دهم ربیع الاول سالروز ازدواج پیامبر و خدیجه علیهماالسلام
حضرت خدیجه به دلیل کمالاتش خواستگاران زیادی داشت. چنانچه در برخی از روایات آمده که افرادی چون ابوجهل، ابوسفیان، عقبه بن ابی معیط، صلت بن ابی یهاب به خواستگاری او آمدند، لیکن وی چون معیارهای ازدواج را در آنها مشاهده نمی کرد، حاضر به ازدواج با آنها نشد.(1)
هرچند این مطلب که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) سومین همسر خدیجه بود و جز عایشه با دوشیزه ای ازدواج نکرد، نزد عامه و خاصه معروف است؛ ولی مورد تأیید همگان نیست. جمعی از مورخان و بزرگان، نظر مخالف دارند؛ برای مثال «ابوالقاسم کوفی »، «احمد بلاذری »، «علم الهدی »، (سیدمرتضی) در کتاب «شافی » و «شیخ طوسی » در «تلخیص شافی » آشکارا می گویند که خدیجه، هنگام ازدواج با پیامبر، «عذرا» بود. این معنا را علامه مجلسی نیز تأیید کرده است. او می نویسد: «صاحب کتاب انوارو البدء» گفته است که زینب و رقیه دختران هاله، خواهر خدیجه بودند. برخی از معاصران نیز چنین ادعا کرده اند و برای اثبات ادعای خود کتاب هایی نوشته اند.(2)
با این حال، اکثر محققان معتقدند که وی قبل از ازدواج با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دو بار ازدواج کرده بود(3)
اکثراً بیان کرده اند که ماجرای ازدواج مبارک حضرت رسول اکرم و خدیجه(سلام الله علیها) از اینجا شروع شد که بنا به پیشنهاد جناب ابوطالب، یا درخواست حضرت خدیجه، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به صورت اجیر یا به عنوان مضاربه برای خدیجه به سفری تجارتی اقدام کرد.(4)
در تاریخ ابن هشام است که می گوید: راستگویی و امانت و خوش خلقی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) که زبانزد همگان شده بود، به گوش خدیجه نیز رسید و همین موجب شد که خدیجه خود به نزد آن حضرت فرستاد و پیشنهاد کرد که همراه کاروان به شام رود و برای او تجارت کند و در برابر بیش از مزدی که به دیگران پرداخت می کرد به آن حضرت بدهد.
به هر ترتیب که بود رسول خدا عازم سفر شام و تجارت برای خدیجه(سلام الله علیها) گردید. وقتی میسره -غلام خدیجه- و محمد از سفر پر سود شام برگشتند، غلام گزارش سفر را جزء به جزء به خدیجه(سلام الله علیها) داد و برایش تعریف کرد: وقتی به بصری رسیدیم، امین برای استراحت زیر سایه درختی نشست. در این موقع، چشم راهبی که (نسطورا) در عبادتگاه خود بود به امین افتاد. پیش من آمد و نام او را از من پرسید و سپس چنین گفت: این مرد که زیر درخت نشسته، همان پیامبری است که در تورات و انجیل درباره او مژده داده اند.
این جریانات، او را بیش از پیش مشتاق همسری با محمد(صلی الله علیه و آله) کرد. وی در صدد برآمد تا به وسیله ای علاقه خود را به ازدواج با محمد(صلی الله علیه و آله) به اطلاع آن حضرت برساند و از این رو به دنبال نفیسه که یکی از زنان قریش و دوستان خدیجه بود فرستاد و به طور خصوصی درد دل خود را به او گفت و از او خواست تا نزد محمد(صلی الله علیه و آله) برود و هرگونه که خود صلاح می داند موضوع را به آن حضرت بگوید. نفیسه به نزد محمد(صلی الله علیه و آله) آمد و ازدواج با حضرت خدیجه را به ایشان پیشنهاد کرد. و سرانجام ترتیب مجلس خواستگاری و عقد داده شد. البته برخی از مورخان معتقدند که خدیجه خود موضوع را با «محمد امین » در میان گذاشت، و به گفته «ابن هشام » مورخ مشهور به وی گفت: «عموزاده من! به واسطه خویشاوندی که میان من و تو وجود دارد، و عظمت و احترامی که در نزد قوم خود داری، و امانت و خوی نیکو و راستگویی که در تو هست، می خواهم صریحاً به تو بگویم که مایلم به همسری تو درآیم ».(5)
بعد از ازدواج، حضرت خدیجه اعلام کرد که تمام آنچه را دارد، به حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) می بخشد. به گواهی تاریخ ایشان حقیقتاً در عمل نیز گفتارش را به اثبات رساند.
لازم به ذکر است که از پاره ای روایات دیگر نیز استفاده می شود که این علاقه و اشتیاق پیش از آن سفر تجارتی در دل خدیجه پیدا شده بود و جریان سفر مزبور، بر فرض صحت، به این عشق و علاقه کمک کرد.
ابن شهر آشوب در کتاب مناقب خود روایت کرده که در روز عیدی زنان قریش در مسجد گرد هم جمع شده بودند که مردی یهودی در برابر آنها آمده و گفت: نزدیک است در میان شما پیامبری برانگیخته شود. پس هر یک از شما زنان که بتواند زمین خوبی برای گام زدن او باشد، حتماً این کار را بکند.
زنان قریش در برابر این گستاخی و جسارتی که به آنها کرده بود، او را با مشت های سنگریزه از نزد خود راندند ولی این گفتار مرد یهودی بارقه ای در دل خدیجه(سلام الله علیها) که در جمع آن زنان حضور داشت، ایجاد کرد.(6)
بنابر نقل دیگر رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) به همراه عمار یاسر از صفا و مروه عبور می کردند که به خدیجه(سلام الله علیها) و خواهرش هاله برخورد می کنند. هاله نزدیک عمار آمده از او می پرسد: آیا محمد قصد خواستگاری خدیجه را ندارد؟ عمار به رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) خبر می دهد، حضرت به او می گوید: پاسخ این سؤال را به روز دیگری واگذار.(7)
آخرین نکته در مورد سن هر یک از ایشان در هنگام ازدواج است؛ قول مشهور محققان این است که آن حضرت در هنگام ازدواج بیست و پنج سال از عمر شریفش گذشته بود. ولی درباره سن خدیجه(سلام الله علیها) اختلافی در روایات دیده می شود که مشهور در آنها نیز آن است که خدیجه در آن هنگام چهل سال داشت، ولی قول به اینکه بیست و هشت ساله بوده نیز خالی از قوت نیست، چنانچه در چند حدیث آمده است.(8) در برابر این قول مشهور، اقوال دیگری نیز هست، مانند قول 25 سال و 28 سال و 30 سال و 35 و 45.
------------------
پی نوشت
1. سید هاشم رسولی محلاتی، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام (جلد 2)، ص16
2. محمد محسن طبسی، مقاله «حضرت خدیجه مادر امت» برگرفته از نرم افزار مدینه النبی
3. سید هاشم رسولی محلاتی، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام (جلد 2)، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص14-16
4. سید هاشم رسولی محلاتی، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام (جلد 2)، ص17
5. سید هاشم رسولی محلاتی، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام (جلد 2)، ص19-24
6. مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 41؛ سید هاشم رسولی محلاتی، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام (جلد 2)، ص17
7. سیره ابن هشام، ج 2، ص 7 و ج 6، ص 57؛ طبقات الکبری، ج 1، ص 62؛ رسول الله الگوی زندگی، حبیب الله احمدی
8. مناقب آل ابیطالب، ط قم،ج 1، ص 159؛ سید هاشم رسولی محلاتی، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام (جلد 2)، ص35
افزودن دیدگاه جدید