جهاد تبیین در قیام فاطمی - حجت الاسلام کاشانی (بخش هشتم) + متن
جهاد تبیین در قیام فاطمی - حجت الاسلام کاشانی (بخش هشتم) + متن
در این بخش از ضیاءالصالحین، هشتمین قسمت از بیانات ارزشمند حجت الاسلام حامد کاشانی در مورد «جهاد تبیین در قیام فاطمی» را به مدت 43 دقیقه تقدیم مخاطبان عزیز می نماییم.
متن بخش هشتم جهاد تبیین در قیام فاطمی - استاد کاشانی
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم»
«أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ».[۱]
«رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري * وَ يَسِّرْ لي أَمْري * وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني * يَفْقَهُوا قَوْلي».[۲]
«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى».[۳]
مقدّمه
هدیه به پیشگاه باعظمت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها صلواتی هدیه بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
عرض ادب به ساحت مقدّس حضرت بقیّة الله الأعظم روحی و ارواح العالمین له الفداه و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف و رزقنا الله رؤیته و زیارته و الشّهادة بین الیَدَیه صلوات دیگری محبّت بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
نثار ارواح طیّبه ی شهیدان، امام بزرگوار، شهید سلیمانی و برادر عزیزی که… در روایات هست امام صادق علیه السلام برای کسانی که در راه حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه غبار به چهره شان بنشیند، آفتاب به صورتشان بتابد دعا کرده است… برادر عزیز که برای خدمت در این جلسه، جان خود را برای اعتلای فرهنگ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین داده است، برادر عزیزمان آقای جیرانی زاده، صلوات دیگری محبّت بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
مرور جلسات قبل
به محضر شما عرض کردیم که «جهاد تبیین حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها» یکی از نقاط عطف زندگی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است. چرا جهاد؟ چون سیلی دارد، کتک دارد، فشار دارد، بی آبرویی دارد، حرمت شکنی دارد، غم و غصه دارد، اینطور نیست که با آن بیان دُرَربار و گوهربار منبر بروند و بعد بخواهند احسنت و طیّب الله بگویند. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سخن فرمودند و بی ادبی شنیدند. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بیان کردند و هتاکی دیدند، و جایی ورود کردند که احدی نمی توانست این کار را کند. یعنی اگر کسی غیر از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می خواست این ستون ادّعایی اجماع امّت را… که به دنبال این بودند که بگویند امّت همین مسیر است، نگاه به اسلام همین نگاه است، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها این ادعا را با خاک یکسان کردند، این هم از مادری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بود. برای اینکه دل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می سوخت برای اینکه مردم به آداب و ظواهر شریعت به قدر فهمشان عمل کنند ولی از گوهر دین با آن زحمات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دور بمانند، این هم از مادریِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بود.
گوشه ی دیگر بحث، مانند اینکه در جلسه قبل عرض کردم «ستون خیمه اجماع را زدند» و عملاً ناگزیر کردند که هر کسی به ایشان می رسد یا ایشان را انتخاب کند یا خصم او را. این موضوع قابل جمع نبود.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها کاری کردند که نتوانند بگویند هر دو با هم.
لا امام الا علی
بت پرستان هیچ مشکلی نداشتند که «الله» پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را بپذیرند، چه چیزی مشکل داشت؟ اینکه پیامبر می فرمودند خدایی بجز الله نیست!
«لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ»[۴] خیلی از این ها می گویند الله ما را خلق کرده است، بُتی که خودم ساخته ام که مرا خلق نکرده است، «مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى»،[۵] اگر ما این بت را می پرستیم، برای این است که برکت زندگی ما باشد، برای این است که من را به خدا نزدیک کند، وگرنه الله نیست.
یکی از قاتلان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خاطره ای گفته است که برای همین جاست. «شَنقیطی» که استادِ «بن باز» است در «اضواء البيان في ايضاح القران بالقران» گفته است، می گوید من یک خاطره ی خوب دارم و یک خاطره ی بد. خاطره ی جالب و خنده دار من این است که من با خرما بت می ساختم و می پرستیدم، وقتی گرسنه می شدم هم قسمتی از آن را می خوردم! خاطره ی بد من هم این است که در حال دفن کردن دخترم بودم و او با دست های کوچک خود غبار از روی محاسن من می زدود و من در حال خفه کردن او در خاک بودم.
اسلامی هم که آورده اند به همین میزان خشن است. در جلساتی بصورت مفصل عرض کرده ایم که دیگران این مخالف کشی و مخالف کوبی را تأیید کرده اند و در طول تاریخ به آن استناد کرده اند.
بت پرست ها با الله پیامبر که مشکل نداشتند، می گفتند بت های ما را نفی نکن، ما با الله تو مشکل نداریم. ولی پیامبر فرمودند که نه! نمی شود، «لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ»،[۶] عبادت شما ضابطه ندارد، اما عبادت ما ضابطه دارد. همه چیز غیر از توحید، نجاست و ناپاکیِ شرک دارد.
کاری که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در اینجا کردند، شبیه کارِ لا اله الا الله گفتنِ پیامبر است، «قولوا لا إلَهَ إلَّا اللَّهُ تُفلِحوا»، چون اگر بگویی الله، فردا این بت، فردا اعتبارم، روز بعد نظر مردم، روز بعد از شرک اخلاقی و ریا گرفته تا انواع شرک ها. به قول رهبر انقلاب که می فرمودند: این آقایانی که در عربستان مدام توحید توحید می کنند، اصلِ مشرک هستند، در برابر همه ی مستکبران تا کمر خَم هستند و سواری می دهند! تو به دشمنان شماره یک اسلام طوری سواری می دهی که انگار در حال پرستیدن او هستی، بعد هم یک چوبِ توحید به دست خودت گرفته ای! آن توحیدی که تو را اینطور زیر یوغ مستکبر، مانند برده برده است، چه توحیدی است؟ لقلقه ی زبان است. بلکه اگر سرِ جای خود بحث بشود، حتّی از نظر تئوریک هم توحید وهابیت مانند شرک است، برای خیلی از آن ها که اصلاً بحث تجسیم مطرح است.
وقتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آمدند، اینطور نیست که بشود حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را با خصم ایشان جمع کرد.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: «اَمْ اَنْتُمْ اَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْانِ وَ عُمُومِهِ مِنْ اَبی وَابْنِ عَمّی؟»[۷] آیا شما به عام و خاص قرآن اعلم هستید یا پدرم و پسرعمویم [امیرالمؤمنین صلوات الله علیه].
به این کار «پرسش انکاری» می گویند، یعنی جواب روشن است و پاسخ نمی خواهد. استفهام انکاری جواب ندارد، روی وجدان است. مثلاً به کسی می گویند: آیا با پدرت اینطور حرف زدی؟
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: «اَمْ اَنْتُمْ اَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْانِ وَ عُمُومِهِ مِنْ اَبی؟» آیا شما به عام و خاص قرآن اعلم هستید یا پدرم.
اصلاً پاسخ نمی خواهد، چون بین پیامبر و غیر اصلاً رابطه و نسبتی در فهم قرآن نیست. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم صاحب وحی هستند. معارف ما حس و عقل است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حس و عقل و وحی دارد. اصلاً دستگاه ورودی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با ما تفاوت دارد.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: «اَمْ اَنْتُمْ اَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْانِ وَ عُمُومِهِ مِنْ اَبی وَابْنِ عَمّی؟» آیا شما به عام و خاص قرآن اعلم هستید یا پدرم و پسرعمویم [امیرالمؤمنین صلوات الله علیه].
چون روشن است که فهم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه از قرآن کریم همان فهمِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از قرآن کریم است.
جلسه گذشته عرض کردم که فهم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم معیار است، ما اینطور نیستیم، ممکن است بخوانیم و اشتباه بفهمیم.
فلان آقا ترجمه می نویسد، فلان آقای دیگر اشکال می کند. ترجمه نوعی فهم است.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: «اَمْ اَنْتُمْ اَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْانِ وَ عُمُومِهِ مِنْ اَبی وَابْنِ عَمّی؟» آیا شما به عام و خاص قرآن اعلم هستید یا پدرم و پسرعمویم [امیرالمؤمنین صلوات الله علیه].
پرسش هم انکاری است، یعنی اصلاً جواب ندارد.
استدلال حضرت چیست؟ تفاوت این است که هر کسی که می خواست اسلام بیاورد، باید از کجا می فهمید که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم راست می گویند؟ مثلاً می گفتند معجزه بیاور.
آیا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم معجزه می خواستند؟
مثلاً یکی از آن ها این است که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: وقتی من کودک بودم اطراف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بودم، من نور وحی را در پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می دیدم، عطر نبوّت را از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حس می کردم. وقتی وحی نازل شد من صدای نعره ی شیطان را شنیدم.
یعنی هم پیامبری را می دیدم، هم صدای خصم پیامبر را می شنیدم. لذا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می فرمودند: «إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى».[۸]
در زیارت که به ما «امام شناسی» آموزش می دهد، به ما می گوید بگو: «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ناظِرَ شَجَرَةِ طُوبى وَسِدْرَةِ الْمُنْتَهى». برای همین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می فرمایند: یا علی! «إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى». لذا در بعضی از روایات معراجیه هست که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم معراج با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه صحبت می کردند.
شما چه زمانی صحبت می کنید؟ تا زمانی که در دایره ی دید تو باشد و موج صدای شما به گوش طرف شما برسد. گفتگو برای زمانی است که احاطه باشد. «إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى».
لذا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: «اَمْ اَنْتُمْ اَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْانِ وَ عُمُومِهِ مِنْ اَبی وَابْنِ عَمّی؟» آیا شما به عام و خاص قرآن اعلم هستید یا پدرم و پسرعمویم [امیرالمؤمنین صلوات الله علیه].
این یکی از مهم ترین فضائل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در زبان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است.
لذا حضور حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یعنی «لَا مَولا إلَّا عَلِی»، نه فقط «علی مولاست». فاطمیه از غدیر بزرگتر است، چون در غدیر «مولا» را معرّفی کردند، اما در فاطمیه فرمودند «لَا مَولا إلَّا عَلِی»، «لَا إمَامَ إلَّا عَلِی»، «لَا وَلِیَّ إلَّا عَلِی»، این منطق بعد از توحید است. لا اله الا الله و لا ولی الا علی. برای همین نمی توانستند بپذیرند.
«زدن اصل مشروعیت»؛ علت جسارت به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
زمانی هست که شما می گویید بنی امیه به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه فحش می داد، من می گویم از صدر اسلام تا الآن، عده ای که این ها افکار عمومی مسلمین را اداره می کنند… یکایک مردم انگلیس که محقق شرایط ما و شهید سلیمانی نیستند، شهید سلیمانی از نگاه مردم اروپا و امریکا، آن شهید سلیمانی ای هست که رسانه هایشان می گویند. لذا اگر من از این رسانه ها می گویم، اصلاً به عموم مردم کاری ندارم، اتفاقاً آن عموم مردم اصلاً خبر ندارند، اتفاقاً چون ظواهر حفظ می شود نمی توانند تشخیص بدهند، من با این رسانه ها کار دارم، که گاهی «رسانه ها» عالمان هستند. الآن رسانه است و آن زمان کتاب بود.
مثلاً «آلوسی» خیلی سنگ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در محبّت به سینه می زند، یا «قاضی عبدالجبار معتزلی» از «ابوعلی جُبایی»، می گوید ماجرای ارث و فدک این بود که فاطمه زهرا آمد و استدلال کرد که ارث پدرم را بدهید، گفتند به شما ارث نمی رسد، او هم کم آورد…
حال اینکه چقدر دروغ است و استدلال های خطبه فدکیه مشخص است…… می گوید: چون کم آورد فکر کرد و گفت که همه ی آن را پدرم به من بخشیده است.
در حالی که اگر پدرت همه را به تو بخشیده بود باید قبل می گفتی، چون در میراث شریک دارد، ولی اگر همه را به شما بخشیده باشد شما صاحب آن هستی.
اینجا برعکس است، یعنی کارگرها را بیرون کردند، بعد که شاهد خواستند و… بعد حضرت زهرا قدمی پایین آمد و به ارث استدلال کرد. اگر برعکس کنید یعنی نعوذبالله چون کم آورد ادعای گزاف کرد.
این آلوسی کسی است که می گوید من بضعه ی نبویّه را با کسی قیاس نمی کنم. پس چرا اینجا این حرف را می زند؟ چون اینجا گیر است، بر سر دو راهی است. چون اگر حق را به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بدهد باید طرف دیگر را رفض کند، برای همین مجبور است فحاشی کند.
چرا باید این آدمی که می گوید من بضعه ی نبویّه و پاره تن پیامبر را با احدی قیاس نمی کنم، چنین سخیف حرف بزند؟ بر خلاف ادلّه و واقع و ادب.
آیا جای دیگر جرأت می کنید راجع به کسی که پنج دقیقه پیامبر را دیده است و به صحابی تبدیل شده است اینطور حرف بزنید؟
«ابن جوزی» لو داده است، می گوید: شنیدم که کسی گفته است در جنگ جمل، عایشه اهل بغی است، از سلطان اجازه گرفتم تا خانه را بر سر او خراب کنم.
پس چطور وقتی به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می رسد اینطور بی ادب می شوند و بهتان می زنند؟ چرا اینجا خانه ی او را خراب نمی کنی؟ چون اینجا بر سر دوراهی هستند.
اصلاً کاری که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها کرده اند همین است که کسی نمی تواند بگوید هر دو طرف را می خواهم.
اگر موضوع این نباشد آن صاحب رسانه می گوید که من دختر پیامبر را دوست دارم، سر جای خود هم فضائل زیادی می گوید، آلوسی در اواخر عمر خود شعر «عبدالباقی أفندی» که مدح ولادت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در داخل کعبه است را شرح کرده است، سید هم هست، نام او سید محمود آلوسی است، ولی وقتی به اینجا می رسد…
نکته همین جاست، چون حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در اینجا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را کنار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم گذاشته اند و بقیه را جدا کرده اند، این دو مسیر است، این مسیر یا آن مسیر. لذا زدن دارد. حرف های زشتی زده اند. من تابحال این جمله ی امام صادق علیه السلام را نگفته ام که فرمودند زمانی روی تمام منابر اسلام چه حرف هایی راجع به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می زدند.
چرا؟ چرا تمام نمی شود؟ ماه رمضان دو سال قبل هفت جلد کتاب که ۳۵۰۰ صفحه است و «فاطمه بنت النبی؛ فضائلها، سیرتها و مسندها» است… در کانال خود گذاشته بود که یک نفر از اولاد فاطمه نیّت کند و بانی بشود که این کتاب را چاپ کنیم. یک جمله ی آن کتاب این است که می گوید: (نعوذبالله) علی هم راستگویی فاطمه را قبول نداشت، چه توقعی از دیگران دارید؟
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در قدم اول مشروعیت و اجماع را زدند.
می خواهم روایتی از «مصنف عبد الرزاق الصنعانی» بخوانم. سند روایت تا پسر محمد حنفیه، از نظر اهل سنت صحیح است. حسن پسرِ محمد حنفیه، یعنی پسرِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می گوید.
می گوید امیرالمؤمنین صلوات الله علیه برای اینکه بتواند آن شخص را در نمازِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شرکت ندهد (چون اگر شرکت در نماز صورت می گرفت می گفتند که مشروعیت آن مسیر را قبول کردند) به امر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ایشان را شبانه دفن کردند.
علائم نفاق آشکار شد
قدم دوم این بود که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها کاری کردند که کسی بجز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و مانند پیامبر نمی توانست انجام بدهد، آن هم این است:
وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از همان ابتدا اسلام را آغاز کردند، تعداد کمی منافق آمدند و وارد شدند، ولی آدم های درشتی بودند.
انگیزه ی نفاق در مکه کم بود، چرا؟ چون نه قدرتی بود و نه حکومتی بود و نه پولی بود و نه اعتباری.
چند منافق حرفه ای بودند. وقتی به مدینه رفتند، هرچه قدرت پیدا شد، انگیزه برای نفوذ بیشتر شد.
در همان جنگ بدر که جنگ اول است، نفوذی های داخل مدینه خبرِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را دادند و جنگ بدر جابجا شد، یعنی قرار بود بروند و با ابوسفیان درگیر بشوند، از مدینه به ابوسفیان خبر دادند، ابوسفیان مسیر خود را تغییر داد، ابوجهل از مکه با سپاه آمد و جنگ بدر رخ داد.
در جنگ احد سی درصد از دستور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم سرپیچی کردند و فرار کردند که این ها منافق بودند.
هرچه جلوتر رفت، چون قدرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بیشتر می شد، تعداد این نفوذی ها هم بیشتر می شد.
کار به جایی رسید که این ها در جامعه حرف می زدند و طرفدار هم داشتند. عده ای رسانه ی این ها را باور می کردند. وقتی جلوتر رفت این ها دل ها را خالی می کردند، مثلاً مرجفون هستند. وقتی جلوتر رفت وقتی مسلمین شکست می خوردند سرکوفت می زدند و ملامت می کردند. کار به جایی رسید که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم صلاح ندانستند بعضی از این ها را در جنگ تبوک با خودشان ببرند، و بعد خدای متعال به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا»[۹] اگر این ها با تو آمده بودند، بجز سستی و از بین بردن لشگر، چیزی نداشتند.
مسجدی مقابل مسجد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ساختند. شما فکر کنید کسی بخواهد در تهران یک بیت رهبری درست کند! مسلماً کسی اجازه نمی دهد، چون اقتدار یک حکومت در آن کشور اهمیّت دارد. در مدینه مسجد ضِرار ساختند. مدینه یک روستای بزرگ است. شهر بزرگ هم نیست. مسجد را هم که یک نفر درست نمی کند. البته مسجد آن روز سقف نداشت. ولی بالاخره ساختن یک مسجد به یک تیم نیاز دارد، یعنی تعدادی آدم رسماً در مقابل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مسجد ساختند!
چون وحی می شد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اجازه نمی دادند که مسلمین متفرق بشوند، چون این ها باید وحی را به آیندگان منتقل می کردند.
بعد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم این مسجد را خراب کردند. آیه «لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ»[۱۰] را داریم.
سؤال: اسامی بانیان مسجد ضرار چیست؟ مگر آیه نداریم؟ این ها چه کسانی بودند؟ چرا مورخان اسلامی در مورد چیزی که آیه داریم اطلاع ندارند؟ بعداً معلوم می شود که منافقان قدرتِ حکومتی ماندگار داشتند!
مسجد ضرار که آیه دارد، مسجد ضرار که شایعه نیست، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم این مسجد را خراب کرده اند، بانیان این مسجد چه کسانی بودند؟
همه ی مسلمین قبول دارند که قرار بود عده ای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را در تبوک ترور کنند، قصد داشتند در بلندی تبوک شتر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را به پایین بیندازند. این ها چه کسانی بودند؟ معلوم نیست!
آنقدر پیچیده و پوشیده عمل می کردند که عقل کل عالم یعنی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم این ها را با عقل عادی نمی شناختند. یعنی اگر مانند ما فقط حس و عقل داشتند نمی توانستند تشخیص بدهند. یعنی اگر وحی بشود می شناسند. چون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم سه ورودی دارند.
خدای متعال می فرماید: «مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ»[۱۱] منافقان فراوانی از اعراب بادیه نشین در اطراف شما هست.
همچنین خدای متعال می فرماید: «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ».[۱۲]
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم با این منافقین جنگ نکردند. چرا؟ چون جنگ داخلی رخ می داد و کار اسلام تمام می شد.
«وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ»، در مدینه عده ای حرفه ای هستند، جاسوس حرفه ای هستند، «وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ»، ای پیامبر خاتم! «لَا تَعْلَمُهُم» این ها را نمی شناسی، یعنی تو هم با عقل و حس خودت نمی شناسی، اگر من بگویم می شناسی.
نکته اینجاست که منافق حرفه ای را باید با وحی شناخت.
کار به جایی رسید که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در تبوک، سرلشگر مسلمین، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، صاحب رأیة الهدی، علمدار اسلام را در جنگ به این عظمت نبردند. چرا؟ چون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند که علی جان! در مدینه بمان. چون اگر تو بیایی، برویم و برگردیم، دیگر مدینه ای به کار نیست!
یعنی اینقدر بوی خطر نفاق به مشام می رسد. سوره توبه یا مُفضحه در تاریخ… چون مفتضح کننده ی منافقان است.
این منافقان آنقدر زیاد هستند که خدای متعال می فرماید: ای پیامبر! اگر این ها در جنگ بیایند، لشگر تو را بهم می ریزند، اگر بمانند هم باید امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را در مدینه بگذاری که حواس او باشد.
منافقان بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم چه شدند؟ چه کسی می تواند این ها را بشناسد؟ بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حق و باطل را از کجا بشناسیم؟
اگر این جبهه نفاق بیایند و بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اسلام را به دست بگیرند، چه چیزی از این اسلام می ماند؟ در اینصورت چه کسی می داند چه کسی منافق است؟
زهرای مرضیه ی معصومه ی صدّیقه سلام الله علیها در خطبه فدکیّه فرمودند: «ظَهَرَ فيكُمْ حَسيكَةُ النِّفاقِ». حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پرده برداری کردند.
آن هایی که در جلسه قبل شنیدند این ها چه مجازاتی برای مخالفان در نظر می گرفتند، برای این بیان چه سطح مجازاتی در نظر می گرفتند؟ برای همین تمام نشده است. جنگ با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تمام نشده است، برای اینکه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمایشات خطرناکی بر علیه این جریان داشته اند.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: این ها را به نام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می گویی؟ «لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً فَرِیّاً» دروغ بزرگی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می بندی.
چه کسی می توانست این حرف را بزند؟ «ظَهَرَ فيكُمْ حَسيكَةُ النِّفاقِ وَ سَمَلَ جِلْبابُ الدّینِ، وَ نَطَقَ کاظِمُ الْغاوینَ».
سردسته شان که تابحال ساکت بود، سر بلند کرد، پرده برداری کرد.
به نظر شما این جریان منافق حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را چگونه مجازات می کردند؟
روضه و توسّل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
جلسه گذشته تا هجوم را عرض کردم. در فاطمیه باید کم شنید و زیاد گریه کرد، توقع نداشته باشید که روضه خوان زیاد بی حیاء باشد.
اگر کسی در اطرافیان شما باردار باشد و او را به دکتر ببرید، دکتر می گوید که اضطراب برای او خوب نیست. او را تند راه نبرید. تنفس برای او در جایی که هوا آلوده است و گرد و غبار و دود است خوب نیست. حرص و جوش برای او خوب نیست… دیگر چه برسد به اینکه هُل بدهند یا…
وقتی مغیره ملعون یاوه گفت، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه فرمودند: تو آن کسی بودی که… خون جاری شد… برادرم شهید شد…
آن فاطمه ای که از نابینا حریم می گرفت، بین مردان نامحرم…
وقتی لگد به در اصابت کرد… در این عالم هر کسی زمین می خورد «یا علی» می گوید، ولی دل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه سوخت و حیا کرد، فرمودند: یا فضّه…
اینجا پسرِ یک مادر را کشتند، اما دل او برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه سوخت، یک جا هم در کربلا اینطور شد، پسرِ یک مادر را کشتند و صدای او در نیامد، حتّی از خیمه بیرون نیامد…
من هرچه جستجو کردم در جایی ندیدم که این مادر در حضور بقیه برای فرزند خود گریه کند، بلکه از حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه خجل بود که بخاطر ایشان شرمنده شد… لذا وقتی عبیدالله بن زیاد ملعون غلط زیادی کرد و چوب دستی بدست گرفت، از بین اسرا دوید و سر را در آغوش گرفت، «وَا حُسَیْنَاه وَ مَا نَسِیةُ حُسَیْنَاه»…
وقتی در خیمه بودند، شاید از شکاف خیمه معرکه را می دیدند، وقتی تیر آمد، آذری ها اینطور می گویند، گفت: مادر! آرزو داشتم زبان باز کنی… اما حالا من هم لال شده ام…
مرحوم آیت الله غروی اصفهانی رضوان الله تعالی علیه کار را تمام کرده است، می گوید: وقتی می خواهند بچه را از شیر بگیرند تربت می دهند، غذای کمکی می دهند… نگاه کرد و گفت:
مَا خِلتُ أنّ السّهمَ لِلفِطَامِ حَتّی أرتَنِی جَهرَهَ أیَّامِی
هیچ وقت فکر نمی کردم تو را با تیر از شیر بگیرم…
پی نوشت :
............................................................
[۱]- سوره مبارکه غافر، آیه ۴۴.
[۲]- سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸.
[۳]- الصّحيفة السّجّاديّة، ص ۹۸.
[۴]- سوره مبارکه زمر، آیه ۳۸
[۵]- سوره مبارکه زمر، آیه ۳
[۶]- سوره مبارکه کافرون، آیه ۲
[۷]- خطبه فدکیه
[۸]- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ، جلد ۶۰ ، صفحه ۲۶۴
[۹]- سوره مبارکه توبه، آیه ۴۷
[۱۰]- سوره مبارکه توبه، آیه ۱۰۸
[۱۱]- سوره مبارکه توبه، آیه ۱۰۱
[۱۲]- سوره مبارکه حجرات، آیه ۱۴
جهت دسترسی به سایر مجموعه مباحث «جهاد تبیین در قیام فاطمی» استاد کاشانی کلیک کنید.
ویژه نامه مرتبط : ایام فاطمیه سلام الله علیها - ویژه نامه بانوی بی نشان
افزودن دیدگاه جدید