از تهمت های بزرگ و نابخشودنی که در طول تاریخ مخصوصاً سالهای اخیر از جانب غربیان و وابستگان و تاریک فکران داخلی آنها نسبت به پیامبر اکرم (ص) روا داشته شده است این امر است که پیامبر خاتم، پیامبر رحمت و رأفت را، پیامبر خشونت و خونریزی و قساوت معرّفی نموده اند.
اهانت روزنامه های دانمارک و هلند و... و همراهی برخی دستیاران داخلی در سال گذشته که سال پیامبر اکرم(ص) بود جزو همین پروژه تخریب است که تلاش دارند چهره انبیاء و امامان معصوم(ع) را به گونه ای خشونت طلب معرّفی کنند که بشریت رغبت نکند به اسلام و قرآن، تمایل به مسلمان شدن از خود نشان ندهد.
البته این پروژه در فازهای مختلفی اجرا می شود گاه با معرفی طالبان خشونت طلب و متحجّر و جانی که دست پرورده خود غربیان است، به عنوان مسلمانان راستین، و گاه با تروریست دانستن تمامی مسلمانان، و گاه در داخل کشور با متّهم نمودن برخی چهره های علمی و معنوی و جریان های فکری و مذهبی سالم به عنوان خشونت طلب و همین طور زیر سؤال بردن برخی از احکام حدود و قصاص در اسلام و... هم فازهایی از همان پروژه اصلی است.
ولی هر انسان خردورز و با انصاف اگر کوچکترین دقتی داشته، نسبت به رفتار پیامبر اکرم(ص) مخصوصاً در دوران 23 ساله رسالت، و نگاهی گذرا داشته باشد به قرآن و کلمات پیام آور آن، به راحتی در می یابد که قرآن با لفظ و نام خدای «رحمان» و «رحیم» آغاز شده و در بین 114 سوره آن، 113 سوره آن با همین عنوان شروع شده است، و قرآن را به عنوان رحمت، و پیغمبر خاتم را به عنوان «رحمةٌ للعالمین»(1) معرفی می کند. کارکرد 23 ساله پیامبر(ص) که غالباً قربانی خشونت های دشمن خود بوده و آنچه از او دیده شده یا جنگهای دفاعی است و یا صلح و آشتی بوده است و یا گذشت و لطف و مهربانی که اوج آن را در جریان فتح مکه می بینیم که حضرت در اوج قدرت و پیروزی و تسلّط، بالاترین عفو و گذشت و لطف را در حق سرسخت ترین دشمنان خویش نشان می دهد.
آنچه پیش رو دارید نگاهی است گذرا به برخی آیات و روایات و برخی کارکردهای آن حضرت که نشان دهنده نهایت رحمت و رأفت اوست. با توجه به این نکته که در سال وحدت ملی و انسجام اسلامی وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) به عنوان الگوی رأفت و رحمت می تواند بزرگترین و برترین محور برای وحدت ملی و جهانی باشد.
الف: قرآن و پیامبر رحمت.
قرآن که کتابی است از طرف خداوندی که رحمت و سیع و بی پایانی دارد، خود نیز رحمت است و برای مردم، آیات فراوانی در این کتاب الهی وجود دارد که نشان می دهد قرآن رحمت و لطفی است در حق بشریت یک جای می فرماید: «بصائر للناس و هدیً و رحمةً ؛(2)کتاب مایه بصیرت و عامل هدایت و رحمت» در جای دیگری می فرماید: «و آیة لهدیً و رحمةً للمؤمنین؛(3) براستی قرآن مایه هدایت و رحمت برای مؤمنان است» این کتاب رحمت در جای جای متن خود از رحمت و رأفت و مهربانی و دلسوزی و نرمی پیامبر خاتم سخن به میان آورده است که به نمونه هایی اشاره می شود:
1ـ رحمت برای جهانیان
«و ما ارسلناک الّا رحمةً للعالمین؛(4) ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.»
عموم مردم دنیا از مؤمن و کافر از وجود با برکت او بهره بردند، و او رحمتی است برای تمام بشریت چرا که نشر آئینی را برعهده گرفته است که سبب نجات همگان است حال اگر گروهی از آن استفاده بردند، و گروهی استفاده نکردند این مربوط به خودشان است و تأثیری در عمومی بودن رحمت وجود او نمی کند، خود آن حضرت فرمود: «ایّها النّاس انّما انا رحمةٌ مهداةٌ؛(5) مردم! من فقط رحمت هدایت یافته ام.»
وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) نه تنها برای زمینیان رحمت است بلکه برای آسمانیان نیز رحمت است حدیث زیبا و جالبی این مسئله را تأیید می کند. حدیث این است هنگامی که آیه فوق نازل شد پیامبر رحمت از جبرئیل پرسید: «هل اصابک من هذه الرّحمة شی ءٌ؛ آیا چیزی از این رحمت عائد تو (هم) شد»؟ جبرئیل در پاسخ گفت: «نعم انّی کنت اخشی عاقبة امری فآمنت بک، لما اثنی اللّه علیّ بقوله عند ذی العرش مکین؛(6) من از پایان کار خویش بیمناک بودم، اما بخاطر (آیه ای که در قرآن نازل شده است بر) تو از وضع خود مطمئن شدم آنجا که خداوند مرا با این جمله مدح کرده است که صاحب قدرت (یعنی جبرئیل) در نزد خالق عرش بلند مقام و بلند مرتبه است.»
در این باره غربیان نیز اعتراف دارند که تمدن و پیشرفت های علمی آنان مدیون و مرهون وجود اسلام و شخص پیامبر اکرم است به نمونه هایی در این زمینه توجه شود.
1ـ «ژول لابوم» اندیشمند و نویسنده فرانسوی می گوید: «دانش و علم برای جهانیان از سوی مسلمانان به دست آمد و مسلمین علوم را از قرآنی که دریای دانش است گرفتند و نهرها از آن برای بشریت در جهان جاری ساختند.»(7)
2ـ «دینورت» می نویسد: «واجب است اعتراف کنیم علوم طبیعی و فلکی و ریاضیات که در اروپا رواج گرفت، عموماً از برکت تعلیمات قرآنی است و ما مدیون مسلمانانیم بلکه اروپا از این جهت شهری از اسلام است.»(8)
2ـ نرمی و ملایمت رمز موفقیت پیامبر(ص)
برای پیشرفت اسلام و موفقیت پیامبر اکرم(ص) در بین اعراب خشن و عقب مانده دوران جاهلیّت عوامل متعددی نقش داشته است، از جمله می توان از عوامل ذیل نام برد.
یک: قرآن به عنوان معجزه ماندگار الهی و وجود زیبایی ها، جاذبه ها، و شورانگیزی های غیرقابل توصیف آن و همین طور ژرفا و عمق غیر قابل وصف آن است.
دو: تاریخ روشن توأم با صداقت و پاکی و امین بودن آن حضرت، به گونه ای که همان مشرکان لجوج او را «امین» خواندند، و حتّی بعد از بعثت نیز امانات خود را به او تحویل می دادند.
سه: شخصیت ویژه و نوع رهبری رسول اکرم(ص).
چهار: خلق و خوی و ملایمت و نرمی در رفتار پیامبر اکرم(ص).(9)
قرآن از بین عوامل فوق بیشترین تکیه را بر خلق و خوی پیامبر اکرم (ص) و ملایمت و نرمی او نموده است. یکجا می فرماید: «و انّک لعلی خلقٍ عظیم؛(10) براستی تو دارای اخلاق عظیم و برجسته ای هستی.»
در جای دیگر با صراحت رمز و راز موفقیّت او را در ملایمت و نرمی، مهربانی و شفقت او می داند و لذا فرمود: «فبما رحمةٍ من اللّه لنت لهم و لو کنت فظّاً غلیظ القلب لا نفضّوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر؛(11)ای پیامبر! بخاطر رحمت الهی نسبت به آنها نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگدل (و دارای خشونت) بودی از اطراف تو پراکنده می شدند، پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب، و در کارها، با آنان مشورت کن...»
با آن همه نرمی و ملایمت حضرت باز قرآن به پیامبرش دستور می دهد: بیشتر نرمی و ملایمت نشان بده، آنها را ببخش برای آنها طلب آمرزش نما، و به آنها آن قدر احترام قائل باش و به آنها آن قدر شخصیّت بده و در کارها به آنها مشورت نما.
دو نمونه از ملایمت آن حضرت
یک: بارها حضرت توسط دشمنان خشونت طلب سنگباران و مورد اهانت قرار گرفته بود، گاه مجبور می شد مکه را ترک نموده به کوههای اطراف پناهنده شود، خدیجه همسر مهربانش به دنبالش راه می افتاد تا او را پیدا می کرد، و در آن لحظه که زخمهای پای او را پانسمان می کرد این جمله را از او می شنید: «الّلهمّ اغفر لقومی فانّهم لایعلمون؛(12) خدایا قومم را (بخاطر اهانت و سنگباران من) ببخش زیرا آنها (از مقام ربوبیّت و رسالت) آگاهی ندارند.»
راستی این مرد را هیچ وجدان بیدار و خرد با انصاف خشونت طلب معرفی می کند؟ او که از رفتار ملایم خویش نسیم سحر را خجل می سازد، و هر دشمن سنگدل خویش را در مقابل مهربانی و رأفت خود نرم می سازد.
دو: مردی یهودی در مدینه مرکز قدرت و حکومت پیامبر اکرم(ص) روزی سر راه پیامبر اسلام را گرفت و مدعی شد که از پیامبر طلبکار است و اصرار کرد، باید در همین کوچه و محل، طلب او را بپردازد. پیغمبر اکرم فرمود: اولا شما از من طلبکار نیستی، و ثانیاً: اجازه بدهید که بروم منزل، چون پول همراه ندارم. یهودی گفت: یک قدم نمی گذارم بردارید، هر چه پیامبر بیشتر با او نرمش نشان دادند، او بیشتر خشونت نشان داد، تا آنجا که عبا و ردای پیامبر اکرم را گرفت و بدور گردن حضرت پیچید و کشید، به گونه ای که اثر قرمزی آن بر گردن مبارک حضرت مشهود بود، از آن طرف مسلمانان منتظر بودند که نماز جماعت اول وقت را با آن حضرت برگزار نمایند، هر چه منتظر ماندند دیدند حضرت نیامد، عده ای بیرون مسجد آمدند با تعجب دیدند مرد یهودی او را نگهداشته مسلمانان خواستند با اجبار و یا با ضرب و شتم حضرت را از دست او رها نمایند، پیامبر اکرم(ص) فرمود: نه شما به این مرد کاری نداشته باشید من بهتر می دانم با او چه گونه رفتار کنم حضرت آن قدر ملایمت و نرمی نشان داد که یهودی در همان جا گفت: «اشهد ان لا اله الّا اللّه و اشهد انّک رسول اللّه»(13) شما با این همه قدرتی که (در مدینه) دارید، این همه تحمل و نرمی نشان می دهید، این تحمّل، تحمّل یک انسان عادی و معمولی نیست بلکه نشان از آن دارد که شما مبعوث شده از طرف خداوند هستید.»
3ـ دعوت از طریق برهان و استدلال
در طول تاریخ کسانی که اهل خشونت و زور و قلدری بوده اند هرگز اهل خرد و منطق و استدلال نبوده اند، بلکه هر کس خواست با منطق و برهان با آنها برخورد کند در جا خفه و نابود شد، ولی بر عکس پیامبران الهی عموماً و پیامبر خاتم خصوصاً هرگز دعوت خویش را با زور و اجبار بر مردم نقبولاند، که دین اجبار و اکراه بردار نیست، بلکه از طریق برهان و استدلال، منطق و جدال حسن، دعوت خویش را و مکتب الهی خود را معرفی نمودند، و وجدانهای بیدار و فطرت پاک نیز از قبول آن ابا نکردند، قرآن به اعلا صوت، به بلندای ابدیت اعلام فرمود که ای پیامبر مردم را با منطق و استدلال به سوی خدا و حق و حقیقت دعوت کن، آنجا که فرمود:
«ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالّتی هی احسن؛(14) با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما، و با آنها به روشی که نیکوتر است استدلال کن».
استاد شهید مطهری در ذیل این آیه می گوید: این مسئله زیاد مطرح می شود که آیا اسلام دعوتش با زور و اجبار بوده است و یا (منطق) و اختیار؟و این یک چیزی است که کشیشهای مسیحی (بلکه تمام غربیان) فوق العاده روی آن تبلیغ کردند بطوری که اسلام را گذاشته اند «اسلام دین شمشیر» اسلام دینی است (خشونت طلب) که منحصراً از شمشیر استفاده می کند... و حتی در بعضی از کتابهایشان، به پیامبر اکرم(ص) اهانت می کنند و کاریکاتورهایی می کشند بصورت مردی که در یک دستش قرآن را گرفته، و در دست دیگرش شمشیر و بالای سر افراد ایستاده (و امروز به جای شمشیر بمب هسته ای همراه با قرآن نشان می دهند) به این معنا که یا به این قرآن ایمان بیاورید و یا آنکه گردن شما را با این شمشیر می زنیم (و یا توسط بمب هسته ای نابودتان می کنیم) و متأسفانه گاهی خود مسلمانان هم حرفهایی می زنند که نه با تاریخ منطبق است و نه با قرآن، بلکه با حرفهای دشمنان منطبق است یعنی حرفی را که یک جنبه اش درست است، طور دیگری تعبیر می کنند و بهانه بدست دشمن می دهند. مثلاً می گویند: اسلام با دو چیز پیش رفت با مال خدیجه و شمشیر علی(ع) یعنی با زر و زور آگر دینی با زر و زور پیش برود، آن دین، چه دینی می تواند باشد؟!
(ولی) قرآن حتی در یک جا هم ندارد که دین اسلام با زر و زور به پیش رفته است...»(15)
4ـ بشارت دهنده و چراغ روشن
«یا ایّها النّبیّ انا ارسلناک شاهداً و مبشّراً و نذیراً و داعیاً الی اللّه باذنه و سراجاً منیراً و بشّر المؤمنین بانّ لهم من اللّه فضلاً کبیراً؛(16) ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و انذار کننده و تو را دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او قرار دادیم. و چراغی روشنی بخش و مؤمنان را بشارت ده که برای آنان از سوی خداوند فضل بزرگی است»
خداوند در آیه به صراحت اعلام می کند که پیغمبر آمده که بشارت دهنده باشد و انذار کننده نسبت به گناهان و با منطق و استدلال به سوی خداوند و حق و حقیقت دعوت می کند هر کس پذیرفت بشارت دو چندان و فضل بزرگ را دریافت خواهد کرد و آن کس که بی راهه رفت خود ضرر کرده است و هرگز دستور به خشونت نداده است.
پى نوشت:
1. سوره انبیاء، آیه 107.
2. سوره قصص، آیه 43.
3. سوره نمل، آیه 77.
4. سوره انبیاء، آیه 108.
5. میزان الحکمه، محمدى رى شهرى، دارالحدیث، بیروت، 1419 ج 7، ص 3201، و الطبقات الکبرى، ج 1، ص192.
6. مجمع البیان، ذیل آیه ى 108 انبیاء، به نقل از تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 13، ص527.
7. تفسیر نمونه، چاپ چهل و هفتم، ج 1، ص175.
8. همان، ص176.
9. مرتضى مطهرى، سیره نبوى، دفتر انتشارات اسلامى، ص 138.
10. سوره قلم، آیه 4.
11. سوره آل عمران، آیه 159.
12. میزان الحکمه، همان، ج 7، ص3228، روایت 19975.
13. سیره نبوى، همان، ص 139.
14. سوره نحل، آیه 125.
15. سیره نبوى، همان، ص131.
16. سوره احزاب، آیه 45.