دوم فروردین 1342، آمیزه ای از شهامت و خشونت درباریان(بخش پنجم)
اعزام روحانیون به سربازی؛ آخرین حربه رژیم
شاه همواره با زمزمه به سربازی بردن طلاب مانع ادامه اعتراضات روحانیون در دوره های مختلف می شد. وی که دیگر حربه ای برای ساکت کردن امام نداشت بار دیگر این موضوع را مطرح کرد.
ساواک قم در گزارشی به ساواک تهران در تاریخ 1341/12/15آورده است:
...طبق دستور مرکز به شهربانی قم دستور داده شد که صورت اسامی طلاب مشمول را تهیه و به مرکز ارسال نمایند. شهربانی قم هم صورت افراد مزبور را از مدرسه های حوزه علمیه خواستار شده، به همین جهت روز 41/12/13 آیت الله خمینی در مجلس درس خود اظهار داشته:
«سپاه دانش خوب است و اگر از من هم بخواهند به سربازی بروم استقبال می کنم و مردم را در آنجا نیز ارشاد و راهنمایی می کنم. از این محدودیت ها نبایستی ترسید.
دشمنان حضرت امام حسین(ع) هرچه بیشتر می شد، شهامت و پایداری آن حضرت نیز زیادتر می شد...»(1)
رئیس اداره وظیفه عمومی به نام دریابان زند در تاریخ22فروردین 1342طی بخشنامه ای کارت معافیت طلاب(صادره از سوی وزارت فرهنگ) را نادیده گرفت و دستور داد کارت معافیت طلاب را مورد تجدید نظر قرار دهند و کلیه روحانیون به جز فارغ التحصیلانی که به درجه اجتهاد و فتوی رسیده اند به سربازی اعزام شوند.
ماموران رژیم اقدام به دستگیری روحانیون جوان کردند و آنان را به حوزه های سربازگیری اعزام نمودند. به دنبال این اقدام امام پیامی برای روحانیون دستگیر شده فرستاد.
نگران نباشید، تزلزل به خود راه ندهید و با کمال رشادت و سربلندی و روحی قوی بایستید. شما هرکجا که باشید سربازان امام زمان(عج) می باشید و باید به وظیفه سربازی خود عمل نمایید. رسالت سنگینی که اکنون به عهده دارید روشن ساختن و آگاه کردن سربازان و درجه دارانی است که با آنان سروکار دارید، که لازم است از انجام این رسالت مقدس اسلامی غفلت نورید، تعلیمات نظامی را با کمال جدیت و پشتکار دنبال کنید، هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی خود را قوی سازید. مبادا یک وقت خدای نخواسته ضعف و تزلزلی از شما بروز کند که موجب سرشکستگی روحانیت می شود و برای شما عواقب ناگواری همراه خواهد داشت.(2)
روحانیون نیز به رهنمودهای امام عمل کردند و درسربازخانه ها در هر فرصتی به روشنگری و تبلیغ انقلابی می پرداختند.
چهلم واقعه فیضیه
ایام پس از حادثه فیضیه به اعتصاب و اعتراض عموم مردم گذشت. با نزدیک شدن به چهلم واقعه فیضیه اقدامات مخالفان رژیم درآگاه سازی افکار عمومی راجع به جنایت های رژیم گسترش یافت. امام خمینی بار دیگر با صدور اعلامیه ای تاریخی راه را برای پیروانشان روشن ساخت وآنان را درچگونگی مبارزه با رژیم دیکتاتوری پهلوی هدایت کرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
چهل روز از مرگ و ضرب و جرح عزیزان ما گذشت، چهل روز است بازماندگان کشتگان مدرسه فیضیه بر عزیزان خود سوگواری می کنند. دیروز پدر قد خمیده مرحوم سیدیونس رودباری که آثار عظمت مصیبت، چهره اش را درهم شکسته بود، به ملاقات من آمد با چه زبان می شود مادرهای فرزند مرده و پدرهای غمدیده را تسلیت داد؟
باید به پیغمبر اسلام(ص) و امام عصر(عج) عرض تسلیت کرد. ما برای خاطر آن بزرگواران سیلی خوردیم و جوانان خود را از دست دادیم. جرم ما حمایت از اسلام و استقلال ایران است. ما برای اسلام این همه اهانت شده و می شویم. ما در انتظار حبس و زجر و اعدام نشسته ایم. بگذار دستگاه جبار، هر عمل غیرانسانی که می خواهد بکند، دست وپای جوانان ما را بشکند، مریض های ما را از مریضخانه ها بیرون کند، ما را تهدید به قتل و هتک اعراض کند، مدارس علم دین را خراب کند، کبوتران حرم اسلام را از آشیانه خود آواره کند. در این چهل روز ما نتوانستیم احصاییه مقتولین و مصدومین و غارت شدگان را درست به دست بیاوریم، نمی دانیم چند نفر در زیر خاک و چند نفر در سیاهچال های زندان ها و چند نفر در پنهانی به سر می برند. چنانکه بعد از سالها دراز، عدد مقتولین مسجد گوهرشاد را که با کامیون ها حمل کردند نمی دانیم. اشکال بزرگ آن است که به هر دستگاهی رجوع می شود می گویند: اینها که شده است به امر اعلی حضرت است و چاره ای نیست. از نخست وزیر تا رئیس شهربانی و فرماندار قم همه می گویند: فرمان مبارک است.
می گویند جنایات مدرسه فیضیه به دستور ایشان است، به دستور اعلی حضرت، مریض ها را از مریضخانه بیرون کردند، دستور ایشان است که اگر در جواب حضرت آیت الله حکیم کاری انجام دهید، کماندوها و زنهای هرجایی را به منازل شماها بریزیم و شماها را بکشیم و خانه هاتان را غارت کنیم. دستور اعلی حضرت است که بدون مجوز قانونی طلاب را بگیریم و به لباس سربازی درآوریم، دستور اعلی حضرت است که به دانشگاه بریزند و دانشجویان را بکوبند.
مامورین، تمام قانون شکنی ها را به شاه نسبت می دهند، اگر اینها صحیح است باید فاتحه اسلام و ایران و قوانین را خواند، واگر صحیح نیست و اینها به دروغ، جرم ها و قانون شکنی ها و اعمال غیرانسانی را به شاه نسبت می دهند، پس چرا ایشان از خود دفاع نمی کنند تا تکلیف مردم با دولت روشن شود و عمال جرم را بشناسند و در مواقع مناسب به سزای اعمال خود برسانند؟!
کرارا تذکر داده ام که این دولت سوء نیت داشته و با احکام اسلام مخالف است.
نمونه های آن یکی پس از دیگری ظاهر می شود، وزارت دادگستری با طرح های خود و الغای اسلام و رجولیت از شرایط قضات، مخالف خود را با احکام مسلمه اسلام ظاهر کرد. از این به بعد باید در اعراض و نفوس مسلمین، یهود و نصار ودشمنان اسلام و مسلمین دخالت کنند. منطق این دولت و بعضی اعضای آن محو اسلام است. تا این دولت غاصب یاغی سرکار است مسلمین روز خوش نخواهند دید.
من نمی دانم این همه بی فرهنگی و جنایات برای نفت قم است و حوزه علیمه باید فدای نفت شود؟ یا برای اسرائیل است و ما را مزاحم پیمان با اسرائیل در مقابل دول اسلامی می دانند؟
در هرصورت ما باید نابود شویم؛ اسلام و احکام اسلام و فقهای اسلام باید فدا شوند.
دستگاه جبار گمان کرده است با این اعمال غیرانسانی و فشارها می تواند ما را ازمقصد خود، که جلوگیری از ظلم و خودسری ها و قانون شکنی ها و حفظ حقوق اسلام و ملت و برقراری عدالت اجتماعی، که مقصد بزرگ اسلام است، منصرف کند.
ما از سربازی فرزندان اسلام هراسی نداریم؛ بگذار جوانان ما به سربازخانه ها بروند و سربازان را تربیت کنند وسطح افکار آنها را بالا ببرند؛ بگذار در بین سربازان، افراد روشن ضمیر و آزادمنشی باشند تا بلکه به خواست خداوند متعال ایران به آزادی و سربلندی نائل شود. ما می دانیم که صاحب منصبان معظم ایران، درجه داران محترم، افراد نجیب ارتش، با ما در این مقاصد همراه و برای سرافرازی ایران فداکار هستند. من می دانم درجه داران با وجدان، راضی به این جنایات و وحشی گری ها نیستند. من از
فشارهایی که برآنها وارد می شود مطلع و متاسفم. من به آنها برای نجات اسلام و ایران دست برادری می دهم. من می دانم قلب آنها از تسلیم در مقابل اسرائیل مضطرب است و راضی نمی شوند ایران در زیر چکمه یهود پایمال شود.
من به سران ممالک اسلامی و دول عربی و غیر عربی اعلام می کنم؛ علمای اسلام و زعمای دین و ملت دیندار ایران و ارتش نجیب، با دول اسلامی برادر است و در منافع و مضار همدوش آنهاست؛ و از پیمان با اسرائیل- دشمن اسلام و دشمن ایران- متنفر و منزجر است. اینجانب این مطلب را به صراحت گفتم، بگذار عمال اسرائیلی به زندگی من خاتمه دهند.
مناسب است ملت مسلمان- در ایران و غیر ایران- روز چهلم فاجعه بزرگ اسلام، یادی از مصیبت های وارده براسلام و حوزه های اسلامی بکنند؛ و در صورتی که عمال دولت مانع نشوند، مجالس سوگواری داشته باشند و بر مسببین این فجایع نفرین کنند.
روح الله الموسوی الخمینی
در پی صدور اعلامیه امام به مناسبت چهلم فاجعه فیضیه، اعلامیه های دیگری نیز از طرف مقامات روحانی، طلاب و برخی سازمانهای سیاسی صادر شد. متن یکی از این اعلامیه ها به شرح زیر است:
چهلمین روز حادثه جانگداز مدرسه فیضیه قم
چهل روز است که از حمله وحشیانه سپاه چنگیزی- کماندوها و ماموران مسلح دولتی با حمایت پلیس و «سازمان ناامنی» در قم می گذرد.
چهل روز است که از جریان زدن، کشتن، دریدن، سوزانیدن و غارت کردن مدرسه فیضیه می گذرد. در این چهل روز عده ای زیاد از طلاب علوم دینی در اثر شکستگی سرو دست و پا تحت معالجه بودند.
از عده مفقودین در این حادثه هنوز اطلاعی به دست نیامد. بازماندگان چندین نفر کشته، هنوز در این حادثه عزادارند. درب، پنجره، شیشه، صحن و سرای مدرسه فیضیه هنوز جنایات گذشته را بر واردین حکایت می کند.
آری چهل روز دیگر مردم در زیر یوق استبداد و بیدادگری ادامه زندگی داده اند. چه زندگی؟ که صد بار مرگ بر آن شرف دارد. چه زندگی؟ که مردم به چشم خود دیدند عزیزانشان درخاک و خون تپیده اند. برادرانشان در سیاهچال های زندان، شبانه روز به سرمی آورند. در هرگوشه کشور، لهیب آتش بیدادگری شعله ور گردیده، عده ای از هم میهنان عزیز در آن می سوزند. هر روز ده ها نفر مجروح و مقتول از شیراز به بیمارستانها و قبرستانها حمل می شود. قتل و غارت، چپاول، فقر، ورشکستگی، افلاس و ناامنی سراسر مملکت را فرا گرفته است، غلام حلقه به گوش و خانه زاد(علم) بر اجساد مرده مردم می رقصد و برگرفتاری آنان پوزخند می زند.
ازحکومت غلام حلقه به گوش، مردم به فغان و فریاد درآمده اند و هرچه فریاد آنان زیادتر شود، مظالم این خیره سر افزون می گردد.
در راس وزارت دادگستری که ملجا و پناه مردم در گرفتاریهاست، از همین حکومت فاسد و شخص مزدور و خائن قرار داده اند که مظالم را ندیده ببینند و به شکایات مردم گوش فرا ندهد.
ضمنا به اطلاع عموم می رساند از 12اردیبهشت در سراسر کشور، مراسم سوگواری به مناسبت چهلمین روز حادثه مدرسه فیضیه قم انجام می یابد و مردم مراتب انزجار و تنفر خود را از عملیات وحشیانه هیات حاکمه غاصب ضحاکی ابراز می دارند هر سوگواری متعقب به شادمانی است.(3)
اعلامیه های منتشره از سوی قشرهای مختلف نشان می داد که عموم مردم از جنایات رژیم باخبر شده اند و هیچ توجهی را پیرامون آن واقعه نمی پذیرند.
به دنبال نشر اعلامیه امام که در آن از عموم طبقات خواسته شده بود مراسم سوگواری و عزاداری برای شهدای روحانیت برپا دارند، در تهران و قم و بسیاری از شهرستانها از طرف اصناف مختلف وجامعه روحانیت، مجالس و مراسم مهمی برپا شد و برگزاری این مجالس یادبود تا مدتهای طولانی به طور مداوم و پی در پی ادامه داشت و در هر اعلامیه ای که از طرف گروههای مختلف برای تشکیل مجلس یادبود شهدای فیضیه منتشر می شد جمله «...و به پیروی از فرمان لازم الاتباع حضرت آیت الله العظمی خمینی...» قید می گردید.
در قم پیش از هرکس امام به برگزاری مراسم سوگ برای شهدای فیضیه پرداخت و مجلس با شکوهی در مسجد اعظم برپا کرد. علی رغم تهدید رئیس ساواک قم مبنی بر بازداشت سخنرانان مجلس و برهم زدن مجلس در صورت سخنرانی پیرامون مسائل سیاسی دکتر محمدصادقی تهرانی در این مراسم به منبر رفت و با کمال شهامت به شخص شاه و رژیم پهلوی حمله کرد و جنایات و وحشی گری هایی را که در مدرسه فیضیه انجام دادند تقبیح و نکوهش کرد و مجلس با کمال آرامش پایان پذیرفت.
در تهران و برخی دیگر از شهرهای بزرگ، هر شب چندین مجلس و مراسم در مساجد مختلف برگزار می شد و سخنرانان با کمال شهامت و شجاعت جنایات رژیم را در مدرسه فیضیه بازگو می کردند و خشم و نفرت مردم را علیه دستگاه حاکمه به شدت تحریک می نمودند و به روشنگری می پرداختند و آنگاه که بر منبر، نام امام خمینی برده می شد، مردم با صلوات بلند نسبت به رهبر خویش، ابراز احساسات می کردند. رژیم شاه که از شدت خشم و تنفر و انزجار توده ها از جریان مدرسه فیضیه به
خوبی آگاهی داشت، از برگزاری مجالس و مراسم برای شهدای فیضیه جلوگیری نکرد و در برابر شعارهای تند وانقلابی که پس از هر مجلس یادبود علیه رژیم به نفع رهبری امام و شهدای فیضیه سرداده می شد به ظاهر عکس العمل نشان نمی داد، فقط در چند مورد که مردم پس از پایان مجلس دست به تظاهرات زدند و به پلیس انتظامی مستقر در محل حمله ور شدند، برخوردهایی میان مردم و پلیس صورت گرفت و عده ای نیز دستگیر شدند.
واقعه فیضیه را می توان تولد انقلابی دانست که جریان 15خرداد همان سال خود را به تمام جهان نشان داد. این واقعه رهبری قاطع امام خمینی را در مبارزات ضد استعماری و ضد ارتجاعی به اثبات رساند و جمع زیادی از مردم کشور را ایشان و نهضتشان آشنا نمود.
واقعه دوم فروردین را می توان عامل پیوند بی پایان مردم و روحانیون و افشای ماهیت جنایتکار رژیم دانست.
پی نوشت :
1- سیدحمید روحانی، همان، ص423
2- صحیفه امام، ج1،ص188
3- سیدحمید روحانی، همان، ص432، 433
------------------------------------
منبع: 15 خرداد شماره 15.
افزودن دیدگاه جدید