روزه ، گوهر گرانبهای ملکوت/ سخنرانی مکتوب 1
روزه ، گوهر گرانبهای ملکوت/ سخنرانی مکتوب 1
اولین جلسه از سری سخنرانی های حجت الاسلام انصاریان با موضوع «جایگاه روزه دار»، با عنوان روزه، گوهر گران بهای ملکوت ، چهارشنبه (25-1-1400ش) - رمضان 1442ه.ق - حسینیه هدایت
برای دسترسی به سایر قسمتهای سخنرانی های «جایگاه روزه دار» اینجا کلیک کنید
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله ربّ العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین».
روزه در ارتباط با شخص پروردگار
آیات 183، 184 و 185 سورهٔ مبارکهٔ بقره و روایاتی که از پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و ائمهٔ طاهرین(علیهم السلام) دربارهٔ روزهٔ ماه مبارک رمضان رسیده است، نشان می دهند: اگر روزه با شرایطش انجام بگیرد، هم عبادت ویژه ای است و هم در ارتباط با شخص پروردگار است؛ چنان که در حدیث قدسی آمده است: «الصَّوْمُ لِي» روزه فقط برای من است، اما بقیهٔ عبادات به خودتان مربوط است؛ چون روزه به من مربوط است، «وَ أَنَا أجْزَی بِه» پاداشش هم برعهدهٔ خودم است. در واقع، این را حساب نمی کنم که شما سی روز روزه گرفته اید و به تعدادش کاری ندارم. خود روزه یک کیفیت عظیم باطنی و درونی است که در ارتباط با خود من است. تعیین پاداشش هم به دست کسی نیست و برعهدهٔ خودم است.
وجوب روزه، کمال محبت پروردگار بر بندگان
بخشی از ظاهر چند آیهٔ سورهٔ مبارکهٔ بقره را برایتان عرض می کنم؛ چرا که ما به باطن این آیات دسترسی نداریم. همچنین چند روایت هم برایتان می گویم که تا حدی معلوم شود ما با توفیق پروردگار در چه کاری قرار گرفته ایم! کاری که نشان می دهد واجب کردنش از طرف پروردگار، کمال محبت او به ما بوده و برای محبت بیشتر از این به ما جا نداشته است.
خوشحالی مؤمنین از روزه و ماه رمضان
خداوند در ابتدای آیه می فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا»[1]؛ خدا در اینجا نمی گوید «یَا أَیُّهَا النَّاس»، بلکه در رابطهٔ با ماه مبارک رمضان با «نَاس» کاری ندارد. «ناس» نسبت به این کار، محجوب، مهجور و محروم از او هستند. لذا خطاب به اهل ایمان، رفیق ها، دوستان و عزیزانش که آگاهِ اهل پذیرفتنِ این کار هستند و با کمال و مِهر هم می پذیرند، از ماه رمضان و روزهٔ آن به شدت خوشحال اند. از همین رو به اهل ایمان خطاب می کند که محجوب نیستند؛ یعنی در حجاب شیاطین و نفس اماره به سر نمی برند که تحت تأثیر شیاطین و نفس اماره قرار بگیرند، این روزه را قبول نکنند و از یک وعدهٔ غذا گذشت نکنند. این آیه خطاب به آنهایی است که محجوب، مهجور، مطرود و ممنوع از گرفتن فیوضات هم نیستند.
وجوب روزه بر مؤمنین
همهٔ اینها در «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» نشان داده می شود و خطاب هم است؛ یعنی سخن رودروست که می فرماید: بندگانم، عزیزانم، محبوبانم، ای دوستان من که محجوب، مهجور و ممنوع نیستید. «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُم» روزه بر شما واجب شده است؛ مثل شما اهل ایمان، دوستان، رفیقان، عزیزان، نزدیکان، غیرمحجوبان و غیرمهجوران هم پیش از این داشته ام. برای آنها هم که نمونهٔ شما بودند، روزه واجب شد. چرا روزه واجب شد؟ چرا این عمل ویژه را برعهدهٔ شما گذاشتم و شما را به این کار دعوت کردم؟
رسیدن به عالی ترین مقام انسانی و ملکوتی
«لَعَلَّکُم تَتَّقُون» به خاطر اینکه سی قدم در این سفر بردارید و به عالی ترین مقام انسانی، انسانیت و ملکوتی برسید که تقواست. علت دیگری هم ندارد. این لام در «لَعَلَّکُم تَتَّقُون» لام سببیت و علت است؛ به خاطر اینکه این قدر قدرت معنوی روزه بالاست که شما را به تقوا می رساند. در حقیقت، تمریناتی که در سی روز روزه دارید، روحیهٔ پُرقدرتی در وجود شما طلوع می کند، آشتی بودن شما را با تمام گناهان به قهربودن تبدیل کرده و این شراب درون را به سرکه تبدیل می کند. در روایات نقل می کنند که امام صادق علیه السلام فرموده اند: خانه ای که سرکه ندارد، دوست ندارم؛ یعنی دوست ندارم سر سفرهٔ آن خانه بنشینم. این شراب گناهان، آلودگی ها و معصیت ها به سرکه تبدیل می شود؛ یعنی به دارو تبدیل می شود و شما در پایان ماه رمضان، دیگر شوق گناه و معصیت ندارید. اگر روزهٔ با شرایط انجام بگیرد، دیگر دلتان نمی خواهد از من دور بشوید و فاصله بگیرید. آنگاه شما در پایان ماه رمضان، «إِنَّ أَكرَمَكُم عِندَ اللَّهِ أَتقاكُم»[2]، یعنی باارزش ترین انسان می شوید.
طلوع رمضان از آسمان علم پروردگار :
ماه رمضان، ظرف نزول قرآن
آیهٔ بعد که در اتصال با همین حقیقت است، می گوید چه زمانی باید روزه بگیریم. آیه می فرماید: «شَهْرُ رَمَضَانَ»[3] رمضان ظرف این روزهٔ یک ماهه است. رمضان چیست؟ «الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ» زمانی است که قرآن در چنین زمانی فرستاده شده است. در حقیقت، از آسمان علم پروردگار در زمان طلوع کرده است. قرآن از آسمان علم پروردگار در ماه مبارک رمضان طلوع کرده است، آن هم در یک شب: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ»[4] این رمضانی که روزهٔ آن را بر شما واجب کرده ام، ظرف نزول قرآن است. این ماه چه عظمتی دارد که ظرف فرستاده شدن قرآن مجید شده است!
قرآن، هدایت کنندهٔ به حقایق الهی
سپس در ادامهٔ آیه می فرماید: «هُدًى لِلنَّاسِ» قرآنی که من فرستاده ام، هدایت کنندهٔ همهٔ انسان هاست. قرآن به کجا راهنمایی می کند؟ این قرآن به حقیقت توحید، نبوت، ولایت اهل بیت، حلال و حرام، برزخ، قیامت، حسنات و سیئات راهنمایی و هدایت می کند. آیا کم است؟! اگر آدم در گردانهٔ هدایت الله قرار بگیرد، به کجا می رسد؟ باطنش مشرق توحید، نبوت، ولایت، قیامت، برزخ و حقایق می شود. در کوچه، بازار و خیابان راه می رود، ولی عالی ترین ارزش ها را با خود حمل می کند و معدن زنده ای است که راه می رود. هر کسی هم در کنار این معدن زنده قرار بگیرد، این معدن به گونه ای است که این آثار باطنی را از خودش ظهور می دهد. وقتی یک بدی از طرف می بیند، یک مرتبه حقایقی را که دارد، ظهور می دهد و می گوید: متوجه خدا نیستی که این کار را می کنی؟ متوجه خدا نیستی که خلاف می گویی؟ متوجه خدا نیستی که خلاف حرکت می کنی؟ متوجه قیامت نیستی که چه عذابی براثر این خلاف کاری ها برای تو برافروخته می شود؟ متوجه نیستی که حق معلمی انبیا را پایمال می کنی؟ متوجه نیستی که حق امامت امامان را پایمال می کنی؟ متوجه نیستی که حق قرآن و حقوق خودت را پایمال می کنی؟ وقتی انسان از طریق قرآن به این حقایق هدایت بشود، یک معدن متحرک و مطلع الفجر می شود که حقایق در زمان معیّنی از انسان طلوع می کند و این حقایق هم مرتب با خود آدم کار می کند. انسان به کجا می رسد؟! مگر می شود که درک کرد و فهمید!
قرآن، دارای دلایل و حجت هایی از هدایت
«وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ» این قرآنی که در ماه رمضان نازل شده، دارای دلایل و حجت هایی از هدایت است و شما را به این معنا می رساند که هدایت را با قلب، عقل و جان درک کنید و بفهمید چه گوهری نصیب شما کرده است! اینجا دیگر حاضر نمی شوید که این گوهر را با هیچ قیمتی، حتی با دادن جان از دست بدهید. اینهایی که تک وتنها در مقابل ستمگران روزگار قرار گرفتند و ستمگران خلاف هدایت خدا را از آنها خواستند؛ با اینکه می دانستند اگرجواب ندهند، کشته می شوند، جواب ندادند و کشته شدند. اینها می دانستند گوهر هدایت این قدر باارزش است که جانت را باید برای او فدا و نثار کنی.
قرآن، معیار نشان دادن حق از باطل
«وَالْفُرْقَانِ» این کتابی که در ماه رمضان برای شما فرستاده شده، معیار نشان دادن حق از باطل است و با دلیل هم به شما نشان می دهد که تمام فرهنگ های زمینی و ابلیسی باطل هستند. قرآن با دلیل نشان می دهد و ثابت می کند که حق فقط یک جاست: «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ»[5] حق با همین اسلامی است که شما از قرآن و اهل بیت گرفته اید. خود شما هم حق هستید و حق شما هم ثابت، دائم و پایدار است. حقی که دارید، با مرگ تن نمی میرد و در وقت مرگ، برزخ و قیامت به شما کمک می دهد.
سلام ملائک و خداوند به اهل روزه در قیامت
وقتی در قیامت هم وارد می شوید، در آیهٔ 23 سورهٔ رعد می فرماید: «وَ الْمَلائِکَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بَابٍ» فرشتگان من به زیارت و دیدار شما می آیند. به بیان دیگر، شما این قدر بزرگ هستید که فرشتگانم در قیامت از طرف من به زیارت شما می آیند. کلمهٔ «دَخَل» وقتی با «عَلَی» ترکیب می شود، به معنای دیدار و زیارت است. «سَلَامٌ عَلَيْكُمْ»[6] ما از طرف خدا آمده ایم و مأموریت هم داریم که به شما سلام کنیم. «سَلَامٌ عَلَيْكُمْ» برای چه؟ «بِمَا صَبَرْتُمْ» چون شما در دنیا اهل صبر بودید، یعنی اهل روزه بودید. «صبر» اسم دیگر روزه و صیام است.
حق این ارزش را به شما می دهد که در دنیا «أتْقٰاکُم» می شوید و در قیامت هم مورد زیارت فرشتگان و سلام آنها می شوید. البته کار با همین سلام فرشتگان تمام نمی شود و وقتی با لطف، محبت، عنایت و احسان خدا وارد بهشت می شوید، خود پروردگار مستقیماً به شما سلام می کند. در آیهٔ 58 سورهٔ مبارکهٔ یس است: «سَلامٌ قَوْلًا» اما از طرف کدام خدا؟ «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ» مربی، مالک و آقای شما که رحیم است، به شما سلام می کند.
عملکرد روزه در انسان
ببینید روزهٔ با شرایط، چگونه انسان را با اتصال به قرآن مجید، دارای ارزش های بی نظیر می کند! در دنیا با هدایت قرآن روزه می گیریم که در قرآن می فرماید: «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُم». وقتی به «إِنَّ أَكرَمَكُم عِندَ اللَّهِ أَتقاكُم» می رسیم، در اول ورودمان به قیامت، ملائکه به زیارت ما می آیند و سلام می کنند. در قدم بعد که بهشت است، «ربّ رحیم» مستقیماً به انسان سلام می کند.
الف) تلطیف روح
روزه روح را تلطیف می کند، سنگینی روح را از بین می برد و بارهای روح را می ریزد. انسان با روزه، واقعاً آدم لطیف و نرم و رقیق القلبی می شود.
ب) تعدیل غرایز و شهوات
تمام شهوات و غرایز را تعدیل می کند و سر جای خودش می آورد تا آدم هر غریزه ای را همان جایی مصرف و هزینه کند که پروردگار عالم انسان را هدایت به آن کرده است.
ج) قوی ساختن اراده و ایجاد تقوا
روزه اراده را هم قوی می کند. وقتی ما سی شبانه روز حرام و خلاف نخوریم؛ چشم، گوش و زبان ما خلاف نخورد و شکم هم در روز رمضان مال حرام نخورد؛ این باعث تقویت اراده می شود. آن وقت در امور دیگری که آدم باید انجام ندهد، انسان قوی ای است و انجام نمی دهد.
روزه، سپری در مقابل آتش
این کار روزه است: تعدیل غرایز، ایجاد تقوا و ساختن ارادهٔ قوی. وقتی به اینجا رسیدی، حضرت می فرمایند: «الصَّومُ جُنَّةٌ مِنَ النّارِ» دیگر خیالت راحت باشد! سپری برای خودت درست کرده ای که آتش شیطان های دنیایی و آتش دوزخ تو را نمی سوزاند. اکنون بعد از ماه رمضان، ابراهیم وار زندگی می کنی و هرچه آتش شهوات و غرایز، آتش استعمارگران، آتش ماهواره ها و رذایل اخلاقی روشن باشد، کاری به تو ندارد و تو در حد خودت، ابراهیم علیه السلام می شوی. آنگاه پروردگار در کنار این همه آتش به آتش ها خطاب می کند: «یَا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً»[7] نسبت به بندهٔ من، هم خنک باش و هم باامنیت. سر جای خودت باش! پس همه چیز در زندگی سر جایش قرار می گیرد.
ویژگی های روزهٔ کامل در کلام امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام نیز در خصوص روزه داری و روزهٔ کامل می فرمایند: «إِذَا صُمْتَ» زمانی که می خواهی روزه بگیری، «فَلْيَصُمْ سَمْعُكَ» روزه را به گوش خودت هم تحمیل کن، «وَ بَصَرُكَ» چشمت هم باید روزه باشد. وقتی نامحرمی در برابر انسان قرار می گیرد و نگاه نمی کند، آدم شاد می شود که نگاه نکرده است و در دلش هم می گذرد: محبوب من! دیدی به خاطر تو نگاه نکردم. در روایت داریم که وقتی نگاه نکردی، خدا هم دید نگاه نکردی و درهای ملکوت را به باطنت باز می کند. «وَ شَعْرُكَ» موهایت هم باید روزه باشند. مو زیباست، مواظب باش که کسی را با زیبایی مو به دام نیندازی! «وَ جِلْدُكَ» پوستت هم باید روزه باشد؛ مواظب باش که به نامحرم تماس پیدا نکند.
راوی می گوید: «وَ عَدَّدَ أَشْيَاءً غَيْرَ هَذَا» امام صادق علیه السلام مسائل دیگری هم بیان کردند و در پایان گفتارشان فرمودند: «لَا يَكُونُ يَوْمُ صَوْمِكَ كَيَوْمِ فِطْرِكَ» مواظب باش که روزِ ماه رمضانت مثل روزِ غیر ماه رمضانت نشود! مواظب باش که یک وقت با چشم، گوش، پوست، مو و زبانت افطار نکنی. در واقع، مثل دو خواهری نشود که پیش پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم آمدند و گفتند: ما می خواهیم اجازه بگیریم که امروز را با اجازهٔ شما افطار کنیم. حضرت فرمودند: شما روزه نبودید! آنها گفتند: ما روزه هستیم. پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم اشاره کردند و هر دو هر کدام یک تکه گوشت گندیدهٔ بدبو استفراغ کردند. دو خواهر گفتند: ما چنین چیزی در سحر نخوردیم! حضرت فرمودند: روزه بودید و غیبت کردید. خدا در قرآن می فرماید: «وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً»[8]. روزه، گوهر گران بهای ملکوت و دلیل عشق خدا به بنده اش است.
گریه های امام زین العابدین علیه السلام در وقت افطار
«صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَحْمَهَ اللهِ الْواسِعَه وَ یا بابَ النَّجاهَ الاُمَّه»؛ در روایات داریم: روزه دار در اول افطار خوشحال است که روزه اش را به پایان رسانده، امر خدا را اطاعت کرده و حالا افطار می کند. در امت اسلام، فقط یک نفر در وقت افطار خوشحال نبود؛ آن هم وجود مبارک زین العابدین علیه السلام. وقتی سفرهٔ مختصر افطار را می انداختند و آب می گذاشتند، آب را نمی خورد. این قدر حضرت گریه می کردند که اشک چشمشان در ظرف آب می ریخت. بعد می فرمودند: «قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ عَطْشَاناً» چگونه آب بخورم، درحالی که پسر پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم با لب تشنه کشته شد؟ چگونه غذا بخورم، «قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ جَائِعاً» درحالی که پسر پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم را با شکم گرسنه کشتند. تا لحظهٔ آخر عمرشان، 35 سال عطش ابی عبدالله علیه السلام از یادشان نمی رفت. شبی هم که بدن قطعه قطعه را در قبر گذاشتند، سر نبود تا صورت را روی خاک بگذارند؛ گلوی بریده را رو به قبله گذاشتند. وقتی از قبر بیرون آمدند، روی قبر را پوشاندند. آنجا هم از عطش امام یاد کردند و با انگشتش روی قبر نوشتند: «یَا أهْلَ الْعَالَم! هَذا قَبْرُ الحُسَيْنِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِب اَلَّذِي قَتَلُوهُ عَطْشاناً غَريباً».
افزودن دیدگاه جدید