ضرب المثل گر نگهدار من آنست که من میدانم

ضرب المثل گر نگهدار من آنست که من میدانم , شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
ریشه ضرب المثل گر نگهدار من آنست که من میدانم

ضرب المثل گر نگهدار من آنست که من میدانم

بخش ریشه ضرب المثلها: از دنیای ضرب المثل و شعر فارسی در این نوشتار به ضرب المثل گر نگهدار من آنست که من میدانم و تاریخچه آن می پردازیم، با ما همراه باشید.

ایمان به خدا و توکل به عنایت پروردگاری از نعمتهای موهوبی است که چون نصیب آدمی شود به جرأت می توان گفت به همه چیز دست یافته و هیچ عاملی نخواهد توانست که او را در مسیر زندگی شیرین رؤیا انگیزش منحرف سازد. افراد معتقد و مؤمن سعادتمندترین مردان روزگار هستند زیرا چون نقطه اتکای خویش را قوی و زورمندی ببینند و به طور کلی به اصل و اساس لایزالی پای بند هستند لذا هرگونه محرومیت و ناکامی را از روزنه دیده و خواسته معشوق و معبود نگریسته برآن لبخند می زنند و شداید و سختیها را به حسن قبول تلقی می کنند. ورد زبانشان همواره ضرب المثل منظوم بالاست و به هنگام تلخکامی برای آرامش خاطر چنین زمزمه می کنند:

گر نگهدار من آنست که من می‌دانم
شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد

اکنون به واقعه ای تاریخی بپردازیم که این شعر را به صورت ضرب المثل درآورده است. آقامحمدخان قاجار در دوران سلطنت خویش دوبار به جنگ روسها و فتح گرجستان شتافت. بار اول در سال 1029 هجری قمری با 60 هزار سپاهی به گرجستان عزیمت کرد و هراکلیوس ولی آنجا را که به جانب روس متمایل بود گوشمالی داده شهر تفلیس را قتل عام و کلیساها را خراب کرد.

ضرب المثل گر نگهدار من آنست که من میدانم

کشیشها را دست و پا بسته در آب افکند و دختران و پسران تفلیسی را به اسارت گرفت. بار دوم در سال 1211 هجری بود که خبر رسید کاترین ملکه روسیه سپاهی بیکران به جانب ایران گسیل داشته گرجستان و دربند و باکو و گنجه و طالش در معرض خطر قرار گرفت. آقامحمدخان جنگ با امیر بخارا را به تعویق انداخته سریعاً به سوی گرجستان حرکت کرد ولی در همان اوقات کاترین فوت شد و جانشین او پل امر به مراجعت لشکریان منصرف شده به سوی قراباغ شتافت و تصمیم به تسخیر قلعه شوشی گرفت چه ابراهیم خلیل خان رییس ایل جوانشیر و حاکم قلعه شوشی سر مخالفت داشت و به هیچ وجه حاضر به اطاعت و تمکین نبود. توضیحاً یادآور می شود که قلعه شیشه هم می گفتند و در کتب تاریخی با هر دو اسم معروف و مشهور است.

سرسلسله قاجار قلعه شوشی یا شیشه را در محاصره گرفت و برای آنکه از خونریزی و کشتار جلوگیری شود این شعر را برای ابراهیم خلیل خان حاکم قلعه فرستاد:

ز منجنیق فلک سنگ فتنه می بارد
تو ابلهانه گریزی به آبگینه حصار؟

که منظور از آبگینه حصار همان قلعه شیشه یا شوشی است. ابراهیم خلیل خان که سر تسلیم و اطاعت نداشت این شعر را که منسوب به خیرانی است در پاسخ آقامحمدخان فرستاد:

گر نگهدار من آنست که من می‌دانم
شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد

که البته در این بیت مراد و مقصود ابراهیم خلیل خان از شیشه همان قلعه شیشه یا شوشی بوده که با استفاده از صنعت شعری ابهام آن را به کار برده است. در هر صورت شعر بالا از آن تاریخ ضرب المثل شد و بالمناسبه مورد استناد و تمثیل قرار گرفت.

برای آنکه فرجام کار دانسته شود یادآور می شود که قلعه شوشی به زودی فتح شد ولی این آخرین فتح آقامحمدخان قاجار بود زیرا چند روز بعد در شب جمعه 21 ذیحجه سال 1211 هجری به دست 2 نفر مجرم که حکم قتلشان را صادر کرده بود به قتل رسید.

پدیدآورنده: 
Share