نقش و جایگاه فاطمه زهرا سلام الله علیها در آشکار کردن ولایت - آیت الله میرباقری (بخش سوم) + متن
نقش و جایگاه فاطمه زهرا سلام الله علیها در آشکار کردن ولایت - آیت الله میرباقری (بخش سوم) + متن
در این بخش از ضیاءالصالحین، به مناسبت ایام فاطمیه، سومین قسمت از بیانات ارزشمند آیت الله سید محمدمهدی میرباقری در مورد "نقش و جایگاه فاطمه زهرا سلام الله علیها در آشکار کردن ولایت" را به مدت 39 دقیقه با عاشقان و عزاداران آن بانوی پهلو شکسته به اشتراک می گذاریم.
متن بخش سوم «نقش و جایگاه فاطمه زهرا سلام الله علیها در آشکار کردن ولایت»
«مَنْ عَرَفَهُمْ فَقَدْ عَرَفَ اللَّهَ وَ مَنْ جَهِلَهُمْ فَقَدْ جَهِلَ اللَّه»، نکته ای را بزرگان اهل معرفت فرمودند که متخذ از بیانات نورانی اهل بیت علیهم السلام است و ریشه قرآنی دارد و آن اینکه انسان در سیر خودش به سوی خدای متعال نه فقط از حجب ظلمانی باید عبور کند و نجات پیدا کند بلکه از حجب نورانی هم باید بگذرد. فرصت این کار هم فرصت عالم دنیا است. اگر کسی وارد وادی نور شد و به بیت النور حضرت راه پیدا کرد سیر او در عالم آخرت هم ادامه دارد، اینطور نیست که مقام معرفت و محبت فقط در دنیا حاصل بشود و به نقطه پایان برسد. این نکته از روایات متعددی استفاده می شود، از جمله در این حدیث نورانی که مرحوم صدوق رضوان الله علیه نقل کرده اند. حضرت در جواب کسی که گفت صراط چیست، فرمودند: «هُوَ الطَّرِیقُ إِلَى مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُمَا صِرَاطَانِ صِرَاطٌ فِی الدُّنْیَا وَ صِرَاطٌ فِی الْآخِرَة». این وادی معرفت و صراط معرفت، به دنیا ختم نمی شود بلکه هم در دنیا است و هم در آخرت. فقط این نکته را حضرت تذکر دادند و فرمودند: ورود به این صراط از دنیا است. اگر کسی در دنیا به این صراط قدم نگذاشت ممکن نیست که در عالم آخرت وارد این صراط بشود. ورودی این صراط از دار دنیا است اما منتهی الیه اش دنیا نیست و اینطور نیست که آن هایی که در وادی معرفت قدم می گذارند در نقطه ای که در پایان این دنیا رسیدند متوقف بشوند و در همان نقطه بمانند. این سیر در وادی معرفت ادامه و درجات رفعت پیدا می کند.
شاید اصولا حکمت عبور از عالم دنیا و ورود به عالم آخرت هم همین باشد والا وجهی نداشت انسان به عالم آخرت برود. اگر همه معرفت و قرب و تمامی رضوان الهی در این دنیا حاصل می شد وجهی برای عبور از عالم دنیا نبود. اگر امکان داشت که همه مقامات معصومین در این دنیا تجلی کند وجهی برای ورود به عالم آخرت نبود. ولی هر چه که هست این صراط معرفت از دنیا عبور می کند و انسان باید در دنیا وارد این وادی معرفت بشود. اما اگر کسی در این دنیا نرسید «وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبِیلًا»(اسرا/۷۲)، «کَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُون»(مطففین/۱۵) آن هایی که حجابشان در دنیا برداشته نشده در آخرت هم در حجاب هستند. اگر این افراد در این دنیا به بصیرت نرسیدند حضرت فرمود که در آخرت هم کور چشم هستند و حتی چشم ظاهرشان هم از آن ها گرفته می شود.
این حجب نور و ظلمتی که باید برداشته شود چیست و چگونه برداشته می شود؟ یک معنای ابتدایی که برای حجب ظلمت فرموده اند؛ حجب ظلمانی عبارتند از اعمال سیئه و گناه که حجاب است و قلب را در حجاب ظلمانی قرار می دهد. اگر کسی یک نگاه حرام کند یک نقطه تاریک در قلب او ظاهر می شود و اگر توبه نکرد و گناه روی گناه آمد کل قلب تیره می شود و راه سعادت به روی انسان بسته می شود. گناه حجاب ظلمانی است و بالاتر از آن صفات رذیله حجب ظلمانی هستند مثل بخل، حسد، کبر، ریا، تکبر، تعلق به دنیا، که قلب را در حجاب قرار می دهند. بالاتر از همه هم استکبار به خدا و کبرایی کردن در این دنیا است که حجاب ظلمانی است. اما حجب نورانی در یک تعریف ابتدایی که فرمودند اعمال صالحه هستند مثل صدق، أداء امانت، صلاة، زکات. صفات حمیده انسان هم حجب نورانی هستند مثل سجده و خضوع انسان.
این حدیث نورانی مکرر از معصومین نقل شده که عبادت را سه قسم کردند: «إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْعَبِیدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُکْراً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْأَحْرَار» هر سه قسم، عبادت خدای متعال هست و مذمتی هم در این حدیث نورانی نیست.
کسانی که رغبتشان به جایی رسیده که با خدای متعال معامله می کنند، آن ها کسانی هستند که خدای متعال به آن ها بشارت داده است «فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بایَعْتُمْ بِه»(توبه/۱۱۱). آن هایی هم که به مقامی رسیدند که از خدای متعال خائف هستند، مشرک نیستند. این ها همه خداپرست هستند و از عبادت نفس و شیطان و دنیا آزاد شدند. این خیلی مقام بزرگی است که انسان از خدای متعال بترسد حتی برای دنیای خودش. غیبت نمی کند چون می داند یک جایی خدای متعال آبروی او را ممکن است بریزد. چنین کسی از خدای متعال می ترسد و این خیلی آدم فوق العاده ای است. او از عقوبت برزخ و قیامت خدای متعال می ترسد و به مقامی رسیده که جهنم برایش موضوعیت پیدا کرده است، رغبت در بهشت دارد و ثواب خدا را می خواهد. نماز شب می خواند تا عمرش طولانی بشود و این چه اشکال دارد؟! در روایات ما بر این ثواب ها تأکید شده است.
ولی همه این ها حجاب نور است، یعنی وارد وادی عبادت و بندگی شده، ثواب و عقوبت الهی را می بیند، و این خیلی مقام بزرگی است که کسی بجایی برسد که «وَ الْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُون». این ها مقام بالایی است ولی حجاب نور است. یعنی هنوز از این مقام عبور نکرده است، اگر عبور کرد می شود «قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ حُبّاً» با اینکه یقین به جهنم و بهشت دارد اما آنچه او را به عمل وا می دارد، محبت خدا است. چنین کسی برای خدای متعال اخذ می کند و برای خدای متعال ترک می کند. آن قبلی ها هم عبادت و توحید و اخلاص است و شرک نیست، اما درجات پایین است و حجاب نورانی است.
یک تفسیر دیگری که برای حجب نور و ظلمت وجود دارد و عمیق تر از این است، اینگونه است که فرمود: خدای متعال در قرآن از دو وادی سخن به میان آورده، یکی وادی ولایة الله و یکی وادی ولایت أولیاء طاغوت. وادی ولایة الله وادی نور است و وادی ولایت أولیاء طاغوت وادی ظلمات «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ»(بقره/۲۵۷). وادی ولایة الله که وادی نور هست مقاماتی دارد، وادی ولایت أولیاء طاغوت هم مقاماتی دارد. هم جهنم درکات دارد و هم بهشت درجات دارد. یک طرف، درکاتِ جهنم و فلق هست «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَق»(فلق/۱) که در قرآن آمده همه باید از او به خدا پناه ببرند «مِنْ شَرِّ ما خَلَق»(فلق/۲) چرا که همه شرور از او بر می خیزد! یک طرف هم در بهشت، مقام رضوان است. مادون مقام رضوان حجب نور و مافوق مقام فلق درکات جهنم است.
بنابراین وادی ظلمات وادی جهنم و وادی نور وادی بهشت است، این بیان را خدای متعال در سوره نور بتفصیل بیان فرموده است. در آیه نور بیان شده که نور الهی که جریان ولایة الله و جریان هدایت خدای متعال است، مختص به مؤمنین است، چون ربوبیت خدای متعال عام بین مؤمن و کافر است «رَبِّ الْعَالَمِین»(حمد/۱) است؛ ولی ولایت الهی که جریان هدایت هست مختص به مؤمنین است «اللَّهَ مَوْلَى الَّذِینَ آمَنُوا»(محمد/۱۱)، و ولایت کفار با أولیاء طاغوت «أَنَّ الْکافِرِینَ لا مَوْلى لَهُم».
ولایت ولی الله در آیه نور و در مقام تنزل نور الهی در چهار مقام شاید بیان شده است. یکی «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض»(نور/۳۵)، در مقام دوم این نور متمثل می شود در «مَثَلُ نُورِه»، بعد این مثل در یک مشکاتی در عوالم خلقت تجلی می کند «کَمِشْکاةٍ فِیها مِصْباحٌ» تا «نُورٌ عَلى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ». مقام چهارم «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُه»(نور/۳۶)، این نور الهی در خانه هایی تنزل و تجلی پیدا می کند که اجازه رفعت و ذکر در این خانه ها است.
نکته اش هم این است که کلمه ذکر الهی در این خانه ها تنزل پیدا کرد. «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب»(رعد/۲۸) هم ذکر عبد نسبت به خدای متعال آرامش قلب می آورد و هم این که خدای متعال یاد عبد می کند و این موجب آرامش قلب است. اما هر دوی این ها در آن حدیث نورانی تفسیر شده، حضرت فرمودند: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ قَالَ بِمُحَمَّدٍ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ وَ هُوَ ذِکْرُ اللَّهِ وَ حِجَابُهُ»
لذا در این بیوت چون ذکر الهی تنزل پیدا کرده اجازه رفعت داده شده است. این چهار مقام عبارت هستند از نور الهی که در وجود مقدس نبی اکرم که مثل نور هستند تمثل پیدا می کند. در روایتی در توحید صدوق حضرت فرمودند: «مَثَلُ نُورِه» وجود مقدس نبی خاتم هستند. بعد نور الهی از این مقام و از «مَثَلُ نُورِه» تنزل در مشکات پیدا می کند و همه کاینات را روشن می کند. تا می رسد به بیوت که این بیوت به همه خانه های انبیاء تفسیر شده است. همه خانه های انبیاء در عالم انسانی بیوت نور نبی اکرم هستند و نور حضرت در آن ها تجلی پیدا کرده است. اگر اجازه ذکر و رفعت در این خانه ها است (که فرمود خانه های ما سقف ندارد و سقفش عرش و فوق عرش است)، بخاطر این است که آن نور در این خانه ها تجلی پیدا کرده است.
اولین منزل این وادی نور، بیوت است و اگر کسی وارد به این بیوت شد اهل ذکر می شود، آن هم ذکری که با آن غفلت نیست «رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِیتاءِ الزَّکاةِ»(نور/۱۷) چرا که خانه، خانه ذکر است. لذا اگر مؤمن در دنیا غفلتی هم دارد غفلتش برای وادی ولایت امام نیست. بلکه غفلتِ همان لحظه، به خاطر غفلت و جدا شدن از امام است والا اگر کسی در وادی ولایت امام بود مطلقا آنجا غفلتی نیست، گرچه مقامات و درجاتی دارد ولی در هیچ درجه أی از درجات بیت الأمام غفلت نیست. لذا در بهشت که وادی ولایت ائمه جور از وادی ولایت الهی و مؤمنین تفکیک می شود، در هیچ یک از مقاماتش غفلت نیست. گرچه آن ذکر خالص و تام جز برای معصوم در آن مقام نیست ولی همه درجات بهشت فقط مقام ذکر است و هیچ چیز در بهشت غفلت نمی آورد. هیچ مؤمنی در بهشت برای لحظه ای از خدای متعال غافل نیست چون آنجا بیت النور و بیت الذکر است. همه جا شعاع نور نبی اکرم است و همه مومنین نورانی به نور ایشان می شوند «وَ هُمْ وَ اللَّهِ یُنَوِّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِین»، یعنی همه اهل بهشت نورانی به نور امام هستند و با نور امام سیر می کنند، لذا در بهشت هیچ غفلتی نیست. بنابراین اگر کسی وارد این وادی شد علامتش این است که غفلت از انسان برداشته می شود، خوابش هم ذکر می شود، بازار و مسجد و مدرسه اش هم ذکر می شود، چون این وادی، وادی ذکر است.
آن طرف هم وادی ظلمات است که قرآن می فرماید: اعمال کفار در این وادی قرار می گیرد. «أَوْ کَظُلُماتٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ»(نور/۴۰) که درکات جهنم است تا فلق. «یَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ» این ظلمات از دار دنیا هست تا دار آخرت. شاهدش هم این است که حضرت ذیل این آیه می فرماید: «وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ یَعْنِی إِمَاماً مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ ع فَما لَهُ مِنْ نُورٍ فَمَا لَهُ مِنْ إِمَامٍ یَوْمَ الْقِیَامَة». لذا گرچه گناهان و صفات رذیله حجب ظلمانی هستند، اما هم گناه و هم صفات رذیله، از فروع این وادی و از فروع ائمه جور است. در حدیث عقل و جهل حضرت توضیح دادند که همه صفات رذیله لشکر جهل و لشکر أولیاء طاغوت هستند. البته آن جهل هم من نمی دانم مقصود چیست، آیا شیطان جنی نبی اکرم است یا شیطان انسی که همه صفات رذیله به او برمی گردد؟! گناهان هم همینطور است، همه گناهان اگر حجب ظلمانی هستند از فروع آن ها هستند. «قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَن»(اعراف/۳۳)، حضرت فرمودند: قرآن ظهر و بطن دارد، حرام در ظاهر قرآن همین محرمات است ولی در بطن قرآن، ولایت دشمنان ما است، لذا باطن همه گناهان ولایت ائمه جور است.
علت این هم که نهی شده همین است، چرا که دو سفره و دو وادی در عالم بیشتر نیست، یک سفره را خدای متعال برای وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت قرار داده که این سفره نور و سفره حلال است، هر چه در این سفره است حلال است و در هر مقامی از مقامات کسی از سر این سفره بخورد، حلال خورده، لذا حساب و کتاب هم ندارد.
لذا جهنمی ها هم درکات دارند، بهشتی ها هم درجات دارند. دو نفری که الان نماز می خوانند نمازشان منوط به این است که در کدام مقام از وادی ولایت باشد، «نَحْنُ الصَّلَاة» یعنی همین. در آن حدیث نورانی حضرت فرمودند: «وَ هُمْ وَ اللَّهِ یَا عَمَّارُ دَرَجَاتٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ بِوَلَایَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ إِیَّانَا یُضَاعِفُ اللَّهُ لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ یَرْفَعُ اللَّهُ لَهُمُ الدَّرَجَاتِ الْعُلَى»، عمل انسان به اندازه ای مضاعف می شود که از ولایت امام برخوردار است کما اینکه مقامات انسان مقامات ولایت امام است. انسان در هر مقامی از مقام ولایت که هست اعمالش متناسب با آن مقام است کما اینکه درکات جهنم هم متناسب با درکات ولایت ائمه نار است. گناهه دروغ دو نفر یکسان نیست، کما اینکه نماز دو نفر ثوابش یکسان نیست، او به درجات ایمان و درجات نور برمی گردد و این به درجات ظلمت.
پس همه حجب ظلمانی چه گناه، چه صفات رذیله و چه شرک به درکات ولایت ائمه نار بر می گردد. همه حجب نورانی هم درجات ولایت امام هستند، درجات عبادت، درجات نیت، درجات اخلاص و درجات عمل همه درجات ولایت هستند. بنابراین درجات مؤمنین درجات ولایتشان است.
سیر هم از ورود به بیت النور آغاز می شود و اگر کسی به این مقام رسید، آغاز نورانی شدنش به نور امام است «وَ هُمْ وَ اللَّهِ یُنَوِّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِین»، تا سیر در مشکات نور و رسیدن به مثل نور، که دیگر ظاهرا از این بالاتر برای غیر چهارده معصوم ممکن نیست. برای غیر چهارده معصوم بالاترین درجه ای که درجه شیعه کامل هست همین است که امام را در آن کنه نورانیت بشناسد «مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّة». تعبیر دیگری که از حضرت در همین حدیث نورانی نقل شده است، این است «إِنَّهُ لَا یَسْتَکْمِلُ أَحَدٌ الْإِیمَانَ حَتَّى یَعْرِفَنِی کُنْهَ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ فَإِذَا عَرَفَنِی بِهَذِهِ الْمَعْرِفَةِ فَقَدِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ وَ شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَام» که این دیگر آخرین درجه برای مؤمن و شیعه است. «وَ صَارَ عَارِفاً مُسْتَبْصِراً» اگر کسی بتواند به آن مقامی برسد که مثل نور الهی را درک بکند (که البته در دنیا اکتناه به او حتی برای سلمان و انبیاء هم ممکن نیست، انبیاء الهی هم در عوالم بعد به کنه معرفت به نورانیت راه پیدا می کنند)، از اینجا صراطشان با امام شروع شده و شیعه می شود.
بنابراین بالاترین درجاتی که در سیر پیدا می شود همین است، خدای متعال را در این اسم اعظم دیدن، در اعظم تجلیاتش مشاهده کردن، در اعظم آیات الهی به حضرت حق عارف شدن ، این که شعاع معرفت و محبت وجود مقدس امیرالمؤمنین که کلمه ایمان و محبت الهی است در وجود انسان بیافتد، این دیگر بالاترین درجه است. برای غیر از چهارده معصوم بالاتر از این ممکن نیست! در کلمات بعضی من دیدم که تعریف کردند و گفتند بعضی بزرگان در مقامی بودند که «هُنالِکَ الْوَلایَةُ لِلَّه»(کهف/۴۴) نه محمدی، نه علی و نه فاطمه ای، استغفر الله!
به هر اندازه ای که معرفة الامام واقع بشود درجه ای از درجات برای انسان حاصل می شود و مرتبه ای از مراتب حجب نور پشت سر گذاشته می شود. آخرینش این است که در قیامت نظر به وجه الله می کند که همان نظر به مقامات وجود مقدس امیرالمؤمنین است که برای شیعه کمل نظر به حقیقت و کنه نورانیت حضرت و خدای متعال را در آن اسم اعظم مشاهده کردن است، این اوج ابتهاج اهل مقام رضوان است «بِکُمْ یُسْلَکُ إِلَى الرِّضْوَان».
همه این ها، از عبور از درکات جهنم و حجب ظلمانی و اعمال و صفات رذیله ای که فروع أولیاء طاغوت و ائمه نار و دشمنان حضرت است تا سیر در درجات مشکات نور و رسیدن به سرچشمه، همه به واسطه وجود مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها در عوالم اتفاق می افتد، این شأن حضرت زهراء است چرا که حضرت مشکات نور الهی است. شاید یک معنای کوثری که خدای متعال به وجود مقدس نبی اکرم عطا کردند همین است که همه اشخاصی که سیر می کنند و به درجات معرفت و قرب می رسند به واسطه وجود مقدس حضرت هست. این از برکات و خیرات این وجود مقدس است. هر کسی در هر مقامی که قرار بگیرد از انبیاء فمن دونه و ملائکه مقرب فمن دونه به واسطه وجود حضرت زهرا است «إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَان». همه درجات که درجات معرفت است که آخرینش برای این سه دسته حاصل می شود به شفاعت وجود مقدس فاطمه زهراء است.
ایشان قلب نبی اکرم هستند «مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ»، فرمود: مشکات قلب نبی اکرم است. در حدیث دیگری فرمود: وجود مقدس فاطمه زهرا است که همه انوار ائمه در وجودشان تجلی کرده، لذا هر سیری که در وادی نور تا رسیدن به سرچشمه نور برای انبیاء، ملائکه مقرب و عباد ممتحن حاصل شده به شفاعت وجود مقدس فاطمه زهرا است. «وَ أُخْرِجُ مِنْ ذَلِکَ النُّورِ أَئِمَّةً یَقُومُونَ بِأَمْرِی وَ یَهْدُونَ إِلَى حَقِّی» همه درجات هدایت به واسطه ائمه علیهم السلام است و همه آن انواری که از ائمه ساطع می شود «وَ أُخْرِجُ مِنْ ذَلِکَ النُّورِ أَئِمَّةً»؛ لذا همه درجات مؤمنین در وادی نور و در درجات بهشت و ایمان، درجاتی است که از برکات وجود مقدس فاطمه زهرا روزیشان می شود.
ویژه نامه مرتبط : ایام فاطمیه سلام الله علیها - ویژه نامه بانوی بی نشان
افزودن دیدگاه جدید