يكي از نابساماني هاي وجود فقر در زندگي انسان است و اگر انسان نبازمند و محتاج شد دست به هركاري مي زند و اينجاست كه انحرافات اجتماعي و كجرويها شكل مي گيرد و انجام مي شود.
اگر نظام آفرينش را با دقت بررسي كنيم در مي يابيم كه خدا جهان را بر اساس حركت و كار قرار داده و سير تاملي موجودات را بر اين پايه استوار فرموده است . از ذره تا خورشيد ، هر يك از موجودات كوچك و بزرگ اگر از فعاليت و كار باز ايستند ، به مقدار خويش به گوشه يي از اين مظام بزرگ لطمه مي زنند و در مسير تكاملي خود نيز وقفه ايجاد مي كنند . انسان نيز جزئي از اين جهان است و در چنين صحنه ي پرتلاش نبايد بيكار بماند زيرا دور از خرد و انصاف است كه موجودي از فعليت ها و حركتهاي ديگر موجودات بهره بگيرد و خود بهره ندهد و سربار ديگران باشد و نيز مي دانيم كه دستيابي به پيشرفتهاي معنوي و مادي با حركت و كار و كوشش امكان پذير است و آنكه تن به كار نمي دهد و از رنج كار مي پرهيزد خود رااز رسيدن به كمال باز مي دارد ديانت پاك اسلام كه قوانينش بر زير بناي محكم و ريشه دار فطرت بنا شده و مقرراتش خواسته ها و كشش هاي فطري و نهادي انسان را در بر دارد ، به كار ارج مي دهد و بر خلاف برخي اديان پيروان خود را به كار و فعاليت وا مي دارد و گوشه گيري و رهبانيت را ناروا مي شمارد.
در اخبار پيشوايان و ائمه معصومين عليه السلام آمده است كه از بيكاري و كسالت پرهيز كنيد و سستي را از دامن زندگي پر از حركت و جنب و جوش دور نمائيد.
امام علي (علیه السلام) فرمودند : آفه النجح الكسل [1] آفت و نابود كننده كاميابي و پيروزي ( رسيدن به چيزي ) سستي و بيكاري است. امام باقر(علیه السلام) فرمودند : الكسل يضر بالدين و الدنيا [2] كسالت و بيكاري و سستي ضرر رساننده به دين و دنيا است . در روايان ديتي و معارف بلند اسلامي نه تنها كار و كوشش و تلاش براي تامين زندگي دنيا سفارش شده است بلكه پيوندي محكم و وثيق با زندگي آخرت برقرار شده است و انگيزه انسان را براي انجام كار و پرهيز از بيكاري و رسيدن به سعادت اخروي چندين برابر كرده است و ضريب فعاليتهاي فرد را در زندگي هم اطمينان بخش نموده و هم چرخش حركت او را سراعت بخشيده است. اميرمومنان علي (علیه السلام) فرمودند: الكسل يفسد الاخره [3] بيكاري و سستي و تنبلي آخرت انسان را فساد مي كند . امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ان كان الثواب من الله ، فاكس لماذا ؟ [4] اگر چشم اميد به ثواب و اجرت از خداوند داري و اين كار را به عهده خداوند مي داني پس چرا سستي و تنبلي و بيكاري را پيشه خود ساخته اي؟
در اين حالت كار در برگيرنده كليه شكوهاي كار انساني ، در هر سطح از مهارت و مزد بوده و شامل كارفرمايان و كارگران به صورت همرديف و يكسان است.[5] به هرحال، مراد از كار در اين تحقيق شامل هر نوع كا رفكري و جسمي كه داراي بازدهي و نتيجه اي براي بهره دهي و بهبود بخشي زندگي و حيات مادي و معنوي افراد جامعه باشد را شامل مي شود . دانشمندي كه با دانش و تحقيق رهبري و راهنمايي اجتماعي را به عهده دارد. پزشكي كه بيماران را مداوا مي كند. مهندسي كه نقشه ي ساختماني را مي ريزد ، گوينده و سخنراني كه براي ارشاد مردم سخن مي گويد ، نويسنده يي كه با نوشتن خدمت مي كند و دانشجويي كه در راه تحصيل رنج مي برد ، همه كار مي كنند . با اين تفاوت كه ارزش كارها و بازدهي آنها از نظر زمان و مكان يكسان نيست . قرآن كريم براي بهره برداري از زمين و نقشهاي الهي توصيه به تلاش و فعاليت براي زندگي و حيات مادي و معنوي مي فرمايد : و لقد مكنا كم في الارض و جلعناكم فيها معايش قليلا ما تشكرون[6]
«و به تحقيق شما را در زمين قدرت عمل داديم و براي شما در آن ، وسايل معيشت نهاديم اما چه كم سپاسگزاري مي كنيد.»
و در جاي ديگر مي فرمايد :
والارض مددنها و القينا فيها رواسي و انبتنا فيها من كل شي موزون õ و جلعنا كم فيها معايش و من لستم له برازقين[7]
و زمين را گستردانيديم و در آن كوههاي استوار افكنديم و از هر چيز سنجيده اي رد آن روياندييم و براي شما و هر كس كه شما روزي دهنده او نيستند ، در آن وسايل زندگي قرار داديم و از قرآن صالح پيامبر (علیه السلام) خطاب به قوم ثمود نقل مي كند و مي فرمايد :
... هو انشاكم من الارض و استعمر كم فيها فاستغفروه ...[8]
اوست (خدا ) كه شما را در زمين پديد آورد و از شما خواست كه زمين را آباد كنيد.
البته بايد توجه داشت كه خداوند كريم، تمام مقدمات آباد كردن زمين و ايجاد اشتغال را كه از حيطه اختيارات انسانها خارج بوده فراهم آورده است و اين نشان مي دهد كه همانطوري كه تكويناً چنين مقدمات و وسايل را براي فعاليت و كوشش انسان جهت معاش و حيات مادي و معنوي و تامين زندگي انسانها فراهم آورده و در اختيار بشر قرار داده است تا انسانها بتوانند در سايه بهره بردن اين اسباب و علل به تكامل برسند و به اهداف خود نزديك شوند ، وظيفه انسانها هم است كه با تلاش و كوشش فكري و جسمي مقدمات و اسباب تشريعي اين عمل را در حيطه و اختيار آنها گذاشته شده براي خود و ديگران جهت بهره دهي و بهره برداري آماده سازند و بستر را براي رسيدن جامعه به يك حيات معقول مادي و معنوي آماده كنند تا همگان بتوانند از نعم الهي و داشتن يك زندگي معقول برخوردار شود.
در خصوص آماده سازي بستر براي معاش و زندگي انسانها مي فرمايد :
و ارسلنا الرياح لواقع فانزلنا من السماء مآء فاسقينا كموه ُو ما انتم له بخازنين [9]
و بادها باردار كننده فرستاديم و از آسمان، آبي نازل كرديم، پس شما را بدان سيراب نموديم و شما خزانه دار آن نيستند و درجاي ديگر قرآن مي فرمايد:
هوالذي جعل لكم الارض ذلولاً فامشوا في مناكبها و كلوا من رزقه و اليه النشور[10]
او خدايي است كه زمين را براي شما قرار داد پس در راههاي آن حركت كنيد و از روزي آن بخوريد و بازگشت شما در قيامت بسوي اوست.
همه اين آيات الهي انسانها را تشويق به فعاليت، كار، تلاش و ايجاد اشتغال و از بين بردن معضل بيكاري مي كند، اين آيات الهي انسانها را تشويق به فعاليت، كار، تلاش و ايجاد اشتغال و از بين بردن معشل بيكاري مي كند، اين آيات الهي حركت بخش، نيرودهنده هستند و جامعه ديني با داشتن چنين دستورات و توصيه هاي والا ، بايد خود را از معضل بيكاري برهاند و تمام نيرو و امكانات خود را براي ايجاذ اشتغال و زمينه هاي زندگي سالم را براي افراد خود فراهم كند.
حضرت امير عليه السلام در ذيل آيه 61 سوره هود(كه گذشت) مي فرمايند:
خدا ايشان ( قوم ثمود ) را به آباد كردن زمين فرمان داد تا حبوبات، ميوه ها و نظاير آن را كه براي زندگي آفريدگان قرار داده وسيله ي معيشت آنان باشد.
و اين نكته قابل دقت است كه در همين سوره (هود / 61) قرآن نمي گويد خداوند زمين را آباد كرد و در اختيار شما گذاشت ، بلكه مي گويد عمران و آبادي زمين را به شما تفويض كرد و در اختيار شما قرار داد و وسايل از هر نظر براي شما آماده شده است. شما بايد با كار و كوشش زمين را آباد سازيد و منابع آن را به دست آوريد و بدون كار و كوشش سهمي نداريد. در ضمن اين حقيقت نيز از آن استفاده مي شود كه براي عمران و آبادي بايد به يك ملت مجال داد و كارهاي آنها را بدست آنان سپرد و وسائل و ابزار لازم را در اختيارشان گذارد.[11] تا ابتكار و قدرت خود را به كار بندند به توسعه و تكنولوژي و صنعت گوناگون دست يابند كه داشتن آنها لازمه زندگي اين دنيا مي باشد . مهمترين مساله ي كه در اين بين بايد درنظر داشت، شناخت انسان است همه تلاشها و كوششها براي ارزش گذاري و اهميت دادن به انسان است، بحث اشتغال و كار خود موضوعيتي ندارد بلكه براي انسان است و ارزش دادن به انسان است . اگر گروهي بخواهند در اين خصوص تعلل بورزند و سستي در دين او را روا بدارند در حقيقت به منزلت و شخصيت انساني انسان لطمه وارد خواهند كرد. چنانچه در متن اقتصادي جامعه شاهد بروز ناهنجاريها و رفتارهاي غير انساني ، افراد بيكار و محتاج و نيازمند هستيم. بسياري از انحرافات اجتماعي و آسيب ها و صدمات اجتماعي ، اقتصادي ، فرهنگي ناشي از اين پديده ناميمون و ناموزون در جامعه است.
شناخت انسان اولين گام براي رفع معضل بيكاري:
اگر توجه به شناخت انسان نشود ، تمامي ارزشها ي اجتماعي و الهي كه مربوط به فرهنگ جامعه است دجار اختلال و نارسايي خواهند شد. قرآن كريم به دقت ما را متوجه اين مي كند و مهمترين مساله در تعليم و تربيت كتاب و حكمت، شناخت انسان معرفي مي كند. چرا كه اين انسان است كه بايد به مبدا معتقد باشد به معاد معتقد باشد و به وحي معتقد باشد ، متخلق به اخلاق الهي و اجتماعي باشد ، اوست كه بايد عمل كند، در سوره هود/10 كه فرمود:
« و لقد مكناهم في الارض و جلعناكم فيها معايش قليلاً ما تشكرون » تمكين هم براي انسان است و هم براي جان انسان . در تمكين ، آفرينش مكان لازم است اولاً خلقت متمكمن لازم است ثانياض استقرار متمكن در مكان لازم است ثالثاً تامين نيازهاي متمكم لازم است رابعاً اين امور چهارگانه مربوط به تن آدمي است.
فرمودند : ما زمين را خلق كرديم ، شما را آفريديم ، يعني بدنتان را از خاك و امثال خاك آفريديم ، شما را در زمين مستقر كرديم ، معايش بدني شما را هم داديم . يعني اين امور چهارگانه : مكان ، متمكن ، معيشت و استقرار متمكن در مكان است و معيشت چنين متمكني مربوط به تن شماست . در قبال مكان ، مكانت است ، منزلت است ، رتبت ست . مكانت آفريد ، روحي كه داراي مكانت است آفريد، اين روح را به آن مكانهاي رفيعه رساند ، معايش روحاني را كه باعث ثبات و بقاء و دوام چنين متمكني است خلق كرد و اينها را بعنوان نعمت عظيم و بزرگ براي انسان بازگو كرد.[12] هم مكان و هم مكانت را بيان كرد تا ابعاد وجودي انسان با همديگر مورد توجه قرار گيرد و اگر يكي آسيب ديد ديگري هم صدمه خواهد ديد يعني اگر معيشت انسان مورد غفلت قرار گرفت و افراد جامعه از نظر اقتصادي و زندگي مادي در مضيقه مالي و اقتصادي قرار گرفتند مكانت و منزلت انساني آنها هم مورد خدشه و آسيب قرار خواهد گرفت و رشد معنوي و روحاني آنها به سكون گرائيده خواهد شد. و شاهد رشد معنوي و مادي جامعه نخواهيم بود و نتيجه اي جز پسگرايي و پسرفت جامعه نخواهد داشت .
داشتن كار و پرداختن به اشتغال بخشي از زندگي عبادي انسان است:
قرآن كريم در برخي از آيات خود تنبلي و سستي را ضد ارزش معرفي مي كند و اگر كساني صرفاً بخواهند منطقي را پيشه كنند كه عبادت منحصر در نماز و روزه باشد و بدون توجه به بعد مادي حيات، خود را بنده خدا معرفي مي كند، قرآن چنين منطقي را مردود و مطرود مي داند و مي فرمايد:
فاذا قضيت الصلاه فانتشروا في الارض و ابتغوا من فضل الله و ذكروالله كثيراً[13] چون نماز گزارده شد در روز زمين پراكنده گرديد و فضل خدا را جويا شويد و خدا را بسيار ياد كنيد. جمله وابتغو ا من فضل الله يا تعبيرات مشابه آن در قرآن كريم به معني طلب روزي و كسب و تجارت آمده است و اين اهميت موضوع را مي رساند كه خداوند بعد از عبادت معنوي انسانها را به عبادت مادي و كسب روزي حلال و پرداختن به كار و تلاش دعوت مي كند و جامعه را از رخوت و سستي و بيكاري و پرداختن به امور غير ضروري يا تفريجات غير ضروري پرهيز مي دهد و دعوت به سازندگي ، پيشرفت و توسعه مي كند زيرا اگر ملتي دائماً در تلاش و فعاليت هاي فكري و جسمي باشند ممكن نيست كه پيشرفت نداشته باشند . چنانچه حضرت امير عليه السلام فرمودند : ان الله يحب المحرف امين[14] خدا انسان شاغل و داراي حرفه امين و رستگار را دوست مي دارد و در روايت ديگري امام صادق (علیه السلام) از رسول گرامي اسلام « ص » نقل مي فرمايد كه :
العباده سبعون جزء افضلها جزء طلب حلال[15] عبادت هفتاد جزء دارد كه بالاترين و با فضيلت ترين آنها دنبال رزق و روزي حلال بودن است . در روايت آمده است كه شخصي به امام صادق عليه السلام عرض كرد : مرد مي گويد : من در خانه مي نشينم ، نماز مي خوانم ، روزه مي گيرم و پروردگار را عبادت مي كنم و اما روزي من مي رسد » امام فرمود: او يكي از سه دسته است كه دعا و خواسته هاي او مستجاب نمي شود.[16] و همچنين فرمودند : اگر كسي به خانه برود و در را بر خود ببندد ، آيا از آسمان چيزي براي او فرود مي آيد.[17] امام هفتم عليه السلام فرمودند : من طلب هذا الرزق من حله ليعود به علي نفسه و عياله كان كالمجاهد في سبيل الله[18] كسي كه براي اداره ي خود و خانواده اش از راه حلال حوياي روزي باشد همچون مجاهد در راه خداست.
در روايت ديگر وارد شده است كه از امام صادق عليه السلام در مورد كشاورزان سوال شد آن حضرت فرمودند:
هم الزارعون كنوز الله في ارضه و ما في الاعمال شي ء احب الي الله من الزراعه و ما بعث الله نبياً الا زراعاً الا ادريس فانه خياطا؛ ً آنان(كشاورزان) گنجينه هاي خدا در زمينند، در كارها چيزي محبوبتر از كشاورزي نزد خدا نيست، و خدا همه انبياء را در حالي كه كشاورز و زارع بودند مبعوث فرمود مگر ادريس پيامبر(علیه السلام) كه شغل او خياطي بود.
پی نوشت ها :
[1] - ميزان الحكمه ج 8 ص 392
[2] - همان منبع
[3] - همان منبع ص 393
[4] - همان منبع ص 393
[5] - همان منبع ص 673
[6] - سوره اعراف آيه 10
[7] - سوره حجر آيه 19 – 20
[8] - سوره هود آيه 61
[9] - سوره حجر آيه 22
[10] - سوره حجر آيه 22
[11] - سوره الملك آيه 15
[12] - تفسير سوره اعراف ، حضرت آيت ا.... جوادي آملي
[13] - سوره جمعه آيه 10
[14] وسايل الشيعه ج 12 ص 13 حديث 14
[15] - همان منبع حديث 15
[16] - همان منبع ص 14 حديث 2
[17] همان منبع ص 11 ج 4
[18] - همان منبع ص 25 ج 3
------------------------------
منبع: ershad-gil.ir