موسیقی از منظر شهید دکتر بهشتی

تعداد کلمات 1941 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
دیدگاه شهید دکتر بهشتی درباره موسیقی
گفتاری از شهيد دكتر بهشتي درباره‌ موسيقي‌ است‌ كه‌ در ساليان‌ حضور ايشان‌ در آلمان (1349ـ1343) به‌ عنوان‌ امام‌ جماعت مسجد مركز اسلامي‌ هامبورگ و در پاسخ‌ به‌ پرسشي‌ كه‌ از ايشان‌ در اين‌باره‌ شده‌ ايراد گرديده‌ است‌.

موسیقی از منظر شهید دکتر بهشتی (ره)

در این بخش از ضیاءالصالحین قصد داریم دیدگاه شهید دکتر بهشتی (ره) را درباره موسیقی بررسی کنیم. با ما همراه باشید تا در این مورد بیشتر بخوانید.

دیدگاه شهید دکتر بهشتی درباره موسیقی

موسیقی از نظر اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم
نامه شما رسید. در این نامه درباره چند مطلب سوال کرده بودید که لازم دانستم به این سوالات طی نوار، پاسخ مفصل تری بدهم . خواهش میکنم که نوار را گوش کنید تا اگر باز نکته ای به نظرتان رسید بپرسید تا پاسخ بدهم و ضمناً نوار را هم به مرکز اسلامی هامبورگ برگردانید، چون این گونه نوارها معمولا اینجا نگهداری میشود تا اگر باز کسی از برادران و خواهران مسلمان مشابه این سوالات رامطرح کرد، برای او بفرستیم . البته شما میتوانید از روی نوار کپی بردارید و کپی آن را نگه دارید. اگر وسیله ندارید میتوانید برای ما نامه بنویسید تا کپی نوار را همین جا تهیه کنیم و برایتان بفرستیم . یکی از سوالات شما این است که «نظر اسلام درباره موسیقی چیست ؟ از چه منبعی در دین این جواب را میدهید؟ اگر از قرآن است خواهشمندم آیه آن را نشان دهید.»
قبل از این که نظر اسلام را درباره موسیقی توضیح بدهم ، لازم است این نکته را یادآوری کنم که در آیات قرآن کریم و همچنین در روایات ، کلمه موسیقی یا موزیک یا معادل آن از کلمات عربی سراغ ندارم ; در قرآن کریم که قطعاً نیست و در روایات هم تا آنجا که در خاطرم هست ، سراغ ندارم . فقهای ما وقتی میخواستند درباره حکم موسیقی در اسلام صحبت کنند، مطلب را تحت عنوان حکم «غنا» در اسلام از یک طرف و همچنین حکم «آلات لهو» از طرف دیگر مطرح کردند. در کتاب های فقهی، یک جا بحث درباره غنا و در کنار آن بحث درباره آلات لهو دیده میشود.
کلمه «لهو» در چند جای قرآن کریم آمده است . از جمله در سوره جمعه که شاید شنیده باشید: و اذا رأوا تجاره أو لهواً انفضوا الیها و ترکوک قائماً ( سوره جمعه، آیه 11)
روش گروهی از مسلمان های سست ایمان این بود که در هنگام نماز جمعه و موقعی که پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم مشغول خطبه بود، اگر صدای ساز و نوا در بیرون از مسجد بلند میشد یا صدای طبل کاروان تجارتی که از بیرون مکه رسیده بود، به گوششان میرسید برای تماشای بساط طربی که آنجا بود یا برای این که فرصت از دستشان نرود برای معامله با کاروان ، قبل از این که دیگران به این قافله و کاروان تجاری برسند از پای خطبه پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم که در نماز جمعه ایراد میکرد پا میشدند و میرفتند. در این آیه از این افراد انتقاد شده است و می افزاید: قل ما عندالله خیر من اللهو و من التجاره والله خیر الرازقین .
شما نباید بعنوان تجارت و کارهای تجارتی یا بعنوان تفریح و سرگرمی از پای خطبه پیغمبر در نماز جمعه بلند شوید و بروید; زیرا سودی که خدا در سنت های خود برای مردم با ایمان و درستکار مقدر و مقرر کرده ، به مراتب از سودی که شما از حضور در مراسم شادی و طرب و یا لهو و سرگرمی یا پیشدستی در تجارت یا کاروان تازه رسیده نصیبتان میشود، بیشتر است .
غالباً این طور گفته اند که منظور از لهو در اینجا همان صدای شیپور و نقاره و طبل و اینجور چیزهایی بوده که کاروان های تجارتی معمولا وقتی از بیرون وارد شهر میشدند، میزدند تا مردم خبر بشوند که این قافله تجارتی وارد شهر شده و برای معامله با قافله بیایند. عده ای از مردم برای تماشا و سرگرمی میرفتند و خود این سر و صداها و علاوه بر این اصلا دیدن و تماشای قافله یک سرگرمی بود. یک عده هم برای تجارت و معامله میرفتند. این همان چیزی است که حتی امروز هم هست . میدانید که هنوز هم در جاهای کوچک وقتی میخواهند چیزهای کهنه را بخرند، زنگ میزنند تا نشان بدهند که برای خرید آمده اند.
اما از این آیه نمیشود برای حرام بودن موسیقی و حرام بودن لهو استفاده کرد. حتی میشود گفت که آیه در صدد این است که بگوید چرا اینها نماز پیغمبر را ترک کردند و رفتند، همین طور که با استفاده از این آیه نمیشود گفت که تجارت حرام است . در چند آیه دیگر از قرآن کلمه «اللغو» آمده و بعضی از فقها «لغو» را هم همان «لهو» معنی کرده اند و در آن آیات هم از لغو نکوهش شده اما باز در حرام بودن لهو استفاده نمیشود.
در سوره مومنون در آیه سوم در صفات مومنان گفته میشود: والذین هم عن اللغو معرضون . آنها کسانی هستند که از لغو یعنی از لهو اعراض میکنند. «لغو یعنی بیهوده و لهو یعنی سرگرمی. مومنان کسانی هستند که از بیهوده روی میگردانند.» در آیه 72 از سوره فرقان در صفات بندگان پاک گفته میشود: والذین لا یشهدون الزور و اذا مروا باللغو مروا کراماً. آنها که به باطل شهادت نمیدهند و یا در مجالس باطل شرکت نمیکنند و وقتی که از کنار لغو میگذرند با بزرگواری از کنار آن میگذرند.
یا در آیه 55 از سوره قصص : و اذا سمعوا اللغو اعرضوا عنه . وقتی که لغو به گوش آنها میخورد اعراض میکنند و روی میگردانند.
این آیات ، خواه «لغو» به معنی «لهو» و خواه «لغو» به معنی «لغو» باشد و یا اصلا معنی مستقلی داشته باشد، ظاهر مطلب این است که از این آیات در اثبات حرمت موسیقی نمیتوان استفاده کرد.
بنابراین میتوان گفت که در آیات قرآن کریم آیه ای که بتوانیم از آن حرمت موسیقی و بطور کلی حتی حرمت لغو و حتی حرمت غنا را استفاده کنیم ، موجود نیست .

این درباره آیات . اما درباره روایات . روایات بسیاری درباره غنا هست که از این روایات کم و بیش برای حرمت غنا استفاده میشود. روایاتی هم درباره ساز زدن ، تنبور زدن و اینجور چیزها هست که به آنها آلات طرب و آلات لهو گفته میشود. این روایات هم کم و بیش بر حرام بودن استفاده از این وسایل دلالت میکند و این روایات هم در میان کتب شیعه و هم در کتب اهل سنت موجود میباشد. درباره این روایات باید اجمالا گفت که این روایات میخواهد بگوید غنا و همچنین استفاده از آلات طرب از قبیل ویلن و انواع دیگر سازها مانند تار و تنبک ، حرام است .
بعضی از فقها این طور استنباط کرده اند که این روایات نمیخواهد بگوید که موسیقی بطور کلی حرام است بلکه این ها میخواهد بگوید، این بساط مجالس لهو و لعب ، این بساط مجالس خوشگذارنی که در زمان امامان معصوم علیهم السلام و در زمان پیشوایان اسلامی در خانه های ثروتمندان ، حکام ، فرمانداران ، صاحبان ثروت و قدرت معمول بوده ، مجموعاً حرام است . در حقیقت این روایات درصدد بیان حرمت آن سبک موسیقی و آن سبک مجالس عیاشی که در زمان پیشوایان دینی ما در خانه ها و در محل زندگی بسیاری از اشراف و ثروتمندان معمول بوده ، میباشد. و این مجالس ، مجالسی بوده که در آن خوانندگی بعنوان  نمک آش استفاده میشده ، یعنی خوانندگی و نوازندگی برای تشویق شرکت کنندگان به گناهان دیگر بوده است . اصلا این نوع خوانندگی و نوازندگی به این معنا که در آن مجالس زنان با مردان شرکت میکردند و مجالس ، مجالس عیاشی، هوسرانی، هرزگی، زنا، فسق و فجور بوده و ترانه هایی که تشویق کننده به این کار بوده ، حرام است .
بنابراین خلاصه مطلب چنین است : آوازه خوانی حرام نیست و هر نوازندگی حرام نیست . آن نوع از آوازه خوانی و آن نوع از نوازندگی که شنونده یا حاضران در یک مجلس را به گناه میکشاند و اهتمام آنها را به رعایت قوانین پاکی و تقوی ضعیف میکند و اراده آنها را برای گناه نکردن و به گناه آلوده نشدن سست میکند و آنها را به شرکت در فساد و گناه تشویق میکند، این نوع موسیقی حرام است . اما اگر آوازه خوانی یا حتی موسیقیی هست که این اثر را ندارد، حرام نیست . این رأی برخی دیگر از دانشمندان و فقهاست که این روایات را این طور فهمیده اند. بنابراین درباره موسیقی در اسلام میتوان این طور گفت که هر نوع آوازه خوانی و هر نوع موسیقی که شنونده را به شهوترانی و مخصوصاً به بیپروایی در گنه کاری میکشاند و شنونده را برای ارتکاب فسق و فجور و کارهای خلاف عصمت و پاکی و تقوی بیپروا میکند و انگیزه های شهوت را در او چنان برمیانگیزد تا در ارتکاب گناه ، خدا، قانون خدا، تعالیم پیغمبران ، رعایت پاکی و تقوی و رعایت ارزش های عالی انسانی را ولو موقتاً فراموش کند در اسلام حرام است . این قدر مسلم است . اما نمیشود گفت که آوازه خوانیها و موسیقیهای دیگر بطور مسلم در اسلام حرام شده است .
حالا توجه میکنید به این که حتی کلمه لهو و بخصوص  کلمه لغو هم چقدر با این نوع موسیقی مناسب است . در کلمات فقها گفته میشود: اللهو ما ینهی عن ذکرالله «لهو آنی است که آدمی را از یاد خدا غافل کند».
این «از یاد خدا غافل کردن »، میخواهد مرحله خاصی از غفلت از یاد خدا را بیان کند و آن مرحله خاص این است که آدم با ایمان ، هر وقت با گناهی و لغزشی روبه رو میشود، خود به خود به یاد خدا می افتد. این که چون این کار حرام است و خدا گفته نکن ، پس نکنم . این حالت که برای یک انسان با ایمان در برخورد با گناه دست میدهد یکی از ضامن های موثر در حفظ پاکی و فضیلت در مردم است .
اصلا یکی از مهمترین ارزش های ایمان این است که ایمان پلیس باطن است . وقتی انسان تک و تنها هم نشسته و با گناهی روبه رو میشود، ایمان درونی و وجدان الهی بر او نهیب میزند که خدا ناظر اعمال توست « نکن» این نوع توجه به خدا از مهمترین ارزش های تربیت های دینی است .
بنابراین خود به خود آن نوع موسیقی و آن نوع از آوازه خوانی که در آدمی این توجه را ضعیف کند تا آن حد که انسان وقتی با گناه روبه رو میشود اصلا دیگر یادش نباشد که خدایی هست و بی پروا گناه کند و حتی با شوق و رغبت به گناه آلوده شود، البته حرام است . من فکر میکنم که اگر هیچ آیه و هیچ روایتی هم در این باره نبود و فقط ما بودیم و تعالیم اسلام و بلکه تعالیم ادیان درباره ارزش ایمان ، استنباط میکردیم که این نوع موسیقی حرام است .
خلاصه میکنم : بسیاری از ترانه هایی که مخصوصاً زن های ترانه خوان میخوانند، وقتی در مجلسی خوانده میشود و عده ای را در ارتکاب گناه بی اختیار میکند، این نوع آوازه خوانی و ترانه خوانی حرام است . بنابراین آن نوع موسیقی ها، آن نوع ترانه ها، نوازندگیها و خوانندگیها که در شنونده این اثر را بگذارد که او را در ارتکاب گناه بی پروا کند به طوری که در برخورد با گناه اصلا یاد خدا نباشد یا یاد خدا برایش آنقدر ضعیف شده باشد که او را نتواند از گناه باز بدارد و این ضعف و این تضعیف یاد خدا نتیجه این خوانندگی و نوازندگی باشد، چنین خوانندگی و چنین نوازندگی که این اثر تضعیف کننده ایمان و پروای از گناه را داشته باشد، حرام است .
این را میتوان بعنوان نظر قطعی اسلام درباره موسیقی گفت . اما آیا هر نوع خواندن و هر نوع نواختن که این اثر را نداشته باشد، به صرف این که خوانندگی است ، میتوان گفت حرام است یا نه مورد تردید است . قدر مسلم این است که از مسلمات اسلام نیست و آن را به حساب رأی همه علمای اسلام و فقهای اسلام و حتی رأی همه فقهای شیعه هم نمیشود گذاشت.

دیدگاه شهید دکتر بهشتی درباره موسیقی

منبع: بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید بهشتی

Share