، يکی از اصحاب که اين داستان را از امام محمّد باقر عليه السلام می شنيد، گفت : مولای من ! آيا در چنين وضعيّتی رسول اللّه زنده بود؟
حضرت فرمود: بلی رسول خدا زنده بود.
سپس امام باقر عليه السلام افزود: اميرالمؤ منين علی عليه السلام به عمّار خطاب کرد و فرمود: من نيز به همين جهت از منزل بيرون آمده ام و يک دينار قرض کرده ام تا رفع مشکل خويش نمايم ؛ ولی آن دينار را به تو می دهم ، و سپس حضرت آن يک دينار را به عمّار ياسر داد و خود دست خالی روانه منزل گرديد.
چون وارد منزل گشت ، ديد رسول اللّه صلی الله علیه و آله و سلم نشسته است و فاطمه سلام اللّه عليها مشغول نماز می باشد و طبقی سرپوشيده جلوی آن دو بزرگوار قرار دارد.
همين که حضرت زهراء سلام اللّه عليها نمازش را به اتمام رسانيد، به طرف طبق رفت و سرپوش را برداشت ، مقداری نان و گوشت در طبق موجود بود.
امام علی عليه السلام از همسرش سؤ ال نمود: اين طبق غذا را چه کسی آورده است ؟
پاسخ داد: از طرف خداوند متعال ؛ چون او هر که را بخواهد از نعمت هايش روزی می رساند.
حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم خطاب به آن دو همسر کرد و فرمود: می خواهيد مثال شماها را بگويم ؟
گفتند: بلی .
حضرت رسول فرمود: تو ای علی! مانند حضرت زکريّا عليه السلام هستی ، که چون بر مريم سلام اللّه عليها وارد شد او را در محراب ، مشغول عبادت يافت که کنارش طبقی از غذا قرار داشت .
و اين همان طبق غذائی است که قائم آل محمّد عليهم السلام وعجّل اللّه تعالی فرجه الشّريف نيز از آن تناول خواهد نمود.(22)
بهترين روش سعادت بخش برای زن
محدّثين و مورّخين از اميرالمؤ منين ، امام علی عليه السلام حکايت کرده اند:
روزی در جمع عدّه ای از اصحاب و ياران نشسته بوديم ، که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم سؤ ال فرمود: بهترين چيز برای زن چيست ؟
و هيچ يک از افراد جواب مناسبی برای آن نداشتند.
هنگامی که من به منزل ، نزد فاطمه سلام اللّه عليها آمدم ، موضوع را برای آن مخدّره ، مطرح کردم که امروز پيامبر خدا چنين سؤ الی را بيان نموده است ؟
حضرت فاطمه سلام اللّه عليها اظهار داشت : آيا هيچ کدام از اصحاب جواب آن را ندانستند؟
گفتم : خير، کسی جوابی نداد.
پس از آن مخدّره اظهار نمود: بهترين چيزی که برای زن سعادت بخش و مفيد می باشد، آن است که مردی را نبيند و هيچ مرد نامحرمی نيز او را نبيند.
امام علی عليه السلام افزود: چون شب فرا رسيد، در جلسه ای با حضور اصحاب و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مشارکت نموده و من گفتم :
يا رسول اللّه ! از ما سؤ ال کردی : چه چيزی برای زن بهتر است ؟
اکنون جواب آن را آورده ام و آن اين که : بهترين چيز برای زن آن است که مردی را نبيند و هيچ مرد نامحرمی هم او را نبيند.
حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: چه کسی اين پاسخ را گفته است ؟
گفتم : فاطمه زهراء سلام اللّه عليها.
حضرت فرمود: بلی ، دخترم راست گفته است ، همانا که او پاره تن من می باشد.(23)
فاطمه ، يگانه بانوی عشق و پاکی
مرحوم قطب الدّين راوندی در کتاب خود آورده است :
سلمان فارسی گفت : روزی به منزل حضرت زهراء سلام اللّه عليها وارد شدم ، آسيابی را جلوی آن حضرت ديدم که دستاس آن را با حالت خستگی و ضعف گرفته است و می چرخاند و مقداری جو، آرد می نمود؛ و در گوشه ای از اتاق ، حسين عليه السلام را ديدم که از شدّت گرسنگی ناله می کرد.
گفتم : ای دختر رسول اللّه ! چرا خود را در سختی و مشقّت قرار داده ای ، با اين که فضّه پيش خدمت شما است ؟!
حضرت در جواب اظهار داشت : پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: کارهای منزل يک روز بر عهده من و يک روز بر عهده فضّه باشد؛ و امروز نوبت من است .
گفتم : اجازه فرمائيد که من کمک نمايم ، يا آسياب را بچرخانم ، يا اين که حسين عليه السلام را آرام کنم و دلداريش دهم ؟
حضرت فرمود: من نسبت به فرزندم ، حسين آشناتر هستم ؛ پس تو دستاس را بچرخان تا آرد تهيّه گردد.
بنابراين من مشغول چرخانيدن دستاس شدم و چون مقداری از جوها را آرد کردم ، صدای اذان را بگوشم رسيد؛ پس برای اقامه نماز به مسجد رفتم و نماز جماعت را به امامت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بجاآوردم .
و بعد از نماز، جريان حضرت فاطمه سلام اللّه عليها را برای اميرالمؤ منين ، علی عليه السلام تعريف کردم .
امام علی عليه السلام گريان شد و از مسجد بيرون رفت و پس از گذشت لحظاتی در حالی که تبسّم می نمود، به مسجد بازگشت .
حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم جريان را از علی عليه السلام جويا شد؟
و او اظهار داشت : چون بر فاطمه وارد شدم ، وی را ديدم بر قفا خوابيده و حسين نيز روی سينه اش در خواب بود و سنگ آسياب بدون آن که در دست کسی باشد، می چرخيد!!
حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: خداوند ملائکه ای را آفريده است تا در خدمت محمّد و اهل بيت او عليهم السلام باشند.(24)
همچنين أ نَس بن مالک به نقل از بلال حبشی اذان گوی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حکايت کند:
روزی عبورم بر خانه حضرت زهراء سلام اللّه عليها افتاد، ديدم که آن مخدّره مشغول دستاس و چرخانيدن سنگ آسياب برای تهيّه آرد می باشد، در حالی که حسين عليه السلام در کنارش گريان بود.
عرض کردم : ای فاطمه ! کدام برايت بهتر است : يا من دستاس را به چرخانم يا حسين را نگهداری نمايم تا آرام و ساکت شود.
حضرت زهراء سلام اللّه عليها فرمود: ای بلال ! من بهتر می توانم فرزندم را آرام کنم ؛ پس من دستاس را گرفتم و مقدار آردی که حضرت می خواست ، برايش تهيّه نمودم .
سپس حضور مبارک رسول اللّه صلی الله علیه و آله و سلم رسيدم ، حضرت فرمود: چرا امروز اذان نگفتی ؟
عرض کردم : يا رسول اللّه ! به منزل فاطمه سلام اللّه عليها عبور کردم ، او را ديدم که مشغول تهيّه آرد می باشد، من او را کمک کردم .
حضرت رسول فرمود: چون برای فاطمه دلسوزی کردی و او را ترحّم و کمک نمودی ، از خداوند می خواهم که تو را کمک نمايد.(25)
منبع: صالحی، عبدالله، چهل داستان و چهل حديث از حضرت فاطمه زهرا عليها السلام
---------------------------------
پی نوشت:
1-فهرست نام مشخّصات بعضی از کتابهائی که مورد استفاده اين مجموعه قرار گرفته است در قسمت آخر جلد دوّم همين مجموعه نفيسه موجود می باشد.
2-از شاعر محترم : آقای کمپانی .
3-اشعار از شاعر محترم : آقای وصال شيرازی .
4-نام مبارک آن حضرت به عنوان فاطمه ، زهراء: به عدد حروف اءبجد، چنين است : 135، 213.
5-به ترتيب ، مطابق بيست و هشتم مرداد، و يا هفدهم شهريور، سال دهم هجری شمسی خواهد بود.
6-ولادت و ديگر حالات حضرت زهراء سلام اللّه عليها بر گرفته شده است از:
الشيّعة : ج 1، مناقب ابن شهر آشوب : ج 1، بحارالا نوار: ج 43 و44، عيون المعجزات شيخ حسين عبدالوهّاب ، کشف الغمّة : ج 1، اءنساب الا شراف : ج 2، تهذيب الا حکام : ج 6، اعلام الوری : ج 1، مجموعه نفيسه ، تاريخ اهل البيت عليهم السلام ، تذکرة الخواصّ، الفصول المهمّة ، ينابيع المودّة ، فاطمة الزّهراء سلام اللّه عليها، دلائل الامامة و... .
7-از شاعر محترم : ((ژوليده )).
8-الخرايج و الجرايح : ج 2، ص 525، ح 1، و الثّاقب فی المناقب ، ص 285، ح 244، و بحارالا نوار، ج 43، ص 2 3، و دلائل الامامة : ص 76، ح 17.
9-إ حقاق الحقّ: ج 25، ص 279، بحارالا نوار: ج 43، ص 20، ح 7.
10-اءعيان الشّيعة : ج 1، ص 312 و379 ، فاطمة الزّهراء عليها السلام : ص 106، کشف الغمّة : ج 1، ص 359.
11-بحارالا نوار: ج 43، ص 137 145 به نقل از کافی ، کشف الغمّة ، مصباح الا نوار، .... و احقاق الحقّ: ج 19، ص 134 136 با تفاوت .
12-دلائل الا مامة : ص 81 ، ح 21 ، بحارالا نوار: ج 43، ص 9، ح 16.
13-بحارالا نوار: ج 16، ص 3.
14-بحارالا نوار: ج 16، ص 225 به نقل از صحيفة الرّضا عليها السلام .
15-احتجاج طبرسی : ج 1، ص 18، تفسير امام عسکری عليه السلام : ص 346.
16-الثّاقب فی المناقب : ص 290 ، ح 248.
17-حقير گويد: شفا گرفتن برای اءمراض و دردها به وسيله دعاها نياز حتمی به ايمانی راسخ و عقيده ای کامل دارد، ضمنا شاهد احوال چندين کودک و بزرگسال بوده ام که به وسيله و برکت همين دعا شفاء يافته اند.
18-دلائل الامامة : ص 107، ح 35، بحارالا نوار: ج 43، ص 66 68، ح 59، الخرايج و الجرايح ، ج 2، ص 533، ح 9.
19-اصول کافی : ج 1، ص 460، ح 7.
20-بحارالا نوار: ج 43، ص 47.
21-کتاب العوالم : ج 11، ص 629.
22-بحارالا نوار: ج 43، ص 31 ، ح 38، تفسير عيّاشی : ص 29، ح 35، إ حقاق الحقّ: ج 19، ص 113.
23-احقاق الحقّ: ج 25، ص 350، اءعيان الشّيعة : ج 1، ص 322.
24-بحارالا نوار: ج 43، ص 28، ح 33، الخرايج و الجرايح : ج 2، 530، ح 6.
25-احقاق الحقّ: ج 25، ص 272