ترسیم اندیشه امام خمینی در چارچوب نفی سلطه پذیری
دولت اسلامی براساس آموزه های دینی، نیازها و ضرورت های زندگی عصر کنونی باید در ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی با سایر ملت ها و دولت ها ارتباط داشته باشد. اسلام برای این روابط اصولی را ترسیم می کند، که از جمله آنها: «اصل نفی سلطه پذیری» است. طبق این اصل که بر گفته از آیات و روتیات و سیره معصومان علیهم السلام است، حفظ استقلال و عزت دولت اسلامی و مسلمانان و نفی هر گونه سلطه در ابعاد مختلف ضروری است. در ادامه با ترسیم اندیشه امام خمینی (رضوان الله علیه) در چارچوب نفی سلطه پذیری و سلطه جویی بیشتر آشنا شوید.
به گزارش خبرنگار ضیاءالصالحین، زمان، گاهی آهسته و گاهی بسیار سریع برای انسان ها و جوامع می گذرد. در این میان عده ای با چشمان باز به ورق خوردن صفحات تقویم می نگرند و برای چگونگی مواجهه با تغییرات زمان برنامه ریزی می کنند. عده ای دیگر، اما چون کبک سر خود را زیر برف فرو می کنند تا مبادا دلهره مواجهه با مسائل زندگی، خاطرشان را آشفته سازد. اگر قرار باشد ما جزو گروه اول باشیم و با نگریستن هوشیارانه به گذر زمان، مسائل زمانه خود را نظاره کنیم، با کمی دقت می بینیم که یکی از مسائل مهم پیش روی ما موضوع تحریف اندیشه و سیره امام خمینی (رضوان الله علیه) است.
معضلی که اگر برای مقابله با آن برنامه دقیقی نداشته باشیم، زمان به نفع آن معضل و به ضرر ما می گذرد و با فاصله گرفتن هر چه بیشتر از ابتدای انقلاب و دوران حیات امام بزرگوار موضوع بغرنج و بغرنج تر می شود. نگارنده این نوشتار بر این نکته واقف است که تحریف امام پدیده ای نیست که به تازگی به وجود آمده باشد؛ تحریف امام بوده است، چه در زمان حیات امام و چه پس از آن؛ اما یا به راستی می توان نقش گذر زمان و فاصله با دوران حیات امام را در تشدید امکان تحریف نادیده گرفت؟
یکی از تحریف هایی که نسبت به اندیشه امام شکل گرفته و در لابه لای سخنان به اصطلاح روشنفکران مثل سروش به گوش می رسد این است که می گویند امام در آغاز مبارزه با شاه، دغدغه هایی از نوع استعمار ستیزی و نگاه حکومتی به روابط بین المللی نداشته و هدفش از انقلاب، ظواهر دینی در اندازه اعتراض به بی حجابی و مشروب فروشی ها بوده است! اما با بررسی موضوع اثبات می شود که قدیمی ترین سند مکتوب مبارزاتی امام خمینی که در سال ۱۳۲۳ نوشته شده، حاکی از چه رویکردی است. امام خمینی در اولین سند مکتوب خود، مساله اصلاحات اجتماعی، خفقان سیاسی، استعمار ستیزی و استقلال خواهی و مقابله با وابستگی های بین المللی ملت ایران را بیان کرده و همه را دعوت می کند تا از منافع شخصی و فردی دست بردارند.
امام می نویسد: «هان ای روحانیون اسلامی! ای علمای ربانی! ای دانشمندان دیندار! ای گویندگان آیین دوست! ای دینداران خداخواه! ای خداخواهان حق پرست! ای حق پرستان شرافتمند! ای شرافتمندان وطنخواه! ای وطنخواهان با ناموس! امروز روز قیام اصلاحی است. خودخواهی و ترک قیام برای خدا، ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشور های اسلامی را زیر نفوذ بیگانگان درآورده. امروز روح وحدت و برادری را در ملت اسلامی خفه کرده اند. روزنامه ها تبدیل به کالای پخش فساد اخلاق شده اند. مجال به بعضی از این وکلای قاچاق داده. مدارس علم و دانش را تسلیم مشتی کودک ساده کرده اند. موقوفات مدارس و محافل دینی را به رایگان تسلیم مشتی هرزه گرد بیشرف کرده و خفقان همه را گرفته و نَفَس از هیچ کس در نمی آید.»
با بررسی دقیق دیدگاه ها و نظرات امام خمینی (ره) در واقع تائیدی بر این واقعیت است که اساساً امام خمینی (ره) دیدگاه هایشان در چارچوب نفی سلطه پذیری و سلطه جویی ترسیم شده است؛ که در رفتار و عمل ایشان هم کاملاً مشهود بوده است. قیام مردم ایران در اوایل دهه ۴۰ شمسی به رهبری امام خمینی (ره) و حتی موضع گیری ها و سخنرانی های ایشان در قبل از آن هم نشان می دهد که امام (ره) اساساً با هرگونه سلطه خارجی و حتی استبداد داخلی مخالف بودند؛ که نمونه آن را می شود در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به وضوح یافت.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در واقع شاهد بودیم که اهداف انقلاب اسلامی چند نکته مشخص و روشن و صریح دارد: یکی این که اساساً انقلاب اسلامی ایران ضد استکباری و ضد استعماری است و نکته دوم اینکه انقلاب اسلامی ایران به رژیمی دیکتاتوری ۲۵۰۰ ساله حضور قدرت های بزرگ در ایران پایان داد و به اصول و آرمان های خودش وفادار بود. تداوم این سیاست در واقع نفی سلطه جویی و سلطه پذیری در عملکرد سیاست خارجی ایران است و به همین دلیل هم ما شاهد تداوم مخالفت آمریکا با سیاست های ایران هستیم.
امام خمینی (ره) به کرات در سخنرانی ها و پیام ها و بطور بارزی در وصیتنامه خودشان به شیوه های رسوخ غرب در فرهنگ زمان طاغوت می پرداختند. ایشان می فرمایند: «از توطئه های بزرگ آنان، چنانچه اشاره شد و کراراً تذکر داده ام، به دست گرفتن مراکز تعلیم و تربیت خصوصاً دانشگاه ها است که مقدرات کشور ها در دست محصولات آن ها است. و اما در دانشگاه، نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزش های خودی منحرف کنند و به سوی شرق یا غرب بکشانند و دولتمردان را از بین اینان انتخاب و بر سرنوشت کشور ها حکومت دهند تا به دست آن ها هر چه می خواهند انجام دهند». (1)
از جمله شاخص های فرهنگ استعماری و غرب زده، بزرگ جلوه دادن فرهنگ غربی و کوچک نمایاندن فرهنگ خودی می باشد. هنگامی که برای پیشرفت های غرب تبلیغات دامنه داری صورت بگیرد نتیجه آن در درازمدت غربزدگی جوانان و اطمینان نداشتن به توانایی های خود و کشور خود و وابستگی در جنبه های مختلف حیات اجتماعی به آن ها می باشد. در وصیتنامه سیاسی الهی امام خمینی (ره) آمده است: «از جمله نقشه ها که مع الأسف تأثیر بزرگی در کشور ها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده، بیگانه نمودن کشور های استعمارزده از خویش، و غرب زده و شرق زده نمودن آنان است». (2)
خودباختگی کشور های اسلامی و شرقی در برابر کشور های استعمارگر به نحوی که ملت ها احساس حقارت کنند و حتی باور داشته باشند که خودشان هیچ ندارند و هر چه از شرق یا غرب بیاید مطلوب و خوب است، از جمله مؤلفه های اصلی فرهنگ غربزده می باشد. این خودباختگی مصیبت بزرگی است که اگر در هر کشوری پیدا شود، آن کشور تا با این طرز تفکر ادامه حیات بدهد، عقب نگه داشته خواهد ماند، مگر اینکه طرز تفکرش را عوض کند و بداند که عزت و پیروزی از آن خدا و رسول خدا و مؤمنین است.
امام خمینی (ره) با آگاهی کامل از نقش سیاست های استعماری در جدایی علم و دین و جوانان دانشگاهی از روحانیون می فرمایند: «مع الأسف تاکنون دست خیانت استعمار، به وسایل مختلفه، فاصله عمیق بین طبقه جوان و مسائل ارجمند دین و قواعد سودمند اسلام ایجاد نموده، طبقه جوان را به روحانیون و این ها را به آن ها بد معرفی نموده و در نتیجه وحدت فکری و عملی از بین رفته و راه را برای مقاصد شوم اجانب باز نموده است؛ و تأسف بیشتر آنکه همین دستگاه های مرموز نگذاشته اند طبقه تحصیل کرده به احکام مقدسه اسلام بخصوص قوانین تشکیلاتی و اجتماعی و اقتصادی آن توجه کنند، و با تبلیغات گوناگون وانمود نموده اند که اسلام جز احکام عبادی مطلبی ندارد؛ در صورتی که قواعد سیاسی و اجتماعی آن بیشتر از مطالب عبادی آن است.» (3)
امام خمینی (ره) با تاکید بر شناسایی ریشه استبداد و استعمار و تلاش طبقه تحصیل کرده در بر انداختن آن به دانشگاهیان سفارش می کنند تا برای شناخت اسلام مطالعه کرده و تحت تأثیر تبلیغات مغرضانه اجانب واقع نشوند: «امید دارم که خداوند تعالی به شما طبقه تحصیل کرده توفیق دهد که در راه مقاصد اسلامی که یکی از آن قطع ایادی ظالمه و برانداختن ریشه استبداد و استعمار است کوشش کنید، و قوانین آسمانی اسلام را که برای تمام شئون زندگی از مبدأ وحی نازل شده است و عملی تر و سودمندتر از تمام فریضه ها است مطالعه کنید، و تحت تأثیر تبلیغات مغرضانه اجانب واقع نشوید. از خداوند تعالی توفیق شما و عظمت اسلام و مسلمین را خواستار است.» (4)/703/م
پی نوشت:
1: (صحیفه امام، ج. ۲۱، ص. ۴۱۸)
2: (صحیفه امام، ج. ۲۱، ص. ۴۱۴)
3: (صحیفه امام، ج. ۲، ص. ۲۵۵)
4: (صحیفه امام، ج. ۲، ص. ۲۵۵)
تهیه و تنظیم: محرم آتش افروز