دلایل اثبات وجود حضرت رقیه سلام الله علیها
دلایل اثبات وجود حضرت رقیه سلام الله علیها
قیام امام حسین (علیه السلام) و نهضت عاشورا سرلوحه بسیاری از نیكی ها، فضایل و افتخارات است. حادثه عظیم کربلا در طول تاریخ در جهات و ساحت های مختلف مورد مطالعه واقع شده و مواجه با ابهامات و پرسش هایی از سوی مورخین و اهل نظر بوده است. در این نوشتار تلاش بر این است پیرو سلسله بحثهای پرسمان حسینی و شبهات عاشوراء، به شبهه ای پیرامون موجودیت دختر سه ساله امام حسین علیه السلام تحت عنوان « دلایل اثبات وجود حضرت رقیه سلام الله علیها » پاسخ داده شود.
دلایل اثبات وجود حضرت رقیه سلام الله علیها
یکی از مواردی که همواره ذهن پژوهشگران را معطوف به خود کرده شخصیت بانویی از حرم به نام رقیه می باشد و پرسش هایی که حول شخصیت ایشان وجود دارد. درمورد وجود و حضور کودکی به این نام و با این سن و سال در کاروان کربلا، که دختر اباعبدالله است نظرات متفاوتی وجود دارد:
گروهی که ادله تاریخی را بر اثبات این مطلب کافی دانسته و آن را قطعی می دانند؛ و از طرفی کسانی که در اصل وجود این قضیه تشکیک کرده و بعضاً آن را نپذیرفته اند. در این رابطه به بررسی اجمالی این پرسش و پاسخهای مطرح شده توسط تاریخ پژوهان و مقتل نویسان اشاره می کنیم:
مبهم بودن برخی از زوایای حوادثی که در تاریخ شیعه اتفاق افتاده عوامل متعددی دارد از جمله اینکه شیعه گروهی است كه در طول تاریخ ،بارها و بارها هدف هجوم و تجاوزهای وحشیانه قرار گرفته، پیشوایان دین و رجال شاخصش شهید گشته، و آثار علمی و تاریخیش سوزانده شده است.[بنگرید به : كتاب سوزی مشهور محمود غزنوی در ری به سال 423 ق ، كشتار و كتاب سوزی طغرل در بغداد عصر شیخ طوسی]
شیعه در گذر از این تاریخ پردرد و رنج، اولا: مجال ثبت بسیاری از حوادث تاریخی را نداشته و ثانیا: بخشی قابل ملاحظه از آثار و مآخذ تاریخی خویش را كه حاكی از پیشینه مظلومیت كم نظیر شیعه و قساوت و مظالم حكومتهای جور می باشد از دست داده است و آنچه برایش مانده، تنها بخشی از آن آثار مكتوب، همراه با اطلاعاتی است كه به گونه شفاهی، سینه به سینه نقل شده است.
اسناد تاریخی
1. یکی از قدیمی ترین منابعی که در رابطه با سیدالشهدا و وقایع کربلا موجود می باشد و از دختری به نام رقیه علیهاالسلام نام می برد، قصیده جناب سیف بن عَمیره، از اصحاب امام صادق علیه السلام است.[معجم رجال الحدیث،جلد8،صفحه364]
« وَ سَکینة عَنها السّکینة فَارقت لَمّا ابتدَیت بفرقة وَ تغیّر
وَ رقیة رقّ الحَسود لضَعفها وَغدا لَیعذره الّذی لَم یعذر
ولامّ کلثَوم یجد جَدیدها لثم عَقیبٍ دموعها لَم یکرر
لَم انسها وَ سکینة وَ رقیّة یبکینه بتحسّرٍ و تزفّر » [سیاه پوشى در سوگ ائمه نور، صفحه 320، به نقل از المنتخب طریحى]
آرامش از سکینه جدا شد چون که او از امام خود جدا گردید... رقیه کسی بود که حسودان برای ضعف و ناتوانیش دل سوزاندند. این عده فردای قیامت مجبور به عذرخواهی از او می شوند هرچند که هیچ عذری برای آنها وجود ندارد... ام کلثوم نیز هر لحظه صورت اشک آلودش را با پارچه ای پاک می کند... من هیچگاه ام کلثوم و سکینه و رقیه را فراموش نمیکنم که برای امام حسین با آه و ناله حسرت گریه می کردند..
2. یکی از منابع دیگری كه در آن، ضمن شرح جریانات عاشورا، نامی از حضرت رقیّه علیهاالسلام به میان آمده ، كتاب مشهور لهوف نوشته محدث و مورخ جلیل القدر، مرحوم سیدبن طاووس است. سید می نویسد: حضرت سیّدالشهداء علیه السلام زمانی كه اشعار معروف (یا دهر اُفّ لك من خلیل) ... را ایراد فرمود و زینب و اهل حرم فریاد به گریه و ناله برداشتند، حضرت آنان را امر به صبر كرده و فرمود: یا اختاه یا امّ كلثوم، و انتِ یا زینب، و انتِ یا رقیّة، و انتِ یا فاطمة، و انتِ یا رباب، اُنْظُرْنَ اذا انا قُتِلْتُ فلا تشققن علی جَیْبا و لا تخمشن علیّ وجها ولا تقلن علی هجرا. خواهرم ام كلثوم ، و تو ای زینب ، و تو ای رقیّه ، و تو ای فاطمه ، و تو ای رباب ، زمانی كه من به قتل رسیدم در مرگم گریبان چاك نزنید و روی نخراشید و كلامی ناروا (كه با رضا به قضای الهی ناسازگار است) بر زبان نرانید. [اللهوف علی قتلی الطفوف، ص 141 – 140] مطابق این نقل ، نام حضرت رقیّه بر زبان امام حسین علیه السلام در كربلا جاری شده است.
3: مورّخ خبیر و ناقد بصیر، عمادالدین حسن بن علی بن محمّد طبری، معاصر خواجه نصیرالدین طوسی، در كتاب پر ارج كامل بهائی شرح ماجرای شهادت دختری در میان اسرا که نیمه شب از خواب بیدار می شود و بهانه پدر را می گیرد، نقل می كند که بعد از آوردن سر پدر نزد او جان به حق تسلیم كرد. [كامل بهائى ،جلد 2، صفحه 179]
محدث بزرگوار مرحوم شیخ عباس قمی در منتهی الامال، عین عبارات كامل بهائی را نقل كرده است و اشعاری را هم كه در كامل است، بیان می کنند. [منتهی الآمال جلد1، صفحه807]
نظر شهید مطهری
تصور برخی ها این است که استاد بزرگوراد شهید مطهری رحمه الله، وجود حضرت رقیه سلام الله علیها را منکر است. لذا برخی ها از سر ناآگاهی نسبت به مسائل شهید مطهری را مذمت می کنند. ایشان در جلد دوم کتاب حماسه حسینی، که مربوط به یادداشت های ایشان است می نویسد: «داستان طفلی از ابی عبداللَّه که در شام از دنیا رفت و بهانه پدر میگرفت و سر پدر را آوردند و همان جا وفات کرد. (رجوع شود به نفس المهموم).» [مجموعه آثار جلد17 صفحه586]
در واقع این عبارت در یادداشت های استاد است و نه در سخنرانی های استاد یا در متن کتاب. یعنی اینکه این جزء یادداشت های شخصی استاد بوده و نمی توان این عبارت را به عنوان نظر نهائی و قطعی استاد تلقی کرد. شاید این جزء مسائلی بوده که استاد آن را در یادداشت هایش نوشته که بعدا برود در مورد آن تحقیق کند. مخصوصا آنکه در متن کتاب نیز شهید مطهری در باب حضرت رقیه بحثی نمی کند.
نظرات مراجع عظام تقلید
حضرت آیت الله نوری همدانی:
در کتاب هایی چون کامل بهائی و نفس المهموم و کتاب های معتبر دیگر دختر خردسالی که برخی نام او را رقیه نامیده اند و در شام به شهادت می رسد، برای امام حسین ذکر کرده اند و اگر کسی برای آن حضرت نذر کند، باید آن را ادا نماید و مضجع موجود در دمشق متعلق به آن حضرت است.
آیت الله مکارم شیرازی:
«شکی نیست که دختر کوچکی از امام حسین در شام از دنیا رفت و در آنجا دفن شد و حرم فعلی منسوب به همان دختر است، اما این که نام آن دختر رقیه بوده یا نام دیگری داشته، در بین دانشمندان اسلامی اختلاف نظر وجود دارد؛ هر چند معروف این است که نامش رقیه است.»
حسن ختام
اشاره به این نکته خالی از لطف نیست که از دلایل فراموشی یا کم رنگ شدن حضور این شخصیت، زندگانی کوتاه حضرت رقیه است که سبب شده رد کمتری از ایشان در تاریخ به چشم بخورد. در هر حال معروف بودن مزار و حرمی در دمشق به نام رقیه خاتون در بین مردم که در طول تاریخ مورد عنایت محبین اهلبیت بوده و مشاهده کرامات متعدد از صاحب این حرم مهر تاییدی بر وجود ناز دانه مظلوم اباعبدالله می باشد که گره گشای دنیا و آخرت می باشد.
جهت مطالعه بیشتر در مورد ماه محرم، «ویژه نامه خون خدا (امام حسین علیه السلام)» را مشاهده نمایید.
افزودن دیدگاه جدید