آثار گریه بر سیدالشهدا علیه السلام - استاد میرباقری (بخش 3) + متن
آثار گریه بر سیدالشهدا علیه السلام - استاد میرباقری (بخش 3) + متن
صوت سومین قسمت از بیانات ارزشمند آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با عنوان «آثار گریه بر سیدالشهدا علیه السلام» ویژه ماه محرم الحرام به همراه متن / مدت : 35 دقیقه
جهت دسترسی به سایر جلسات «آثار گریه بر سیدالشهدا علیه السلام » از استاد میرباقری کلیک کنید
متن سخنرانی :
«الَّذِینَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْح»(آل عمران/۱۷۲) آنهایی که بعد از مجروح شدن و آن ضربه ای که از دشمن خوردند دوباره دعوت خدا و رسول را اجابت کردند برای این که دوباره در یک لشکری به سمت دشمن حرکت کنند با همان حال جراحت و زخم هایی که برداشته بودند، «لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیم» خدای متعال برای اینها یک پاداش بزرگی در نظر گرفته البته برای آنهایی که بتوانند این راه را به پایان برسانند. پس به همه آنها وعده داده نشده بلکه حتی فقط آنهایی که «أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا» بتوانند کار را به انجام برسانند و بتوانند این مسیر را تا آخر ادامه بدهند؛ چون خیلی از اینها مسیر را ادامه ندادند.
اینها کسانی هستند که وقتی خطر سنگین می شود و همه می گویند آقا نروید به طرف دشمن اینجا خطر است، به جای این که بترسند توکل به خدای متعال می کنند. «الَّذینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ»(آل عمران/۱۷۳) پس به آنها خبر رسید که آقا قریش دوباره تجمع کردند و به سمت شما می آیند، بترسید و نگران باشید چون این یک خطر عادی نیست! می فرماید: «فَزادَهُمْ إیماناً» این تهدیدها به جای اینکه آنها را بترساند بر ایمانشان اضافه کرد، «وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ» پس سخنشان این بود که خدای متعال برای ما کافی است و ما او را وکیل خودمان قرار می دهیم و او خوب وکیلی است.
پس اگر به او تکیه کنید او کار را درست انجام میدهد. ما باید کار خودمان را انجام بدهیم چرا که کار خود را خودش بلد است چگونه انجام بدهد. ما مأموریت مان بندگی است و خدای متعال ما را دعوت کرده که بیایید با همین حالت مقابل دشمن بایستید! ما هم اجابت می کنیم و نگران نیستیم چون به او تکیه می کنیم و او کار خودش را خوب بلد است، ما لازم نیست به خدا خدایی کردن یاد بدهیم! «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ» اول او کفایت می کند، پس اگر همه دنیا در مقابل یک نفر جمع بشوند و خدای متعال پشتیبان آن یک نفر باشد، قطعا پیروزی با اوست و حتما همه شکست می خورند، لذا ما تردید نداریم که خدای متعال برای ما کفایت می کند و وکیل خوبی است. ما کارمان را به او واگذار می کنیم و بندگی مان را می کنیم. پس خدای متعال و رسول ما را دعوت کرده و ما اجابت می کنیم.
«فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّه »(آل عمران/۱۷۴) پس برگشتند از این جنگ در حالی که به نعمت الهی رسیده بودند که این نعمت هم فقط نعمت ظاهری نیست. حقیقت نعمت همان توحید و ولایت الله است، «وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوء وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ» و علاوه بر نعمت، فضل الهی هم شامل حالشان شده بود و هیچ سوئی هم از دشمن به آنها نرسید. «وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظیم» خدای متعال صاحب فضل عظیم است و آن فضل عظیم الهی شامل افرادی می شود که این طوری پای خدا می ایستند. خدای متعال وقتی آنها را دعوت می کند دیگر محاسبه بعدش را نمی کنند بلکه فرمان خدا که آمد تکلیف را برمیدارند.
بعد خدای متعال می فرماید شما مومن هستید و توجه داشته باشید این تهدیدها کار شیطان است. «إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَه»(آل عمران/۱۷۵) وقتی صف مومنین و کفار استوار شد، شیطان شروع به تهدید کردن و بزرگنمایی دشمن و ترساندن از او می کند. پس تهدید به قوای دشمن کار شیطان است «إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَه» اولیاء خودش هم به حرفش گوش می دهند.، اصلاً آنها هستند که وقتی شیطان تخویف می کند می ترسند اما شما مومنین، «فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُون » از دشمن نترسید و نگران نباشید. اگر شما بندگیتان را خوب انجام بدهید پیروزید پس نگران نباشید. مبادا از فرمان من تخلف کنید چون اگر تخلف کردید من رهایتان می کنم ولی اگر شما فرمان من را رعایت کردید دیگر نگران دشمن نباشید. «إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»، اگر مومن هستید مومن باید مراقب فرمان خدا باشد نه مراقب دشمن. پس وقتی فرمان خدا آمد، سرش را به خدا بسپرد و راه را برود.
این تعبیری که حضرت شب عاشورا خواندند که «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِم »(آل عمران/۱۷۸) تا اینجا بعضی هایش خطاب به مومنین بود و بعضی هایش خطاب به نبی اکرم. پیامبری که زحمت کشیدند و این امت را به راه آوردند نگران اند چرا که یک دفعه این مردمی که دانه دانه اینها را جمع کردند گروهی در وادی کفر می روند. خداوند به حضرت می گویند نگران نباشید چون شما کار خودتان را کردید و بنا نیست اینها مجبور باشند این مسیر را انتخاب کنند. البته ما هم در دنیا امکاناتی بهشان می دهیم اما این امکانات معنایش این نیست که اینها می توانند دین خدا را تغییر بدهند و ضرر به خدا بزنند. همین هم شد، واقعا بعد از رحلت حضرت اینها به قدرت و حکومت رسیدند، مثل بنی امیه، بنی عباس، قبلی ها و بعدی هایشان اما اینها به خدا ضرر نمی زنند.
بعد این آیاتی است که حضرت سحر عاشورا می خواندند که این دیگر کانه یک نوع مخاطبه با خود این کفار دارد «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِم» اینهایی که از وادی ایمان به وادی کفر رفتند گمان نکنند که این فرصتی که به آنها می دهیم خیر آنهاست. «إِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ»، این فرصتی که به آنها می دهیم نتیجه اش این است اینها گناهشان افزوده می شود و ما می خواهیم حقیقت برایشان آشکار بشود. پس ما فرصت می دهیم تا آنچه در باطن دارند اشکار کنند که روز قیامت وقتی می آیند معلوم باشد چرا اینها جهنمی هستند. معلوم باشد چرا صفشان را از صف مومنین جدا کردیم. بهره آنها از این کفر و از این امکاناتی که به آنها می دهیم یک رنج همراه با خاری است.
این هم خیلی تعبیر عجیبی است، سه عذاب اینجا هست: عذاب عظیم، عذاب الیم و عذاب مهین که اینها یک معنا ندارد. بهره شان همین است، پس آنچه به کف می آورند عذاب عظیم است، عذاب الیم است و عذاب مهین است. پیداست این آیه در ساحت تأویل ناظر به آن جریان کفری است که بعد از رحلت حضرت اتفاق افتاده است. این رویگردانی همراه با یک امکاناتی بوده ولی مسیری که آنها می روند بهره شان چیزی غیر از این نیست. این فرصت ها برای آنها یک رنج همراه با خاری پیش می آورد که البته اینها توضیحاتی می خواهد که بزرگان فرمودند.
یک آیه دیگری که حضرت شب عاشورا خواندند این بود «ما کانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنینَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّى یَمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ»(آل عمران/۱۷۹) این که به اینها ما مهلت و فرصت می دهیم و راه را برایشان باز می کنیم اما مومنین واقعی را رها نمی کنیم تا این که صفها را جدا کنند، تا این که خدای متعال پاک و ناپاک را از هم تمییز دهد و جدا کند. بنابراین این مسیری که شما می بینید پیش می آید مسیر پر فراز و نشیب است. حضرت می آیند تا یک جایی امت را می برند بعد یک دفعه بعد از حضرت مسیر به سمت کفر می رود، بعد می بینی عاشورا به پا می شود و ما به اینها فرصت و امکانات و قدرت می دهیم. اما این طور نیست که بی حساب و کتاب است، ما صفها را از هم جدا می کنیم و این کار ماست. عاشورا و صفین برای جدا کردن صفها از همدیگر است.
بعد خدای متعال یک تعبیر خیلی عجیبی دارد که برای ما عبرت است «وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْب»، این حادثه ها یک غیبی دارد و پشت صحنه حادثه ها دست خداست. خدای متعال می داند تا کجا باید مهلت بدهد و برای چه دارد مهلت می دهد، شما که مشرف نیستید! خدای متعال می فرماید: این که می بینید بنی امیه سر کار می آیند و قدرت پیدا می کنند، حتی به آنها اجازه می دهیم تا مقیاس عاشورا جلو می روند، این به خاطر یک تدبیری است که ما داریم. ما داریم یک کاری پشت صحنه می کنیم و اینطور نیست که اینها دارند به دین خدا ضرر می زنند و راه خدا را سد می کنند و خدای متعال حریف آنها نیست. نه اینطوری نیست، ما داریم صفها را جدا می کنیم. غیبی دارد این واقعه ها ولی شما مشرف به غیب نیستید.
در این صحنه سختی که انبیاء قدم می گذارند و سیدالشهداء قدم گذاشتند، «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُم»(آل عمران/۱۸۰) گمان نکنید آن چیزهایی که خدای متعال از فضلش به شما داده را اگر برای خود بردارید برایتان خیر است! شما که طلبکار خدا نبودید بلکه هرچه خدای متعال به شما داده از فضل است پس همین هایی که من به شما دادم را به من برگردانید و در راه انبیاء خرج کنید. آنهایی که این امکاناتی که من از سر فضل خودم به آنها دادم را حاضر نیستند به من برگردانند، خیال نکنند این بخل برایشان خیر دارد! اگر مال و جان و آبرو را آنجایی که باید برای خدا خرج کنی خرج نکردی، بدان که خیری در این بخل نیست. بل هو شر لهم، نه این که خیر نیست بلکه شر هم هست برایتان. اگر مالی که باید خرج رسول خدا بشود را نگه بدارید این برای شما شر می شود.
«سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لِلَّهِ مِیراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»، ما این امکانات را که ازتان می گیریم! چه کسی این امکانات را با خودش برده است؟! «آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَکُمْ مُسْتَخْلَفِینَ فِیه»(حدید/۷)، به خدا و رسول ایمان بیاورید و حالا که ایمان آوردید امکانات تان را با او خرج کنید و با او حرکت بدهید. انفاق یعنی جانت خرج رسول خدا بشود پس هرجایی جان را خرج کردن که انفاق نیست. مال خرج کردن که انفاق نیست بلکه انفاق یعنی مالت را در راه پیامبر خدا خرج کنی.
حضرت در سحر عاشورا این آیه را می خواندند و تطبیق می کردند در کار خودشان«وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ * إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ * ما کانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّى یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ». این صحنه عاشورا صحنه جدا شدن خبیث و طیب است. این فرصتی که ما به یزید می دهیم امکاناتی که به یزید می دهیم برای جدا شدن صف حق و باطل است. به تعبیر دیگر این عاشورا یک غیبی دارد و غیبش دست شما نیست، غیبش دست سیدالشهداست. اگر شما ایمان بیاورید و متقی باشید و با سیدالشهداء حرکت کنید به مقصد و به اجر عظیم می رسید، ولی اگر ایمان نیاوردید و سوء ظن داشتید یا اینکه بخل ورزیدید و امکانات تان را نیاوردید با حضرت خرج بکنید، این امکانات را از شما می گیریم ولی بارش روی دوش شما می ماند.
ویژه نامه مرتبط : ماه محرم - ویژه نامه خون خدا (امام حسین علیه السلام)
افزودن دیدگاه جدید