رفتن به محتوای اصلی
روتیتر
نويسنده: سعيد دادخواه / تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه

عاشورا در مکتب عرفان

تاریخ انتشار:
قیام عاشورا چون رنگى خدایى داشت، ابدى و بى شکست شد. به تعبیر حضرت امام (قدس سره) «شکست نبود کشته شدن سیدالشهدا، چون قیام لله بود، قیام لله شکست ندارد» و «آگاه باشند که ما آمدیم اداى وظیفه خدایى بکنیم، آمدیم اسلام را حفظ کنیم»
عاشورا , امام حسین علیه السلام

عاشورا در مکتب عرفان

عاشورا در مکتب عرفان (جهت دسترسی سریع به عناوین روی آنها کلیک کنید:

عاشورا در مکتب عرفان

1. بلا و ابتلا

عارفان با ایمان نه تنها از بلا نمى گریزند، بلکه آن را نشانه لطف الهى و سبب پاکى روح و جان و تصفیه اعمال مى دانند و بخاطر فضلیت و پاداش آن، به استقبالش مى روند، امام باقر (علیه السلام) مى فرمایند: «إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالی إذا أحَبَّ عَبداً غَتَّهُ بِالبَلاءِ»؛ (خداوند هرگاه بنده اى را دوست بدارد او را غرق در بلا مى کند). [اصول کافی (ط - الاسلامیه)، ج2 ، ص 253 (باب شدة ابلاء المومن حدیث 7)]

از این دیدگاه است که سیدالشهدا (علیه السلام) در روز عاشورا در مناجاتى که در آخرین لحظات حیات با خدا دارد، پروردگار را هم به نعمت هاى سرشارش مى ستاید، هم به بلاى نیکویش «سَابِغَ اَلنِّعْمَةِ حَسَنَ اَلْبَلاَءِ»؛(حقیقت نعمتت فراوان امتحانت نیکوست) [البلد الأمین، جلد۱، صفحه۱۸۶] همچنین روز عاشورا هنگام آخرین وداع با اهل بیت خویش ضمن آنکه آنان را آماده تحمل بلا و رنج مى سازد «اِسْتَعِدُّوا لِلْبَلاءِ»؛ (خود را بر بلاها و سختيها آماده سازيد).[از مقتل مقرم، ص 337 نقل گرديده و اين کتاب و نفس المهموم آن را از جلاءالعيون نقل نموده اند] فرجام خوشى برایشان بازگو مى کند و مى فرماید: خداوند دشمنانتان را با انواع بلاها عذاب مى کند، ولى به شما در مقابل این بلا و به عوض آن، انواع نعمت ها و کرامت ها مى بخشد. پس شکوه نکنید و چیزى بر زبان نیاورید که ارزش شما را بکاهد «وَ يُعَوِّضُکُمُ اللَّهُ عَنْ هذِهِ الْبَلِيَّةِ بِانْواعِ النِّعَمِ وَ الْکِرامَةِ فَلا تَشْکوا وَ لا تَقولوا بِالْسِنَتِکُمْ ما يَنْقُصُ مِنْ قَدْرِکُمْ»؛ [نفس المهموم، ص 355 و 445]

عاشورا در مکتب عرفان

2. یاد خدا

ذکر و یاد خدا در همه مراتب و مراحلش امرى پسندیده و مورد تاکید است. در آیات خدا توصیه به یاد خدا فراوان شده است «اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِيراً»؛ (ذکر حق و یاد خدا (به دل و زبان) بسیار کنید.) [آیه 41 سوره احزاب] سیدالشهدا در بحرانى ترین حالات و پیشامدها، با یاد خدا آرامش مى یابد و این اطمینان قلبى را به یاران و خانواده اش نیز منتقل مى کند، خطبه هایش به نام و یاد خداست. داغ شهیدان و شهادت بستگان، زمینه ذکر خدا مى شود. به نمونه هایى از سیره او در عرصه کربلا توجه کنید: وقتى براى اصحابش خطبه مى خواند آغاز خطبه با ثنا و حمد خداست «أُثْنِی عَلَی اللهِ أَحْسَنَ الثَّنَآءِ. وَأَحْمَدُهُ عَلَی السَّرَّآءِ والضَّرَّآءِ»؛ [«إرشاد» مفید، ص 250‏] «خدا را به نیکوترین ستایش مى ستایم و او را در حالت سرور و غم و راحتى سپاس مى گویم.» در صبح عاشورا، وقتى سپاه دشمن بسوى او مى آید مى فرماید: «اَللّٰهُمَّ أَنْتَ ثِقَتي في کُلِّ کَرْبٍ » (خدایا در هر گرفتاری، تو تکیه گاه منی) [البدايه والنهايه، ج ‏8، ص 187] امام و یاران پاکباز او، شب عاشورا را مهلت گرفتند تا اینکه بتوانند تا صبح به نماز و قرآن و ذکر بپردازند.

امام (علیه السلام) در روز عاشورا، در اوج سختى هاى توان سوز و مدهوش ساز یک لحظه از یاد خدا غافل نبود و گویا خویش را در معرض نگاه پر مهر خداى خود مى دید و پیوسته نام آن محبوب را بر زبان مى راند و قطره وجودش را به دریاى الهى متصل مى ساخت. اینکه گفته اند در روز عاشورا امام حسین (علیه السلام) پیوسته و مداوم، خدا را یاد مى کرد و زیاد مى گفت: «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»؛ «هیچ نیرو و توانى جز از سوى خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست» شاهد این ارتباط قلبى دوستدار، دوست است. حتى براى تحمل پذیر کردن سخت ترین مصیبت ها هم، از اهرم ذکر خدا بهره مى گرفت. وقتى کودک شیرخوارش را روى دستانش به تیر زدند و شهید کردند فرمود: «آنچه تحمل این مصیبت و درد را آسان و هموار مى سازد این است که جلوى چشم خداوند است و او مى بیند و شاهد است»؛ «هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللهِ»؛  [«لهوف» سید بن طاووس] مناجات هاى عاشقانه امام حسین (علیه السلام) با معبودش در آخرین لحظات حیات نیز، تداوم همین حالات روحانى و عرفانى را مى رساند و به تعبیرهاى مختلف، نجواهاى گوناگونى از آن حضرت در واپسین دم نقل کرده اند ولى قدر مشترک آنها این است که وقتى از زنده ماندن مایوس شد و یارانش همه به شهادت رسیدند و خود در قتلگاه بر زمین افتاد خدا را مى ستود و یاد مى کرد و مراتب و رضاى خویش را ابراز مى نمود و خدا را به عظمت یاد مى کرد «اللَّهُمَّ أَنْتَ مُتَعَالِی الْمَکَانِ عَظِیمُ الْجَبَرُوتِ...»؛ (اى خداى بلند مقام با جلال و جبروت) [دَمعُ السَّجُوم/ علاّمه میرزا ابوالحسن شعرانی رحمه الله/ ص۲۷۲] آمیختن حماسه و عرفان و جهاد و یاد خدا از درس هاى عاشورا است. دست پروردگان امام عاشورا نیز چنین بودند، یک نمونه، مسلم بن عقیل بود. وقتى دستگیر شد و او را براى کشتن به بالاى دارالاماره مى بردند، زبانش به ذکر حق گویا بود و دلش به یاد معبود مى گفت: «اَلحَمدُللهِ عَلی کُلِّ حالٍ»؛ «حمد مخصوص خدا در هر حال است.» [الحقایق، ص 151] و پیوسته «الله اکبر» مى گفت و از خدا مغفرت مى طلبید و بر فرشتگان و فرستادگان الهی، صلوات و درود مى فرستاد. پیش از او نیز وقتى «هانی» را به جرم پناه دادن به مسلم و همکارى با او بر ضد خلیفه دستگیر کردند پیش از شهادت، یاد خدا بر زبانش جارى بود و مى گفت: بازگشت بسوى خداست، پروردگارا بسوى رحمت و رضوان تو پر مى گشایم!

در زیارت اربعین مى خوانیم «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیک لِیسْتَنْقِذَ عِبَادَک مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَةِ»؛ «امام حسین خون خویش را در راه تو نثار کرد تا بندگانت را از نادانى و سرگشتگى گمراهى نجات دهد» [تهذيب الاحکام، ج6، ص113]

یاران امام (علیه السلام) همه خود را فداى دین و قربانى راه خدا و احیاى اسلام کردند و از زندگى دنیوى بخاطر حق گذشتند و جاوید شدند.

حضرت زینب (سلام الله علیها) پس از حضور بر بالین سیدالشهدا و در کنار جسد قطعه قطعه او چنین گفت: «اللّهمَّ تَقَبّل مِنّا هَذا قَلیلُ القُربانِ» (خدایا! این قربانى اندک را از ما بپذیر!) [عنوان الکلام، ص 57] و در تعابیر دیگرى هم از آن حضرت بعنوان «ذبیح» یاد کرده اند، چرا که او اسماعیلى بود که در مناى حق شهید شد و حیات دین را تضمین کرد.

امام خمینى (قدس سره)، درباره نقش فداکارى امام حسین (علیه السلام) براى احیاى دین خدا مى فرماید: «سیدالشهدا (علیه السلام) نهضت عاشورا را برپا نمود و با فداکارى و خون خود و عزیزان خود اسلام و عدالت را نجات داد و دستگاه بنى امیه را محکوم و پایه هاى آن را فرو ریخت، «اسلام چنان عزیز است که فرزندان پیامبر، جان خودشان را فداى اسلام کردند...» امام حسین (علیه السلام) خود و تمام فرزندان و اقرباى خودش را فدا کرد و پس از شهادت او اسلام قوى تر شد.

عاشورا در مکتب عرفان

3. رضایت و تسلیم

از مراحل بالاى عرفان و توحید «رضا» است. «رضا» هم نشان دهنده امواج محبت و دلدادگى به خداوند است و هم نشانه اخلاص کمال و نداشتن هیچ انگیزه اى جز پسند و خواست مولی. اهل بیت (علیهم السلام) در مقابل خواست خدا و تقدیر او کاملاً راضى بودند و این را براى خود کمال مى دانستند و با پشتوانه «رضا» هر مشکل و بلا و مصیبتى را صبورانه عاشقانه تحمل مى کردند.

در مسیر راه کوفه، ابا عبدالله (علیه السلام) پس از برخورد با فرزدق و آگاهى از اوضاع کوفه فرمود «همواره کار دست خدا بوده و است. اگر قضاى الهى بر چیزى نازل شود که دوست داریم» شعار «رِضَى اللهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَيْتِ»؛ «رضای خدا، رضای ماست و ما خاندان، به چیزی راضی هستیم که خدا راضی باشد» [موسوعه کلمات الامام الحسین، ص 328] از کلمات نورانى امام (علیه السلام) و خاندان او در این سفر بود. این کلام را هم هنگام خروج از مکه به سمت کربلا در ضمن خطبه اى بیان فرمود. و هم واپسین کلماتى بود که در قتلگاه از حنجره خونین آن امام (علیه السلام) شنیده مى شد که «اِلهی رِضاً بِقَضائِکَ»؛ «خداوندا! من به حکم و قضای تو راضی ام» [وقعةالطف: ص ۲۵۱] خواهر خویش را به تسلیم و رضا دعوت مى کرد «رَضِيَ بِقَضَاءِ اللهِ» تا پس از شهادتش بى تابى و نارضایتى از خود نشان ندهد. وقتى هم که مى خواست از مدینه خارج شود، هنگام وداع با قبر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) از خدا طلب کرد که آنچه که رضاى توست برایم انتخاب کن: «اسئلکَ ... ما اختَرتَ مِن اَمري هذا ما هُوَ لَکَ رِضيً»؛ [موسوعة کلمات الامام الحسين، ص 287]

4. فوز

امام حسین (علیه السلام) در حرکت عاشورایى خویش، فوز و سعادت ابدى خود و یارانش را مى دید، از این رو مشتاقانه بسوى این هدف مى شتافت و در راه کوفه وقتى آن حضرت، با طِرِمّاح (‏طرِمّاح بن عدی الطایی شاعر اهل بیت علیهم السلام) ملاقات کرد و او امام را از رفتن به کوفه پر آشوب منع مى کرد، امام مى فرمود: «ما با آنان قول و قرارى داریم که دوست ندارم خلف وعده کنم، اگر همان پیش آید که گریزى از آن نیست، آن هم فوز و شهادت است....«و اِن یَکُن ما لابُدَّ مِنهُ فَفَوزٌ و شهادةٌ اِن شاءالله» [موسوعة کلمات الامام الحسين، ص ۳۶۴] در سخن دیگرى که از آن حضرت نقل شده است در شب عاشورا خطاب به همراهان گوشه هایى از فرهنگ حیات و فلسفه مرگ و زندگى و سعادت اخروى را بیان فرمود، سپس افزود: «بدانید که تلخ و شیرین دنیا همه اش خواب و خیال است، بیدارى و هوشیارى در آخرت است. فائز و رستگار کسى است که در آخرت به سعادت برسد و بدبخت کسى است که به شقاوت آخرت گرفتار آید: ...«وَ الْفَائِزَ مَنْ فَازَ فِیهَا وَ الشَّقِیَّ مَنْ شَقِیَ فِیهَا» [موسوعه کلمات الامام الحسین، ص 398] سخن معروف امام حسین (علیه السلام) در «فَإِنِّي لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً»؛ «به درستی که من مرگ را جز سعادت نمی بینم» [تحف العقول ، ص245] نیز گویاى بینش امام (علیه السلام) در مورد مفهوم و ماهیت سعادت و رستگارى است که امام آن را در سایه شهادت در راه خدا مى داند.

عاشورا در مکتب عرفان

5. اخلاص

صحنه هاى جهاد و کشتن و کشته شدن در تاریخ بشرى و تاریخ اسلام فراوان است، اما آنچه برخى از این صحنه ها را جاودانه کرده، اخلاص و رنگ الهى و خدایى داشتن است. «صِبْغَةَ اللَّهِ» این رنگ بى زوال در حماسه عاشورا دیدنى است.

امام حسین (علیه السلام) در ضمن خطابه اى مفصل که پیش از خروج از مدینه ایراد نمود، هرگونه شائبه دنیاطلبى و ریاست خواهى و جنگ قدرت را رد کرده، و انگیزه خالص «صلاح دینى و اجتماعی» را مطرح ساخت: «خدایا تو مى دانى که آنچه از ما بود، هرگز نزاع بر سر قدرت و دنبال کالاى دنیا رفتن نبود، بلکه مى خواهیم معالم دین و نشانه هاى مکتب را نشان دهیم و با ایجاد اصلاح در جامعه، مظلومان ایمن شوند و فرایض و سنن تو اجرا شود....» نظیر این سخن را در جاى دیگرى هم فرمود که «من هرگز بعنوان شورش، خوشگذرانی، سرمستی، فساد انگیزى یا ستم برنخاستم بلکه براى طلب اصلاح و امر به معروف و نهى از منکر قیام کردم...»

در این حرکت خالصانه، ناخالصان چه از اول و چه در مسیر راه کربلا، تصفیه شدند تا حاضران در عاشورا، همه یکدست و خالص باشند.

وقتى در طول راه اوضاع کوفه و شهادت مسلم بن عقیل گزارش داده شد، جمعى از همراهان، از پیرامون حضرت متفرق شدند و تنها کسانى ماندند که از مدینه همراه حضرت آمده بودند.

هرثمة بن ابی مسلم، در میان راه به امام (علیه السلام) برخورد، امام (علیه السلام) انتظار یارى و همراهى از او داشت. ولى او ناامنى خانواده خود را بهانه کرد و صحنه را ترک نمود. عبیدالله بن حر جعفى هم در منزلگاه «قصر بنى مقاتل» به فرستاده امام (علیه السلام) که او را به نصرت حق فرا مى خواند و نیز به دعوت امام حسین (علیه السلام) که با او دیدار کرد و او را به یارى فراخواند، پاسخ منفى داد و از این سعادت محروم شد. طِرِمّاح بن عدى هم تا چند قدمى این سعادت آمده بود که توفیق همراهى نیافت. خالصان، خلوص خود را در شب عاشورا و روز نبرد کربلا نشان دادند و گاهى آن را در رجزها و سخنان خویش بروز دادند. عابِس بن ابی شَبیب شاکِری در نبرد خویش با سپاه کوفه، اینگونه حمایت خالصانه و الهى خود را از اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه وآله) بیان مى کند «من با شمشیرم در راه شما تیغ مى زنم و جهاد مى کنم تا به دیدار خدا بروم و با این کار، جز به پاداش الهى چشم ندوخته ام و چیزى نمى خواهم.»[مقتل الحسین (علیه السلام)، خوارزمی، ج۲، ص۲۲؛ رجال الطوسی، ص۱۰۳]

عاشورا در مکتب عرفان

6. قیام براى خدا

آنکه براى خدا قیام کند، همه همتش عمل به تکلیف و کسب رضاى الهى است. بنابراین نه کمى نفرات، در اراده اش خلل ایجاد مى کند و نه شکست ظاهرى او را مایوس و بدبین مى سازد. «قیام لله» توصیه و موعظه الهى است، آنجا که مى فرماید: «قُل إِنَّما أَعِظُکُم بِواحِدَةٍ أَن تَقوموا لِلَّهِ مَثنى وَ فُرادى» (بگو شما را به یک چیز موعظه مى کنم. اینکه دو تا، دو تا و به تنهایى براى خدا قیام کنید) [سوره ی سبأ، بخشی از آیه ی ۴۶] اگر در یک مبارزه این انگیزه باشد، تضمین بیشترى براى ادامه مبارزه تا نهایت توان و تا پایان عمر است و حتى در تنهایى و بى یاورى و کمى امکانات هم تکلیف را از خود ساقط نمى داند و با باطل سازش نمى کند. امام حسین (علیه السلام) به برادرش محمد حنیفه که از روى نصیحت به آن حضرت سخنانى مى گفت، فرمود: برادرم! اگر در دنیا هیچ پناهگاهى هم نداشته باشم، هرگز با یزید بیعت نخواهم کرد.» در سخنانى هم روز عاشورا، ضمن رد ذلت تسلیم در برابر دشمن فرمود: «اَلا وَ إنِّي زاحِفٌ بهذِهِ الأُسرةِ على قلَّةِ العَدَدِ، وکَثرةِ العدُوِّ، وَ خَذلَة النّاصرِ» (من با همین گروه اندک، با آنکه دشمن بسیار است و یاوران ترک یارى کرده اند خواهم جنگید) [مناقب، ابن شهر آشوب، ج4، ص 110]

آنچه براى خدا باشد، ماندگار و پایدار مى شود، قیام عاشورا چون رنگى خدایى داشت، ابدى و بى شکست شد. به تعبیر حضرت امام (قدس سره) «شکست نبود کشته شدن سیدالشهدا، چون قیام لله بود، قیام لله شکست ندارد» و «آگاه باشند که ما آمدیم اداى وظیفه خدایى بکنیم، آمدیم اسلام را حفظ کنیم»

عاشورا در مکتب عرفان

منابع:

1. قیام امام حسین (علیه السلام) سیدجعفر شهیدی، دفتر نشر فرهنگ اسلامى
2. امام در عینیت جامعه، محمدرضا حکیمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
3. صحیفه نور، امام خمینی، دفتر نشر آثار امام خمینی
4. زندگى امام حسین (علیه السلام) سیدهاشم رسولى محلا تى ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
5. زندگانى امام حسین (علیه السلام) زین العابدین رهنما، امیرکبیر
6. حماسه حسینی، استاد مرتضى مطهری، صدرا
7. تحریفات عاشورا، استاد مرتضى مطهری، صدرا
8. درسى که حسین به انسان ها آموخت، سیدعبدالکریم هاشمى نژاد
9. حسین کیست؟ فضل الله کمپانی، دارالمکتب الاسلامیه
10. پیام هاى عاشورا، جواد محدثی، پژوهشکده تحقیقات اسلامى

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا