دانلود فایل | اندازه |
---|---|
مختار نامه / سکانس راه و رسم عاشقی وهب نصرانی در کربلا | 12.3 مگابایت |
مختار نامه / سکانس راه و رسم عاشقی وهب نصرانی در کربلا
ام وهب آنچنان پسرش را عاشقانه به سوی میدان دعوت میکرد، که گویی میخواهد کبوترش را به سوی میدان به پرواز درآورد. او اشک شوق میریخت که جوان تازه دامادش، در رکاب حسین علیه السلام شهد شهادت بنوشد.
هانیه همسر وهب به خاطر غربت و اینکه با وهب تازه عروسی کرده بود، در آغاز در مورد رفتن وهب به میدان بیمیل بود. و تحمل فراق وهب برای او سخت و رنج آور بود. ولی قمر اصرار داشت که وهب به میدان برود و میگفت: پسرم از تو راضی نخواهم شد مگر اینکه به یاری پسر پیغمبر علیه السلام بروی. پسرم تو هرگز به شفاعت جد امام حسین علیه السلام نمیرسی مگر با رضایت امام و رضایت من.
سرانجام هانیه به وهب گفت: تو وقتی که کشته شوی وارد بهشت میگردی و همنشین حورالعین می شوی. آنگاه مرا فراموش میکنی. اگر میخواهی دلم را آرام کنی، نزد امام حسین علیه السلام برویم در محضر او با من عهد کن که مرا فراموش نکنی.