جایگاه عطوفت و مهربانی در اسلام
جایگاه عطوفت و مهربانی در اسلام
امام صادق علیه السلام به انسانها چنین سفارش میکند: تَواصَلُوا وَ تَبارُّوا وَ تَراحَمُوا وَ تَعاطَفُوا به یکدیگر متصل شوید و پیوند و رابطه ی محبت را محکم کنید و به همدیگر نیکی نمایید و نسبت به هم مهربان و رئوف باشید.(اصول کافی/ج2 ص157) در این بخش از ضیاءالصالحین سعی داریم جایگاه عطوفت و مهربانی را در دین اسلام تبیین کنیم. در ادامه با ما همراه باشید.
آیا در کشورهای غربی به مقام مهربانی اهمیت میدهند؟
بـجـاست، قبل از آن که به بیان مقام و جایگاه مهربانی در اسلام و ارزشی که این دین مقدّس برای آن قائل است بپردازیم، نگاهی گذرا به جهان پر زرق و برق و به ظاهر متمدّن غرب بیندازیم و ره آورد بیگانگی آنها از اخلاق و معنویت را به بهانه رشد تکنیک و صنعت ارزیابی کنیم. متاسفانه امروزه در کشورهای غربی علی رغم پیشرفت های علمی و صنعتی خبری از عواطف انسانی نـیـسـت و فـقـر عـاطـفـی مـوجود، بحران معنوی بزرگی را ایجاد کرده و زندگی را با چهره ای مـاشـیـنـی از فـروغ مـهـربـانـی و مـحـبـّت خالی سـاخـتـه و بـه شـکـلی بـی روح و خشک تـبـدیـل کـرده است. انسان در این جامعه خود را در میان انبوهی از ماشین، تنها و غریب حسّ میکند. نتیجه ایـن تـنـهـایـی ها، دلتـنـگـی و عـدم احساس تعلّق به غیر در انسان غربی، افزایش روزافزون خـشـونـت، قـسـاوت و گـسـتـرش جـرم و جـنـایـت در ایـن کـشـورهـاسـت. شـایـد بیان ونـقـل سخنانی از یک نویسنده مشهور غربی بتواند، دورنمایی از زندگی تاریک و بی فروغ مردم غرب را در دنیای مدرنِ تکنیک و صنعت به ما ارائه دهد. او مینویسد:
در تمام و گوشه گوشه های کشورهای مرفّه، فریاد عجز و ناتوانی و صدای آشنا به گوش میرسد: میزان خودکشی نـوجـوانـان رو بـه افـزایـش اسـت. الکـلیسم بیداد میکند،افسردگی روانی همه گیر شده، بـربـریـّت و جـنـایـت مـد روز شـده، مـددکـاری اجـتماعی و بهداشت روانی در همه جا رو به گـسـتـرش اسـت. روان شـناسی از مؤسّسه ملّی آمریکا ادّعا میکند روان پریشی. جامعه آمـریکا را که آشفته، پریشان، متفرّق و نگران است فرا گرفته. زندگی روزمرّه به طرز و روشهای افتضاح آمیزی کیفیت خود را از دست داده است. اعصاب و روان همه خُرد و داغون است. دست به یقه شدن و تـیـرانـدازی در مـتـرو یـا صف های بـنـزیـن، نـشـانـگـر ایـن واقـعـیـت اسـت کـه کـنـترل اعصاب از دست افراد خارج شده و میلیون ها نفر از مردم به آخرین حدّ ظرفیتشان رسیده انـد. . . . در عـیـن حـال، مـیـلیـون ها نـفـر دیـوانـه وار در پی هـویـّتـی بـرای خود یا به دنـبـال درمـان مـعجزه آسایی هستند که شخصیت آنها را مجدّداً وحدت و یگانگی بخشد و بتواند میان آن ها الفتی و عطوفتی پدید آورد. [1]
دیدگاه اسلام در مورد مهربانی
بـا تـصـوّرو نگاهی کـه از جـایـگـاه مـهـربـانی در جهان غرب یافتیم، اینک دیدگاه اسلام را در مورد مـهـربانی بررسی میکنیم. از نظر اسلام، مهربانی و محبّت در واقع، دلیل قوام و بـرپـایـی جـامـعـه انـسـانـی اسـت. و بـه مـنـزله مـلاط و چـسـبـی اسـت کـه مـصـالح سـاختمانی تشکیل دهنده اجتماع بشری را به هم دیگر پیوند میزند. همانگونه که نبودن ملاط موجب فروریختن ساختمان میشود، عدم وجود مهربانی نیز نظام و پایگاه اجتماع بشری را متلاشی میکند و زیبایی های زندگی را به کام انسان تلخ و بی معنا میکند کـسی کـه انـسـان را بـرای زنـدگـی اجـتـمـاعی خلق کرده، احساس نیاز به این پیوند و رابطه ضـروری را نـیز در نهاد و وجود او به امانت نهاده است. او هم خود رحمان، رحیم، ودود، رئوف و عطوف است و هم بندگانش را بر این سرشت و صفات خلق کرده است.
خـدای مـهـربـان، بـنـدگـانـش را بـه مـهـربانی و مهرورزی تشویق میکند و مهرورزان را جزو اصـحـاب مـیـمـنـه کـسـانـی کـه نـامـه عـمل آنها، به دست راستشان داده خواهد شد یا کسانیکه وجودشان سرشار و پر از یمن و برکت برای خودشان و دیگران است معرفی کرده و میفرماید:(ثـُمَّ کـانَ مـِنَ الَّذیـنَ امـَنـوُا وَ تـَواصـَوْا بـِالصَّبـْرِ وَ تـَواصـَوْا بـِالْمـَرْحـَمـَةَِ اوُلئِک اَصـْحـابُ الْمَیمَنَةِ) [2] سـپـس از کـسـانـی بـاشد که ایمان آورده و یکدیگر را به صبر و استقامت و مهربانی و عطوفت توصیه می کنند. اینان اصحاب یمین هستند. رسـول گـرامـی اسـلام صل الله علیه و آله نـیـز استحکام پیوند مودّت و مهربانی مؤمنان با یکدیگر را چنین توصیف میکند:(اِنَّمـَا الْمـُؤْمِنُونَ فی تَراحُمِهِمْ وَ تَعاطُفِهِمَْ بِمَنْزَلَةِ الْجَسَدِ الْواحِدِ اِذَااشْتَکی عُضْوٌ مِنْهُ تَداعی لَهُ سایرُ الْجَسَدِ بِالْحُمّی وَ السَّهَرِ) [3]
مـؤ مـنـان، در مـقـام عطوفت و مهربانی نسبت به همدیگر مانند یک پیکر و جان اند. زمانیکه عضوی از این گروه بیمار شود، دیگر اعضا در شب بیداری با او همراهی میکنند.
حـضـرت عـلی عـلیـه السـلام، در هـنگام انتصاب مالک اشتر به عنوان والی مصر، در بخشی از عهدنامه مفصّل و آموزنده خود، خطاب به وی چنین میفرماید:
وَ اَشـْعـِرْ قـَلْبـَک الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیةِ وَ الَْمحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لا تَکونَنَّ عَلَیهِمْ سَبُعا ضـارِیـاً تـَغـْتـَنـِمُ اَکـْلُهـُمْ فـَاِنَّهـُمْ صـِنـْفـانِ: اِمّا اَخٌ لَک فِی الدِّینِ وَ اِمّا نَظیرٌ لَک فِی الْخَلْقِ. . {4} دلت را بـرای مـردم کـانـون مـهـر و مـحـبّت ساز و آنها را دوست بدار و هرگز و مبادا بر آنها درنده خوی شـوی و خوردن آنها را برخود غنیمت شمری، چرا که آنها 2 دسته هستند یا برادر دینی توهستد و یا نظیر تو در آفرینش هستند. استاد شهید، آیة الله مطهری در ذیل این قسمت از عهدنامه مالک چنین مینویسد:قـلب زمـامـدار، بـایستی کانون مهر و محبت باشد، نسبت به ملت، قدرت و زور کافی نیست. با قـدرت و زور مـیتـوان مردم را گوسفند وار راند، ولی نمیتوان نیروهای نهفته و پنهان آنها را بیدار کرد و به کار انداخت، نه تنها قدرت و زور کافی نیست، عدالت هم اگر خشک اجرا شود کافی نـیـست، بلکه زمامدار همچون پدری مهربان باید قلباً مردم را دوست بدارد و نسبت به آنها مهر بورزد. و نیز بایستی دارای شخصیتی جاذبه دار و ارادت آفرین باشد تا بتواند اراده آنها و همت آنها و نیروی عظیم انسانی آنها را در پیشبرد اهداف مقدس خود به خدمت بگیرد{5}
ایـنـک داوری مـنـصـف و بـی غـرض لازم اسـت، تـا سـیـمـایـی را کـه از افـول و سخنان سـتاره مهربانی و انسان دوستی در دنیای غرب ترسیم کردیم، با جملات بالا که شمّه ای از اهداف و آرمـان های انـسـان دوسـتـانـه رهبران بزرگوار اسلام است کنار هم بگذارد و بین آنها به قـضـاوت نـشـیـنـد، تا پرده از شعارهای دروغین ادعا کننده گان و مدعیان دفاع از حقوق بشر و حتّی حقوق حیوانات بردارد. امام صادق علیه السلام چنین سفارش میکند:(تَواصَلُوا وَ تَبارُّوا وَ تَراحَمُوا وَ تَعاطَفُو){6} به یکدیگر متصل شوید و پیوند محبت را محکم کنید و به هم دیگر نیکی نمایید و نسبت به هم دیگر مهربان و عطوف باشید. پیامبران خدا نیز ابتدا با محبت و مهربانی مردم را شیفته رفتار و کردار خود کرده، آن گاه به هـدایـت آن ها مـیپـرداخـتـنـد، بـر این اساس، آنها علاوه بر داشتن عصمت و تقوا، مهربان ترین و پـرعـاطفه ترین فرد زمان خود بودند و همین عاطفه و مهر بیش از حد سبب میشد تا بسیاری از مردم به آنها روی آورند.
درس معلّم ار بود زمزمه محبّتی جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
منابع و پی نوشتها :
1- موج سوم ، نوشته آلوین تافلر ، ص 503 ـ 505 ، نشر نو . این كتاب براى اولین بـار در 1980 در نـیـویـورك به چاپ رسیده و توسط شهین دخت خوارزمى به فارسى ترجمه شده است .
2- بلد (90) ، آیات 17 ـ 18 .
3- سفینة البحار ، ج 1 ، ص 13 .
4- نهج البلاغه ، نامه 53، ص 993.
5- جاذبه و دافعه على علیه السلام ، ص 64، انتشارات صدرا.
6- اصول كافى ، ج 2، ص 175.
افزودن دیدگاه جدید