ویژگیهای شخصیتی شهید مدرس از منظر امام خمینی (ره)
ویژگیهای شخصیتی شهید مدرس از منظر امام خمینی (ره)
سیره ی واقعی شهید مدرس نکات ارزنده ای را پیش چشم ما می نهد که هرکدام میتواند درسی هدایتگر برای جامعه ی اسلامی باشد و سند افتخار تشیع و روحانیت شیعه به شمار آید. حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) علاقه مندان را به آن ویژگی ها توجه داده است؛ ویژگی هایی که ساده زیستی، قناعت و اعراض از مطامع دنیوی بخشی از آنهاست.
دهم آذر ماه مصادف با شهادت سپهر آسمان سیاست ایران آیت الله شهید مدرس میباشد. شهید مدرس از نوادر سیاستمداران ایران است که با در آمیختن به جای دین و سیاست، در نهایت هوش و ذکاوت، شجاعانه در برابر 2 جریان استبداد و استعمار ایستاد و مخلصانه جان خود را نیز در این راه فدا کرد. این ویژگی ها و ده ها خصلت دیگر در این روحانی وارسته باعث شد که امام خمینی رضوان الله علیه علاقه ای وافری به ایشان پیدا کرده و تحت تأثیر آن مرد بزرگ قرارگیرد. امام خمینی رحمة الله علیه در دوره سیاست ورزی شهید مدرس، سنین جوانی را سپری میکرد و با هوش و درک فوق العاده ای که با فروغ ایمان و نور معرفت به دست آورده بود، اوضاع سیاسی اجتماعی روزگار را کاملاً زیر نظر داشت. او این حقیقت را دریافته بود که شهید مدرس تنها شخصیت مومنی است که میتواند بر دیانت اصرار ورزد، مانع تجاوز و ستم شود و هویت راستین جامعه را حفظ کند. او چنان مشتاق شهید مدرس بود که از قم به تهران رفت تا وی را ملاقات کند و از نزدیک شاهد فعالیت های پربارش باشد. امام رحمة الله علیه در فرازی از سخنانش میفرماید: « من آن وقت مجلس میرفتم... برای تماشا... جوان بودم رفتم. مجلس آن وقت تا مدرس نبود مثل اینکه یک چیزی در آن نیست، مثل اینکه محتوا ندارد. مدرس با آن عبای نازک و با آن... قبای کرباسی وقتی وارد... مجلس میشد. طرح هایی که در مجلس داده میشد، آنکه مخالف بود، مدرس مخالفت میکرد.» (صحیفه امام، ج۸، ص: ۶۷) « من مجلس آن وقت را هم دیده ام. کانه مجلس منتظر بود که مدرس بیاید. با اینکه با او بد بودند ولی مجلس... احساس نقص میکرد. وقتی مدرس نبود. وقتی مدرس می آمد مثل اینکه یک چیزه تازه ای واقع شده.» (صحیفه امام، ج۱۶، ص: ۴۵۲)
امام خمینی رحمة الله علیه با علاقه ای که به مدرس داشت به محل بحثهای علمی مدرس نیز سر میزد و از آن چنین یاد میکند: « من درس ایشان یک روز رفتم، می آمد در مدرسه سپه سالار که مدرسه شهید مطهری است حالا، درس میگفت. من یک روز رفتم درس ایشان مثل اینکه هیچ کاری ندارد. فقط طلبه ای است دارد درس میگوید. اینطور قدرت روحی داشت. در صورتیکه آن وقت در کوران آن مسایل سیاسی بود که باید بروند مجلس و آن بساط را درست کند، از آنجا پیش ما رفت مجلس...». (صحیفه امام، ج۱۶، ص: ۴۵۱)
حضرت امام خمینی رحمة الله علیه به شدت تحت تاثیر شخصیت مدرس بود و اصرار داشت زندگی آن شهید در ابعاد گوناگون تبیین شده و الگو قرار گیرد؛ زیرا مخالفان و معاندان تبلیغ کرده بودند که روحانیت باید کنج مدارس و مساجد برود، مسایل شرعی بگوید و کاری با سیاست و اجتماع نداشته باشد تا معنویت خود را از دست ندهد. امام خمینی رحمة الله علیه مدرس را به عنوان نمونه ای معرفی می نماید که در مقابل استبداد و استعمار ایستادگی کرد و در صحنه های گوناگون اجتماعی سیاسی حضور فعال، همه جانبه، موثر و کارآمد داشت و در عین حال به مقامات معنوی هم دست یافت و معنویت و حالات اخلاقی اش در اوج بود. امام رحمة الله علیه در این باره میفرماید:« مسئله ی دخالت در سیاست در رأس تعلیمات انبیاست. علمای ما اینطور نبودند که منعزل از سیاست باشند. مساله مشروطیت یک مساله سیاسی بود و بزرگان علمای ما در آن دخالت داشتند و آن را تاسیس کردند. مساله تنباکو یک مساله سیاسی بود که مرحوم میرزای شیرازی انجام داد. در زمان های اخیر، هم مدرس و هم کاشانی مرد سیاسی و مشغول کار بودند.» (صحیفه امام، ج۲۰، ص: ۱۱۷)
به همین دلیل، امام خمینی رحمة الله علیه شناخت شهید مدرس را امری لازم دانسته، خاطر نشان می ساخت: « اینک که با سر بلندی از بین ما رفته است، بر ماست که ابعاد روحی و بینش سیاسی و اعتقادی او را هر چه بهتر بشناسیم و بشناسانیم». (صحیفه امام، ج۱۹، ص: ۷۳) زیرا که او زنده است و الگوی تمامی مبارزان حق جوست.
پارسای پایدار
شهید مدرس با آن جنبه های پرجاذبه و نقش ارزندهای که در مقطعی تاریخی و حساس به عهده داشت، در تاریخ نهضت معاصر بسیارغریب بود و رگه های مظلومیت او در سیره اش قابل مشاهده است. آن که نام و یاد و شیوه فکری فرهنگی این شهید والامقام را زنده کرد، امام رضوان الله تعالی علیه بود. وقتی طرح نخستین اسکناس جمهوری اسلامی ایران را خدمت امام رضوان الله بردند، امام ذیل تصویر آن مجتهد مبارز نوشت: «سزاوار است که اولین اسکناسی که در ایران به طبع میرسد عکس اولین مرد مجاهد در رژیم منحوس پهلوی باشد.» (صحیفه امام، ج۱۹، ص: ۴۳۱)
اینکه حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در میان علمای شیعه و خصوصاً معاصران، به آیت الله مدرس عنایت خاصی داشت، صرفاً به جنبه های سیاسی وی ارتباط ندارد; و بی تردید تربیتهای الهی، انگیزه های خالصانه و اخلاق و رفتار مدرس مورد توجه آن روح قدسی قرار داشته است: چرا که مدرس « یک چنین مرد قدرتمندی بود، برای اینکه الهی بود، برای خدا میخواست کار کند، نمیترسید». (صحیفه امام، ج۷، ص: ۳۰۵) و در بیانی دیگر میفرماید: « اسلام میخواهد انسان درست کند، میخواهد آدم درست کند یک آدم اگر موافق تعلیم قرآن درست شود میبینید که یک مدرس از کار در می آید». (صحیفه امام، ج۷، ص: ۴۱۵)
امام رحمة الله علیه در بیان دیگری از بی توجهی و بی اعتنایی مدرس به مقام و صراحت بیان و طلاقت لسانش در برابر ستمگران سخن گفته و میفرماید: « نه اینکه این را در غیاب میگفت. در حضورشان هم میگفت. این جوری بود وضعش. این چه بود؟ برای اینکه وارسته بود. وابسته به هوای نفس نبود.» (صحیفه امام، ج۱۶، ص: ۴۵۲)
امام خمینی رحمة الله علیه همچنین در پیام خود به مناسبت بازسازی بارگاه آن شهید والامقام در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۳۶۳، از مدرس به عنوان مجتهدی عظیم الشان، متعهدی برومند و عالمی بزرگوار یاد میکند که از اظهار حق و ابطال باطل دریغ نمی ورزید. در فرازی از این پیام آمده است: « این عالم... با جسمی نحیف و روحی بزرگ و شاداب از ایمان، صفا و حقیقت و زبانی چون حیدر کرار رویارویشان ایستاد، فریاد کشید، حق را گفت، جنایت را آشکار کرد... و عاقبت جان طاهر خود را در راه اسلام عزیز و ملت شریف نثار کرد و به دست دژخیمان ستم شاهی در غربت به شهادت رسید و به اجداد طاهرینش پیوست.» (صحیفه امام، ج۱۹، ص: ۷۳)
حضرت امام رحمة الله در این سخنان شجاعت، شهامت و اقتدار مدرس را به دیانت پرهیزگاری و پارسایی او مربوط میداند و شیوه مبارزاتی اش را به روش نخستین امام حضرت علی (علیه السلام) تشبیه میکند. به دیگر بیان، اینکه امام رحمة الله علیه یادآور شده است: « ملت ما مرهون خدمات و فداکاری های اوست.» (صحیفه امام، ج۱۹، ص: ۷۳) به خاطر آن است که این شهید، با کرامت، عزت نفس و علم و اجتهادی که داشت به عنوان اسلام شناس مسلط بر مصالح دینی و فرهنگی جامعه مطرح شد. بزرگ مردی که در تاریخ معاصر تحول پدید آورد، روح اتکا به هویت اصیل و اعتماد به نفس را در امت مسلمان ایران احیا کرد و زمینه لازم برای گام نهادن به جاده استقلال و آزادی واقعی را فراهم ساخت. در دوره ای که زمام امور ملت در دست افراد جاه طلب و دنیا زده بود و عوامل استعمار و استکبار خود را قیم مردم تصور می کردند، این مرد متدین با تاثیرپذیری از حقایق و مسلمات قرآن و عترت برای رضایت خداوند قیام کرد و یک تنه دربرابر سلطه ایستاد این خصوصیات سبب شد تا امام رضوان الله تعالی علیه، مدرس را به عنوان شخصیت پویا و الگو در تمامی اعصار معرفی کند و بفرماید: « مدرس حالا هم زنده است. مردان تاریخ تا آخر زنده هستند. لذا سعی کنید مثل مرحوم مدرس را انتخاب کنید، البته مثل مدرس که به این زودی ها پیدا نمیشود. شاید آحادی مثل مدرس باشند.» (صحیفه امام، ج۱۸، ص: ۲۷۶)
غنای قناعت
سیره ی واقعی مدرس نکات ارزنده ای را پیش چشم ما می نهد که هرکدام میتواند درسی هدایتگر برای جامعه اسلامی باشد و سند افتخار تشیع و روحانیت شیعه به شمار آید. حضرت امام خمینی رحمة الله علاقه مندان را به آن ویژگی ها توجه داده است؛ ویژگی هایی که ساده زیستی، قناعت و اعراض از مطامع دنیوی بخشی از آنها است. امام خمینی رحمة الله علیه میفرماید: « منزلش یک منزل محقر از حیث ساختمان و زندگی یک زندگی مادون عادی که در آن وقت لباس کرباس ایشان زبانزد بود، کرباسی که باید از خود ایران باشد می پوشید». (صحیفه امام، ج۱۳، ص: ۴۱۷) « ایشان با گاری آمد تهران، از قراری که آدم موثقی نقل میکرد، آنجا هم یک خانه مختصری اجاره کرد و من منزل ایشان مکرر رفتم، خدمت ایشان مکرر رسیدم.» (صحیفه امام، ج۳، ص: ۲۴۴)
مدرس از همان نخستین روزهای حیات فکری، فرهنگی و سیاسی، زندگی ساده و بی تکلف را بر راحت طلبی و رفاه ترجیح داد تا بتواند بدون تعلق خاطر به مادیات، رسالتی که احساس میکرد به انجام برساند. تخت خوابش حصیر، بالشش عمامه، لحافش عبا، لباسش یک پیراهن کرباس و غذایش نان و ماست و آبگوشت بود. در واقع او مبارزه را از خود شروع کرد و دیو نفس را سرکوب ساخت. او میدانست راهی که برگزیده ترور، تبعید، زندان، شکنجه و شهادت دارد. بنابراین، از همه چیز گذشت تا موفق گردید از جان خود در راه جانان بگذرد. آری، او ستیز با امیال خود را در رأس برنامه هایش قرار داد تا بتواند در میدان مبارزه بیرونی تا آخرین نفس استقامت کند. مدرس خود میگوید: « اگر من نسبت به بسیاری از اسرار آزادانه اظهار عقیده میکنم و هر حرف حقی را بی پروا میزنم برای آن است که چیزی ندارم و از کسی هم نمیخواهم اگر شما هم بار خود را سبک کنید و توقع را کم نمائید، آزاد میشوید.»
مبارزه با ستمگران
در بعد اجتماعی مدرس عقیده داشت تشکیلاتی که مبنای خود را بر زور و دیکتاتوری قرار میدهد هیچ خیر و صلاحی نصیب جامعه و مردمش نمی سازد. او به خوبی میدانست که از خود بیگانگی، جهالت و هراس نیروی مولد رشد را متوقف میکند و جامعه را نومید و سرخورده میسازد. به همین دلیل از موضع دیانت و مجتهدی پرهیزگار در جهت هویت مذهبی ملت و ایجاد اتکا و اعتماد به نیروی خود در میان مردم کوشید و در جهت نفی هرگونه سلطه از صحنه ای روابط انسانها مردانه مبارزه کرد. امام خمینی رحمة الله در این باره میفرماید: « آنکه درمجلس با ستم مخالفت میکرد، جبهه ملی نبود، مدرس بود، نهضت آزادی نبود، مدرس بود که می ایستاد و برخلاف آنجا، این ها آن وقت چیزی نبودند، کاری نداشتند با این کارها...» (صحیفه امام، ج۷، ص: ۴۵)
شجاعت و شهامت
مدرس استواری، استحکام، رشد و ترقی جوامع را در ارتباط مستقیم با امنیت آنان میدانست و از مدافعان آن بود. او برای دستیابی به امنیت در سیاست خارجی، شعار موازنه عدمی را مطرح کرد. مدرس در برابر هر قدرتی که میخواست به قلمرو اسلامی و جامعه مسلمانان تعدی کند، می ایستاد و شرق و غرب و داخلی و خارجی برایش تفاوت نداشت. دولت روسیه اولتیماتومی برای ایران فرستاد که اسارت کشور در آن نهفته بود. آنان میگفتند باید این طرح ذلت آور به تصویب مجلس بگذرد. نمایندگان مجلس مردد بودند چه کنند. مدرس این اوضاع آشفته و هراس آلود را با سخنان خود از بین برد. او در سخنرانی خویش گفت: حالا که بناست از بین برویم چرا خودمان خویشتن را از بین ببریم. امام خمینی رحمة الله علیه به این ماجرا اشاره میکند و میفرماید: « مدرس رای مخالف داد، بقیه جرات پیدا کردند و رای مخالف دادند. رد کردند اولتیماتوم را، آنها هیچ غلطی نکردند... . یک روحانی بود که در مقابل یک چنین قدرت بزرگ ایستاد... دیگران هم جرات کردند.» (صحیفه امام، ج۳، ص: ۲۴۵)
مدرس از اینکه قدرت های داخلی و خارجی دور از عقل و منطق با سلاح های مخرب نظامی و فرهنگی به مردم ستم میکنند و اجازه نمیدهند آنان مسیر ایمانی و عقلانی خویش را طی کنند، بسیار متاسف بود. امام خمینی رحمة الله در این مورد چنین میفرماید: « مرحوم مدرس رحمة الله علیه آنطوری که من شنیدم که ایشان گفتند که شیخ الرئیس میگفته است که من از گاو میترسم برای اینکه شاخ دارد و عقل ندارد این یک مسئله است... گاو شاخ دارد و عقل ندارد، قدرت دارد، عقل ندارد. این هایی هم که در دنیا الان فساد راه می اندازند از همان سنخ هستند که شاخ دارند و عقل ندارند،قدرت دارند. انسانیت ندارند.» (صحیفه امام، ج۱۸، ص: ۲۰۷)
جمهوری خواهی آرزوی موهوم و فریبندهای بود که در ذهن مخدوش رضاخان ریشه دوانید و با دست استعمارگران انگلیس آبیاری شد. وی به ظاهر خود را خادم مردم معرفی میکرد، ولی در باطن میخواست با نام جمهوری راه را برای نفوذ بیگانگان هموار کند. شهید مدرس زودتر از همه خطر این آشوب را حس کرد، در پی چاره بر آمد. این نیرنگ را خنثی کرد. رضاخان که خود را تنها و درمانده دید، در ۱۸ فروردین ۱۳۰۳ به بومهن رفت. افرادی دوباره وی را به صحنه سیاست آوردند تا به ظلم و خیانت خویش ادامه دهد. امام رحمة الله علیه در خصوص اعتراض مدرس به جمهوری رضاخانی میفرماید: « پیشترها مجلس شورای ملی آقایان اگر یک کلمه از طرف دولت انگلستان اشاره میشد که باید فلان کار را انجام بدهید، احتمال اینکه مخالفت بکنند نداشتند... رضاخان میخواست که جمهوری درست کند و مدرس مخالفت میکرد. میدانست که میخواهد حقه بزند و مردم را بچاپد. فقط مدرس ایستاد و جلوی او را گرفت.» (صحیفه امام، ج۱۲، ص: ۳۸۸)
امام خمینی درباره روابط مدرس و رضاخان به خاطره ای جالب اشاره میکند و میفرماید: « یک وقتی رضا شاه در یک سفر رفته بود، یک سفری که مورد خطر شاید بود. مرحوم مدرس رحمة الله علیه که آن روز مخالف با رضا شاه بود و جانش را هم سر همان مخالفت داد، گفته بود که من دعا کردم به شما در این سفر که سالم برگردید. خیلی خوشحال شده بود که مدرس به عنوان مخالف او به او دعا کرده. گفت: دعا کردید؟ خوب ایشان گفته بود آخر نکته دارد. این است که اگر تو در این سفر مرده بودی، همه اموال ما (ملت ایران) از بین رفته بود. میخواهم زنده باشی تا اموالمان را پیدا کنیم.» (صحیفه امام، ج۵، ص: ۱۹۶)
در سال ۱۳۶۱، امام رحمة الله علیه خطاب به هیأت وزیران فرمود: « تاریخ مرحوم مدرس را دیده اید که یک سید خشکیده لاغر با لباس کرباسی یک همچو آدمی در مقابل آن قلدری که هر کس وقت را درک کرده باشد میداند که زمان رضا شاه غیرزمان محمدرضا شاه بود... . در مقابل او همچو سرو تنومند ایستاد در مجلس و در خارج مجلس که یک وقت گفته بود: سید! چه از جان من میخواهی؟ گفته بود: میخواهم تو نباشی.» (صحیفه امام، ج۱۶، ص: ۴۵۱)
مخالفت مدرس رحمة الله علیه با رضاخان تنها به سبب استبداد و قلدری رضاخان نبود، او در اعماق اعمال رضاخان نکته خطرناک تری میدید. به نظر وی، رضاخان مزدور خارجی بود و انگلیس میخواست به وسیله ای وی سلطه خود را بر ایران تحکیم بخشد و در مقابل شوروی دیروز کمربند امنیتی ایجاد کرده، منافع غرب را در منطقه تامین کند. آنها مذهب و علمای شیعه را سد راه این نقشه خطرناک می دیدند و بر آن بودند به وسیله ای رضاخان تقدس زدایی کرده، به ارزشها هجوم برند و روحانیت را تضعیف کنند. مدرس رحمة الله علیه خود درباره مقابله با رضاخان میگوید: « اختلاف من با رضاخان بر سر کلاه و عمامه و این قبیل مسائل جزئی مثل نظام اجباری نیست. من در حقیقت با سیاست انگلستان که رضاخان را عامل اجرای مقاصد استعماری خود در ایران قرار داده مخالفم. من با سیاستهایی که آزادی و استقلال ملت ایران و جهان اسلام را تهدید میکند، مبارزه میکنم. راه و هدف خود را میشناسم. در این مبارزه هم، پشت سر خود را نگاه نمیکنم که شما یا کسان دیگر همراهی میکنید یا نه. لازمه مبارزه در این راه از خود گذشتگی و فداکاری است.»
افزودن دیدگاه جدید