علت اهمیت روز تاسوعا چیست؟
اگر بخواهیم وقایع کربلا را از پشت عینکی خشک تماشا کنیم، روز تاسوعا اهمیت خاصی ندارد زیرا عمده رخدادها مربوط به روز عاشورا است. در این نوشتار سعی شده پاسخ مناسبی در مورد این سوال که «آیا این اهمیت که ما به روز تاسوعا میدهیم ریشه ای معقول دارد یا خیر؟» داده شود.
تاسوعا، روزی مشهور در کنار عاشورا
تاسوعا به معنای روز نهم است و از نظر ظاهری و ادبی با روز عاشورا که به معنای روز دهم است تناسب و هم نشینی دارد. این روز در میان ما شهرتی مانند عاشورا دارد و ما هر دوی این دو روز را به شکل ویژه حرمت مینهیم؛ اما سابقه بزرگداشت و توجه به این روز به دوران بسیار قدیم باز میگردد.
روایت شده است که شخصی از امام صادق علیه السلام درباره روزه گرفتن در تاسوعا و عاشورا سوال کرد. با مطالعه این روایت و توجه به آن پرسشی که از امام کرده است، متوجه میشویم که روز تاسوعا از همان دوران امام صادق علیه السلام نیز روز مشهوری بوده است یا اینکه اهمیت آن لااقل از زبان امام صادق علیه السلام به مردم گفته شده بود.
اما روز تاسوعا چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟ مگر نه آنکه جنگ کربلا در صبح عاشورا شروع شد و در عصر همان روز پایان یافت؟ در اینجا به دو اهمیت که روز تاسوعا برای ما دارد توجه میکنیم:
اهمیت اول: یادآوری برای سختی روانی قبل از شهادت
امام صادق علیه السلام در پاسخ سوال آن شخص درباره عاشورا و ناروا بودن روزه و تبرک جستن به آن، توضیحاتی فرمودند؛ اما قبل از آن درباره تاسوعا فرمودند: «تاسوعا روزی است که امام حسین علیه السلام و یارانش در آن محاصره شدند و سپاهیان شامی علیه او اجتماع کردند و اردو زدند و پسر مرجانه و عمر بن سعد از زیادی لشکر خشنود شدند و در این روز امام حسین علیه السلام و اصحابش را به حالت ضعف بردند و یقین کردند که برای امام حسین علیه السلام ناصری نخواهد بود و اهل عراق به یاریش نخواهند آمد، پدرم به فدای آن ضعف کشانده غریب.»(کافی، ج4، ص147)
از این رو، تاسوعا یادآور روز استضعاف است؛ روزی که اهل حق – با همه قوت هایی که از ایمان به خدا دارند – در نظر ظاهربینان به ضعف کشیده شدهاند و همه حساب ها حاکی از شکست قطعی آنان در میدان جنگ ظاهری است. این روز حاوی پیام های عمیقی برای حقدوستانی است که با رعایت همه جوانب شرعی و عقلی و با کسب همه قوای لازم در راه خدا به استضعاف کشیده شدهاند.
اهمیت دوم: آمادگی و "تشرف" برای شهادت
انجام دادن کارهای بزرگ، جز آنکه به نیت و عزم وابسته است، محتاج یک دوران آرامش نیز هست. به عبارت دیگر، گاه پیش میآید که ظاهر و باطن اشخاص در کارهایشان یکدست است؛ اما به خاطر انجام سریع و نداشتن آمادگی، بهره کافی را از کار خود نمیبرند. به این دوران آرامش که قبل از تحقق تصمیم های بزرگ به آن نیاز داریم، "تشرف" میگویند.
توجه به این مقدمات و آمادگیها نکته جدیدی نیست. گویا بشر از دوران باستان از آن خبر داشته است و از این روست که در بناهای بزرگ معماری که از دوران قدیم به جا مانده است، کاربرد این قانون به وضوح به چشم میآید. مثلاً اگر قرار بود میهمانان در روز خاصی به دیدار پادشاه بروند، هرگز شاه در سر در کاخ حاضر نمیشد؛ بلکه میهمانان برای ملاقات با او لازم بود از چندین تالار و دالان با زیبایی های مختلف عبور کنند و به این صورت، شاه در نظر آنان مقامی پرهیبت و پر عظمت بیاید. این تأثیر روانی، همان چیزی بود که معماران از آن خبر داشتند و برای آن طرح ریزی کرده بودند.
مثال دیگر، فاصله زمانی میان عقد و عروسی است. خانم و آقایی را در نظر بگیرید که به سرعت با یکدیگر آشنا شده و با یکدیگر پیمان ازدواج برقرار میکنند. حتی بر فرض مهیا بودن خانه و همه لوازم زندگی، روشن است که این دو نفر به سپری شدن ایامی – و لو اندک – نیاز دارند تا بتوانند از لحاظ روانی برای زندگی مشترک آماده شوند.
تاسوعا به ما میآموزد که تصمیم های مهم و تأثیرگذار زندگی خود را بعد از کمی آرامش و مناجات با خدا انجام دهیم؛ تا به این صورت به تأثیرات و ماندگاری آن امید داشته باشیم. این زمان، هرچند کوتاه باشد، فرصت مغتنمی است که میتوانیم در آن خود را یکپارچه و نیت هایمان را در آن صاف کنیم.
فرصتی مغتنم برای ملاقات خدا
در این روز بود که اباعبدالله الحسین علیه السلام و یارانش در محاصره قرار گرفتند و همه حساب های مادی تأیید میکرد که در مقابله با دشمن، غلبه نخواهند کرد. این روز فرصتی برای یاران آن حضرت بود تا برای عاشورا آماده شوند؛ ضمن آنکه مهلت خواهی برای تأخیر جنگ و استفاده از شب عاشورا برای تلاوت قرآن و مناجات را نیز نباید از یاد برد.
ایام قبل از عاشورا فرصتی بود که یاران اباعبدالله الحسین علیه السلام پخته شوند. خود آن حضرت نیز دوست داشتند که یارانشان برای شهادت آماده شوند و شاید به همین دلیل بود که به آنان جملاتی با این مضامین میفرمود: «بروید و نمانید که کشته خواهید شد؛ بروید زیرا هدف دشمن من هستم نه شما».
آن حضرت به این وسیله هر چه شک و شرک و نفسانیت بود از قلب آنها زدود. تأخیر انداختن جنگ توسط امام حسین علیه السلام به جز ثمراتی که در بالا گفتیم باعث شد جمعی از لشکریان دشمن از جهنم رها شده و در روز عاشورا در کنار آن حضرت در زمره خوشبختان عالم قرار بگیرند؛ هرچند فواید اقدام آن حضرت فقط در همین امور خلاصه نمیشود.
مطالب مرتبط و پیشنهادی :