بهره گیری از فضای مجازی در تبلیغ دین(2)/بخش دوم
6- ارائه ضعف و قوت ها به مسؤولان، نه بزرگ نمایی مشکلات
هر محتوایی را به اهلش بگویید. همه ی مردم ظرفیت ندارند. خیلی از مردم قیچی می شوند. موسی ظرفیت نداشت. موسی با خضر یک سفر دریایی و زمینی داشتند، دو سه بار خضر دست به یک کارهایی زد، موسی برید. آخرش گفت: نمی توانیم با هم زندگی کنیم. «هَـٰذَا فِرَاقُ بَینِی وَبَینِكَ» (کهف/78) گاهی وقت ها حضرت خضر یک کارهایی می کرد که موسی تحمل دیدنش را نداشت. قرآن می گوید همه ی مردم ظرفیت ندارند. «لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ» (مائده/101) خبری را نقل نکنید که اگر پخش بشود، امنیت جامعه برهم بخورد. گاهی وقت ها هم با سکوت طرف را خراب می کند. آقای قرائتی را می گویی؟ اوه... بگذار دهانم روی هم باشد. این دهانم روی هم باشد، حرفی نزد، ولی همین دهانم روی هم باشد، ویتامین سی غیبت دارد. چون اگر می گفتی: آقای قرائتی، کچل است، کور است، مریض است، هر عیبی برای من می گفتی معلوم می شد که یک عیب دارم. اما قرائتی را می گویی؟ اوه... بگذار دهانم روی هم هم باشد. اصلاً گاهی وقت ها سبحان الله می گوید. قرائتی را می گویی؟ سبحان الله! این سبحان الله ویتامین گناه دارد. چون با سبحان الله یعنی بگو ببینم چه کرده است. عجب! این حرف را هم زد؟ لااله الا الله یعنی باقی اش را هم بده بیاید. با سبحان الله و لااله الاالله... به خودش بگوییم.
خبر به موقع باشد. خدا شهید هاشمی نژاد را رحمت کند. یک کتاب پیر و دکتری داشت. اگر اشتباه نکنم، آنجا دیده بودم. قصه تقریباً برای چهل سال پیش است. که یکی از همسایه ها برف را خانه ی همسایه ریخت. این همسایه که برف در خانه اش ریخته شده بود، رفت و شکایت کرد. چه زمانی؟ در زمستان. وسط مرداد در تابستان، قاضی حکم کرد، این آقایی که برف ها را ریخته است، باید برف هایش را بردارد و بیرون ببرد. اصلاً برف ها آب شده بود. یک چیزی می گویند! نوشدارو؟ همین که شما می گویید. روزی که می گفتند رفراندوم نمی خواهیم، در قم راهپیمایی راه افتاده بود. یک کسی بود نمی توانست رفراندوم بگوید. این ایستاده بود و به نمی خواهیم که می رسید می گفت: نمی خواهیم!!! مردم می گفتند: رفراندوم. تا می گفتند: نمی خواهیم این در نمی خواهیمش شریک می شد.
خبر به موقع باشد. آیه ی به موقع بودن چیست؟ «وَجَاءَ رَجُلٌ مِّنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ یسْعَىٰ» (قصص/20) در دربار فرعون تصمیم گرفتند شورای نظامی، موسی را بگیرند و او را بکشند. بدو آمد و خبر داد. اگر با دویدن نمی آمد، قصه تمام شده بود. بدو آمد و خبر داد. خبر باید سریع باشد.
حرکات دیگران را رصد کنیم. در سایت ها ببینیم چه هست؟ البته این کار خواص است. جوان ها درسشان را بخوانند. ولی آن هایی که مسؤول هستند، مثل نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات، سازمان تبلیغات، حوزه، دانشگاه ها رصد کنند. آیه ی رصد هم داریم. وقتی به مادر موسی گفتند فرعون پسرها را می کشد. چون به فرعون گفتند امسال یک زنی پسر می زاید، حکومت تو را زیر و رو می کند. فرعون هم دستور داد که هر زنی پسر زایید، بکشید. مادر موسی پسر زایید، خدا گفت: نترس! به او شیر بده. در جعبه بگذار و در دریا بیاندازش. من این را به تو برمی گردانم. آیه ی رصدکردن این است. «وَقَالَتْ» مادر موسی گفت. «لِأُخْتِهِ» به خواهر موسی گفت. «قُصِّیهِ» تو به دنبال رودخانه برو، ببین و رصد کن. ببین سرنوشت این جعبه چه می شود. ما باید ببینیم و رصد کنیم، شنود داشته باشیم.
خبر باید تضمین داشته باشد. «إِن جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَینُوا» (حجرات/6) اگر یک فاسق خبری را آورد، تحقیق کنید. خبرها باید کارشناسی بشود. قرآن یک آیه دارد، می گوید: این ها بد آدمی هستند. تا خبری را شنیدند، بدون اینکه بدانند راست یا دروغ است، پخش می کنند. اگر هر کس خبری شنید، این را به خدا و رسول و اهل استنباط برگردانید. «لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یسْتَنبِطُونَهُ» (نساء/83) عربی هایی که می خوانم قرآن است. یعنی هر خبری را شنیدید، روی سایت نگذارید. بررسی کنید که این حق است، یا باطل؟ اگر توسط افراد عادل و بصیر و سیاسی تحلیل شد، اگر تحلیل درست بود، بعد روی سایت بگذارید.
7- برخورد قاطع با سوء استفاده کنندگان از فضای مجازی
باید با تولید کنندگان منحرف برخورد انقلابی کنید. یک آیه داریم که آیه ی آخر یا یکی مانده به آخر سوره ی احزاب است. «الْمُرْجِفُونَ» در این آیه آمده است. «یوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ» (نازعات/6) رجف یعنی لرزید. یک عده در جامعه یک اخباری را پخش می کنند، روی سایت ها می گذارند، در فضای مجازی پر می کنند، از چیزی که در جامعه ولوله می افتد. قرآن می گوید: «لَّئِن لَّمْ ینتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ» (احزاب/60) منافقین و بیماردلان، «وَالْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ» یعنی کسانی که شهر را رجف، می لرزانند. یعنی یک شایعه ای پخش می کنند که در مردم ولوله می اندازند. می گوید: «لَّئِن لَّمْ ینتَهِ» اگر دست برندارید، «لَنُغْرِینَّكَ بِهِمْ» تو را بر آن ها می شورانیم. بعد می گوید: می زنیم، می کشیم، تبعیدتان می کنیم. «قُتِّلُوا تَقْتِیلًا» (احزاب/61) با نحو سختی شما را اعدام می کنیم! چرا؟ برای اینکه امنیت را بر هم زدید. مردم حق دارند راحت زندگی کنند. اگر کسی با یک نواری، با یک شعری، با یک طنزی، با یک کاریکاتوری، با یک فیلمی، در فضای مجازی آمد و یک زلزله در جامعه راه انداخت. قرآن می گوید: افرادی که با هر وسیله ای در جامعه زلزله و اضطراب ایجاد کنند، باید به اشدّ مجازات، مجازات بشوند.
اجازه بفرمایید که من سوره ی احزاب! آیه خیلی آیه ی خوبی است. البته همه ی آیه ها خوب است. می خواهم اصل آیه را بریتان بخوانم. سوره ی احزاب نیست؟ چرا سوره ی احزاب آیه شصت است. بشنوید. «لَّئِن لَّمْ ینتَهِ الْمُنَافِقُونَ» اگر منافقین دست برندارند. «وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ» و آن هایی که در قلبشان مرض دارند. یعنی کسانی که ریگی در کفششان است، دست برندارند. «وَالْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ» و آن هایی که با شایعات شهر را متزلزل می کنند، اگر دست برندارند. «لَنُغْرِینَّكَ بِهِمْ» تو را بر آن ها می شورانیم. «ثُمَّ لَا یجَاوِرُونَكَ فِیهَا إِلَّا قَلِیلًا» حق سکونت در مدینه ندارند، تبعید می شوند. «مَّلْعُونِینَ» این ها مورد لعنت هستند. «أَینَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا» هر کجا این ها را دیدید، بگیرید. «قُتِّلُوا تَقْتِیلًا» بکشید، چه کشتنی! چرا؟ برای اینکه امنیت جامعه را برهم می زنند. اگر کسی از طریق فضای مجازی جامعه ی آرام را متشنج کرد، یک کشور ایران است. این کشور ایران آرام است، برمی دارند، یک چیزی را حق یا باطل، با آن امنیت و آرامش را برهم می زنند. قرآن راجع به کسانی که نظام را برهم می زنند، می گوید... می شود من بخوانم شما معنا کنید؟ می گوید: که «لَنُغْرِینَّكَ بِهِمْ» یادتان هست چه گفتم؟ تو را بر آن ها می شورانیم. «لَا یجَاوِرُونَكَ» حق مجاورت و همسایگی تو را در مدینه ندارند. باید از مدینه اخراج شوند. تبعید شوند. «مَّلْعُونِینَ» این ها لعنت شده هستند. «أَینَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا» هر کجا توانستید این ها را دستگیر کنید. «وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلًا» بکشید. خوب این برای اسلام است؟ می گوید: نه! «سُنَّةَ اللَّـهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلُ» (احزاب/62) ادیان دیگر هم اینطور بوده است. یعنی این قانون فقط برای اسلام نیست. در هر رژیمی، در هر تاریخی، اگر افرادی یا فردی، امنیت را تبدیل به استراس و اضطراب کرد، برخود انقلابی باید کرد. ای کاش این «وَالْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ» یک بحث خارج در قم می شد. از جاهایی که بحث نشده است، راجع به «الْمُرْجِفُونَ» تا حالا کتابی ظاهراً چاپ نشده است.
من که نمی دانستم، ولی من به یکی از علمای قم گفتم راجع به «الْمُرْجِفُونَ» کتابی هست؟ گفت: نه! ما گاهی وقت ها راجع به یک سری کلمات کلیدی که در قرآن است، تحقیق نمی کنیم و یادمان رفته است که تحقیق کنیم. ولی برخی چیزها هم در بورس است و خیلی روی آن تحقیق می شود.
در فضای مجازی باید سالم باشیم. حبّ و بغض شخصی نباید داشته باشیم. در قرآن یک آیه داریم که اگر تو آدم حسابی هستی، «وَلَوْ عَلَىٰ أَنفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَینِ» (نساء/135) اگر به ضرر خودت هم بود، و دیگران بود. آقا یک کارخانه و یک شرکتی خراب کرده است، در سایت خودش اعلام کند. ما به این دلیل و این دلیل محصولات و تولیداتمان خراب است. عذرخواهی کنیم. مرد باشیم. اخیراً الحمدلله در تلویزیون چند نفر آمدند و عذرخواهی کردند. برای عذرخواهی کردن مرد باشیم. اشکالی ندارد اگر عذرخواهی کنیم.
مواظب باشید که به افراد بیگناه آسیبی نرسد. «أَن تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ» (حجرات/6) یک برنامه ای بود در قرآن. می گویند وقت تمام شده است. می گویند اگر برنامه باشد، یک عدّه ای بیگناه هم پاسوز می شوند. درود بر خلبان های ایران. زمان جنگ به یک خلبان گفتند: برو فلان پل را بزن. این آماده شده که پرواز کند و پل عراق را بزند، دید یک نفر دارد از روی پل می گذرد، همینطور دور زد و دور زد، تا این مرد رفت و پل را زد. گفتند: بابا تو در عراق هستی، جانت در خطر بود. ممکن بود هواپیمایت را بزنند، گفت: بله احساس خطر کردم که ممکن است خودم هم شهید بشوم، اما دلم نیامد که پلی را بمباران کنم که یک بیگناه در حال عبور کردن از آن است. دین این است. این خلبان مهم تر از جگرش، دینش است.
لودگی نباشد. سرگرمی صرف نباشد. خیلی بحث ها سرگرمی است. نشسته اند بحث می کنند که اصحاب کهف سه یا چهار نفر بودند؟ شش نفر بودند؟ خوب چه کار دارید؟ مثل این است که بگوییم: بوعلی سینا چند کیلو بوده است. بعضی از مصاحبه های تلویزیونی غلط است. آمد از من پرسید که آقای قرائتی چندتا بچه داری؟ سه تا! کدام بچه هایت را بیش تر دوست داری؟ گفتم: در این سؤال فتنه است. اگر راست بگویم، مقصر هستم که چرا یکی از بچه هایت را بیش تر از دیگری دوست داری؟ حدیث داریم که اگر کسی وصیت کند که به یکی از بچه هایم مثلاً دو تومان بدهید، به یکی از بچه هایم یک تومان، این گناه کبیره کرده است. حدیث است در من لا یحضره! بچه ها را آدم باید یک طور دوست داشته باشد. خدا پدرم را بیامرزد. به او گفتیم: کدام یک از بچه هایت را بیش تر دوست داری؟ گفت: کدام یک از انگشت هایت را بیش تر دوست داری؟ انگشت ها هر کدام یک شکل است و آدم همه را هم دوست دارد. در ثانی این سؤال فتنه انگیز است. من اگر بگویم کدام را بیش تر دوست دارم، از همین الان که در تلویزیون هستم، بین بچه هایم حسادت به وجود می آید. سؤال کردن هم دوره می خواهد. بعضی افراد سؤالاتی که می کنند، که در سؤال یا نیش است، یا آبروریزی است، یا تحقیر قومی است، لهجه ای است، نژادی است، باید مواظب باشیم. لودگی نباشد. سایت ها باید خروجی داشته باشد. معروف ها زنده شود. منکرها از بین برود. منبع خبر روشن باشد. ضد کتاب و سنت نباشد.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: اگر یک چیزی از من شنیدید، با قرآن متر کنید، اگر طبق قرآن بود، ما گفته ایم. اگر یک چیزی از ما نقل شد که ضد قرآن بود، قبول نکنید. یک حدیث هایی است که... بچه بودم یک کسی می گفت: هر کس ایستاده شلوار پاکند خداوند او را به دردی می اندازد که دوا نداشته باشد. عقل من نمی فهمد. یعنی اگر کسی تنبانش را ایستاده پا کرد، این باید به درد بی درمان بیافتد؟ من این حدیث را عمل نمی کنم. عقل هم خوب چیزی است. حالا یک کسی شلوارش را ایستاده پاکرد، حالا جریمه اش این است؟ باید تحقیق کرد. چهارصدهزار حدیث دروغین داریم. در الغدیر اسمش را برده است. که فلانی گفته است من دوهزار، من هفت هزار تا، من شانزده هزار تا، من چهل هزار تا حدیث دروغ بافتم. وقتی آیه نازل شد بعضی از مردم جانشان را فدا می کنند، «وَمِنَ النَّاسِ مَن یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّـهِ» (بقره/207) معاویه گفت هر کس بگوید این حدیث برای ابن ملجم است، من به او جایزه می دهم. از معاویه پول گرفتند گفتند: حدیثی که برای حضرت علی(علیه السلام) است، درباره ی ابن ملجم است. و به همین خاطر ما حوزه ی علمیه احتیاج داریم. کسی حق ندارد بگوید که آقا من در کتاب ها خوانده ام. بی خود خوانده ای. یک آمپول زدن تخصص می خواهد. نمی شود هر کس یک کتاب حدیث بردارد، بله! در حدیث آمده است. این حدیث درست است یا غلط؟ چه کسی گفته است؟ چه زمانی گفته است؟ چه مکانی و در چه شرایطی گفته شده است؟
بنده پای تلویزیون نشسته ام، یک فیلمی می بینم که رئیس جمهور آمریکا به عراق رفت، خبرنگار عراقی لنگه کفشش را دومرتبه پرتاب کرد. می گویم: به! احسنت، این به کل تبلیغات من می ارزد. حالا شما برداری و در سایت بنویسی، استاد قرائتی گفت: هر کس یک لنگه کفش به دشمن پرتاب کند، ثواب چهل سال تبلیغ را دارد. نه بابا این رئیس جمهور آمریکا بود، جلوی دوربین ها بود، خبرنگار دست خالی بود، یک کسی دست خالی در مقابل رئیس جمهور آمریکا چه کند؟ هیچ راهی جز لنگه کفش نداشت. آن لنگه کفش، نه هر لنگه کفشی که حالا در خانه هم با بچه ات دعوایت شد، قرائتی گفت... یک لنگه کفش ثواب چهل سال تبلیغ را دارد. پس یک لنگه کفش دیگر! این هم چهل سال دیگر! یک لنگه کفش دیگر! این هم صد و بیست سال دیگر! یک لنگه کفش دیگر! صدو شصت سال! آقا اینطور نیست. «ضَرْبَةُ عَلِی» نه «ضَرْبَةُ امام صادق» آن هم «یوْمَ الْخَنْدَقِ» نه «یوْمَ الْخیبر» چه کسی؟ کجا؟ ظهر عاشورا یک لیوان آب یک میلیارد می ارزد. غروب عاشورا که آب به قبر امام حسین(علیه السلام) هم بستند. دیگر غروب عاشورا آب ارزش ندارد. ظهر عاشورا آب قیمت داشت. خیلی از احادیث در یک زمان خاصی معنا دارد. جایش را عوض کنید، زمانش، زمینش و آدمش را عوض کنید، دیگر آن اثر را ندارد. این سوئیچ اینجا که هست در باز می شود. دنده های سوئیچ جابجا شود، قفل باز نمی شود. سوزن در رگ اثر دارد، در گوشت که درد را بیش تر می کند. حق نداریم ما همینطور چشم بسته یک کتاب حدیث بخوانیم، در حدیث آمده است، در حدیث آمده است، در حدیث آمده است، تو حدیث شناس هستی؟ باید اهلش باشد.
من یک جایی مهمانی بودم، چلو کباب آوردند. گفتم: گوشتش سالم است؟ گفتند: آیت الله العظمای فلانی هم از این کباب می خرد. گفتم: من پس حتماً نمی خورم. گفتند: چرا؟ گفتم: آیت الله العظما که کباب شناس نیست. کباب را کامیون دارها می شناسند. در جاده ها هر کجا که کامیوه ها ایستاده اند، کبابش خوب است. چون این ها دائماً در بیابان هستند و مشتری شناس هستند. آیت الله العظما که کباب نمی شناسد. دینت را از او بگیر. گفتم: من احتیاط می کنم.
حدیث، حدیث شناس می خواهد. شعر، شعرشناس می خواهد. یادم نمی رود، یک چهار شعر را خوشم آمده بود، پهلوی یک بزرگی که همه ی ما قبولش داریم، خواندم. من فکر کردم که یک ابتکاری است. چون شعر را حفظ کردم که برای آقا بخوانم. خواندم گفت: این هم که شعر نیست. این معر بود. حالا چون من شعرشناس نیستم، پیش خودم فکر می کنم که این شعر خوبی است.
فضای مجازی مانع فضای حقیقی نشود. یعنی چنان بچه ها را سرگرم نکند که دیگر مسجد نروند، نماز جمعه نروند، انقدر فیلم ها جاذبه نداشته باشد که دیگر بچه در خانه به پدر و مادرش نگاه نمی کنم. به پدرش می گوید: آقا سلام. احوالت چطور است؟ الحمدلله! یعنی فضای مجازی و تبلیغات نباید ما را از اصل قصه باز بدارد. باز اشاره می کنند که وقت تمام است. خلاصه...
خدایا! عجب دعایی است. من هر چه عمرم بیش تر می شود، به اهمیت این دعا بیش تر پی می برم. همه ی ما غیر از نماز هم دائماً بگوییم: «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ» (فاتحه/6) یعنی واقعاً انسان راه را گم می کند. چه لباسی بپوشم؟ چه رنگی بپوشم؟ نزد چه کسی بدوزم؟ با چه نزخی؟ کجا بروم، کجا نروم؟ چه بگویم، چه نگویم؟ خدایا همه ی ما را در همه ی کارها، برای همیشه به راه مستقیم هدایت بفرما. فضای حقیقی و مجازی ما را فضای رشد و قرب قرار بده. آن هایی که طراحی می کنند از طریق فضای مجازی، برای دزدیدن افکار ما، قرآن می گوید، دوست دارند: «لَوْ یضِلُّونَكُمْ» (آل عمران/69) دوست دارند شما را منحرف کنند. «لَوْ یرُدُّونَكُم» (بقره/109) دوست دارند شما را از دین برگردانند، خدایا دشمنان ما را شاد قرار نده.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
************************************
منبع: درس هایی از قرآن
افزودن دیدگاه جدید