نوجوان غیور کربلا 

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
نوجوان غیور کربلا
در این نوشتار به رشادت های جوانان غیور کربلا در روز عاشورا، مخصوصا حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام اشاره مختصری شده است.

نوجوان غیور کربلا 

در تمام حرکت های بزرگ اصلاح طلبانه و انقلاب های رهایی بخش حساس ترین مسئولیت ها بر عهده نیروهای توانمند جوان قرار داده می شود. در نهضت عاشورا نیز مهمترین و سرنوشت سازترین نقش ها را نیروهای جوان عهده دار بودند که طی آن هفتاد و دو تن از بهترین یاران سیدالشهداء علیه السلام شهید شدند. در این نوشتار از رشادت های نوجوان غیور کربلا ، حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام  سخن خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

نوجوان غیور کربلا

نوجوان غیور کربلا

امام رضا علیه السلام به «ریان ابن شبیب» فرمود: «ای پسر شبیب! 18 نفر از ما بنی هاشم در کربلا شهید شدند که در روی زمین نظیر نداشتند. این هجده نفر به استثنای فرمانده لایق و پیشوای عالی قدر خود امام حسین علیه السلام که پنجاه و هفت ساله بود، همه جوان بودند; جوانان سی و پنج ساله و کمتر تا نوجوانان دوازده ساله و ده ساله! سایر جانبازان کربلا نیز اکثرا نسل جوان بودند. در حقیقت می توان گفت اکثریت فداکاران قهرمان کربلا را جوانان تشکیل می دادند».[سیمای جوانان در قرآن و تاریخ اسلام، علی دوانی، صفحه 209]

هنگامی که یزید بن معاویه شرافت و فضیلت را لگد کوب می کرد این جوانان فداکار مردانه قیام کردند. سیمای جوانیشان پر شور و از جان گذشته تا همیشه در تاریخ رستاخیز حسینی می درخشد. آری چهره تابناک آن جوانان بود که تلؤلؤ خاص قیام تاریخی امام حسین علیه السلام را در دل قرن ها به یادگار باقی نهاد.

یکی از نوجوانان این عرصه عبدالله بن الحسن بود. وی نوجوانی یازده ساله بود. پدرش امام حسن مجتبی علیه السلام و مادرش، دختر شلیل بن عبدالله می باشد. عبدالله در کربلا نوجوانی بود که به سن بلوغ نرسیده بود، از پیش زنان بیرون آمد. حضرت زینب سلام الله علیها، دختر على علیه السلام خود را به او رساند تا او را نگه دارد.

امام حسین علیه السلام به خواهرش فرمود: خواهرم او را نگهدار! عبدالله نپذیرفت و به شدت مقاومت كرد و چون عمویش امام حسین علیه السلام را زخمی و بی یاور دید، خود را به آن حضرت رسانید و گفت: «به خدا قسم از عمویم جدا نمی شوم ». در آن هنگام شمشیری به طرف امام حسین علیه السلام روانه شد. عبدالله دست خود را سپر شمشیر قرار داد و دستش به پوست آویزان شد و فریاد زد: «عموجان »!

امام حسین علیه السلام او را در بغل گرفت و به سینه چسبانید و فرمود: برادرزاده! بر این مصیبت که بر تو وارد آمده است، صبر کن و از خداوند طلب خیر نما، زیرا خداوند تو را به پدران صالحت ملحق می کند. ناگاه حرمله بن کاهل تیری بر او زد و او در دامان عمویش امام حسین علیه السلام، به شهادت رسید .

شیخ مفید گفته است :
سپس امام حسین علیه السلام دست خود را به آستان الهى بلند كرد و گفت: خداوندا! اگر آنان را تا مدت معینى بهره مند خواهى كرد، پس آنان را دچار تفرقه و تشتت ساز. والیان را هرگز از آنان خشنود مكن . آنان دعوتمان كردند تا یارى مان كنند، سپس تجاوز كرده و ما را كشتند.

سپاه دشمن از چپ و راست به باقیمانده یاران امام حسین علیه السلام حمله ور شدند و همه را كشتند و جز سه یا چهار نفر كسى باقى نماند.

شمع ها از پای تا سر سوخته                                 مـانده یک پروانه ی پر سوخته

نـام آن پـروانه عبـدالله بـود                                      اختری تـابنده تر از مـاه بود

کرده از اندام لاهوتی خروج                                     یافته تـا بـامِ «أوْ أدنی» عروج

خون پاکش زاد و جانش راحله                                 تـار مـویش عالمی را سلسله

صـورتش مـانند بابا دلگشــا                                    دست های کوچکش مشکل گشا

رخ چو قرآن چشم و ابرو آیه اش                                آفتــاب آیینــه دار سایــه اش

مجتبـایی بــا حسین آمیـخته                                  بر دو کتفش زلف قاسم ریخته 

[حاج غلامرضا سازگار]

نوجوان غیور کربلا

جهت مطالعات بیشتر در مورد ماه محرم، «ویژه عاشورای حسینی علیه السلام/ ویژه نامه خورشید بر نیزه» را مشاهده نمایید.

منابع:
.............................
1. سایت حوزه
2. جهان نیوز
3. مجله دیدار آشنا 1382، شماره 46-45

پدیدآورنده: 
Share