رفتن به محتوای اصلی
روتیتر
نویسنده: محمدسجاد ابراهیمی

آیا اقتصاد مقاومتی همان اقتصاد تدافعی است؟

تاریخ انتشار:
ضیاءالصالحین

بررسی اقتصاد مقاومتی در زنجیره ی دولت و مردم اقتصاد مقاومتی بُعدی از اقتصاد است که درباره ی مواجهه با تهدیدهای بیرونی یک کشور در حوزه ی اقتصاد یا مؤثر در اقتصاد، مطرح می شود. امروزه در فضای جهانی، دیگر جنگ های مستقیم برای در هم شکستن یک کشور کمتر استفاده می شود و عموماً برای از پا درآوردن کشورهای مقتدر، از جنگ نرم یا فشار فرسایشی استفاده می شود تا کشور در طول زمان از درون سست و در نهایت متلاشی شود. یکی از بهترین ابزارها در جنگ نرم، موضوعات اقتصادی است. از آنجایی که ارتباطات و تعاملات کشورها در سطوح وسیع و در موضوعات گوناگون در دهکده ی جهانی انجام می شود، به راحتی می توان یک کشور را در موضوعاتی تحت فشار قرار داد.
فضای جامعه ی جهانی امروز به گونه ای است که توان به رسمیت شناختن ایران را به عنوان یک کشور مقتدر و قدرتمند و تأثیرگذار در سطح بین المللی ندارد و برای مقابله با این اندیشه، به اعمال فشارهای همه جانبه رو آورده است. عمده ی این فشارها به شکل تحریم های اقتصادی بوده است و اهدافشان سست کردن اعتقاد و پایبندی مردم کشور است. در این فضا، رهبری انقلاب با بینشی عمیق و با افق دیدی بلند، موضوع اقتصاد مقاومتی را مطرح نموده اند. ایشان در مقام رهبری، راهبردهای لازم را بیان کرده اند و حال نوبت اندیشمندان است تا بتوانند این راهبردها را تشریح کرده و به برنامه های عملیاتی کوتاه مدت تا بلندمدت تبدیل نمایند تا در نهایت، توسط مسئولین اجرایی کشور به مرحله ی انجام برسد تا بتوان در این جنگ نرم، با اقتدار به پیروزی رسید و عزت و اعتلای اسلام به جهانیان ثابت شود.
بعد از بیان اقتصاد مقاومتی توسط رهبر معظم انقلاب، جامعه ی علمی توجه ویژه ای به این امر نموده و تلاش زیادی کرده اند تا بتوانند مبانی تئوریک و نظری آن را تبیین نمایند. در مقالات زیادی سعی در بررسی الگوی ساختار اقتصاد مقاومتی شده است.
جایگاه مردم در برنامه ریزی اقتصاد مقاومتی
برنامه ریزی برای اقتصاد مقاومتی و مواجهه با موانع مذکور، نیاز به وجود بستر و بن پایه های لازم دارد تا بتوان برنامه ها و عملکردهای اجرایی و اهداف و راهبردها را بر روی آن بنا کرد. از مهم ترین بسترهای لازم، مردم و اجتماع هستند.[1]
تمامی موضوعات اقتصادی و عملکردهای اجرایی در حوزه ی اقتصاد به دست مردم است.[2] هدف گذاری کلان توسط سیاست مداران زمانی می تواند به منصه ی ظهور برسد که مطابق با نیازها، توانمندی ها و شرایط اجتماع باشد. هرگونه برنامه ریزی اقتصادی زمانی می تواند به اجرای صحیح درآید که به اجتماع و اولویت های مردم توجه کند.
اگر بخواهیم از جنبه ی دیگری این موضوع را بررسی نماییم، باید این نکته را خاطر نشان کنیم که در شرایط جنگ نرم اقتصادی، تمام تلاش دشمن بر سست کردن و تضعیف اعتقادات مردم نسبت به حکومت است تا مردم حمایت خود را از آنان بردارند. فهم هدف دشمن بسیار ضروری است. اگر هدف دشمن مورد شناسایی قرار گیرد، می توان تمامی اهداف، راهبردها و سیاست ها را به سمت نقطه ی هدف دشمن هدایت کرد تا از وارد شدن ضربه به آن جلوگیری شود. حال در این شرایط، دشمنِ کشور می خواهد از طریق فشارهای اقتصادی بر اجتماع و مردم اثرگذاری کند و اگر حکومت و دولتمردان این امر را متوجه نشوند و یا به آن توجه نکنند و همت خود را بر موضوعات دیگر و یا اهداف جزئی تر قرار دهند، نمی توانند در برابر هجمه ی اقتصادی، تلاش قابل توجه و مؤثری انجام دهند و در نتیجه زمین خواهند خورد.
اقتصاد تدافعی یا اقتصاد مقاوم
یکی از نکات بسیار دقیقی که باید درباره ی اقتصاد مقاومتی مطرح شود، تفاوت اقتصاد مقاوم و اقتصاد تدافعی است. در ادبیات عرف جامعه، مقاومت به معنای تدافع و دفاع است؛ یعنی برنامه ریزی برای خنثی کردن ضربات وارده. اما اقتصاد مقاوم موضوعی فراتر از مقاومت است. این نکته در سخنان مقام معظم رهبری مورد توجه قرار گرفته است:
«اقتصاد مقاومتى فقط جنبه ى نفى نیست؛ این جور نیست که اقتصاد مقاومتى معنایش حصار کشیدن دور خود و فقط انجام یک کارهاى تدافعى باشد.»[3]
این عبارت نشان دهنده عام بودن اقتصاد مقاومتی از اقتصاد تدافعی است. در جایی دیگر ایشان بیان نموده اند:
«در اقتصاد مقاومتی، یک رکن اساسی و مهم، مقاوم بودن اقتصاد است. اقتصاد باید مقاوم باشد.»[4]
اقتصاد مقاوم به دو شکل با تهدیدها و فشارها مواجهه می شود:
1. به دلیل قوامش امکان ایجاد فشار را از جانب دشمنان بیرونی می گیرد.
«وظیفه ی همه ی ما این است که سعی کنیم کشور را مستحکم، غیرقابل نفوذ، غیرقابل تأثیر از سوی دشمن، حفظ کنیم و نگه داریم. این یکی از اقتضائات اقتصاد مقاومتی است که ما مطرح کردیم.»[5]
«یک اقتصاد مقاوم، باید اقتصادى باشد که در ساخت درونىِ خود مقاوم باشد، بتواند ایستادگى کند، با تغییرات گوناگون در این گوشه ى دنیا، آن گوشه ى دنیا متلاطم نشود.»[6]
«یک واقعیت دیگر هم این است که اگر کشور در مقابل فشارهاى دشمن، از جمله در مقابل همین تحریم ها و از این چیزها، مقاومت مدبرانه بکند، نه فقط این حربه کُند خواهد شد، بلکه در آینده هم امکان تکرار چنین چیزهایى دیگر وجود نخواهد داشت.»[7]
2. در صورت ایجاد فشار و تهدید، به علت وجود پایه های مستحکم و ساختار قوی و برنامه ی مشخص، خودبه خود فشار را دفع خواهد کرد.
«اقتصاد باید مقاوم باشد؛ باید بتواند در مقابل آنچه که ممکن است در معرض توطئه ی دشمن قرار بگیرد، مقاومت کند.»[8]
«ما باید بتوانیم یک اقتصادى را در کشور به  وجود بیاوریم که در مقابل بحران ها و جزرومدهاى بین المللى مقاوم باشد، آسیب نبیند. این لازم است.»[9]
ایشان نمی گویند که مسئولین اقتصادی یا اجرایی بتوانند با سیاست های خود با فشارها مقابله کنند، بلکه می گویند اقتصاد باید مقاومت کند و این تعبیر نشان از این دارد که خود اقتصاد باید بتواند با داشتن نوعی ساختار، فشارهای وارده را از بین ببرد.
اما اقتصاد تدافعی فقط به دفاع کردن در مقابل فشارها و تهدیدات ایجادشده می پردازد و در این مسیر نیز به دلیل نداشتن قوام اقتصادی، پایه های مستحکم، ساختار قوی و برنامه ی مشخص، دچار ضربات سنگین و آسیب های جدی می شود. شاید این اقتصاد بتواند فشارها را دفع کند، اما میزان خسارت وارده نسبت به اقتصاد مقاوم بیشتر خواهد بود.
نقش مردم در اقتصاد مقاوم
همان طور که در ابتدای متن بیان شد، مهم ترین عامل در اقتصاد مقاومتی، مردم و اجتماع هستند. اقتصاد به صورت مستقیم به نحوه ی معیشت انسان مرتبط است و به همین منظور، مهم ترین عامل مؤثر یا به عبارت دیگر، تنها عامل مؤثر بر آن، مردم و اجتماع هستند. مردم و یا اجتماع به دو صورت با اقتصاد در ارتباط هستند:
1. تحت تأثیر اقتصاد هستند. به عبارت دیگر، اقتصاد بر معیشت آن ها اثرگذار است؛ بر درآمد، مصرف، الگوی کسب درآمد و مصرف اجتماعی، بیماری های روانی، امید به زندگی، اعتقادات دینی، رفتارهای سیاسی، مسائل اخلاقی و...
2. بر اقتصاد اثرگذارند. به عبارت دیگر، مردم در سطح اجتماعی بر کل اقتصاد اثرگذار هستند. عده ای در حوزه ی تولید مشغول هستند و عده ی کثیری در حوزه ی مصرف هستند.
اقتصاد مقاومتی (اقتصاد مقاوم) اقتصادی است که در آن مردم در سطح اجتماعی، انسانی اقتصادمدار باشند و با نحوه ی صحیح تدبیر معیشت و اثرگذاری در حوزه ی کلان آشنا باشند و اقتصادمدار عمل کنند.
ممکن است در اینجا سؤالی مطرح شود که حکومت و دولت نقش بیشتری دارند، زیرا قدرت حکومتی دارند، پس چرا از مردم صحبت می شود؟ در پاسخ باید گفت: در قدرتِ حکومتیِ مسئولینِ کلانِ اجرایی شکی نیست، اما این حکومت، خود از مردم ایجاد شده است و خود مسئولین حکومتی نیز از مردم هستند و وقتی سخن از مردم در سطح اجتماع می شود، تمامی مسئولین نیز داخل در آن هستند. وقتی سخن از تدبیر معیشت صحیح و آشنایی با اثرگذاری در حوزه ی کلان اقتصادی مطرح می شود، مسئولین نیز جزء آن هستند و در صورت آشنایی عمیق تر نسبت به مردم می توانند مدیریت لازم را بر اقتصاد انجام دهند. نیز اگر در رفتار آنان اشتباه، خلل و یا انحرافی دیده شود، مردم در سطح اجتماعی می توانند با تنظیم عملکرد خود، اشتباه، خلل یا انحراف ایجادشده را اصلاح نمایند.
«مردمى کردن اقتصاد، جزء الزامات اقتصاد مقاومتى است.»[10]
نحوه ی مردمی شدن اقتصاد و مردمی کردن اقتصاد، امری بسیار دقیق و پیچیده است و نیاز به تعامل جدی دانشگاه و حوزه و مسئولین اجرایی دارد و در این مجال نمی توان به آن پرداخت. تنها می توان در این زمینه این نکته را مطرح نمود که اقتصاد مقاومتی جزئی از کل است و ندیدن این جزء در کل می تواند اثرات زیانباری را به ارمغان داشته باشد. اقتصاد مقاومتی جزئی از نظام اسلامی است و باید با تمامی اجزا، ارکان، اصول، اهداف و مبانی آن همراه، همگام و مشترک باشد.
«یک آرمان دیگر، اقتصاد مقاومتى است که نسبت به آرمان قبلى که گفتیم [ایجاد جامعه ى عادلانه و عادل و پیشرفته و معنوى]، یک آرمان خُرد است. با اینکه خود اقتصاد مقاومتى چیز مهمى است، اما در واقع در ذیل آن آرمان قبلى تعریف می شود. سلامت در جامعه، صنعت برتر، کشاورزى برتر، تجارت پُررونق، علم پیشرو، این ها همه اش جزء آرمان هاست. نفوذ فرهنگى در جهان، نفوذ سیاسى در جهان و در منظومه ى سیاسى سلطه در عالم، این ها همه اش جزء آرمان هاست. رسیدن به عدالت اجتماعى، جزء آرمان هاست. بنابراین وقتى می گوییم آرمان، ذهن ما به یک امر غیرقابل تعریفِ دور از دسترسى نرود. آرمان یعنى این ها. این ها همه آرمان هایند. البته در درجات مختلف. مجموعه ى این خواسته ها و هدف ها، منظومه ى آرمانى اسلام را تشکیل می دهد.»[11]
 

پی نوشت:
[1]. مراد از مردم، مجموعه ی تک تک افراد است و مراد از اجتماع، روح حاکم بر مردم است.
[2]. حتی سیاست مداران و دولتمردان نیز خود جزء مردم به حساب می آیند؛ با این تفاوت که سمت اجرایی و یا علمی دارند.
[3]. سخنرانی امام خامنه ای در 16 مرداد 91.
[4]. سخنرانی امام خامنه ای در 1 فروردین 92.
[5]. همان.
[6]. سخنرانی امام خامنه ای در 7 اردیبهشت 92.
[7]. سخنرانی امام خامنه ای در 3 مرداد 91.
[8]. سخنرانی امام خامنه ای در 1 فروردین 92.
[9]. سخنرانی امام خامنه ای در 6 شهریور 92.
[10]. سخنرانی امام خامنه ای در 3 مرداد 91.
[11]. سخنرانی امام خامنه ای در 6 مرداد 92.
منبع مقاله : برهان

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا