تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت - استاد امینی خواه / نظام تسخیر (جلسه 8) + متن
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت - استاد امینی خواه / نظام تسخیر (جلسه 8) + متن
سلسله مباحث «تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت» در کلام حجت الاسلام مصطفی امینی خواه به همراه متن سخنرانی؛ بخش دوم: نظام تسخیر / زمان : 20 دقیقه
سلسله مباحث مهندسی خلقت که در دانشکده مهندسی دانشگاه فردوسی ارائه شده در چند بخش پیگیری می شود که شمای کلی آن بدین شرح است:
بخش اول: مقدمات
در این بخش، جایگاه قرآن و نحوه بهره بردن از آن برای کشف مهندسی خلقت طرح می شود.
بخش دوم: نظام تسخیر
در این بخش، تعریف مرحوم علامه طباطبایی از نظام تسخیری و توضیح قرآنی ایشان برای این نظام طرح می شود.
بخش سوم: نظام تقدیم
در این بخش، مباحثی پیرامون «غیب» و «ملکوت» و نسبت دنیا و آخرت طرح می شود.
متن سخنرانی :
مرحوم علامه طباطبایی می فرماید که نسخه های قبل از اسلام که نسخه های آزمایشی و تدریجی بودند کارکردشان در سطح اجتماع چیزی بیشتر از رفع اختلاف نبود.
دو واژه فلسفی داریم یکی واژه ی «مُقتضی» است و دیگری واژه «مانع».
اگر شما بخواهید یک کاغذ را آتش بزنید، مقتضی آتش گرفتن این کاغذ، آتش و تماس با آتش است، گاهی تماس هم با آتش پیدا می کند اما آتش نمی گیرد چون مانع وجود دارد، مانعی مثل رطوبت.
پس یک وقت حرکت می کنید در مسیر رفع «مانع» و یک وقت حرکت می کنید در مسیر ایجاد «مقتضی »، همه ی انبیا قبلی حرکتشان در بستر اجتماع، حرکت در مسیر رفع مانع بود، آنها اختلافات و درگیری ها را برطرف می کردند.
وقتی بشر به اختلاف افتاد تا یک جایی می توانستند اختلافات را با ریش سفیدی و کدخدا منشی حل کنند از یک جایی به بعد رفع اختلاف از این طریق ها ممکن نبود. اینجا «کتاب» می آید حد و حقوق تعیین می کند.
برای مثال «قانون ارث» در سیر تدریجی دین، رشد کرد و پیشرفته ترین قانون ارث در اسلام بیان شده است و یا «حدود» و «قصاص» از زمان حضرت نوح بوده و کم کم پیشرفت کرده است.
اسلام کار ویژه اش ایجاد مقتضی است، دیگر نمی خواهد رفع مانع بکند. البته اسلام رفع اختلاف و نزاع هم دارد اما کارکرد اصلی اش رفع اختلاف نیست.
حضرت موسی از خدای متعال پرسید: خدایا چرا امت آخرالزمان را بر امت من ترجیح می دهی؟
خدای متعال در جواب ده ویژگی را فرموند دو تا از آنها این بود که امت آخر الزمان «جمعه» و «جماعت» دارند اما در امت تو چیزی به این اسم معنا ندارد. ( مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۰، ص: ۳۱۹)
در رابطه با ایثار امت پیامبر، قرآن می فرماید:
یؤثِرُونَ عَلَی اَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَهٌ (حشر:۹)
«آنها را بر خویش مقدم می کردند. هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند.»
همین که پیغمبر اکرم با تعدادی از مهاجرین از مکه به قصد مدینه حرکت می کنند وقتی به آنجا می رسند جا و منزل نداشتند، انصار که در مدینه بودند به اینها جا و منزل میدهند، خانه هایشان را با مهاجران نصف کردند، از دارایی و غذایی که داشتند به آنها دادند و حتی غذای بهتر را به اینها می دادند.
تعبیر قرآن این است «وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَه» یعنی خودش گرسنه بود، نیاز داشت اما این را می داد به آن مهاجر که از مکه آمده بود.
اینها ویژگی های امت پیغمبر است و از فضایل انحصاری در امت پیغمبر محسوب می شود، چرا که بشر به یک جایی رسیده است که می تواند مفهوم و فضیلت ایثار را درک کند.
البته بشر هر چه بیشتر پیشرفت می کند به جهت رفع اختلاف هم به دین بیشتر نیاز دارد. برای مثال در ارتباط با «فضای مجازی» عده ای هستند که با تفکر ضد مُدرنیته و سنت گرایانه به این پیشرفت بشری نگاه می کنند. در واقع اینها یک تحجر پنهان در وجودشان است که گاهی در قالب روشنفکری خودش را نشان می دهد و می گویند که اگر بشر بخواهد پیشرفت بکند دایره اختلافات بشری گسترش پیدا می کند پس بهتر آن است که پیشرفتی نباشد.
اینها اصلا نفهمیده اند چون بشر ضرورتاً پیشرفت می کند پس نیاز بشر به دین بیشتر می شود، و دین ضوابط و حدود را تعیین می کند.
بعد از ماجرای سقیفه امیرالمومنین چهار پنج کتاب نوشتند و آنها را مخفی کردند و فرمودند من دیگر در این امت صلاحیت نمی بینم پس اینها را مخفی می کنم تا آن حجت آخرین ظهور کند .
حضرت زهرا سلام الله علیها هم در ایام بعد از پیغمبر اکرم مَلک بر ایشان نازل می شد برای همین به ایشان می گویند «محَدَثه» ملائکه می آمدند واز وقایع آینده به حضرت خبر می دادند و ایشان املا می کردند و امیرالمومنین می نوشتند.
مجموعه کتاب «جامعه» که جمع شده، گفته اند اگر کنار هم چیده شوند هفتاد و پنج ذراع می شود، هر ذراع نیم متر است، یعنی حدود ۳۷متر حجم این کتاب ها بوده است.
در روایت آمده امام صادق علیه السلام به ابوبصیر فرمودند: هرآنچه بشر تا قیامت نیاز دارد در کتاب جامعه آمده. آیا می خواهی بدانی تا چه حد از قوانین در این کتاب آمده است؟
عرض کرد: بله.
ابو بصیر می گوید حضرت دست مرا گرفتند و با انگشت مبارک لمس کردند و انگشت من را به کمترین حدِ فشاری که می شد وارد بشود، فشردند و بعد فرمودند این مقدار فشار را به دست خودت حس کردی؟ جریمه این مقدار را هم در کتاب جامعه نوشته اند، که اگر کسی این مقدار به دست کسی فشار آورد چقدر باید جریمه پرداخت کند. (بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج۱، ص: ۱۵۲)
امام صادق علیه السلام این را فرمودند تا این را بفهمیم اگر یک نفر کامنتی گذاشت و توهین کرد، شما رفتی و لایک کردی این لایکش یک جریمه دارد، کامنتش یک جریمه دارد و برای همه اینها «دین» حد و حدود مشخص کرده است.
در دوران امام زمان علیه السلام هم به اوج پیشرفت می رسیم و هم به اوج قوانین و ضوابط منطقی و مبتنی بر عبودبت .
درست است که در حال حاضر در دنیا قوانین وجود دارد و بعضا خیلی هم پیشرفته هستند اما مبنای این قوانین، عبودیت نیست، مبنای این قوانین این است که چون بشر ناچار است در اجتماع زندگی کند باید حدود و ضوابطی را رعایت کند. و گاهی این قوانین ممکن است ظلم باشد و شاید برای مثال مبلغ جریمه ای که برای فلان خطای اجتماعی در نظر گرفته شده است اصلا متناسب با استحقاق جریمه شونده نباشد.
خداوند متعال چون آگاه به میزان پیشرفت بشر بوده پس قطعا برای این پیشرفت قوانینی را لحاظ کرده است .
این مطالب که بیان شد در واقع کارکرد دین در رفع اختلاف است، اما آنچه که اهمیت دارد این است که کارویژه دین ایجاد مقتضی است، او برای هر فرد در هر جایگاهی تعریف خاص و نقش مشخص بیان می کند تا با آنها بتواند از این وسایل و امکانات ظاهری مستغنی بشود.
دین روابط بشر با عالَم را جور دیگری معنا می کند. برای مثال تراز اولیه ی رفت و آمد که خداوند برای انسان در نظر گرفته طی الارض است قرآن می فرماید:
فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَیْثُ أَصَابَ (شورا:۳۶)
«باد را مسخر فرمان او کردیم که به امرش هر جا میخواست به آرامی روان میشد»
«نظام تسخیر» یعنی این، ما برای سلیمان باد را تسخیر کردیم،قاعده و کارکرد باد این است.
پس پیغمبر اکرم آمد و مبنا را گذاشت بر عبودیت جمعی یعنی نه تنها رفع اختلاف و نزاع کرد بلکه فرمود همه با هم و با عوالم، عبودیت کنیم، همه ی عالم مشغول تسبیح باشد.
در مورد حضرت داود تعبیر فوق العاده ای در قرآن آمده است:
آتَیْنَا داوُد مِنَّا فَضْلاً یَا جِبَالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَالطَّیْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ (سبا:۱۰)
«بهره داود را به فضل خود کاملا افزودیم (و امر کردیم که) ای کوهها و ای مرغان شما نیز با (تسبیح الهی) داود هم آهنگ شوید و…»
حضرت استاد آیت الله جوادی آملی در ذیل این آیه تعبیر ویژه ای به کار می بردند که خدای متعال می فرماید ما به کوه ها گفتیم داود که آمده بین شما، شما هم با او عبادت کنید یعنی داود با «ولایت تکوینی» خودش همه ی این عوالم را رشد می دهد.
پس تکامل باد به این است که در تسخیر بشر باشد، تکامل ابر به این است که بشر را جا به جا کند، و در حال حاضر هیچ کدام در آن غایتی که خداوند آنها را آفریده نیستند، چرا این کار را نمی کنند ؟
چون هنوز انسانها در نقشی که دین برای آنها ترسیم کرده قرار نگرفته اند، جامعه اگر در نقش خودش بیفتد عوالم هم با آنها هم راستا می شوند و آن غایتی که خداوند برای آنها تعریف کرده را اجرا می کنند و در تسخیر بشر قرار می گیرند.
(شرح بیشتر در جلسات آینده بیان خواهد شد)
جهت دسترسی به سایر قسمتهای مباحث «تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت» حجت الاسلام امینی خواه کلیک کنید.
افزودن دیدگاه جدید