احاديث و قصص مثنوى - 1
[غرق آب و نعره هل من مزيد]
«هر كه جز ماهى ز آبش سير شد هر كه بى روزى است روزش دير شد
... حكايت ذيل در بيان اين نكته نمودارى قوى است: «نقل است كه يحيى معاذ- رحمة اللّه عليه- نامه اى نوشت به بايزيد. گفت چه گويى در كسى كه قدحى شراب خورد و مست ازل و ابد شد؟ بايزيد جواب داد كه من آن ندانم. آن دانم كه اينجا مرد هست كه در شبانه روزى درياهاى ازل و ابد در مى كشد و نعره هَلْ مِنْ مَزِيدٍ مى زند.»
منبع: تذكرة الاولياء عطار، ليدن، ج 1، ص 143 [ص 22 شرح مثنوى]
موضوع تصاویر
افزودن دیدگاه جدید