آثار گریه بر سیدالشهدا علیه السلام - استاد میرباقری (بخش 4) + متن
آثار گریه بر سیدالشهدا علیه السلام - استاد میرباقری (بخش 4) + متن
صوت چهارمین قسمت از بیانات ارزشمند آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با عنوان «آثار گریه بر سیدالشهدا علیه السلام» ویژه ماه محرم الحرام به همراه متن / مدت : 45 دقیقه
جهت دسترسی به سایر جلسات «آثار گریه بر سیدالشهدا علیه السلام » از استاد میرباقری کلیک کنید
متن سخنرانی :
«أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ قیلَ لَهُمْ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتالُ إِذا فَریقٌ مِنْهُمْ یَخْشَوْنَ النَّاسَ کَخَشْیَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْیَةً وَ قالُوا رَبَّنا لِمَ کَتَبْتَ عَلَیْنَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى أَجَلٍ قَریبٍ قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلیلٌ وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقى وَ لا تُظْلَمُونَ فَتیلاً»(نساء/۷۷) در این آیه نورانی، خدای متعال شرح حال عده ای را نقل می کند که بدون این که زمینه ها را برای همراهی اولیاء خدا و جهاد در راه خدا فراهم کنند تقاضا می کردند که خدای متعال دستور جهاد نازل کند و این باب به روی آن ها باز بشود. حالا اگر واقعا تقاضایشان هم حقیقی باشد و منافق نباشند.
این ها قبل از این که خود را مهیا کنند و آماده بشوند برای یک چنین کار بزرگی از خدای متعال درخواست می کردند و به نبی اکرم عرضه می داشتند که چرا دستور به ما داده نمی شود برای حضور در میدان جهاد و درگیری و وقتی خدای متعال تکلیف کرد برای آن ها که وارد میدان جنگ بشوند در آن فرصت هایی که باید آماده بشوند آماده نشده بودند تازه حالا مهلت می خواستند و دنبال این بودند که خدای متعال مهلتی به آن ها عنایت بکند. عزمی داشتند که «لِمَ کَتَبْتَ عَلَیْنَا الْقِتالَ» چرا این تکلیف سنگین را در این فرصت بر ما لازم کردی؟ چرا یک فرصت دیگری به ما نمی دهید؟ «لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى أَجَلٍ قَریبٍ» یک فرصت کوتاه دیگری که البته این کوتاه بودنش به خاطر کوتاه بودن عمر دنیاست. چرا به ما فرصت دیگری نمی دهید که بمانیم یا لااقل آماده بشویم؟ «قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلیلٌ» بهشان بگو تمام سرمایه ای که خدا در دنیا قرار داده اندک است چون ظرف دنیا کوچک است. «وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقى» آن هایی که در فرصت دنیا راه دنیا را طی کنند با اولیاء خدا همراه بشوند اهل تقوا باشند آخرت برای آن ها بهتر است «وَ لا تُظْلَمُونَ فَتیلاً» هیچ مؤمنی از مرگ خسارت نمی کند. همه مؤمنین بعد از مرگ برایشان بهتر از قبل از مرگ است و فرقی نمی کند چطوری بمیرند.
اگر اصل زندگی انسان، همراهی با امام نباشد این طور می شود. روزی که امام بگوید نجنگیم و دست بکشیم، دنبال هوس خودش است و روزی که بگوید بیایید در کنار من بجنگید باز هم دنبال هوس خودش است. اگر کسی نخواهد در طرح امام حرکت کند، آن روزی که امام دستور می دهند که فعلا توقف کنید تا زمینه مهیا بشود، دنبال قتال و درگیری خودش است و خودش برای خودش یک طرح کنار امام دارد و آن روزی هم که بگویند بیایید بجنگید هم برای خودش طرح می ریزد که فعلا باید صبر کنیم. همین هایی که در ماجرای عاشورا با سید الشهداء همراه نشدند، آن روز به امام مجتبی اعتراض می کردند که چرا شما قیام نمی کنید. نه اعتراض این ها به امام حسن به جاست نه یاری نکردن امام حسین.
خدای متعال در سوره مبارکه برائت که به وجود مقدس نبی اکرم دستور داده که صفتان را با کفار و مشرکین جدا کنید، موانع همراهی و لوازم همراهی حضرت را در این درگیری بیان می کند. در این سوره خیلی فوق العاده بیان شده که چه چیزهایی مانع می شود تا وقتی پیامبر خدا پا در میدان می گذارد، انسان نتواند همراه حضرت بیاید و چه سرمایه هایی اگر با انسان باشد، او را موفق به یاری پیامبر می کند.
کسی که به دنیا راضی می شود، نمی تواند کنار رسول خدا در میدان جنگ شرکت کند چون سبک بال نیست. بعضی ها هستند که وقتی دعوت به دنیا می شوند، خیلی راحت حرکت می کنند، ولی وقتی به آنها بگویی در راه خدا کوچ کن، برایشان سنگین است. این به خاطر رضایت به دنیاست. «فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ قَلیلٌ» سرمایه دنیا در مقابل آن سرای آخرتی که خدای متعال برای شما در نظر گرفته است، خیلی کم و کوچک و اندک است. حالا در این آیه شریفه هم همین طور است «قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلیلٌ».
ما همیشه در حال داد و ستد هستیم؛ جوانی، آبرو، پول و همه چیز خود را خرج چیز های مختلف می کنیم. نکته این است که در مقابل این ها چه چیزی می گیریم و در کدام بازار خرید و فروش می کنیم. باید ببینیم بازار ما بازار دنیاست یا آخرت؛ خریدار ما نفس و شیاطین اند یا خدا. لذا ما همیشه در حال تجارت هستیم و باید با خدا تجارت بکنیم.
تجارت کردن با خدای متعال بسیار سود آور است، ولی کار هر کسی هم نیست. فقط آن هایی که این بازار و خریدار را شناخته و او را با دیگران مقایسه کرده اند می فهمند که سود فقط اینجاست. بقیه خریدار هایی که به سراغ ما می آیند، چیزی ندارند و فقط می آیند که از ما سود ببرند، ولی خدای متعال اگر با ما تجارت بکند، هیچ سودی برای خودش نمی خواهد. تجارت با خدا، برای ما دو سر سود است و تجارت با دیگران دو سر باخت است نه این که هم من سود ببرم هم او. دنیا و نفس انسان، جهنمی هستند که از آن ها ندای «هَلْ مِنْ مَزیدٍ»(ق/۳۰) بلند است و هر چی به آن ها بدهی باز طلب می کنند.
تنها خدای متعال است که وقتی با شما تجارت می کند قصد سود بردن شما را دارد. واقعا هم عجیب است. خدایی که همه کائنات برای اوست و هر چیزی که ما داریم را خود او به ما عطا کرده می فرماید «مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً»(بقره/۲۴۵) چه کسی امکاناتش را به خدا قرض می دهد تا خدای متعال برای او مضاعف کند؟ خدای متعال، با شما وارد تجارت شده و در این تجارت هم فقط سود بنده هایش را می خواسته است. این که انسان این بازار را ببیند و امکاناتش را بیاورد در این بازار و با خدای متعال معامله کند، خیلی نکته مهمی است. خدای متعال در قرآن مکررا به این اشاره کرده و می فرماید کسانی که با خدا تجارت کردند برنده شده اند نه دیگران.
آن هایی که با سید الشهداء حرکت کردند، کسانی بودند که از دنیا بزرگ تر شده بودند. آن ها برای تجارت در راه خدا آماده بودند و دیگر هیچ جلوه ای از جلوه های دنیا آن ها را مشغول نمی کرد. اگر به این ها همه دنیا را هم بدهی قانع نمی شوند و دنیا را می دهند تا آخرت را بگیرند. زهیر از کسانی است که دیر به امام حسین ملحق شد و به حسب ظاهر جزو عثمانی ها بود. امام حسین که از مکه بیرون آمدند، در راه کربلا او را شکار کردند و بعد او آمد و فرمانده لشکر امام حسین در کربلا شد. شاید در فاصله بیست روز تبدیل شد به فرمانده لشکر حضرت در روز عاشورا و یکی از جناح های لشکر سید الشهداء را مدیریت کرد. وقتی خبر ماجرای مسلم بن عقیل به حضرت رسید و حضرت فرمودند هر کس می خواهد برود اختیار دارد، زهیر به سید الشهداء عرض کرد یا بن رسول الله اگر همه دنیا عیش بود و جاودانه هم بود ما شهادت در رکاب شما را بر این عیش و خوشی جاودانه در دنیا ترجیح می دادیم.
آن آخرتی که اصحاب سید الشهداء دنبال می کردند دیگر بهشت نبود؛ آخرت برای آن ها خود سید الشهداء بود. وقتی سعید بن عبدالله در جلوی حضرت ایستاد و چوبه های تیر را به جانش خرید و روی زمین افتاد، حضرت رفتند بالای سرش و در حالی که لحظات آخرش بود به حضرت عرض کرد آیا وفا کردم؟ توانستم به وظیفه عمل بکنم؟ حضرت فرمودند «أَنْتَ أَمَامِی فِی الْجَنَّةِ» در بهشت جای تو پیش روی من است. بهشت این ها چیزی فرا تر از آن بهشتی است که ما دنبال می کنیم.
کسی که مشغول به دنیا باشد نمی تواند با خدا تجارت کند؛ دنیا می دهد و دنیا می گیرد. فقط کسی که از دنیا بزرگ تر و با عالم آخرت مأنوس بشود می تواند با خدا تجارت کند. «یَشْرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ» این ها هستند که می توانند در راه خدا و از دین خدا دفاع کنند. وقتی هم که دفاع می کنند یا به شهادت می رسند یا پیروز می شوند که در هر صورت سود کرده اند. «وَ مَنْ یُقاتِلْ فی سَبیلِ اللَّهِ فَیُقْتَلْ أَوْ یَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتیهِ أَجْراً عَظیماً».
یکی از اسرار حرکت با امام، بزرگ تر شدن از دنیاست. انسان تا از دنیا کوچک تر باشد نمی تواند با امام حرکت کند. اگر انسان از دنیا بزرگ تر بشود می فهمد که دنیا ظرف کوچکی است. استادی داشتیم که می فرمود دنیا کفش و لباس دوره کودکی است. شما نمی توانید کفش دوره کودکیتان را بپوشید و برایتان تنگ است. اگر دنیا برای انسان کوچک بشود، احساس تنگی می کند و می خواهد به سمت خدا کوچ کند. حالا در این کوچ کردن باید مواظب باشد «فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا» خودش نباید تنهایی برود. تمام راه ها بن بست است الا راه امام.
ویژه نامه مرتبط : ماه محرم - ویژه نامه خون خدا (امام حسین علیه السلام)
افزودن دیدگاه جدید