رفتن به محتوای اصلی
روتیتر
سردبیر سایت ضیاءالصالحین

پنج مورد از مهم‌ترین سیاست‌های ضدایرانی و شیعی باکو

تاریخ انتشار:
سیاست‌های ضدایرانی و شیعی باکو نه‌تنها امنیت ایران را تهدید می‌کند، بلکه ثبات قفقاز را نیز به خطر می‌اندازد. چرا که تاریخ نشان داده است که هم‌پیمانی با صهیونیست‌ها و استعمارگران، تنها ویرانی و بی‌ثباتی به ارمغان می‌آورد.
مهم‌ترین سیاست‌های ضدایرانی و شیعی باکو

نقدی کلی بر سیاست‌های ضدایرانی و شیعی باکو 

سیاست‌های اخیر جمهوری آذربایجان در تقویت همکاری با رژیم صهیونیستی و ایالات متحده، به‌ویژه در چارچوب پیمان ابراهیم، تهدیداتی از نظر امنیتی و ژئوپلیتیکی و نیز رویکردی مغایر با اصول همبستگی اسلامی و منافع مشترک منطقه‌ای ایجاد کرده است. در ادامه به مهم‌ترین این سیاست‌های ضدایرانی و شیعی باکو اشاره می‌کنیم:

۱. هم‌پیمانی با رژیم صهیونیستی: خیانت به آرمان‌های اسلامی

  • آذربایجان با گسترش همکاری‌های نظامی، امنیتی و اقتصادی با رژیم صهیونیستی، عملاً به یکی از حامیان اصلی اشغال‌گران قدس تبدیل شده است. فروش سلاح‌های پیشرفته اسرائیل به باکو (مانند پهپادهای هاروپ و هرون) که در جنگ اخیر قره‌باغ هم مورد استفاده قرار گرفت، یا با هم‌دستی در جنایات رژیمی که سالانه هزاران فلسطینی را به خاک و خون می‌کشد از مصادیق بارز از خیانت‌ها به‌شمار می‌رود.

  • حضور گسترده موساد و نفوذ اطلاعاتی اسرائیل در مرزهای شمالی ایران، امنیت ملی کشورمان را به شدت تهدید می‌کند. این در حالی است که آذربایجان ادعا می‌کند روابطش با اسرائیل "سکولار" است، اما در اصل طبق وقایع رصد شده، پیوندی عمیق با پروژه‌های ضدایرانی تل‌آویو است.

۲. تلاش برای محاصره ایران با حمایت غرب

  • برنامه‌های باکو برای ایجاد کریدوری موسوم به زنگزور یا به‌عبارت دقیق‌تر دالان تورانی ناتو (اتصال نخجوان به خاک اصلی آذربایجان از طریق ارمنستان) با حمایت آمریکا و اسرائیل، نه‌تنها حاکمیت ارمنستان را نقض می‌کند، بلکه اقدامی خصمانه در محاصره اقتصادی ایران محسوب می‌شود که در صورت تحقق این اقدام شوم، منطقه را به صحنه رقابت‌های نظامی غرب تبدیل خواهد کرد.

  • گرچه تبدیل شدن آذربایجان به پایگاه غیرمستقیم ناتو در همسایگی ایران یک تهدید امنیتی جدی محسوب می‌شود ولی در حال حاضر نیز گزارشاتی از حضور مستشاران نظامی اسرائیلی و ترک در مناطق مرزی آذربایجان و ایران، این تهدید را تشدید می‌کند. لذا برخلاف ادعای ظاهری مقامات باکو درباره "همسایگی صلح‌آمیز" تناقضی آشکار است و نمی‌توان به این راحتی از آنها چشم‌پوشی کرد.

۳. تحریف تاریخ و هویت‌زدایی از میراث شیعی

  • دولت باکو با سیاست‌های ناسیونالیستی افراطی، هویت شیعی بیش از ۸۵ درصد جمعیت خود را نادیده گرفته و به‌جای تقویت پیوندهای مذهبی با ایران، به تحریف تاریخ مشترک منطقه پرداخته است.

  • پس از آزادسازی قره‌باغ، گزارش‌هایی از تغییرات غیراصولی در میراث اسلامی-شیعی این مناطق منتشر شده است، از جمله مسجد جامع شوشا که با حذف کتیبه‌های فارسی و جایگزینی نمادهای ملی آذربایجان، مورد تحریف تاریخی قرار گرفته است. همچنین، برخی حسینیه‌ها و مقبره‌های شیعه در مناطق روستایی در جریان درگیری‌ها آسیب دیده‌اند، هرچند باکو این ادعاها را رد می‌کند. در مقابل، تخریب سیستماتیک کلیساها و صومعه‌های ارمنی (مانند کلیسای کاناچ ژام و صومعه دادیوانک) با انتقاد شدید نهادهای بین‌المللی روبرو شده است. دولت آذربایجان با ادعای تعهد به حفظ آثار تاریخی، مرمت‌های سیاسی‌شده را پیش می‌برد که بیشتر به تحریف هویت چندفرهنگی قره‌باغ و تقویت روایت ملی‌گرایانه می‌پردازد. این اقدامات، نه‌تنها تنش‌های مذهبی را دامن می‌زند، بلکه حفظ میراث مشترک اسلامی و مسیحی را به چالشی اخلاقی تبدیل کرده است.

۴. حمایت از گروه‌های ضدانقلاب و تجزیه‌طلب

  • گزارش‌های مستند نشان می‌دهد آذربایجان به پناهگاهی برای گروه‌های جدایی‌طلب ضدایرانی (مانند احزاب پان‌ترکیست و تجزیه‌طلبان آذری) تبدیل شده است. این گروه‌ها با حمایت مالی و رسانه‌ای باکو، به تحریک قومیت‌ها در شمال غرب ایران می‌پردازند.

  • سخنان اخیر الهام علی‌اف درباره «آذربایجان جنوبی» (عبارت ادعای تمامیت ارضی علیه استان‌های آذری ایران) نه‌تنها نقض آشکار حاکمیت ملی ایران است، بلکه یادآور ادعاهای تجاوزکارانه رژیم بعث عراق در دهه ۶۰ است.

۵. دوگانگی در گفتار و رفتار: ادعای بی‌طرفی، عملی ضدایرانی

  • بسته‌شدن مرز ایران و آذربایجان تحت عنوان مقابله با کرونا، بخشی از پروژه هویت‌زدایی سیستماتیک دولت باکو برای قطع پیوندهای مذهبی، فرهنگی و تاریخی مردم آذربایجان با ایران است. این اقدامات با محدود کردن سفر زائران به عتبات عالیات، ممنوعیت برگزاری مراسم محرم، و حذف آموزش زبان فارسی از مدارس، به دنبال جایگزینی هویت ترکی-سکولار به جای میراث ایرانی-شیعی است. تغییر کتیبه‌های فارسی مساجدی مانند شوشا و سانسور محصولات فرهنگی ایران، گواه این تحریف تاریخی است. از سوی دیگر، اختلال در تجارت مرزی آستارا و تشدید محدودیت‌های اقتصادی، نه تنها معیشت مردم دو سوی مرز را تحت تأثیر قرار داده، بلکه تبادلات فرهنگی اقوام آذری را نیز هدف گرفته است. همزمان، همکاری باکو با بازیگران ضدایرانی مانند ترکیه و اسرائیل—که همواره به تضعیف نفوذ ایران در قفقاز پرداخته‌اند—نشان می‌دهد این سیاست‌ها در راستای استراتژی بزرگتر مهار هویت شیعی و ایرانی در منطقه طراحی شده است.

  • همکاری آذربایجان با رژیم صهیونیستی در پروژه‌های انرژی (مانند میدان گازی «تامار» در فلسطین اشغالی) عملاً به تحریم‌شکنی رژیم اسرائیل کمک می‌کند، در حالی که ایران تحت شدیدترین تحریم‌هاست.

دوگانگی در گفتار و رفتار: ادعای بی‌طرفی، عملی ضدایرانی

جمع‌بندی: ضرورت بازنگری در سیاست‌های منطقه‌ای

سیاست‌های ضدایرانی و شیعی باکو نه‌تنها امنیت ایران را تهدید می‌کند، بلکه ثبات قفقاز را نیز به خطر می‌اندازد. چرا که تاریخ نشان داده است که هم‌پیمانی با صهیونیست‌ها و استعمارگران، تنها ویرانی و بی‌ثباتی به ارمغان می‌آورد.

صلح واقعی در قفقاز، نه با اسلحه‌های اسرائیلی، که با احترام به حق حاکمیت کشورها و همبستگی اسلامی ممکن است.

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا