نقش و جایگاه فاطمه زهرا سلام الله علیها در آشکار کردن ولایت - آیت الله میرباقری (بخش اول) + متن
نقش و جایگاه فاطمه زهرا سلام الله علیها در آشکار کردن ولایت - آیت الله میرباقری (بخش اول) + متن
در این بخش از ضیاءالصالحین، به مناسبت ایام فاطمیه، اولین قسمت از بیانات ارزشمند آیت الله سید محمدمهدی میرباقری در مورد "نقش و جایگاه فاطمه زهرا سلام الله علیها در آشکار کردن ولایت" را به مدت 33 دقیقه با عاشقان و عزاداران آن بانوی پهلو شکسته به اشتراک می گذاریم.
متن بخش اول «نقش و جایگاه فاطمه زهرا سلام الله علیها در آشکار کردن ولایت»
«وَ جَعَلْنا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ کانَ رَبُّکَ بَصِیرا»(فرقان/۲۰) در ذیل این آیه شریفه حدیثی از وجود مقدس امام باقر اروحنا فداه نقل شده است. حضرت فرمودند: وجود مقدس نبی اکرم، امیرالمؤمنین و فاطمه زهراء و حسنین را در خانه گرد آوردند و بعد به آنها فرمودند: جبرئیل در مجلس حاضر است، خدای متعال می فرماید: ما بنا داریم شما را به دشمنان مبتلا کنیم، آیا شما حاضر هستید پای این کار بایستید و صبر کنید؟ آن ها هم قول قطعی دادند به اینکه صبر می کنند. در نقل این است که بعد از این قول، حضرت گریه کردند بطوری که صدای ناله ایشان از بیرون خانه شنیده شد؛ گویا وقتی قبول کردند که صبر کنند و پای بلا بایستند، بلا دیگر قطعی شد. بعد اینآیه شریفه نازل شد. حق امیرالمؤمنین علیه السلام این بود که همه کائنات از او تبعیت کنند و عالم انسانی تحت ولایت ایشان قرار بگیرد تا در مسیر قرب و بندگی سیر کند. خدای متعال همه عالم را برای معصوم آفریده و بنابراین حق معصوم این است که با همه کائنات عبادت کند. اما این حق سلب شد و وقتی این حق سلب شد، همه چیز از مدار خودش خارج شد، بنابراین هر چه تلاش کنید عدلی را به پا بکنید تا کار به مدار خودش برنگردد، عدل برقرار نمی شود، چرا که میزان عدل تغییر کرده است.
بعد از اینکه این حق غصب شد، برای اینکه عالم به سمت خدای متعال حرکت کند، با بلای آن ها هدایت می شود و مؤمنین با ابتلاء آنها به مدار توحید بازمی گردند. لذا خدای متعال از حقوقی که برای معصومین قرار داده است، یک تعبیر لطیفی دارد. مقامات مسجد کوفه مقامات السائرین است و اگر کسی مقامات السائرین را بخواهد، مقامات مسجد کوفه را باید بخواهد. در دعایی که در مقام حضرت آدم در مسجد کوفه خوانده می شود آمده است که «فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ یَا عَظِیمُ بِحَقِّکَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الصَّادِقِینَ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الصَّادِقِینَ عَلَیْکَ وَ بِحَقِّکَ عَلَى عَلِیٍّ وَ بِحَقِّ عَلِیٍّ عَلَیْکَ وَ بِحَقِّکَ عَلَى فَاطِمَةَ وَ بِحَقِّ فَاطِمَةَ عَلَیْکَ وَ بِحَقِّکَ عَلَى الْحَسَنِ وَ بِحَقِّ الْحَسَنِ عَلَیْکَ وَ بِحَقِّکَ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ بِحَقِّ الْحُسَیْنِ عَلَیْکَ» بعد یک تعبیر لطیفی دارد و می فرماید: «فَإِنَّ حُقُوقَهُمْ عَلَیْکَ مِنْ أَفْضَلِ إِنْعَامِکَ عَلَیْهِمْ»، بالاترین نعمتی که خدای متعال به معصوم داده این است که حقوقی را برای معصوم قرار داده نسبت به خودش «مِنْ أَفْضَلِ إِنْعَامِکَ عَلَیْهِمْ» و این حق است که همه عالم با او به مقصد می رسند.
شاید یکی از حقوقی که خدای متعال قرار داده این است که وقتی معصوم وارد میدان بلا و تحمل مصیبت شد برای اینکه عالم را به سمت خدای متعال ببرد، هر کسی با بلاء معصوم همراهی کند می تواند به بالاترین درجه أولیاء خدا برسد. این همان چیزی است که در زیارت شریفه عاشورا به آن اشاره شده است «وَ بِالشَّأْنِ الَّذِی لَکُمْ عِنْدَهُ أَنْ یُعْطِیَنِی بِمُصَابِی بِکُمْ أَفْضَلَ مَا یُعْطِی مُصَاباً بِمُصِیبَتِهِ مُصِیبَةٍ».
«وَ حَمَلُوا النَّاسَ عَلَى أَکْتَافِ آلِ مُحَمَّد» باید مردم تحت ولایت امام قرار می گرفتند، اما آن ها را اهرمی علیه امام قرار دادند، بنابراین بعد از اینکه حق از مدار خودش تغییر کرد، ائمه علیهم السلام از طریق تحمل بلا خودشان عالم را هدایت می کنند. آن ها پای عهد الهی ایستادند «أَ تَصْبِرُونَ وَ کانَ رَبُّکَ بَصِیرا»، در ذیل این آیه در روایت نورانی فرمودند: خدای متعال می دانست که «سَیَصْبِرُون». آنها پای بلایی که خدای متعال برای آنها رقم زده که یک چهره اش تقریب خودشان به خدای متعال است، ولی چهره مهم دیگرش شفاعت و دستگیری و هدایت نسبت به بقیه مخلوقات و کائنات است، ایستادند با اینکه اصل بلاء برای معصوم رقم خورده و اصل مصیبت و سختی برای آن ها است. حتی بعضی بزرگان این جمله وجود مقدس سیدالشهداء را در گودی قتلگاه که عرضه می داشت «یا غیاث المستغیثین» را اینگونه معنا کرده اند که یعنی: خدایا نکند همین جا کار تمام شود. نکند مثل داستان حضرت إبراهیم که دست او را گرفتی و فرمودی «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا»(صافات/۱۰۴) همین جا تقدیر برگردد! من تا آخر ایستاده ام، هنوز سر من از پیکرم جدا نشده، هنوز سر من به نیزه ها نرفته، هنوز بدنم زیر سم اسب ها نرفته، هنوز اهل بیت من اسیر نشدند؛ پس معصوم پای وعده خودش به خدا ایستاده است «أَ تَصْبِرُونَ وَ کانَ رَبُّکَ بَصِیرا ً». خدا می داند که آن ها پای عهد خودشان به او می ایستند و آن بلا عظیمی که عالم را از این دوران ظلمانی عبور می دهد به ساحل امن می رساند را تحمل می کنند.
منتهی مساله این است که ما در تحمل این بلا و ورود به این میدان مختار هستیم. می توانیم در کنار معصوم قرار بگیریم اما اگر قرار گرفتیم حاشیه ابتلاء آنها ما را هم می گیرد. ابتلاء برای معصوم است نه برای ما! آن بلاء عظیم است که کائنات را به مقصد می رساند. در داستان سیدالشهداء این اشکی که مطهر و محیی قلوب است «لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوب» این اشکی که احیاء قلب می کند و همه گناهان را تطهیر می کند «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَى الْحُسَیْنِ حَتَّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَى خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ»، این گریه که اختصاص به ما ندارد! «أَشْهَدُ أَنَ دَمَکَ سَکَنَ فِی الْخُلْدِ وَ اقْشَعَرَّتْ لَهُ أَظِلَّةُ الْعَرْشِ وَ بَکَى لَهُ جَمِیعُ الْخَلَائِقِ وَ بَکَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ». همه مخلوقات از طریق عاشورا و بلای معصوم سالک هستند و تطهیر می شوند و به حیات طیبه می رسند.
مؤمنین اگر قبول کنند که وارد این وادی بشوند، با بلاء معصوم مهذب می شوند. یعنی هر آنچه دشمن نقشه کشیده برای اینکه مؤمنین را ظلمانی و جهنمی کند، هر چه ابلیس تلاش کرده که مؤمنین را از امام علیه السلام جدا کند، با ورود به بلاء معصومین این نقشه ها به هم می ریزد، چرا که که تنها راه برگشت به دامان امام، متصل شدن به ایشان و طهارت نفس و حیات طیبه، وارد شدن به ابتلائات آن هاست. اگر انسان آن بلایی که آنها تحمل کردند را بپذیرد، سلوک با این بلاء معصوم، بهترین طریق تقرب الی الله است، یعنی راهی از این بهتر و مقامی بالاتر از این نیست که مقاماتش البته از جمله در زیارت عاشورا توضیح داده شده است. البته اگر کسی بخواهد پای این بلاء بایستد، سختی های راه را هم باید تحمل کند. اصل سختی را معصوم تحمل کردند. اصل بلاء را اهل بیت تحمل کردند برای اینکه مؤمنین از امام علیه السلام و راه توحید جدا نشوند. چون شیطان در ذیل این آیه شریفه «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقِیمَ * ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ»(اعراف/۱۶-۱۷) رجزخوانی کرده و گفته سر راه امام می ایستم و نمی گذارم این ها با امام حرکت کنند، من از چهار طرف به آنها حمله می کنم. او همه سرمایه شش هزار ساله خودش را به آتش کشیده که ما را از امام جدا کند، بعد هم رجز خوانده و به خدای متعال عرض کرده «وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرِین»(اعراف/۱۷)، این شکر نسبت به امام است، نسبت به همین صراط مستقیم است، خدایا! خواهی دید اکثرشان راه امام را نمی روند و قدر نعمت امام را نمی دانند. این نعمت، تنها نعمتی است که خدای متعال از او سوال می کند و ترک اولی نسبت به این نعمت را هم عفو نمی کند، اگر این نعمت قدردانی و شکر شد، بقیه خطاها را خود خدای متعال عهده دار شده و تطهیر می کند «وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ»(آل عمران/۱۳۵). خداوند نسبت به متقین چنین وعده ای داده است و حتی آمده است که وقتی این آیه نازل شد، شیطان همه قوا و جنودش را فراخواند که چاره ای کنید، خدای متعال مستقیم به میدان آمده است! حضرت در ذیل این آیه فرمودند: «انما عمد لک و لأصحابک فاما الآخرون فقد فرغ منهم» از مابقی فارغ است و اینکه گفته «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقِیمَ» کار با شما محبین دارد، او می خواهد شما را از امام جدا کند.
ائمه علیهم السلام با بلاء خودشان طریق اتصال به امام را هموار کردند. در زیارت وجود مقدس صدیقه طاهره آمده است که یا «یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَک» عهدی که حضرت در تحمل بلاء دادند برای اتصال کائنات و مؤمنین و محبین به حقیقت نبوت و ولایت بود. این عهد و این بلاء است که عالم را می رساند، لذا اگر ما همراهی کردیم و وجود مقدس معصوم را در این بلاء تصدیق کردیم «وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَکِ أَوْلِیَاءُ وَ مُصَدِّقُون» تنها گمان می کنیم که وجود مقدس فاطمه زهرا را تصدیق کردیم، چرا که تصدیق وجود مقدس فاطمه زهرا کار اهل بیت است و ما با همه وجود هم که تصدیق بکنیم این گمان است «وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَکِ أَوْلِیَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُون». اگر معصوم وارد میدان بلا شده، برای این است که نگذارد کائنات و مومنین از امام جدا شوند، نگذارد فتنه ای که دشمن بپا می کند و جهنمی که درست می کند مؤمنین را در بر بگیرد. «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ»(ابراهیم/۲۸) جهنم دشمن وقتی است که نعمت الهی را تبدیل به کفر کرد. امیرالمؤمنین کلمه نعمت است و این هم یک نکته لطیفی است که به جای اینکه بفرمایند: «بدلوا الایمان بالکفر» فرمودند: «بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْراً»، یعنی جای او کلمه کفر را گذاشتند، پس همه این وادی، وادی جهنم می شود «أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ».
آن ها به میدان آمدند بلاء را تحمل کردند که ما را از این جهنم سالم عبور بدهند. همینطور که ابراهیم خلیل وارد آتش شد تا موحدین را از این جهنم عبور بدهد، شیطان هم می خواهد همه را در این فتنه غرق بکند تا شاکر نباشند و به امام راهی پیدا نکنند، در نتیجه نعمت امام کفران بشود. اما حضرت زهراء سلام الله علیها به میدان آمدند که این نعمت کفران نشود و قدر این نعمت دانسته شود، مؤمنین این نعمت را شکر بکنند و از طریق شکر نعمت ولایت، به حقیقت توحید راه پیدا بکنند. ما هم مسیرمان این است، اگر در این بلاء کنار معصوم قرار گرفتیم و معصوم را تصدیق کردیم، آن وقت بوسیله معصوم و به دست مبارک ایشان الحاق به حقیقت نبوت و ولایت حاصل می شود. بلاء ایشان معبر همه موحدین به سمت حقیقت نبوت و ولایت است و فقط تصدیق ایشان لازم است، اگر وجود مقدس ایشان تصدیق شد، ما را ملحق می کنند. پس الحاق به حقیقت نبوت و ولایت به دست وجود مقدس فاطمه زهراء سلام الله علیها است. لذا جزء حقوقی که خدای متعال برای معصوم قرار داده این است که اگر کسی وارد میدان بلاء آن ها شد طبیعتا سختی های راه او را هم می گیرد.
این ابتلائاتی که الان جامعه مؤمنین و موحدین تحمل می کنند، اصلش بلاء معصوم است که برای عبور عالم از فتنه سقیفه و از این جهنم و ظلماتی که بپا شده، تحمل کرده اند. مگر نه این که آیه «أَوْ کَظُلُماتٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْج»(نور/۴۰) در روایات ما تفسیر شده به اولی و دومی تا معاویه و فتن بنی امیه! پس معبر ما جز امام نیست «وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور»(نور/۴۰)، هر کسی در هر مقامی و با هر ریاضتی، در این ظلمات گم می شود. فرمود: «وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ یَعْنِی إِمَاماً مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ ع فَما لَهُ مِنْ نُورٍ فَمَا لَهُ مِنْ إِمَامٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَمْشِی بِنُورِه» ظلمات این ها تا قیامت همه را فراگرفته إلا آن هایی که دنبال امام حرکت می کنند.بلاء حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها که شدیدترین ابتلائات است و ابتلائی عظیم تر از آن نیست، معبری برای همه است. اگر کسی وارد این بلاء شد و لوازم این بلاء را تحمل کرد، همه درجات سلوک برایش حاصل می شود. «أَفْضَلَ مَا یُعْطِی مُصَاباً بِمُصِیبَتِهِ» بواسطه حقی که خدا برای اهل بیت قرار داده، به او عطا می شود. ما که حقی بر خدای متعال نداریم، خدای متعال برای ما حقی بالاصالة جعل نکرده تا او را به حقی که برای ما قرار داده قسم بدهیم، برای همین همه قسم ها به حقوق معصومین است. ببینید معصوم در چه مقامی و شأنی است! البته این حق را خود خدای متعال عطا کرده ولی معصوم در چه شأنی است که خدای متعال برای او نسبت به خودش حق جعل کرده است. «وَ بِحَقِّکَ عَلَى عَلِیٍّ وَ بِحَقِّ عَلِیٍّ عَلَیْکَ وَ بِحَقِّکَ عَلَى فَاطِمَةَ وَ بِحَقِّ فَاطِمَةَ عَلَیْکَ».
با این حق است که کائنات به مقصد می رسند. هر کجا آدم در سلوک زمین می ماند از این حق باید استفاده کند. در پایان زیارت جامعه کبیره که خطاب به معصومین است، از خدای متعال چه می خواهیم؟ «فَبِحَقِّهِمُ الَّذِی أَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَیْکَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُدْخِلَنِی فِی جُمْلَةِ الْعَارِفِینَ بِهِم وَ بِحَقِّهِمْ وَ فِی زُمْرَةِ الْمَرْجُوِّینَ لِشَفَاعَتِهِم» اگر کسی بخواهد به معرفت امام و شفاعت ایشان برسد باید از حق خودشان استفاده کند، چون ما حقی بر خدای متعال نداریم که به این نعمت عظیم برسیم.
لذا یکی از حقوقی که خدای متعال برای معصوم قرار داده که عرض کردم شاید از این فقره زیارت مبارکه عاشورا استفاده بشود این است که آن کسانی که با بلاء معصوم حرکت می کنند و صف خودشان را جدا نمی کنند به «أَفْضَلَ مَا یُعْطِی مُصَاباً بِمُصِیبَتِهِ» می رسند. اگر کسی همه هستی خودش را در راه خدا بدهد به مقامی نمی رسد که تحمل بلاء معصوم کند و با این بلاء به سمت خدای متعال سیر بکند. لذا امتحان حضرت صدیقه طاهره است که محور اتصال کائنات به حقیقت توحید و نبوت و ولایت است و همه باید از این وادی وارد بشوند. حتی شاید آن وعده ای که خدای متعال داده و خطاب به مؤمنین است «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرات وَ بَشِّرِ الصَّابِرِین»(بقره/۱۵۵) «أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُون»(بقره/۱۵۷)، محور اصلی آن ابتلاء، ابتلاء معصوم باشد و ذیل مصیبت معصوم این بلاء برای ما مطرح شود. و حتی شاید افضل مصادیقش این است که آن چه موجب صلوات و رحمت می شود تحمل بلاء معصوم است. در زیارت عاشورا ملاحظه فرمودید: «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی مَقَامِی هَذَا مِمَّنْ تَنَالُهُ مِنْکَ صَلَوَاتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَة» اگر کسی وارد وادی عاشورا شد و پای تحمل معصوم ایستاد صلوات و رحمت الهی به او می رسد. این مقام مقامی است که به برکت معصوم عطا می شود.
البته می شود انسان پای بلا معصوم نایستد و به حسب ظاهر حساب خودش را جدا کند. آن هایی که ایستادند شدند حبیب و زهیر و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و آن هایی هم که نایستادند تکلیفشان معلوم است. ولی اگر ایستادیم بلاء بی تردید ما را هم می گیرد، و آن وقت معصومین علیهم السلام چون ما بخاطر تحمل ولایت آنها مبتلا شده ایم خودشان را عهده دار می دانند که ما را دستگیری کنند؛ خدای متعال هم این حق شفاعت را به آن ها داده و ما با این حق به مدارج می رسیم. بنابراین وجود مقدس فاطمه زهرا ابتلائات عظیمی را تحمل کردند، چرا که ایشان با خدا عهد بسته بودند تا در این عالم بیایند و راه را هموار کنند. ایشان آمدند تا این جهنم را خاموش کنند و موحدین را سالم عبور بدهند.
ویژه نامه مرتبط : ایام فاطمیه سلام الله علیها - ویژه نامه بانوی بی نشان
افزودن دیدگاه جدید