فضائل حضرت زهرا سلام الله علیها زهرا عالم به علم غیب(بخش چهارم)
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین...
اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن...
اینجا کسی کاری به کار تو ندارد با بی وفایی های مردم سازگاری
صحرانشین در گوشه ای از خیمه ی خود جمعه به جمعه روزها را می شماری
گاهی سه شنبه گاه گاهی صبح جمعه هستم به یاد تو ولیکن گه گداری
با این همه بار گناه و وضع ناجور اصلا نمی آید به من چشم انتظاری
کاری برای دیدن رویت نکردم جز معصیت کردن ندارم هیچ کاری
من هرچه بد کردم تو نادیده گرفتی تو پرده پوشی می کنی با برد باری
علّامه سید مهدی بحرالعلوم(ره):
این بزرگوار یکی از مشتاقان و ارادتمندان حقیقی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده اند، که پیوسته متوسّل به آن حضرت می شدند.
ایشان در زمان تحصیل با میرزای قمی (ره) همدرس بودند و مرحوم میرزا می گوید: چون استعدادش زیاد نبود من غالباً درسها را برای ایشان تقریر می کردم. بعد از اینکه من به ایران آمدم و چند سالی گذشت بار دیگر به زیارت عتبات عالیات موفّق شدم. در این زمان سید بحرالعلوم اشتهار علمی زیادی پیدا کرده بود و وقتی با ایشان ملاقات کردم، ایشان را دریای موّاجی از علم دیدم. وقتی سّر قضیه را از ایشان جویا شدم، در خلوت اینگونه برایم تعریف کردند:
«شبی به مسجد کوفه رفته بودم، دیدم آقایم حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشغول عبادت است ایستادم و سلام کردم. جوابم را مرحمت فرمودند و دستور دادند پیش بروم. من کمی جلو رفتم ولی ادب کردم و جلو تر نرفتم. فرمودند: جلوتر بیا، پس چند قدمی جلوتر رفتم باز هم فرمودند: جلوتر بیا. و من نزدیک شدم تا آنکه او آغوش مهر گشود و مرا در بغل گرفت و به سینه مبارکش چسبانید. در آن هنگام آنچه را خداوند متعال می خواست که به قلب و سینه من سرازیر شود، سرازیر شد.
بر حضرت زهرا علیها السلام وحی نازل می شد.
حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) به تمام امور غیبی تا روز قیامت واقف هستند.
سرّ حجیت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بر ائمه:
حضرت استاد علامه جوادی آملی می فرمایند:
اینکه گاهی علی بن ابی طالب (سلام الله علیه) به سخنان بی بی استشهاد می کند که فاطمه چنین گفته است این استدلال به قول حجت الله است ؛ اما سر اینکه او حجت بر معصوم هم هست، این است که ائمه (علیهم السلام) عالم غیب اند «بما کان وبما یکون وَبما هو کائن الی یوم القیامة»؛
اما منابع علمی اینها :
1-گاهی از رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) شنیده اند،
2-گاهی از باطن قرآن کمک می گیرند
3-گاهی از مصحف فاطمه [است]
وقتی امام معصوم (سلام الله علیه) دارد خبر غیب می دهد؛ از او سؤال می کنند که این خبر غیب را از کجا گرفته ای. می گوید: در مصحف مادرمان [است] خب، این مصحف فاطمه چیست؟ همان است که جبرئیل (سلام الله علیه) نازل می شد و این معارف را می فرمود و وجود مبارک فاطمه (سلام الله علیها) تلقی می کرد؛ بعد به امیرالمؤمنین می فرمود [و] امیرالمؤمنین املای او را نوشته و کتابت می کرد (کاتب این بخش از وحی هم بود)، شده مصحف فاطمه. آن وحی تشریعی بود که با انقطاع عمر مبارک رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) به پایان رسید. سخنرانی حضرت ایت الله جوادی آملی(حفظه الله) سالروز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، مجله الکترونیک اسرا
یکی از اساسی ترین شبهاتی که وهابیون دارند ، همین قضیه غلوّ شیعه در حق ائمه (علیهم السلام) است که می گویند ائمه مخصوصا حضرت زهرا علیهم السلام علم غیب نمی دانند و اگر کسی قائل شود مشرک است.
یکی از علماء با شیخ غامدی، رئیس أمر به معروف و نهی از منکر مکه که توسط خود ملک عبد الله نصب می شود، دیدار یک ساعته ای داشته و ایشان اصرار داشت که این عالم شیعه نسبت به بعضی از مسائل و شبهاتی که برای آنها مطرح است و آنها هم به همان دلائل شیعه را مشرک می دانند صحبت کند. اینگونه نقل می کند که گفتم : «مثلاً چه مسائلی»؟ گفت: «شما نسبت به ائمه خود معتقدید که علم غیب می دانند و از غیب خبر می دهند». من مطالبی را به ایشان گفتم و گفتم: «مسئله علم غیب چیزی است که امام شما إبن تیمیه هم به صراحت آن را معتقد است و می گوید: «اتباع أبو بکر و عمر، بیش از علی علم غیب می دانستند»». گفت: «این مطالب در کجا آمده است؟»، من هم آدرس آنها را دادم و حیرت زده و مبهوت شد.
1. محمد بن عبد الوهاب
محمد بن عبد الوهاب، بنیان گزار وهابیت در کتاب مجموعه مؤلفات، جلد 1، صفحه 395 می گوید:
من ادعی شیئا من علم الغیب فهو طاغوت. هر کس ادعا کند که علم غیب می داند، طاغوت است.
2. دهلوی
دهلوی وهابی در کتاب تحفة الإثنا عشریة، صفحه 772 صراحت دارد:
اعتقاد الشیعة بأن الإمام لابد أن یعلم الغیب مأخوذ من النصاری. این که شیعیان می گویند امام باید علم غیب بدانند، این اعتقاد را از مسیحیت گرفته اند.
آیاتی را می آورند و به آن استدلال می کنند و می گویند این آیات دلالت می کند فقط خداوند علم غیب دارد
اینها چند آیه را یاد گرفته اند و همیشه تکرار می کنند:
آیه اول:
وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاَّ هُو کلیدهای غیب تنها نزد او است و جز او کسی آن را نمی داند. سوره انعام / آیات 59
آیه دوم:
قُلْ لا یَعْلَمُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَیْبَ إِلاَّ اللَّه بگو کسانی که در آسمان و زمین هستند، از غیب آگاهی ندارند جز خدا. سوره نمل / آیه 65
و این وهابیت به بعضی از آیات ایمان می آورند و به بعضی دیگر کفر می ورزند:
یؤمنون ببعض الکتاب و یکفرون ببعض الکتاب.
بعضی از آیات را که به نفع شان است إستناد می کنند (اگرچه در نحوه استدلال آنان اشکال وجود دارد )و نسبت به بعضی از آیات که به ضررشان است، چشم پوشی می کنند.
آیاتی که دلالت می کند خداوند کسانی را از علم غیب آگاه می کند
آیه اول:
خداوند در آیات 26 و 27 سوره جن صراحتاً می فرماید:
عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً / إِلاَّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ خداوند عالم به غیب است و هیچ کس را بر أسرار غیبش آگاه نمی سازد، مگر رسولانی که آنها را برگزیده است.
این آیات از آیات مشکله هم نیست که بگوییم نمی فهمیم. این آیه صراحت دارد که عالم الغیب بودن، مخصوص خداوند است و غیر از خداوند، کسی به صورت استقلالی علم غیب ندارد. اگر کسی معتقد شود که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) یا امام (علیه السلام) از پیش خود و به صورت استقلالی علم غیب می دانند، ما او را مرتدّ و کافر و منکر قرآن می دانیم. ولی أنبیاء (علیهم السلام) و ائمه (علیهم السلام) به إذن الله تبارک و تعالی علم غیب می دانند.
آیه دوم:
در آیه 49 سوره آل عمران که در رابطه با حضرت عیسی (علیه السلام) است، آن حضرت می فرماید:
وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فی بُیُوتِکُمْ و از آنچه می خورید و در خانه های خود ذخیره می کنید، به شما خبر می دهم.
حضرت عیسی (علیه السلام) علم غیب می داند و به إذن الله تبارک و تعالی از مسائلی خبر می دهد.
آیه سوم:
خداوند در آیه 179 سوره آل عمران می فرماید:
وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَجْتَبی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشاءُ و خداوند بر آن نیست که شما را بر غیب آگاه سازد، ولی از پیامبرانش، هر که را بخواهد (برای آگاهی از غیب) بر می گزیند.
إبن تیمیه خودش معتقد به علم غیب است
إبن تیمیه که امام وهابیت است و او را بیش از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) قبول دارند،
در کتاب منهاج السنة، جلد 8، صفحه 135، با تحقیق محمد رشاد سالم، چاپ عربستان سعودی می گوید: و فی أتباع أبی بکر و عمر و عثمان من یخبر بأضعاف ذلک.
می گوید: علامه حلی از علماء شیعه که مدعی است علی علم غیب می داند، این هنر نیست، چون تعدادی از پیروان أبو بکر و عمر و عثمان چندین برابر او علم غیب می دانستند.
... و حذیفة بن الیمان و أبو هریرة و غیرهما من الصحابة کانوا یحدثون الناس بأضعاف ذلک. حذیفة یمانی و أبو هریره و دیگر صحابه هم چندین برابر علی خبر از غیب می دادند.
علم غیب در کتب أهل سنت
وقتی ما از حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) یا أمیر المؤمنین (علیه السلام) یا از سایر ائمه (علیهم السلام) نقل می کنیم که بعضی از وقایع آینده را تا روز قیامت خبر می دادند، فوری می گویند که این شرک است و شیعه هم مشرک است و قتلش واجب است.
در صحیح مسلم، جلد 8، صفحه 173، حدیث 7159، کتاب الفتن و إشراط الساعة، باب أخبار النبی فی ما یکون إلی قیام الساعة نقل شده است که
حذیفه می گوید:
أخبرنی رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) بما هو کائن إلی أن تقوم الساعة. رسول الله (صلی الله علیه وآله و سلم) آنچه را که تا روز قیامت اتفاق می افتد به من خبر داد.
اگر قرار است که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) مطالبی را از جبرئیل بگیرد و تا قیام قیامت خبر بدهد یا امام صادق (علیه السلام) خبر بدهد و أمیر المؤمنین (علیه السلام) خبر بدهد و این شرک باشد، آیا این آقایان وهابیت جرأت دارند بگویند حدیفه یمانی هم مشرک است؟! آیا می توانند درباره مسلم بن حجاج نیشابوری که این روایت را آورده، همان حملاتی را بکنند که به شیخ کلینی (ره) می کنند؟!
إبن حجر عسقلانی در کتاب فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، جلد 4، صفحه 79 خیلی مفصل در این زمینه بحث کرده است.
خزرجی انصاری هم مفصل بحث می کند و می گوید:
حذیفة بن الیمان ... صحابی جلیل من السابقین، أعلمه رسول الله بما کان و ما یکون إلی یوم القیامة من الفتن و الحوادث.
حذیفه یمانی از صحابه جلیل القدر و از سابقین بود که رسول الله (صلی الله علیه و سلم) از آنچه که اتفاق افتاده و از آنچه که اتفاق خواهد افتاد از فتنه ها و حوادث تا روز قیامت را به او خبر داده است.
خلاصة تذهیب تهذیب الکمال للخزرجی الأنصاری الیمنی، ص 74
آلوسی وهابی در تفسیر روح المعانی، جلد 14، صفحه 150 صراحت دارد که حذیفه یمانی در روایتی صحیح نقل می کند از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که از تمام حوادث تا روز قیامت به او خبر داده است.
وهابیون یک عینک تک چشمی زده اند و به دنبال نقاط منفی از شیعه هستند، ولی کتاب های خودشان را هم مطالعه نمی کنند.
اگر در نهج البلاغه آمده است که وجود مبارک امیرالمؤمنین درباره رحلت پیغمبر (سلام الله علیهما) فرمود:
«لقد انقطع بموتک ما لم ینقطع بموت غیرک من النبوّة والانباء من أخبار السماء»
آن ناظر به وحی تشریعی است، وگرنه وحی تسدیدی، تعریفی، انبائی (انحا و اقسام وحی) که «الی یوم القیامة» مخصوصاً در شبهای قدر نازل می شود، این دوام دارد. این گونه از وحیها در شبهای جمعه در لیالی قدر بر ائمه (علیهم السلام) نازل می شد و وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) هم نازل می شود. این وحی قطع نشده است؛ این گونه از معارف غیبی به وسیله جبرئیل (سلام الله علیه) نازل می شد، فاطمه (سلام الله علیها) تلقی می کرد و اینها را حفظ می کرد و برای امیرالمؤمنین املا می فرمود، وجود مبارک امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) اینها را می نوشت، شده مصحف فاطمه و این مصحف الآن در نزد وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) هست. این از منابع علم غیب ائمه (علیهم السلام) است که وقتی از یک امام معصومی سؤال می کردند یا گاهی خود آنها بلا واسطه و قبل از سؤال و مستقیم می فرمودند: در مصحف جده ما (در مصحف فاطمه) چنین آمده است. این می شود حجت خدا بر خلق اجمعین، مخصوصاً در معارف غیبی نسبت به ائمه اطهار (سلام الله علیهم اجمعین).
سخنرانی حضرت ایت الله جوادی آملی(حفظه الله) سالروز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، مجله الکترونیک اسرا
زنهای بزرگ و بزرگوار در عالم خیلی اند؛ مثل اینکه مردان خیلی اند، اما کسی مثل علی بن ابی طالب بشود نیست . زنهای بزرگ و بزرگوار هم زیادند، اما کسی مثل بی بی فاطمه بشود نیست . یک وقتی امام (رضوان الله علیه) می فرمود: جبرئیل برای هر پیغمبری که نازل نمی شد، برای انبیای خاص نازل می شد. این است که مرحوم کلینی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب شریف اصول کافی نقل می کند: جبرئیل بر وجود مبارک فاطمه (سلام الله علیها) نازل می شد ؛ این نشانه آن است که مقام آن حضرت نسبت به برخی از انبیا بزرگ تر و برجسته تر است. این نه برای آن است که زنهای بزرگ در عالم کم اند. اگر از علی بن ابی طالب تجلیل بشود، این نه برای آن است که مردان بزرگ در عالم کم اند. مردان بزرگ در عالم خیلی اند اما علی خیلی بزرگ است. زنهای بزرگ هم در عالم خیلی اند، اما فاطمه خیلی بزرگ است.
همین ابن ابی الحدید معتزلی که به حسب ظاهر سنی است در شرح نهج البلاغه می گوید: تاریخ قبل از طوفان در دسترس نیست. ما نمی توانیم درباره قبل از طوفان سخنی بگوییم ولی از طوفان به بعد تاریخش مدون است (تاریخ کافران، مسیحیان، زرتشتیان، یهودیان، مسلمانها، مردان، بادین، مردان بی دین همه مشخص است) نه در بین بی دینها مردی به بزرگی علی آمد، نه در بین یهودیها، نه در بین مسیحیها، نه در بین زرتشتیها، نه در بین مسلمانها ؛ می گوید: ما علی را از منظر جهانی می بینیم، از نظر انسانی می بینیم، کاری کرد که نه مسلمان، نه یهودی، نه مسیحی، نه زرتشت، نه بی دین و نه بادین کرد. علی، علی است. در جریان علی چنین حرفی است که از طوفان نوح به بعد کسی همتای علی نیامد (در هیچ ملتی) و این علی همسنگ و همتراز با فاطمه است. اگر کسی خواست ببیند فاطمه چقدر مقام دارد، باید بگوید همتای علی است. اگر درباره این بی بی سخن مطرح است، برای آن است که او خیلی بزرگ است جبرئیل برای هر پیغمبری نازل نمی شود.
خدایا! گرچه من مُهر خموشى بر دهن دارم درون سینه یک دنیا غم و رنج و محن دارم
به محراب دعا، خیر از براى غیر مى خواهم اگرچه خاطرى آزرده از اهل وطن دارم
سر از خاک سیه بردار اى پیغمبر رحمت! که من دلگیرم و با حضرتت میل سخن دارم
حکایت مى کند از سوز و و سازم یا رسول الله! شکایت ها که از این امّت پیمان شکن دارم
درخت سایبانم را شکستند و، منِ غمگین خدا را خلوتى در گوشه بیت الحزن دارم
چرا پروا نکردند و زدند آتش به جان من مگر چون شمع، من کارى به غیر از سوختن دارم؟!
به دست و سینه ام چون لاله نقش ماتمست، امّا اگرچه داغدارم من، حجاب از پیرهن دارم
تحمّل مى کنم رنج و مصیبت را، به امّیدى که گیرد دخترم سرمشق از صبرى که من دارم
سخن در پرده مى گویم که مولا نشنود، زیرا هنوز آثارى از آن حق کُشى ها بر بدن دارم
بعد از پدر کسی او خندان ندید
بدن مبارک رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از نظرها غایب و در خاک جای گرفت. فقدان او همه شادی و نشاط از قلب دخترش ربود و با خود برد. از آن به بعد دیگر هرگز کسی فاطمه(سلام الله علیها) را خوشحال ندید و لبخندی بر لبانش ننشست بحار، ج43، ص196؛ کشف الغمه، ج2، ص124.
فاطمه این مصیبت را چگونه تحمل کند؟! او لباس عزا را بر تن نمود و بدنش بسیار ضعیف و لاغر، قدش خمیده گشت. چشمانش همیشه پر از اشک و قلبش پیوسته سوخته و گداخته بود. ساعت به ساعت غش می کرد و گاه از فراق پدر با فرزندانش چنین درد دل می نمود: «کجا رفت آن کس که شما را دوست می داشت؟! کجاست آنکه برای شما از همه مهربانتر بود؟! دیگر او نیست تا از در وارد شود، دیگر او نیست تا شما را بر شانه خود سوار کند . بحار، ج43، ص181؛ ریاحین الشریعه، ج1، ص24
عرض می کنیم فاطمه جان ، شما با بدن سالم پدر بزرگوارتان قبل از دفن بابا ، وداع کردید اما چه گذشت بر دختران حسینت روز یازدهم محرم وقتی می خواستند با بدن بابا وداع کنند بدن پاره پاره بود وقتی کنار آن بدن صدا به ناله بلند کردند با کعب نی و تازیانه آنها را بلند کردند.
لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم
افزودن دیدگاه جدید