رفتن به محتوای اصلی
روتیتر
رحمت الله خالقی؛

ازدواج و بهداشت روانی/ بخش دوم

تاریخ انتشار:
زندگي زناشويي

آثار و فواید ازدواج:
ازدواج امری فطری است. در این مختصر، به فواید ازدواج از دید اجتماعی، اقتصادی و موارد مشابه اشاره می شود و فایده ازدواج از دید روانی و بهداشت روانی مستقلاً ذکر خواهد شد.
علّامه طباطبائی در زمینه حقوق زن در ملل گوناگون و از جمله تمدن غرب، بحث مفصّلی در جلد چهارم تفسیر شریف المیزان (دوره چهل جلدی) دارند که به اختصار به آن اشاره می شود:
عمل ازدواج از اصول کارهای اجتماعی است و ازدواج از بدو پیدایش بشر بوده و هریک از دو انسان (مرد وزن) مجهّز به دستگاه های خاص خلقت برای ازدواج هستند و تمام احکام مربوط به حقوق مرد و زن و ارث و مهریه و طلاق بر اساس همین اصول است.(11)
ادیان و حکومت ها و در نهایت، سازمان ملل اساس ازدواج را بر تشریک مساعی زن و مرد قرار داده اند. اگرچه همه ادیان الهی اصول اخلاقی را محترم شمرده اند، اما آنچه را اسلام بیش از همه تأکید نموده، فراموش کرده اند. فطرت انسان مایل به ازدواج است. اصول انسانی و مسلّم ازدواج نزد همه ملت ها محترم است. ازدواج موجب جلوگیری از زنا و فحشا می شود. مسأله ازدواج و تشکیل خانواده آن قدر اهمیت دارد که علمای مذاهب، جامعه شناسان، حقوقدانان، روان شناسان و علمای تعلیم و تربیت، زیست شناسان و کسانی که در زمینه فرهنگ جهانی و فرهنگ قومی و ملّی و قبیله ای و علوم اقتصادی و سیاسی مطالعه و تحقیق می کنند، بخش مهمی از مطالعات و تحقیقاتشان، مستقیم یا غیرمستقیم، به امور ازدواج و جوانان اختصاص دارد. اکنون جهان شاهد بروز و ظهور بیماری مهلک و کشنده و نابودکننده نسل و حرث آدمیان، به نام «ایدز» است و پزشکان به شدت مشغول مطالعه راه های مبارزه با بیماری های ناشی از مقاربت های غیرصحیح جنسی و فحشا هستند و هنوز نتوانسته اند آثار شوم سوزاک و سفلیس را برطرف کنند. این بیماری بدون آن که مرز و تمدن بشناسد بشریت و خانواده ها را به مخاطره افکنده اند. همه خیرخواهان انسان و پزشکان متفق القول اند که غرق شدن در منجلاب بی عفّتی و آزادی های جنسی موجب پیدایش این بیماری ها شده است. اگر وضع ارتباطات جنسی به ویژه آمیختن با مواد مخدر و پشتوانه ملی جنایت کاران مافیایی همچنان ادامه پیدا کند، نتیجه ای جز نابودی در انتظارمان نخواهد بود.
ازدواج پیوستگی عقل و روح و جسم مرد و زن با یکدیگر است. تمایلات جنسی جزو اساسی یک ازدواج کامل هستند و ضرورت دارند، ولی بی نهایت مهم نیستند.(12) امروزه روان شناسان عقیده دارند در مسأله زناشویی تملّک  یا مورد تملّک قرار گرفتن مخالف شؤون انسان هاست و باید هرفرد چه مرد و چه زن، خود را از آنِ کسی بداند و جزئی از وجود او شود تا برای هر دو طرف شور و شعف ایجاد گردد. اگرچه این بحث دامنه گسترده ای دارد، اما به همین مختصر اکتفا می شود.

آثار و فواید ازدواج در اسلام:
اسلام برای ازدواج تقدّس قایل است؛ مقررات و تشریفات خاصی برای آن در نظر گرفته شده است. ازدواج راهی برای رسیدن به کمال است. برای احتراز از تکرار مطالب، اهمیت ازدواج و اصل همسرگزینی در اسلام به شرح ذیل تقسیم بندی می شود:

الف. ازدواج در اسلام از دید اجتماعی و سیاسی
هریک از افراد جامعه شؤون و وظایفی دارند؛ در جامعه ای که زندگی می کنند دارای حقوقی هستند که باید محترم شمرده شوند و متقابلاً مسؤولیت هایی (فردی و اجتماعی) به عهده دارند. یکی از اهداف مهم انبیای الهی آشنا کردن افراد به وظایف و مسؤولیت های خودشان بوده است. مردم امّت واحدی بودند، خداوند انبیا را برانگیخت با بشارت و انذار، و همراه آنان کتاب (مجموعه قوانین) نازل نمود تا در میان مردم به حق قیام کنند. (بقره: 213)
اسلام در تمام شؤون اجتماعی، به زن و مرد حقوق برابر داده است. هرگاه مرد یا زن عمل صالح همراه با ایمان انجام دهند به حیات طیبّه می رسند. (نحل: 97) و خداوند انسان را از دو جنس زن و مرد آفریده و آنان را به شعوب و قبایل تقسیم کرده است تا از یکدیگر باز شناخته شوند. (حجرات: 13) کلام الهی قریب 240 مرتبه در قرآن کلمه «ناس» را به کار برده که در تمام موارد، زنان و مردان را شامل است.
در قضیه «مباهله» با نصارای نجران، مقرّر شد زنی از عمل ازدواج از اصول کارهای اجتماعی است که در اسلام، پایه و اساس آن بر فطرت و تأمین نیازهای جسمی و تکمیل یکدیگر نهاده شده، منظور اصلی از آن بقای نوع و دوام آن است.
مسلمانان به همراه بچه هایش و مردی که به منزله نفس رسول الله باشد به همراه رسول خدا و در مقابل نیز همین ترکیب از نصارا یکدیگر را نفرین کنند که قضیه به نفع مسلمانان پایان یافت (آل عمران: 61) و روحانی مسیحی حقّانیت رسول الله صلی الله علیه و آله را پذیرفت.
خداوند به وسیله یک زن و یک مرد انسان های بسیاری در زمین پراکند. (نساء: 1)
کسانی که در زمینه ارث انتقاد می کنند، متأسفانه عمیقا مسأله را بررسی و مطالعه نکرده اند. به قول علّامه طباطبائی مهم استفاده از ارث است که پسر و دختر برابر استفاده می کنند. ملاک برتری مرد یا زن تقواست. خداوند عمل هیچ عاملی را، چه مرد باشد و چه زن، ضایع نخواهد کرد. (آل عمران: 195)
اسلام لباس زواج را برای بندگان لباس افتخار دانسته، تصریح دارد که کانون گرم خانوادگی موجب آسایش و زدودن غبار اندوه از سیمای زندگی است.(13)
همان گونه که ملاحظه می شود، اسلام زن و مرد را از لحاظ تدبیر شؤون زندگی به وسیله اراده و کار، مساوی می داند، هر دو در تأمین نیازمندی ها و استفاده از امکانات مساوی اند. آنچه مسلّم است این که در بعضی از امور اجتماعی، اهمیت زن و مرد هرکدام شکل خاصی دارد؛ زن فرزند به دنیا می آورد و لطافت و حساسیت دارد و مرد دارای قدرت بدنی و استحکام عقلانی بیش تر است. ملاک برتری هریک از زن و مرد کارهایی است که از نظر ساختمان وجودی (فیزیولوژی) و موقعیت اجتماعی و صنفی باید انجام دهند. (نساء: 32)(14)
عمل ازدواج از اصول کارهای اجتماعی است که در اسلام، پایه و اساس آن بر فطرت و تأمین نیازهای جسمی و تکمیل یکدیگر نهاده شده، منظور اصلی از آن بقای نوع و دوام آن است. سایر احکامْ فرع بر اصل مذکورند. قوانین کنونی بشر و سازمان ملل دایره محدودی دارند و اساس آن ها بر تشریک مساعی زن و مرد قرار دارد و متعرّض سایر احکام مانند حجاب و عفّت نشده اند. این ادعاها دعوت به اجتماع می کنند، اما به اجتماع هر فرد با فرد دیگر به هر صورتی که باشد، نه آن گونه همبستگی که براساس فطرت است، بخصوص رابطه عمیق عاطفی میان مرد و زن که در نهایت منجر به تولید مثل و داشتن فرزند می شود.

ب. ازدواج در اسلام از نظر قرآن و حدیث
ابتدا آیات قرآن: اول. احیای حقوق فطری زنان با توجه به آیاتی که ذکر شد، ارث، عمل صالح، یافتن حیات طیبّه، آزادی در استفاده از اموال شخصی حتی مهریه، مشخص ساختن حقوق، وظایف و مسؤولیت های هر کدام از زن و مرد؛ (نساء: 124/مؤمن: 40 / آل عمران: 195)
دوم. جلوگیری از قتل، خفّت، خواری و تحقیر زنان (نساء: 32)، سرزنش از خوار شمردن دختران (نحل: 59) زن مانند مرد عضوی است از خانواده که فرزند می آورد. (نساء: 1)
سوم. زن باعث روشن شدن خانه و آوردن فرزند می شود. (بقره: 222)
چهارم. زن کالای خرید و فروش نیست، این مرد است که به خواستگاری می رود و مهریه می پردازد و معیشت و مسکن زن را تأمین می کند و زن حق دخالت در آنچه را به دست آورده است، دارد. (نساء: 32)
پنجم. حرمت ساختمان وجودی زن رعایت شده؛ در ایام عادت ناراحت است و نباید اذیت شود. اگر همسرش بمیرد، پس از ایام عده می تواند ازدواج کند. در همه حال، باید فطرت رعایت شود.
ششم. زن در شؤون زندگی فردی و اجتماعی، مانند مرد دارای حرمت و استقلال است،(15) با این تفاوت که غالبا اسلام امور عاطفی و پرورشی و تربیتی را به زنان، و جنگ و جهاد و قضاوت را به مردان واگذار کرده است.
هفتم. به رعایت حقوق زنان، به ویژه در رابطه با عفّت و پوشش و پرهیزگاری سفارش شده است؛ زیرا مصالح اجتماع ایجاب می کند که زنان پوشیده باشند. در غیر این صورت، زشتی ها و فساد فراوان می شوند. قرآن «حجاب» را به صراحت سفارش کرده(16) و حتی در مواردی مردان را نیز به پوشش توصیه کرده است.
اما احادیث، احادیث نیز درباره زنان و مسائل آنان از قبیل ارث، حالات خاص جسمی (حیض و نفاس و استحاضه) و ازدواج موقت (متعه) و دایم و تمام مسائلی که حول زندگی زناشویی است، در کتب مهم شیعه و سایر مذاهب اسلامی نقل شده، در میان شیعه دوازده امامی کتاب هایی همچون جواهر الکلام، محجّة البیضاء، فروغ کافی، وسائل الشیعه، شرح مرحوم مجلسی بر من لا یحضره الفقیه و بحارالانوار و در کتب اهل تسنّن، صحاح ستّه کلیه احادیث را نقل نموده اند. در ذیل، به چند حدیث مهم اشاره می شود:
در حدیثی پیامبر می فرماید: «خداوند هیچ بنیانی را بیش تر از بنیان ازدواج دوست ندارد.(17)
همچنین می فرماید: «کسی که ازدواج کند، نیمی از دینش را حفظ کرده است.»(18)
امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش نقل می کند: «دو رکعت نماز متأهّل از هفتاد رکعت فرد نماز مجرّد بهتر است.»(19)
امام باقر علیه السلام می فرماید: «جهاد زنان خوب شوهرداری کردن است.»(20)
امام صادق علیه السلام نیز به زنان سفارش می فرماید که با همسران خود نیکی کنید و به مردان نیز می فرماید: خدا رحمت کند کسی را که رابطه اش را با همسرش نیکو گرداند.(21)
رسول اکرم صلی الله علیه و آله در حدیثی می فرماید: «خوبان شما کسانی هستند که با همسرانشان نیکی کنند و من برای همسرانم بهترین شما هستم.»(22)
امام رضا علیه السلام هم می فرماید: «بر آن که بدو نعمت داده شده لازم است به زندگی خانواده اش توسعه ببخشد.»(23)
سلمان و ابن عباس به نقل از رسول اللّه نقل کرده اند که «از ثمرات ازدواج به دست آوردن فرزندی است که دوستدار حضرت علی علیه السلام و اهل بیت او باشد.»(24)

بهداشت روان و ازدواج:
انسان ترکیبی از جسم و روان است. جسم بیمار می شود و برای بهبود آن همواره دانشمندان به مطالعه و تحقیق پرداخته اند، حتی برای اجزای بدن، مانند گوش و دندان و بینی و حلق، افرادی متخصص و فوق تخصص هستند. بیماری جسم ترحّم آور است؛ به محض این که کسی آسیب ببیند، غالبا همه افراد تلاش می کنند تا او را به مرکز درمانی منتقل کنند، اما بیماری روان تمسخرآور است و افراد نامطلع این بیماران را «دیوانه» می نامند و حرکات و رفتارشان را می نگرند و می خندند. علاوه بر این، در سوابق فرد هم منعکس می شود و در اموری مانند اشتغال، ازدواج و موارد دیگر تأثیر می گذارد، در حالی که باید به بهداشت و سلامت روان توجه بیش تر کرد.
ازدواج امری است که فوق العاده بر بهداشت جسم و روان تأثیر می گذارد. اگرچه مطالعات و تحقیقات روان درمانی و بهداشت روانی موارد متعددی را بیان می کند، اما در این جا فقط به آنچه در قرآن و احادیث ذکر شده است بسنده می شود:
1. تأمین محبت: عدم تأمین این نیازها در رفتار اختلال ایجاد می کنند که از جمله آن ها نیازها محبت است. محبت نمودن و مورد محبت واقع شدن (تحابّ) یکدیگر را دوست داشتن است. مُحابّه هم کسی را به دوستی گرفتن است. محبت سه وجه دارد:
الف.خرسند شدن و لذت بردن؛ مثل محبت مرد نسبت به زن؛
ب. بهره مندی معنوی؛
ج. محبت برای فضیلت و بزرگی.
خداوند می فرماید: «و مِن آیاته اَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ انفُسکم ازواجا لِتَسکنوا الیها وَ جَعَل بینکُم موّدةً و رحمة انَّ فی ذلک لآیاتٍ لقومٍ یتفکرون.» (روم: 21)؛ از نمونه آیات پروردگار آن است که برای شما از جنس خودتان (از نفوس خودتان) همسرانی آفرید تا آرامش بیابید و بین شما مودّت و رحمت قرار داد. برای افرادی که صاحب اندیشه اند در این امر نشانه هایی است.
پیش از شرح کلمه «ودّ» و تسکین و رحمت به یکی دو حدیث اشاره می شود:
«قولُ الّرَجل للمراءَ انّی اُحبکَ لا یذهب مِن قلبها ابدا.»(25)
در فصل مستقلی از وسایل الشیعه تحت عنوان «استحباب حب النساء» دوازده حدیث آمده که ترجمه آزاد بعضی از آن ها ذکر می شود: ازدیاد ایمان مؤمن، علاقه او به زنان (خود) است. از اخلاق انبیا، دوست داشتن زنان بود. رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: از دنیای شما بوی خوش و زنان را می خواهم. نور چشم من در نماز و دوست داشتن همسرانم است. امام صادق علیه السلام فرمود: هرقدر زنان (همسر و محرم) را بیش تر دوست بداری، در ازدیاد ایمان کوشیده ای. البته اسراف و افراط در محبت هم ناپسند است.
«وُدّ» به معنای تمنّا، آرزو داشتن، دوستی از روی عشق و محبت از صفات پروردگار ودود است.
خداوند پاداش عمل صالح همراه با ایمان را «وُدّ» قرار داده است. (مریم: 96) محبّت و مودّت آن قدر مهم است که خداوند فرمود: «بگو مزد رسالت از شما نمی خواهم، مگر این که نسبت به اهل بیت مودّت داشته باشید.» (شوری: 23)
«سکن» هم آرامش یافتن است؛ مانند آن که درباره نماز فرمود: «اِنَّ صلاتَک سَکن لهم.» (نحل: 80) شب را هم برای تسکین و آرامش آفرید. سکینه، که آرامش قلب و دل است، در قرآن آمده و نیاز به بحث مستقل دارد.
«رحمت» نرمی و نرم خویی و نیکی کردن به طرف مقابل است.(26) احسان و نیکی معانی بیش تری دارند و به قدری مهم هستند که خداوند هم «رحمن» (برای همه مخلوقات در دنیا) و هم «رحیم» (در آخرت) است. توجه  عمیق به این سه مفهوم در زندگی خانوادگی عظمت «آیه» بودن آن برای افراد صاحب فکر و اندیشمندان را روشن می سازد. کافی است در همین یک آیه دقت کنیم و به عظمت بهداشت روانی و ازدواج پی ببریم. محبت منشأ عفاف و پاک دامنی هم هست و موجب ثبات خانواده و اجتماع می شود.
2. توسعه اقتصادی: معمولاً بخشی از پریشانی ها و ناراحتی ها به سبب فقر و نداشتن امکانات مادی هستند. خداوند می فرماید: «انْ یکونوا فُقراءَ یُغنِهِم اللّهُ مِن فضلِه.» (نور: 32) حسن تدبیر در اداره منزل، صرفه جویی و جلوگیری از اسراف و تبذیر موجب اعتدال در امور زندگی و در نهایت، ایجاد سازگاری و تعادل شخصیت است.
3. تأمین بهداشت تن: نیاز به ازدواج امری تکوینی است. هر دختر و پسر بالغ نیاز به ازدواج دارد. احادیث در این باب بسیارند. سرکوبی غرایز و یا اطفای آن، بخصوص غریزه جنسی از راه های غیر مشروع از قبیل زنا، لواط و استمنا، موجب بروز انواع بیماری های جسمی و روانی و فساد در اجتماع می شود. هرگاه آز و حرص و شهوت و تمایل به هوس آدمی را گرفتار سازد، به شخصیتی نامتعادل و ناموزون و ناهماهنگ مبتلا می گردد.
بوی کبر و بوی حرص و بوی آز
در سخن گفتن بیاید چون پیاز(مولوی)
این وضعیت را اسلام با کلماتی مانند فاسق، تبه کار، منحرف، مجرم، بدخواه و بدکار نام برده و اسلام برای اصلاح روانی این چنین ناسالم، توبه و اصلاح رفتار ناسازگار را پیشنهاد کرده و «وقایه» در برابر شحّ نفس را سفارش می کند. «وَمَن یوق شحَّ نفسه فاولئک هُمُ المفلحون» (تغابن: 16). مُسکّن این دردها و عقده ها و راه مبارزه با تمایلات هوسناک «ازدواج» است.
4. تأمین بهداشت روان: روان شناسان ثابت کرده اند که اختلالات روانی و روان نژندی ها همه اختلال در جنبه های گوناگون شخصیت هستند. امام علی علیه السلام رفتارها را به کفر، نفاق و ایمان تقسیم می کنند، سپس کفر را بر چهار پایه (اربعة دعائم) و هر یک از پایه ها را نیز تقسیم می نمایند.(27) امام صادق علیه السلام نیز 75 رفتار بهنجار را در مقابل رفتارهای مرضی نام برده اند.(28) و هنگامی که روان شناسان اسلامی از راه های تنظیم رفتار بهنجار صحبت می کنند، پاسخ آن را در داشتن همسر و فرزند و خانواده با محبت می یابند. اگر تبادل محبت نباشد، انسان غریب است. امام علی علیه السلام می فرمایند: «فقدَ المحبّة غُربه.»(29)
5. مبارزه با تمنیات نفس امّاره: ازدواج اولین مرحله خروج از فردگرایی است. احادیث فراوانی در زمینه نهی از عزوبت (بدون دلیل شرعی) وارد شده اند؛ از جمله آن که دو رکعت نماز متأهّل از هفتاد رکعت عزب افضل است و در حدیث دیگری، دو رکعت نماز متأهّل از نماز خواندن عزب در شب و روزه داری در روز برتر دانسته شده است.(30) مفهوم مخالف آن این است که تجرّد و تنها زیستن پسندیده نیست.
در هر آن چیزی که تو ناظر شوی
می کند با جنس سیر، ای معنوی
در جهان هر چیز چیزی جذب کرد
گرم گرمی را کشید و سرد، سرد.(مولوی)
برخی آیات کریمه الهی به این موضوع اشاره دارند:
«انّه خلَق الزّوجین الّذکر و الانثی» (نجم: 45)؛
«فجعل منهُ الزوجین الذّکر والانثی» (قیامه: 39)؛
«وما خلقَ الذکرُ و الانثی» (لیل: 3)؛
«لَقد ارسلنا رُسُلاً مِن قلبک و جعلنا لهم ازواجا و ذریّة» (رعد: 3)؛
«فجعلهُ نسبا و صهرا.» (فرقان: 54)
مفاهیم الفت، نفرت، جذب و دفع، متابعت و تعلّق، همه مفاهیمی هستند که در جریان رشد اتفاق می افتند و رشد شامل وجدان و شخصیت و صفات و عادات و اخلاق و مبانی رفتار و محیط و اشتغال و هماهنگی با ارضای حوایج و دیگر خصوصیات هم هست. در نتیجه، ازدواج در رابطه با امور ارزشی و اخلاقیات مانند بقای نوع، رفع ترس و دلهره، تألیف قلوب، تعدیل روان و شخصیت سالم و سازگاری اجتماعی، اعتقاد و اعتماد بر فضل عمومی پروردگار بر بندگان، بخشش، هدیه، نحله الهی، برکت برای مرد و زن و حتی دو فامیل، یافتن معرفت بیش تری برای زندگی در رابطه با حقوق زن یا مرد، روش صحیح تربیت فرزند، گزاردن حقوق والدین و کمک به روان سالم مطرح می شود.

مسائل شهوی و تمایلات نفسانی:
این موضوع نیاز به مقاله ای مستقل دارد، به ویژه از زمانی که نظریه «میل جنسی» فروید به عنوان یک اصل وارد موضوعات روان شناختی و روان کاوی شد. برای رعایت اختصار، تنها به چند نکته در این زمینه اشاره می شود، اگرچه آدلر و یونگ، دو تن از شاگردان فروید در حیات او به نظریه «میل جنسی» وی پاسخ گفتند.
شهوت جنسی عامل مهمی برای ادامه حیات، تلاش و کوشش و کسب و کار و درآمد، به ویژه برای افراد متأهل، است. مطالعه شرح حال کسانی که تمایلات شهوی و جنسی شان را نابود کرده اند و یا از نظر خلقت ناقص بوده اند، بسیاری از انحرافات رفتاری شان را بر محققان ثابت می کند. شهوت و میل جنسی انگیزه ذاتی رفتار انسان است و اگر به شیوه صحیح ارضا نشود، ممکن است بر فطرت و عقل و کل شخصیت تسلط پیدا کند و همان گونه که اشاره شد اگر شهوات بر انسان مسلّط شوند و از راه صحیح ارضا نگردند، موجب هتک حرمت و حدود الهی و نیز بیماری های روانی خطرناک می شوند. در سوره «نساء» پس از اشاره به روش های سوء گذشتگان، غرض از تشریع احکام گذشته و مصالح آن ها را یاداوری می کند و مردم را به روش زندگی انبیا و اولیا و حذف ناهنجاری ها رهنمون می شود و اشاره می کند: کسانی که از شهوات پی روی می کنند، می خواهند که شما بلغزید (به انحرافی عظیم مبتلا شوید) و منظور آنان هتک حرمت حدود الهی است؛ مثل زنا و ارتباط با زنانی که اسلام ازدواج با آنان را برای همیشه حرام کرده است.(31)
جلال الدین رومی مطالب جالبی درباره میل ها دارد:
میل و شهوت کر کند دل را و کور
تا نماید گرگ یوسف شهد شور
میل ها همچون سگان خفته اند
اندر ایشان خیر و شر بنهفته اند
چون که قدرت نیست خفتند این رده
همچون هیزم پاره ها و تن زده
تا که مرداری درآید در میان
نفخ صور حرص کوبد بر سگان
چون در آن کوچه سگی مردار شد
صد سگ خفته بدان بیدار شد.

*************

میل تن در سبزه و آب روان
زان بود که اصل او آمد ز آن
میل جان اندر حیات و درحی است
زان که جانِ لامکان اصل وی است
میل جان در حکمت است و در علوم
میل تن در باغ و راغ است و کروم
میل جان اندر ترقّی و شرف
میل تن در کسب اسباب و علف
میل و عشق آن شرف هم سوی جان
زین یُحِّبُ و یُحبّون را بدان

*************

میل و رغبت کان زمان آدمی است
جنبش آن رام امر آن غنی است
شهوت از خوردن بود کم کن زخور
یا نکاحی کن گریز از شور و شر
میل تو سوی مغیلان است و ریگ
تا چه گل چینی زخاک مرده ریگ
بهداشت روان مطالب و عناوین بسیاری را شامل می شود که در این مختصر نمی گنجند؛ مانند اضطراب، ترس، ناامیدی و یأس و نکات مشابه که از آن ها بحث نشد. ازدواج اضطراب را به تدریج به صورت کامل برطرف می کند، البته شرط مهم آن اشتغال است. بیکاری افراد متدیّن را هم دچار آشوب فکری، رنج و خودخوری می کند. امید به زندگی و امید به رستگاری و حیات جاویدان موجب تلاش و کار و کوشش برای تأمین زندگی همسر و فرزندان می شود. اقدام به ارضای ناصحیح و خلاف شرع در تمایلات جنسی، موجب ترس، دلهره، اختلال در گردش خون، ترس از گناه، ترس از عقوبت، ترس از ابتلا به بیماری های مقاربتی یا ایدز، ایجاد اسهال و یبوست می گردد و حافظه و یادگیری را دچار اختلال می کند و گاهی افراد برای فرار از گناه، به مواد مخدر پناه می برند.

 

··· پی نوشت ها:
11 سیدمحمدحسین طباطبائی،المیزان،(دوره40جلدی)،ص79.
12 ر.ک: اسوالد شوارتز، روان شناسی جنسی، ترجمه صمد نوری نژاد، تهران، سپهر، 1364.
13 ر.ک: محسن شفایی، نفقه و آثار حقوقی و اجتماعی آن.
14 سید محمدحسین طباطبائی، پیشین، ج 4، ص 73
15 همان، ج 4، ص 86
16رجوع کنیدبه سوره های نور،نساء،بقره درذیل موضوعات مذکور.
17و18 محمد حر عاملی، وسایل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1384 ق، ج 15، ص 3
19 محمدباقر مجلسی، شرح من لا یحضره الفقیه، ص 85
20 همان، ص 365
21 همان، ص 377.
22 همان، ج 8، ص 379
23 همان، ص 380
24 همان، ص 646
25 محمد حر عاملی، پیشین، ج 14، ص 10
26 راغب اصفهانی، مفردات فی الفاظ القرآن، ذیل واژه «رحم»
27و28 ر.ک: محمود بستانی، اسلام و روان شناسی، ترجمه محمود هویشم، مشهد، آستان قدس رضوی، 1372.
29 نهج البلاغه، کلمات قصار.
30 محمد حر عاملی، پیشین، ج 14، ص 6 و 7
31 سید محمدحسین طباطبائی، پیشین، ذیل آیات 23 27 سوره نساء
 

··· سایر منابع:
سیدکاظم ارفع، خانواده در مکتب قرآن و اهل بیت، تهران، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، 1369.
حسین ادیبی، زمینه انسان شناسی، چ دوم، تهران، لوح، 1356.
محمد شرقاوی، روان شناسی اسلامی یا بهداشت روانی و اخلاق در اسلام، ترجمه و تألیف سید محمدباقر حجتی، چ دوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1365.
حسین مظاهری، خانواده در اسلام، قم، شفق، 1364.
آبراهام اچ. مازلو، به سوی روان شناسی بودن، ترجمه احمد رضوانی، مشهد، آستان قدس رضوی، 1371.
سید ابوالقاسم حسینی، اصول بهداشت روانی، مشهد، آستان قدس رضوی، 1379.
منوچهر محسنی، جامعه شناسی عمومی، چ چهارم، تهران، طهوری، 1357.
مولانا جلال الدین رومی (بلخی)، مثنوی شریف، تهران، اسلامیه، 1338.
--------------------------------------
منبع: منبع : مجله معرفت، شماره 64 , خالقی، رحمت الله.

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا