مبناي تاريخ ميلادي

موضوع نوشتار: 
کریسمس

بر اساس سنتي ديرينه، مسيحيان ابتداي سال را اول ژانويه مي دانند. (همانگونه كه ما ايرانيان ابتداي سال خود را روز اول فروردين مي دانيم و اعراب ابتداي سال خود را ماه محرم مي دانند) و شروع سال، غير از مبدأ سال است. مبدا تاريخ نزد مسيحيان تولد حضرت عيسي مسيح است(ع) كه اتفاقا در روز 25ماه دسامبر واقع شده يعني يك هفته مانده به تحويل سال (همانگونه كه مبدا تاريخ شمسي ما ايرانيان و سال هاي قمري: 12ربيع الاول مصادف با هجرت پيامبر از مكه به مدينه است اما ابتداي سال، فروردين ماه در سال شمسي و محرم در ماه هاي قمري است).
در صورت تمايل به كسب اطلاعات بيشتر مي توانيد به نكات ذيل نيز توجه فرماييد:
 گاه شماري (تقويم) در كشورهاي اروپايي فراز و نشيب بسياري داشته است كه در اينجا به مهمترين نكات آن اشاره مي شود:
- اساس و ريشه اوليه تقويم ميلادي، تقويمي به نام: «سال شمار رومي» است.( زيرا زماني كه مسيحيت به عنوان دين رسمي مردم اروپا پذيرفته شد روميان بر قسمت عمده اي از اروپا حاكم بودند). لازم به تذكر است كه تقويم روم باستان تقويمي قمري بوده و ماه هاي آن با مشاهده هلال ماه نو آغاز مي شد. قدمت اين تقويم نيز به قبل از ميلاد مسيح بر مي گردد. 
- در تقويم روميان قديم هيچ يك از اصول شناخته شده تقويم هاي شمسي، شمسي- قمري و قمري رايج در قسمت اعظم دنياي متدن باستان رعايت نمي شد.
- رومي ها بر خلاف مردم بابل، مصر، ايران و يونان كه از قرن ها قبل تقريبا طول دقيق و بسيار نزديك به مقادير مورد قبول امروز را مي دانستند، طول يك سال شمسي را 365 روز و 13 ساعت و يا 366 روز تمام تصور مي نمودند. لذا تقويم آنان در مدت كوتاهي شاهد سيرقهقراييِ آغازِ سال بود. 
- سال هاي رومي ابتدا ده ماهه بودند.
- در حدود سال هاي 715 قبل از ميلاد مسيح شخصي به نام نوماپومپيلوس (numapompilus) ماه هاي ژانويه و فوريه را به عنوان ماه هاي يازدهم و دوازدهم به اين تقويم اضافه كرد.
- نارسايي تقويم رومي و عدم كارآيي آن براي مردم و حكومت روم به حدي بود كه ضرورت اصلاح و يا جايگزين ساختن تقويم ديگري را به جاي آن ايجاب مي نمود. لذا در زمان ژوليوس سزار (مرگ44 قبل از ميلاد) و پس از فتح مصر توسط وي، او متوجه تقويم شمسي مصري گرديد كه از هزاره چهارم قبل از ميلاد در مصر رواج داشت. تقويمي كه ژوليوس سزار در روم معمول نمود و به تقويم ژولين و بعدا به تقويم مسيحي معروف گرديد از تقويم سنتي مردم روم و اساس آن از تقويم رايج در مصر اقتباس شده است.
- برخي از پژوهشگران معتقدند از حدود 150 سال قبل از ميلاد مسيح روز اول ژانويه رسما به عنوان آغاز سال در روم تعيين گرديد. زيرا در اين روز نمايندگان انتخابي مردم زمام امور مملكت را به دست مي گرفتند. بنابراين به تدريج همين روز كه آغاز يك تغيير و تحول تازه بود جاي خود را به عنوان آغاز سال باز نمود.
- ابتدا چيزي به نام هفته وجود نداشت بلكه روزهاي ماه را با عدد مي شمردند. مثلا مي گفتند روز نوزدهم اين ماه. براي مدتي هم ايام هر هفته فقط پنج روز بود! تا آن كه در زمان كنستانتين (306- 337 م وي كه امپراطور روم بود دريافت از احساسات ديني مردم مي تواند براي تحكيم پايه هاي حكومت خويش استفاده كند بر نفوذ فزاينده مسيحيت كه مي رفت تا تمامي اروپا را تسخير كند، تكيه كرد و به تعظيم و تكريم ظاهري مسيح پرداخته و دست به كارهاي نمايشي بسياري زد به عنوان نمونه با يك فرمان، هفته هفت روزه را به عنوان ركني از اركان تقويم قرار داد و اولين روز هفته(يكشنبه) را براي دعا و نيايش و استراحت اختصاص داد.
اما علي رغم گسترش سريع مسيحيت پس از اين تاريخ پذيرفتن هفته به عنوان ركني از اركان تقويم با تاخير بسيار صورت گرفت و شمارش روزهاي ماه با عدد كما كان تا قرن شانزدهم ميلادي در قسمت وسيعي از اروپا رواج داشت. 
- در آن زمان مبدا مشخصي براي تاريخ وجود نداشت و مبدا تاريخ مرتب در حال تغيير بود. بدين صورت كه با به قدرت رسيدن هر پادشاه جديدي يك مبدا جديد به تاريخ اضافه مي شد. تا آن كه در سال 525 م يك راهب رومي به نام ديونيسيوس اگزيگوس پس از محاسبه و بدست آوردن تقريبي زمان تولد حضرت عيسي (ع) تقويمي ارائه كرد كه مبدا آن را تولد حضرت عيسي (ع) قرار داده بود.[1] اين تقويم از طرف كليساي روم پذيرفته شد. انگلستان نخستين كشوري بود كه اين تقويم به تدريج در آن رواج يافت.
- نكته بسيار جالب توجه آن است كه تقويم ميلادي (پس از اعمال اصلاحاتي توسط پاپ گرگوري سيزدهم) در بسياري از كشورهاي اروپايي پس از قرن دهم معمول و مرسوم گرديد. به عنوان نمونه: كشورهاي داراي مذهب كاتوليك اروپا مانند: ايتاليا، اسپانيا، پرتغال، بلژيك، فرانسه، اين تقويم را در سال 1582م پذيرفتند. سوئد و هلند در سال 1583م، آلمان1584م، لهستان1586م و ... . ساير كشورهاي جهان نيز در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم رسما تقويم ميلادي (اصلاح شده) را قبول كردند.!
- در پايان اين بحث براي نشان دادن آشفتگي تاريخ وقايع اروپا به دليل پذيرفتن تقويم ميلادي (اصلاح شده توسط گرگوري) در سال هاي مختلف و شروع سال با ماه هاي مختلف سال نقل چند سطر از كتاب «راهنماي گاه شماري براي دانشجويان تاريخ انگليس» كفايت مي كند:
«اگر تصور كنيم يك مسافر در يكم مارس1245م از ونيز به قصد فلورانس خارج شود در شهر فلورانس در مي يابد كه هنوز سال 1244م ادامه دارد. پس از يك توقف كوتاه در فلورانس وقتي به شهر پيزا وارد مي شود استنباط مي كند كه سال مجددا در سال 1245م است و در ورود به فرانسه قبل از عيد رستاخيز حضرت عيسي(16 آوريل) براي بار دوم در سال 1244م خواهد بود». 
جهت مطالعه و كسب اطلاعات بيشتر مي توانيد به اين منابع مراجعه فرماييد:
- نصرالله هوشمند، گاهشماريهاي ايراني، آمل، انتشارات طالب آملي، 1380ش،  ص130 به بعد.
- دكتر رضا عبداللهي، تحقيقي در زمينه گاه شماري هجري و مسيحي، تهران ،  اميركبير، 1365ش.
- فريمن گرنويل،  تقويم هاي اسلامي و مسيحي و جدول هاي تبديل آن ها به يكديگر، ترجمه: فريدون بدره اي، بي جا، انتشارات قلم،  1359ش.
- ذبيح بهروز، تقويم و تاريخ در ايران،  تهران ،  نشر چشمه،  1379ش.
- احمد بيرشك،  گاهنامه تطبيقي سه هزار ساله، تهران،  شركت انتشارات علمي و فرهنگي،1367ش.
 

منبع: porseman.org
-------------------------
پی نوشت:

[1] . در حاليكه محققين به استناد شواهد و اسناد مختلف، تولد مسيح را از 4 تا 12 سال قبل از تاريخ محاسبه شده بوسيله ديونيسيوس مي دانند. زيرا سرآغاز اين تاريخ اول ژانويه سال 754 پس از بناي شهر رم است. و طبق نقل انجيل هاي چهارگانه، مسيح در زمان پادشاهي «هروديس بزرگ» به دنيا آمده است و چون اين پادشاه به سال 750 از بناي شهر رم مرده است مي توان نتيجه گرفت كه حضرت عيسي(ع) دستِ كم چهار سال پيش از تاريخي كه براي ولادت او پذيرفته شده است، متولد شده اند.نصرالله هومند، گاهشماري ايراني،ص130. (دقت كنيد كه: شمارش در سال هاي قبل از ميلاد بر عكس پس از ميلاد است به اين معنا كه هرچه عدد بزرگتر باشد، سال مورد نظر كمتر مي باشد.)

مطالب مرتبط: 
Share