تحلیل واقعه ی کربلا
کمرنگ شدن مفاهیم اسلامی و سرگرم شدن مردم به دنیا، علت اصلی رخداد عاشوراست
دکتر سید جعفر شهیدی، استاد و عضو هیئت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران که آثار و کتاب های مشهوری درباره ی تاریخ صدر اسلام (از جمله: تاریخ تحلیلی اسلام) و واقعه ی عاشورا (از جمله: تحقیقی پس از پنجاه سال درباره قیام امام حسین) نگاشته در گفت و گویی که با خبرگزاری دانشجویان ایران داشته، به ذکر عوامل اصلی رخداد عاشورا پرداخته است.
فرازهایی از این مصاحبه که در حقیقت جنبه تحلیلی دارد، خواندنی است:
دکتر شهیدی، کمرنگ شدن مفاهیم اسلامی بین مردم و سرگرم شدن آن ها به مال دنیا را علت عمده ی حادثه ی عاشورا می داند و در ابتدای این گفت وگو اظهار می دارد که جامعه ی آن روز از لحاظ اعتقادات دینی و سایر عوامل اجتماعی، جامعه ی منحطی بود.
وی با اشاره به وضعیت اجتماعی صدر اسلام و با طرح این سوال که « چرا چنین اجتماعی در زمان امام حسین (ع) تغییر کرد؟» اظهار داشت: علت عمده ی تغییر جامعه ی آن زمان مسلمانان، این بود که مکه پایگاه قدرت عرب های شمالی بود و مشرکان در آن جای داشتند، در سال 8 هجری به وسیله ی مسلمانان فتح شد و رسول اکرم (ص) در اول سال 11 هجری رحلت کردند؛ یعنی مردم مکه فقط 2 سال با پیامبر ارتباط داشتند. دیگر عرب ها تابع مکه بودند؛ یعنی تا مکه تسلیم نشد، بقیه ی ساکنان جزیره العرب هم تسلیم نشدند؛ به همین جهت سال 9 هجری را سال وفود نامیدند چون تا سال 8 هجری کسی از مردم جزیره العرب گمان نمی کرد که اسلام بتواند پایدار بماند؛ لذا به محض این که دیدند مکه تسلیم شد و نقطه ی مقاومت از بین رفت، آن وقت مسلمان شدند؛ اگر از لحاظ زمانی فرصتی پیش آمده بود که حداقل یک نسل از مردم مکه با رسول (ص) ارتباط پیدا کنند، مسلما آن حادثه (عاشورا) اتفاق نمی افتاد و مردم تغییر می کردند.
دکتر شهیدی خاطرنشان کرد: اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان که آن زمان در شبه جزیره ی عربستان زندگی می کردند در پایان خلافت « عمر » متولد شده بودند و پیامبر را ندیده بودند. به علاوه تنها چیزی که اکثر مردم - به ویژه نسل جوان که چرخ فعالیت اجتماع را به حرکت درمی آورد - از نظام اسلامی یاد گرفته بودند، این بود که به نام اسلام جنگ کنند، غنیمتی به دست آورده و آن را بین خود تقسیم کنند. هم چنین بذل و بخشش های فراوانی که در زمان عثمان شد، روح اسلام را از بین برد و از اسلام جز وسیله ای که بتوانند با آن جایی را فتح کنند و مالی به دست آورند، نمانده بود. اگر این مردم، دوره ی پیامبر و علی (ع) را دیده بودند شاید حادثه ی عاشورا به وجود نمی آمد.
وی درباره ی فلسفه ی قیام حضرت امام حسین (ع) اظهار داشت: امام (ع) خود در این زمینه فرمودند که « من نیامدم که بخواهم بر شما حکومت کنم و قدرتی به دست آورم؛ بلکه سنت پیامبر (ص) از بین رفته و بدعت جای آن را گرفته است، من قیام کردم برای این که سنت نبوی را زنده کنم و بدعت را بمیرانم. »
دکتر شهیدی با اشاره به این که بین امام و پیغمبر تفاوت وجود دارد، تأکید کرد: وقتی از طرف خدا حکمی به پیامبر داده شود، او باید با مردم روبه رو شود و حکم خدا را برساند؛ اما یک امام، زمانی قیام می کند که مردم بگویند ما حاضریم تو را یاری کنیم؛ بنابراین زمانی تکلیف برای امام مشخص می شود که مردم بگویند ما ایستاده ایم و از او استمداد بطلبند؛ به همین جهت سیدالشهدا (ع) اول بار که به ایشان نامه دادند، اقدام نکرد تا نامه های متعدد آمد. نامه های متعدد که آمد باز هم اطمینان نکرد. مسلم را فرستاد. وقتی مسلم به امام نوشت؛ آن وقت تکلیف بر عهده ی امام است که قیام کند و قیام او نیز قیامی نه برای ریاست عموم، بلکه برای ولایت بوده است؛ ولایتی که حیطه ی عملش نهی از منکر و امر به معروف باشد.
هم چنین درباره ی توجه هماهنگ به صورت و سیرت قیام امام حسین (ع) عنوان کرد: آن چه تا به امروز تشیع را گسترش داد و حفظ کرد مساله ی شهادت امام حسین (ع) و عزاداری برای ایشان است.
وی ادامه داد: در سال 362 هجری، معزالدوله دیلمی که حاکم بغداد بود دستور داد که زن ها چهره ی خود را سیاه و عزاداری کنند. تا آن زمان چنین چیزی سابقه نداشت. به همین جهت اهل سنت آن سال را سال بدعت نام نهادند ولی همان چیزی که آن ها اسمش را بدعت گذاشتند، سبب شد که شیعه گسترش یابد.
دکتر شهیدی گفت: گریه کردن بر سیدالشهدا (ع) پس از کشته شدن امام حسین (ع) انجام گرفت و این سنتی موروثی در خانواده ی ائمه(ع) شد. پس از آن شیعیان در مساجد بغداد می نشستند و عزاداری می کردند. در ایران از زمانی که الجایتو می گوید مذهب شیعه هم مانند سایر مذاهب آزاد است؛ ایرانیان شروع می کنند به گریه کردن برای امام حسین (ع) و قبل از این مساله گریه کردن در ایران نبود.
وی گریه کردن بر سیدالشهدا(ع) و عزاداری برای ایشان را یکی از سنت ها معروف بین شیعه خواند و اظهار داشت: این عزاداری قبلا گاهی به صورت هایی در می آمد که با فقه اسلامی تطبیق نمی کرد؛ به عنوان مثال در گذشته دسته ای به نام « قفل به سینه » راه می افتاد که روز عاشورا از سینه های خود قفل رد می کردند و یا به دست سیخ می کردند که این درست نیست.
این پژوهشگر و محقق در زمینه تاریخ اسلام گفت: شعرها و عزاداری هایی که مردم را برای قیام به امر به معروف و نهی از منکر، تهییج می کرد؛ در دوران قاجار به وقت گذرانی تبدیل شد. مفهوم عزاداری این بود که قیام امام حسین(ع) را زنده نگه دارد که هدف امام (ع) امر به معروف و نهی از منکر بود و اگر از این طریق خارج شود لطفی ندارد.
دکتر شهیدی درباره ی مظلوم جلوه دادن امام حسین(ع) در مراسم عزاداری ایشان اظهار داشت: مظلوم بودن با انظلام فرق دارد. مظلوم بودن یعنی کسی تمام قدرت خود را برای پیشرفت صرف کند، منتهی طرف مقابل از نظر نیروی نظامی قوی تر است اما انظلام این است که کسی دست روی دست بگذارد تا بیایند و او را بکشند، این ها برای گریه کردن و مجلس گرم کردن خوب است ولی هدف اصلی سیدالشهدا (ع) این نبوده است.
وی در توضیح سخن حضرت امام حسین(ع) که می فرمایند « اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید » اظهار داشت: وقتی عده ای به خیمه ی زن ها حمله کردند، امام فرمودند اسیر گرفتن معنی ندارد. شما با من جنگ می کنید. من هم مقابل شما ایستاده ام که اگر آزاد مردید کار خلاف مروت و جوانمردی نکنید.
دکتر شهیدی ادامه داد: در فقه اسلامی، کشتن انسان های بالغ و اسیر گرفتن زن و بچه، خاص کافران است؛ یعنی وقتی لشکر مسلمان به جایی که مردم آن کافر هستند، می رود؛ آن جا باید تبلیغ کرد و اگر تبلیغ اثر نکرد و مردم مقاومت کردند، باید حمله کنند؛ یعنی مردم کوفه در آن روز، نوه و خاندان پیامبر را کافر حربی فرض کردند که واقعا خلاف آزادگی است.
وی درباره ی تاثیرپذیری از قیام امام حسین(ع) در پایان این گفت و گو، خاطر نشان کرد: قیام امام حسین (ع) مخصوص یک دوره نیست؛ البته دیگر امامی نیست و شمری هم مقابل او نخواهد بود؛ ولی رویارویی حق و باطل همیشه بوده و هست. بنابراین اگر زمانی دیدیم، سنت پیامبر از بین می رود باید مقابلش بایستیم و در هر موقعیتی باید در مقابل هر خطری که متوجه ی دین و سنت رسول الله (ص) است، بایستیم و جلوی بدعت را بگیریم.
دکتر شهیدی حرکت حضرت زینب (س) را متمم نهضت و حرکت عاشورا دانست و افزود: اگر حضرت زینب و امام سجاد(ع) این مسیر را طی نمی کردند و حضرت امام سجاد(ع) آن خطبه ها را در کوفه نمی خواند و حضرت زینب(س) در مجلس یزید آن سخنان را نمی فرمود، شاید حادثه ی عاشورا فراموش می شد.
منبع: خیمه - فروردین 1382- شماره 2 - تحلیل واقعه ی کربلا از زبان دکتر سید جعفر شهیدی
افزودن دیدگاه جدید