عاشورا میوه تلخ فراموشی غدیر و هشدار برای ظهور
عاشورا میوه تلخ فراموشی غدیر و هشدار برای ظهور
در این نوشتار می خواهیم درباره سه مرحله حساس و تاریخ ساز غدیر، عاشورا و ظهور صحبت کنیم که هر سه در یک راستا قرار دارند و می خواهیم نشان دهیم هر که به قصد انحراف افکار مردم، سه حادثه توسط مغرضان دستخوش تحریفهای ظاهری و معنایی فراوان شده اند. در ادامه نوشتار « عاشورا میوه تلخ فراموشی غدیر و هشدار برای ظهور » را از نظر می گذرانید.
الف) غدیر
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از سالها قبل از غدیر خم در مناسبتهای مختلفی مانند یوم الانذار و نزول آیه ولایت و مباهله و حدیث منزلت و غیره، امیرالمومنین علی علیه السلام را به جانشینی پیامبر انتخاب کرده اند. ایشان جانشین بی منازع پیامبر و دارنده لیاقت برای رهبری جامعه بر طبق همه ملاکهای پیامبر معرفی شده بود بنابراین اهمیت غدیر از آن جهت معرفی امیرالمومنین نیست بلکه از آن جهت است که در آن اعلان عمومی صورت گرفت؛ به گونه ای که کسی نتواند در آن شبهه ایجاد کند و به گوش همه مسلمانان برسد و حادثه ای به یاد ماندنی در خاطره ها گردد.
اقدام پیامبر برای اجرای دستور الهی در غدیر، امکان محو و انکار کامل آن را از مخالفان ربود در نتیجه تلاشها به سوی تحریف آن جهت گرفت. کسانی که نمی خواهند این حقیقت را بپذیرند در قرنهای مختلف همت فکری خود را به کار بستند تا آنجا که می توانند درباره این حادثه و منظور پیامبر از این اقدام و سخن، شبهه بیفکنند. مثلا بدون نام بردن از نشانه های واضح کننده مثل جمله قبلی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را بازگو کنند و یا بدون اینکه خبری از شعر حسان در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به مردم برسانند درباره معنای کلمه مولا شک ایجاد می کنند.
ب) عاشورا
بر اثر فعالیت های اهل بیت علیهم السلام برای زنده نگه داشتن عاشورا انکار این حادثه ممکن نبود؛ بنابراین معنای آن را عوض کردند. در ابتدا می گفتند نور دیده پیامبر خدا از دین خارج شده است چون با یزید بیعت نکرده است؛ بعد هم گناه را به گردن یکدیگر می انداختند و خرافاتی مانند بی گناهی یزید و یا توبه یزید را مطرح کردند و با سخنانی سست و سطحی می کوشیده اند تا حد امکان بر این جریان سرپوش گذاشته اند.
واقعه کربلا نشانه انحطاط و وارونگی دین نزد مسلمانانی است که در همان قرن اول اسلامی زندگی می کردند؛ زیرا در میان آنها امکان این رخداد به وجود آمده بود که شبیه ترین فرد از لحاظ اخلاقی و علمی و رفتاری به رسول خدا صلی الله علیه و آله را به همراه یارانش به شکل وقیحانه ای کشتند و خاندانش را اسیر کردند.
شبهه افکنان درباره عاشورا در واقع از این سوال که اساسا یزید کیست و چه حقی بر خلافت جامعه اسلامی دارد، طفره می روند زیرا توجه به همین سوالهای ساده ما را به شناخت پدر او یعنی معاویه و ظلمهایش در حق اسلام و مسلمانان راهنمایی می کند. در حقیقت عاشورا حاوی همان پیام غدیر است با این تفاوت که در عاشورا نوه پیامبر بجای اینکه مانند پیامبر سخن بگوید، با سکوت جانفشانانه و امتناع از مشروعیت بخشی به یزید همان پیام غدیر را تکرار فرمود.
ج) ظهور
ظهور حضرت مهدی علیه السلام نیز مانند هر دو قضیه بالا، کاملا یقینی و مشهود بوده است به این معنا که آیات قرآن و سخنان پیامبر و اهل بیت صلی الله علیهم شامل بشارت ها و ذکر وقایع آخر الزمان و ظهور منجی از نسل پیامبر صلی الله علیه است. پیروان اهل بیت علیهم السلام بر اثر راهنمایی آن معصومان، موعود را به صورتی واضح شناخته اند که از اهل بیت پیامبر و هم نام با پیامبر و فرزند امام حسن عسکری علیه السلام است که بعد از تحمل سختی ها و جنگها موفق به نجات جهان و ایجاد توحید و عدالت می شود؛ او زنده است اما خود را به مردم معرفی نمی کند و خدای متعال با قدرت بی منتهای خود عمر آن حضرت را تا آن زمان طولانی می کند که درخواست مردم جهان صمیمانه و بدون غل و غش گردد تا شرایط مناسب برای شروع اقدامات آن حضرت فراهم شود.
اما صد افسوس که این حقیقت نیز مورد هجوم قرار گرفت. حاکمان زمانه می کوشیدند که مهدی موعود را بیابند به قتل برسانند. تلاشهای ناکامی هم برای بی اعتبار کردن احادیث مهدوی صورت گرفت که راه به جایی نبرد اما بر اثر مرور زمان تحریفی در روایات ایجاد شد و این قسمت به حدیث پیامبر اضافه شد که نام پدر او نام پدر من است. انکار و ایجاد شک درباره ولادت امام عصر و طول عمر ایشان و مسخره و آزار معتقدان به آن حضرت نیز از این اقدامات است.
حاکمان زمانه می کوشیدند که مهدی موعود را بیابند به قتل برسانند. تلاشهای ناکامی هم برای بی اعتبار کردن احادیث مهدوی صورت گرفت که راه به جایی نبرد اما بر اثر مرور زمان تحریفی در روایات ایجاد شد و این قسمت به حدیث پیامبر اضافه شد که نام پدر او نام پدر من است. انکار و ایجاد شک درباره ولادت امام عصر و طول عمر ایشان و مسخره و زار معتقدان به آن حضرت نیز از این اقدامات است.
سه رویداد غدیر خم، واقعه عاشورا و ظهور مهدی علیه السلام همگی در یک راستا و دارای درون مایه مشترک می باشند و هر سه آماج تیر تردید و شک افکنی واقع شده اند. نباید تصور کنیم که شک انگیزان و شبهه افکنان به دنبال جواب های منطقی هستند زیرا خود، سخنان بی منطق فراوانی را تنها به سبب اعتماد به افراد صاحب منصب یا مشهور می پذیرند و دلیلی نمی خواهند اما آنجا که سخن به مسلمات اثبات شده دینی می رسد تا آنجا که می توانند تردید را در دل مردم تزریق می کنند.
اشکالات معتقدان
خیل عظیم معتقدان غدیر، عاشورا و ظهور هم دچار این کاستی هستیم که این اعتقاد را در باور خود عمق نمی دهیم زیرا معنای صحیح حدیث غدیر آن است که همیشه وصی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در جمع مسلمانان حاضر خواهد بود که از نظر ولایت و عصمت و علم معادل آن حضرت است که حاملی زنده برای همه تعلیمات پیامبر و گفتار و رفتار و حتی سکوتش مفسر حقیقی و بی بدیل قرآن است و عزاداری بر واقعه عاشورا، انقلابی در عملکرد و جهت گیری زندگی انسان به مسیر زندگی درست دینی باید ایجاد کند، نه آنکه تبدیل به سنتی قومی برای گریه های بی عمق یا صرفا به به نیت برطرف شدن حوائج دنیایی باشد.
کاستی در رفتار در خصوص حضرت حجت علیه السلام هم وجود دارد زیرا او امامی است که جانشین پیامبر و حی و حاضر در بین مردم زندگی می کند و از شرایط دنیا خبر دارد اما هنوز جهان را آماده نمی بیند که نهضت خدایی خود را شروع کند. مسئولیت تأخیر ظهور هم مستقیما متوجه مردمی است که به وضع کنونی رضایت دارند و از جان و دل خود برای ظهور آن حضرت دعا نمی کنند و خود را به شکل علمی و عملی برای ظهور آماده نمی کنند. آیا کسی را می شناسید که شبانه روز با این حقیقت مأنوس باشد و به آن عمل کند؟
از اینجاست که می توانیم بگوییم امام عصر علیه السلام در میان معتقدان به خودش هم غریب است، چه رسد به دیگران و پیامهای غدیر و عاشوراء در میان معتقدان هم به درستی فهم و عمل نمی شود، چه رسد به دیگران.
جهت مطالعه بیشتر در مورد ماه محرم، «ویژه نامه خون خدا (امام حسین علیه السلام)» را مشاهده نمایید.
افزودن دیدگاه جدید