نگاهی بر دعای وداع ماه رمضان / آیت الله جوادی آملی
نگاهی بر دعای وداع ماه رمضان
نگاهی بر دعای وداع ماه رمضان برگرفته از بیانات گهربار حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله از دریای معارف حقه الهی تقدیم شما عزیزان می گردد...
نگاهی بر دعای وداع ماه رمضان
امامان معصوم (علیهم السلام) به باطن ماه مبارک رمضان خطاب می کردند و به او سلام می کردند و از مفارقت اش اشک می ریختند و برای تودیع او ناله می کردند. چندین بار امام سجاد (علیه السلام) به ماه مبارک رمضان سلام می کند. می گوید: سلام بر تو ای بزرگترین عید اولیای خدا. ماه مبارک رمضان را حضرت به عنوان عید می داند و برای مفارقت آن ماه مبارک رمضان حضرت ضجّه می زند، ناله می کند که این دوست عزیز دارد از دست ما می رود. می گوید: سلام خدا بر تو ای بزرگترین عید اولیای حقّ.
بعضی از فرازهای وداع امام سجاد (علیه السلام) نسبت به ماه مبارک رمضان را قرائت می کنیم تا معلوم بشود که ماه مبارک رمضان یک حقیقتی دارد، یک باطنی دارد که این حقیقت و باطن در قیامت ظهور می کند. انسان روزه دار با حقیقت این ماه محشور می شود.
در صحیفة سجادیّه دعائی است به نام دعاء وداع ماه مبارک رمضان. در مقدّمة این دعا حضرت کلّیات نعمت های الهی را می شمارد و اینکه بخشش های خدای سبحان ابتدائی است، نه روی استحقاق ؛ اینها را هم ذکر می کند تا بعد از آن مقدّمه می فرماید : یکی از بهترین بخشش های خدای سبحان، ماه مبارک رمضان، روزة این ماه است.
فرمود : وَ أنتَ جَعَلْتَ مِنْ صَّفایا تِلکَ الوَظائِفْ وَ خَصائِصُ تِلکَ الفُرُوضْ شَهرِ رَمضان. عرض می کند: خدایا! نعمت های فراوانی به ما دادی، یکی از آن برجسته ترین نعمت ها ماه مبارک رمضان است. و یکی از بهترین فضیلت ها روزة این ماه است که نصیب ما کردی و هیچ زمانی به عظمت زمان ماه مبارک رمضان نیست.
گذشته از اینکه شب قدر در او قرار دادی، این ماه را ظرف نزول قرآن کریم قرار دادی که این فیض در این ماه نازل شده است. اگر کسی با قرآن باشد، همراه قرآن بالا می رود. و این را بر ملّت مسلمان منّت نهادی، دیگر ملل در ماه مبارک رمضان روزه نمی گرفتند. این نعمت را مخصوص مسلمین کردی.
آنگاه به این جمله ها می رسیم: می فرماید: وَ قَدْ اَقامَ فِینَا هذَا الشَّهرُ مُقامَ حَمدٍ. اوّلاً این دعای وداع مال کسی است که با ماه مبارک رمضان مأنوس بود. آنکه با این ماه نبود، وداعی ندارد! او که خدا حافظی نمی کند! انسان از دوست اش خداحافظی می کند. با کسی که یک مدّت مأنوس بود، خداحافظی می کند.
اگر با کسی نبود که خداحافظی نمی کند؛ وداعی ندارد! آن که اصلاً نمی داند کی ماه مبارک رمضان آمد و کی سپری می شود و چرا آمد و چرا سپری شد، او چه کرد، او وداعی ندارد! امّا آخر ماه مبارک رمضان که شد، امام سجاد در حدّ یک ضجّه و ناله این دعا را می خواند! فرمود : وَ قَدْ اَقامَ فِینَا هذَا الشَّهرُ مُقامَ حَمدٍ، وَ صَحَبنَا صُحبَهَ مَبرُور. او در بین ما اقامت داشت و جای حمد و ثناء بود. زیرا رحمت آورد به همراه خودش.
رفیق بسیار خوبی برای ما بود! ما در صحبت او به نعمت هائی رسیده ایم. یک مُصاحب خوبی بود برای ما! دوستی بود که به همراه اش رحمت و مغفرت و برکت آورد.
این که رسول خدا (علیه آلاف التحیّه والثناء) در خطبة شعبانیّه فرمود : قَدْ أقبَلَ إلِیکُمْ شَهرُ اللهْ بِالبَرَکَهِ وَ الرَّحمَهِ وَ المَغفِرَه (بحار الأنوار / جلد 93 / صفحة 356)، یعنی این ماه برکت آورد، این ماه رحمت آورد، این ماه مغفرت آورد. کسی که در صحبت این ماه بود و رفیق این ماه بود، برکت و رحمت و مغفرت این ماه را هم دریافت کرد.
لذا امام سجاد (علیه السلام) می گوید : او دوست خوبی بود برای ما، رفیق خوب و مصاحب خوبی بود برای ما. وَ اَربَحَنَا اَفضَلَ اَرباحِ العالَمِینْ. ما رِبح و سودی که در این ماه بردیم، هیچ تاجری در هیچ گوشة دنیا نبرد! هیچ کسی در سراسر عالم به اندازة ما از این ماه مبارک رمضان استفاده نکرد! اگر انسان یک مسافری است که سفر اَبد در پیش دارد و ره توشة آن سفر اَبد را همین چند روز باید تهیّه کند.
و اگر درهای آسمان به چهرة مؤمن باز می شود، و اگر مؤمن می تواند با وارستگی به باطن عالم راه پیدا کند، و اگر بهترین فرصت ماه مبارک رمضان است، پس بهترین سود را ماه مبارک رمضان به اهل اش داد.
از ابن طاووس به عرض شما رسید، می فرماید: عدّه ای اوّل سال شان فروردین است. یک نوجوان اوّل سال او، اوّل فروردین است که تلاش می کند لباس نُو در بر کند! یا درخت ها اوّل سال شان اوّل فروردین است که لباس های تازه در بر می کنند.
یک کشاورز اوّل سال او اوّل پائیز است که درآمد مزرعه را حساب می کند. یک تاجر در فرصت دیگر که کارگاه تولیدی دارد مثلاً، اوّل سال تهیّه می دهد. امّا آنها که اهل سیر و سلوک اند، اوّل سال شان ماه مبارک رمضان است.
حساب ها را از ماه مبارک تا ماه مبارک بررسی می کنند که ماه مبارک رمضان سال گذشته چه درجه ای داشته است و امسال چه درجه ای دارد! چه قدر مطلب فهمیده است، چه قدر مسائل برای آنها حلّ شد، چه قدر در برابر گناه قدرت تمکین دارد، چه قدر در برابر دشمن قدرت تکوین دارد. ماه مبارک رمضان، ماه محاسبت برای سالکان إلَی الله است.
لذا امام سجاد (علیه السلام) می فرماید : وَ اَربَحَنَا اَفضَلَ اَرباحِ العالَمِینْ. هیچ کسی در سراسر جهان به اندازة ما در این ماه استفاده نکرد! ثُمَّ قَدْ فارََقَنَا عِندَ تَمامُ وَقتِهِ وَ انْقِطاعَ مُدَّتِهِ وَ وَفاءِ عَدَدِهِ. این ماه بعد از اینکه پایان اش فرا رسید، مدّت اش تمام شد، از ما مفارقت کرد، از ما هجرت کرد، ما را تنها گذاشت. آنگاه فَنَحنُ مُوَدِّعُوهُ، ما الآن داریم این ماه را وداع می کنیم.
در حال تودیع و خداحافظی نسبت به این ماه ایم. آنوقت چه وداعی؟ یک وداع تشریفاتی که دعای وداع بخوانیم، به این معناست؟ یا نه، وِداعَ مَنْ عَزَّ فِراقُهُ عَلَینَا وَغَمِّنَا. یک دوست عزیزی که مفارقت اش برای ما توان فرسا است، یک همچنین دوست ای را ما داریم خداحافظی می کنیم.
آنکه اهل معنا بود، سیراش در این ماه بیشتر شد. آنکه گرفتار گناه بود، گناه اش در این ماه کمتر شد. فرمود : ما کسی را وداع می کنیم که رفتن اش برای ما عزیز است، برای ما خیلی سخت است! ما را غمگین کرد! این ماه ای که شب اش رحمت، روز اش رحمت.
این بزرگان فقه ما، این مرحوم صاحب جواهر، این مرحوم آسیّد محمّد کاظم، این دیگران (رضوان الله علیهم) در کتاب شان هست که : در فضیلت روزه گرفتن همین بس که انسان شبیه فرشته می شود، از نظر ترک بسیاری از کارها! همین که انسان از شکم بالا آمد، یک مقدار به فرشته شدن نزدیک می شود.
فَنَحنُ، چرا گفتند این شش روز اوائل ماه شوّال را گفتند روزه بگیرید؟! کسی که بدرقه می کند، چون شش روز اوائل ماه شوّال، یعنی بعد از عید فطر که عید فطر روزه اش حرام است، بعد گفتند: شش روز روزه بگیرید، با یک فاصله ای. زیرا اگر یک کسی دوست عزیز را می خواهد بدرقه کند، چند قدم به همراه او می رود! اینطور نیست که ماه مبارک رمضان آمد و رفت! خوب چی شد؟
چند قدم انسان به همراه اش می رود. معنای وداع کردن، به دنبال او چند قدم رفتن است. وِداعَ مَنْ عَزَّ فِراقُهُ عَلَینَا وَ غَمَّنَا، ما را غمگین کرد. وَ اُوحَشَنَا انْصِرافُهُ عَنّا. از اینکه منصرف شد، از ما فاصله گرفت، ما را به وحشت انداخت. یک دوست رئوف و مهربان و پر برکتی را ما از دست می دهیم، لذا به وحشت افتادیم. آخر ماه مبارک رمضان که می شد، احساس غربت می کردند.
وَ اُوحَشَنَا اِنصِرافُهُ عَنَّا، وَ لَزِمَنَا لَهُ الذّمامُ المُحفُوظْ وَ الحُرمَهُ المَرعِیّه وَ الحَقُّ المَقْضِی. او حقّ ای که به عهدة ما دارد، باید رعایت بکنیم. او حرمت ای را که در پیش ما دارد، باید ارج بدهیم. او تعهّدی که بین ما و اوست، باید به این عهد وفا کنیم.
آنگاه چون این دوست عزیز از ما مفارقت می کند، فَنَحنُ قائِلُونَ ؛
ما در آخر ماه مبارک رمضان اینچنین می گوئیم : اَلسَّلامُ عَلِیکَ یا شَهرَ اللهِ الأکبَرْ. سلام بر تو ای ماه خدای بزرگ، ماه بزرگ خدا! این سلام، سلام تودیع است. سلام بر تو ای شَهرُ اللهِ الأکبَر. چون تنها ماهی که اسم اش در قرآن کریم است، ماه مبارک رمضان است. اسم هیچ ماهی در قرآن نیست، مگر ماه مبارک رمضان! و امام سجاد می گوید: سلام بر تو ای ماه بزرگ خدا! و ماه خدای بزرگ! اَلسَّلامُ عَلِیکَ یا شَهرَ اللهِ الأکبَر وَ یا عِیدَ اُولیائِه. سلام بر تو ای عید اولیای الهی.
عارفان هر دمی دو عید کنند//عنکبوتان مگس قَدید کنند (دیوان حکیم سنائی غزنوی)
کار عنکبوت آن است که بتند، با این تارها این مگس را صید کند و قورمه درست کند. این گوشت های ماندة ذخیره ای ماندة این لانه ها را می گویند : « قَدید ». می گوید : کار عنکبوت آن است که مگس را قَدید کند، قورمه درست کند. کارش غیر از ذخیره کردن چیز دیگر نیست. امّا عارفان هر دمی دو عید کنند. در هر دم که ؛ هر نفس ای که فرو می رود مُمدّ حیات است، چون بر می گردد مُفرّح ذات، پس در هر نفسی دو نعمت موجود و بر هر نعمتی شکر واجب. لذا عارف در هر دم دو عید دارد ؛ یک معنای لطیف تری هست. عَلی أیُّ حال بهترین دمی که انسان داشت، همین ماه مبارک رمضان بود که أنفاسُکُمْ فِیهِ تَسبیح (بحار الأنوار / جلد 93 / صفحة 356). نفس در این ماه سُبُّوحٌ قُدُّوس گفتن است.
لذا امام سجاد (علیه السلام) می گوید: سلام بر تو ای عید اولیای الهی
این که می بینید فردا را عید می گویند، چون جایزه های یک ماه را به ما می دهند، نه فردا عید باشد! در حقیقت محصول ماه مبارک رمضان است. این ضیافهُ الله آن لِقآءُ الله را در بر دارد. عظمت از آن ماه شوّال نیست! عظمت از آن ماه مبارک رمضان است که نتیجة یک ماهه را فردا می دهند.
روز عید است و من مانده در این تدبیرام //که دهم حاصل سی روزه و ساغر گیرم
اگر امشب، شب عید است، فردا روز عید است، برای اینکه جائزه های یک ماهه را می دهند. حالا به کی جایزه بدهند! وَ یا عِیدَ اُولیائِه. اَلسَّلامُ عَلِیکَ یا اَکرَمَ مَصحُوبٍ مِنَ الاُوقاتْ، وَ یا خِیرَ شَهرٍ فِی الأیّامِ وَالسّاعاتْ. ملاحظه می فرمائید چندین بار به این ماه سلام می کند. ماه اگر یک زمانی بود گذرا، و باطن و سرّ و حقیقت و روح و جان نداشت، این ولیّ الله که به او سلام عرض نمی کرد و به او سلام نمی گفت! همة اینها نظیر اشعار شعراء است که بر خطابه های خیالی حمل می شود ؟ معاذ الله در کلمات معصومین این حرف ها راه دارد ؟ مثل اینکه انسان به کوه خِطاب می کند، به آثار مخروبه خِطاب می کند، در لسان شعراء ؟ این است ؟ یا نه، این ماه یک حقیقت ای دارد ؟!
می گوید : اَلسَّلامُ عَلِیکَ یا اَکرَمَ مَصحُوبٍ مِنَ الاُوقاتْ. یعنی ما تا حال خیلی از وقت ها در صحبت ما بود، ما هم در صحبت آنها بودیم. هیچ وقتی به عظمت این ماه نبود، هیچ وقتی به کرامت این ماه نبود! ما دوست خیلی داشتیم و داریم، امّا هیچ دوستی به عظمت این ماه نبود! مگر حضرت با سائر دوستان اش وداع می کند اینچنین؟! با ماه مبارک رمضان که می شود، اینطوری وداع می کند. می فرماید : ما دوستان زیاد داریم، امّا هیچ دوستی مثل این ماه نیست! وَ یا خِیرَ شَهرٍ فِی الأیّامِ وَالسّاعاتْ؛ یک ماهی که نه هیچ روزی مثل روزهای او بود و نه هیچ شبی مثل شب های او! اَلسَّلامُ عَلِیکَ مِنْ شَهرٍ قَرُبَتْ فِیهِ الآمال وَ نُشِرَتْ فِیهِ الأعمالْ. سلام ما بر تو ای ماهی که آرزوها در این ماه نزدیک شد. ما فهمیدیم چی بخواهیم. آرزوهای طولانی نمی طلبیم. او که دارد ما را اداره می کند ؛
در همین دعاهای سحر ماه مبارک رمضان که از امام سجاد (علیه السلام) رسیده است به نام ( دعای ابوحمزة ثمالی)، به ما آموخت که به خدا عرض بکنیم : خدایا! آنها که تو را نمی شناسند، عبادت نمی کنند، آنها را داری روزی می دهی! این همه مار و عقرب ها را خدا در عالم دارد تأمین می کند.
حیف است که انسان تمام حاجت ها را در همین محور مادّه و مادّیات خلاصه بکند! آنها که اصلاً خدا را نمی شناسند، عبادت نمی کنند، نظیر این همه کفّار و منافقین و این همه مار و عقرب ها را خدا دارد در عالم تأمین می کند. انسان تلاش و کوشش اش را برای این صرف بکند که از خدا طبیعت و دنیا بطلبد ؟! امام می فرماید : سلام بر این ماه که فهمیدیم در این ماه از خدا چی بخواهیم. آرزوهای طولانی نداشته باشیم. چیزی که برای ما بماند.
وقتی این آیه نازل شد ؛ وَ کَأیّنْ مِنْ دابَّهٍ لا تَحمِلُ رِزقَهَا اللهُ یَرزُقُها (سورة عنکبوت / آیة 60)، مهاجرین از مکّه به مدینه هجرت کردند. چون وقتی که خواستند از مکّه به مدینه مهاجرت کنند، کسی به اینها اجازه نمی داد اینها اموال شان را منتقل کنند یا بفروشند یا با خود ببرند. می گفتند : اگر خواستید از مکّه به مدینه بروید، باید با دست خالی باید بروید. همین کاری که الآن این دولتمردان به نام اسلام می کنند. این مسلمین را از شهرهایشان دور می کنند. قبلاً عِراق می کرد. گفت: هر چه دارید باید بگذارید، بعد بروید مدینه. آنوقت بروید مدینه چه کنید؟ جائی که نیست در مدینه برای پذیرائی اینها که! باید برود در مسجد! در صُفّة مسجد.
وقتی این آیه نازل شد که هیچ جنبنده ای که اهل ذخیره و پس انداز نیست، نیست که از جائی به جائی حرکت بکند، مگر اینکه خدا روزی او را می دهد. این آیه که نازل شد، معنایش این است که همه در عالم روزی خدا را می خورند. این جنبنده ها دو قسمت اند. بعضی اهل پس انداز و ذخیره اند مثل موش، مثل مور، مورچه ها، اینها اهل ذخیره اند.
بعضی آزادانه زندگی می کنند، مثل کبوترها، مثل گنجشک ها، مثل بلبل ها، اینها اهل ذخیره و پس انداز و اینها نیستند. در این آیه فرمود : هم آن موش و آن مورچه ای که اهل پس انداز اند، خدا روزی می دهد، هم کبوتر و بلبل و گنجشک که اهل ذخیره نیستند، خدا روزی می دهد. اینطور نیست که فقط موش ها را خدا تأمین کند، بلبل ها را تأمین نکند! اینچنین نیست. فرمود : وَ کَأیّنْ مِنْ دابَّهٍ لا تَحمِلُ رِزقَهَا اللهُ یَرزُقُهُا. چه بسیار جنبنده ای که به فکر ذخیره نیستند. روزی آنها را روزانه خدا تأمین می کند.
این آیه که نازل شد، مسلمین از مکّه به مدینه مهاجرت کردند. گفتند : خوب، حالا ما روزی مان را از جائی به جائی حمل نمی کنیم، بالأخره خدای مکّه، خدای مدینه هم هست! اگر ما را در مکّه اداره بکند، در مدینه هم اداره می کند. با دست خالی آمدند در مسجدهای مدینه ماندند، شدند مهاجرین! اینها را خدا تأمین کرد. اینچنین نیست که اگر انسان روح بلند نداشته باشد، به او خوش بگذرد. یا اگر روح بلند و عظیم داشت، در جهان تلخ کام باشد! اینطور نیست.
حضرت می فرماید: در این ماه ما فهمیدیم که از خدا چی بخواهیم. چون آدم تا این ذهن و جان اش را مشغول نکند، او آدم را مشغول می کند. شما یک ساعت اینجا بنشینی ، ببینید حواس تان از کجا به کجا رفته! یک ساعت چه خیالات باطلی که در ذهن عبور نکرده! تا آدم این نفس را، این ذهن را، مرکز اندیشه را مشغول نکند، او آدم را مشغول می کند.
فرمود: در این ماه فهمیدیم از خدا چی بخواهیم! اعمال مان باز شد، آرزوهایمان بسته شد، جلوی آرزوهایمان را گرفتیم، دست به کار شدیم.
اَلسَّلامُ عَلِیکَ مِنْ قَرِینٍ جَلَّ قَدرُهُ مُوجُوداً، وَ اَفجَعَ فَقدُهُ مَفقُوداً. سلام بر تو ای قرین و نزدیک ای که وقتی بودی، خیلی گرامی بودی! حالا که داری می روی، رفتن ات فاجعه است!! ما را غمگین می کند. کسی که عزیز ترین عضو خانواده اش را از دست بدهد، چه قدر غمگین می شود ؟ حضرت می فرمود : آن وقتی که بودی، خیلی گرامی بودی، الآن که داری می روی، دردناک است مفارقت ات! ما را غمگین کردی.
اَلسَّلامُ عَلِیکَ مِنْ قَرِینٍ جَلَّ قَدرُهُ مُوجُوداً. آن وقتی که بودی، خیلی گرانقدر بودی. وَ اَفجَعَ فَقدُهُ مَفقُوداً. وقتی هم که رفتی، فقدان ات فاجعه است، درد آور است. وَ مَرجُوٍّ آلَمَ فِراقُهْ. سلام بر تو ای تکیّه گاه امید که در هنگام مفارقت ما را متألّم و رنجور کردی! آن ماه که در جان آدم رسوخ داشت، وقتی از جان فاصله می گیرد، جایش را غم پر می کند. می فرماید : تو ما را رنجور کردی. آن فهمیدن ها دیگر نیست، آن صفای ضمیر دیگر نیست.
اگر پیروزی برای رزمنده های اسلام بود، قسمت مهم اش در ماه مبارک رمضان بود. این حضور ماه مبارک رمضان است که دیدید چگونه سراسر ایران را وادار کرده که حضور اش را در جبهه ها اعلام بکند! آن نشاطی که انسان در ماه مبارک رمضان برای نثار و ایثار دارد، در غیر ماه مبارک رمضان ندارد. اگر انسان در این ضیافت حقّ از خدا غنا و بی نیازی طلب کند، چیزی او را به خود متوجّه نمی کند و مشغول نمی کند. نه از کسی می ترسد، نه از بذل جان دریغ می کند!
اَلسَّلامُ عَلَیکَ مِنْ اَلیفٍ آنَسَ مُقبِلاً فَسَّرَ وَ اُوحَشَ مُنقَضِیَاً فَمَضَّ. سلام بر تو ای دوست اَلیف و با الفت که وقتی آمدی، ما را مسرور کردی، امّا وقتی رفتی، ما را گداختی، رفتی. « مَضَّ » با صاد ضاد، آن درد گدازنده. یک وقت یک آهن گداخته ای اگر به دست انسان اصابت کند، رنج اش از گداختگی است. فرمود : گداختی و رفتی. داغ زدی و رفتی. این حرف، حرف کی است ؟ حرف یک انسان ای است که با باطن این ماه در تماس بود. با باطن لیلة قدر در تماس بود. با باطن روزه در تماس بود. می گوید : سلام بر تو ای دوست عزیز! وقتی که آمدی، مسرور کردی. ولی موقع رفتن گداختی و هجرت کردی! عَلی اَلیفٍ آنَسَ مُقبِلاً فَسَّرَ، وَ اُوحَشَ مُنقَضِیَاً فَمَضَّ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ مِنْ مُجاوِرٍ رَقَّتْ فِیهِ القُلُوبْ وَ قَلَّتْ فِیهِ الذُّنُوبْ. سلام بر تو ای همسایة عزیز که در مجاورت تو بودیم، در جوار رحمت تو بودیم. تو همسایه ای بودی که در این مدّت دلها رقیق می شد و گناه ها کم.
این ترک اُولی و مکروهات و گناهان کوچک کم کم کم کم راه آدم را می بندد. وقتی طولانی بشود، راه را می بندد. فَطالَ عَلِیهِمُ الاَمَدْ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ. شما در این مناطق ییلاقی که آب های معدنی می جوشد، ملاحظه کردید ؛
می بینید در یک سرزمین ای که مزرع است و سبز و خرّم است، یک چشمة معدنی می جوشد. چون با اَملاح و رسوبات همراه است، این آب زلال نیست که راه خود را طی کند و راه را باز می کند و تشنه ها را سیر کند و به مقصد برسد. بلکه با رسوبات و املاح همراه است. این آب که زلال است، وقتی از چشمه می جوشد، راه خود را باز می کند، راه کسی را هم نمی بندد، همة این درخت ها و گیاهان تشنة سر راه را سیراب می کند تا به دریا برود.
این خاصیّت آب زلال است که اصلاً به دنبال تشنه می رود تا سیراب اش کند. آب به دنبال تشنه است! آب سرش را به سنگ می زند، تلاش و کوشش می کند که خود را به تشنه ها برساند.
و امّا اگر این آب دارای املاح رسوبی باشد، این همین که می جوشد، راه خود را می بندد. بعد از چند سال شما می بینید اینجا یک تلّ ای از سنگ پیدا شده! همة آن سرزمین ها که سبز بود، دیگر چیزی از او روئیده نمی شود، و این آب هم جلوی خودش را بسته. آن آب های معدنی اینطور است. وقتی زلال و صاف نباشد، جلوی خود را می بندد. گناهان در دل هم همین طور است. افکار، اندیشه در دل هم همین طور است. اگر زلال باشد، از جان می جوشد، با زبان و قلم منتشر می شود، به گوش و چشم می رسد، از آنجا هم به دلهای دیگران می رسد. لذا یکی از القاب عالم ( ماء مَعین ) است. آن ریشة اصلی اش دربارة حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که یکی از القاب مبارک آن حضرت « ماء مَعین » است.
قُلْ أرَأیتُمْ إنْ اَصبَحَ ماؤُکُمْ غُوراً فَمَنْ یَأتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینْ (سورة ملک / آیة 30). ماء مَعین یعنی آب جاری. آب ای که چشم آن را می بیند. یکی از القاب مبارک حضرت ولی عصر ماء مَعین است. علم را می گویند : ماء مَعین، عالم را می گویند : ماء مَعین. چرا ؟ چون مانند چشمة زلال است که می جوشد. حرفی که می زند، چیزی که می نویسد، علمی است که از آن جان او تراوش کرده، به گوش و چشم رسیده، آن هم می فهمد، به دیگری می گوید، دیگری هم می فهمد به سوّمی می رساند. این مانند یک چشمة زلالی است که بالأخره به اصل اش می رود. این آب زلال ؛
و امّا افکار، اندیشه، عقائد و خیالات باطل مانند همان رسوبات و املاح معدنی اند که همان جا می بندند، قلب را می بندند. کم کم این دل می شود قَسی! وقتی این بست، نه چیزی از آنجا نفوذ می کند، به دیگری می رسد، نه حرف دیگران در او اثر می کند. نه حرف او در غیر مؤثر است، نه حرف غیر در او مؤثر! چرا ؟ چون این دل بسته شد. جا برای نفوذ ندارد. این را می گویند : ( قَسی)، قلب قَسی. در اینجا امام سجاد (علیه السلام) می فرماید : سلام بر تو ای ماه مبارک رمضان ای که همسایة خوبی بودی. گناهان در این ماه کم می شد و دلها در این ماه رقیق.
اَلسَّلامُ عَلِیکَ مِنْ مُجاوِرٍ رَقَّتْ فِیهِ القُلُوبْ وَ قَلَّتْ فِیهِ الذُّنُوب. دلها در این ماه نرم و رقیق است، و گناهان در این ماه کم.
اَلسَّلامُ عَلَیکَ مِنْ ناصِرٍ اَعانَ عَلَی الشِّیطانْ وَ صاحِبٍٍ سَهَّلْ سُبُلَ الإحسانْ. سلام بر تو ای رفیق ای که کمک کردی ما بر شیطان مسلّط شدیم. انسان در این ماه بر شیطان مسلّط است. به خاطرات شیطانی گوش نمی دهد. می گوید : تو باعث شدی، تو کمک مان کردی، تو مصاحب خوبی بودی برای ما که ما توانستیم بر شیطان پیروز بشویم. وَ صاحِبٍ سَهَّلَ سُبُلَ الإحسانْ. ما نه تنها در بُعد سَلبی از دست شیطان نجات پیدا کردیم که کار بَد نکردیم، بلکه در بُعد اثباتی هم پیروز شدیم. راههای خیر را خوب طی کردیم، به آسانی طی کردیم. اگر در غیر ماه مبارک رمضان کار خیر را به سختی انجام می دادیم، در این ماه به آسانی انجام دادیم. تو باعث شدی که ما راه احسان را ما با سهولت طی کردیم.
اَلسَّلامُ عَلَیکَ مَا اَکثَرَ عُتَقآءَ اللهِ فِیکَ. سلام بر تو ای ماه ای که چقدر بنده ها را خدا در این ماه آزاد کرده است. آنها که گرفتار آتش بودند، آنها را آزاد کرد. آنهائی که گرفتار رذائل اخلاقی بودند، خدا آنها را از این بندها آزاد کرد. نعمتی بهتر از آزادی نیست! مَنْ رَفَضَ الشَّهَواتْ کانَ حُرّاً (الأمالی لِلْمُفید / صفحة 52). این در نهج البلاغه هست، در امالی شیخ مفید هست. این مضمون از امیرالمؤمنین (علیه السلام) رسیده است که اگر کسی شهوت را طرد کند، آزاد می شود. نعمت ای بالاتر از آزادگی ؛ آزادی، حریّت از بهترین نعمت های الهی است که انسان گرفتار شهوت نباشد، گرفتار غضب نباشد. زمام اش را به دست هوس اش نسپرد. بردة هوی نباشد. مَنْ تَرَکَ الشَّهَواتْ کانَ حُرّاً (بحار الأنوار / جلد 74 / صفحة 291)، مَنْ رَفَضَ الشَّهَواتْ کانَ حُرّاً. با تعبیرات گوناگون از امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل شده است. وَ مَا اَسعَدَ مَنْ رَعی حُرمَتَکَ بِکَ. چه قدر سعادتمند شد آن کسی که احترام تو را حفظ داشت! مواظب بود در این ماه حرف بَد نزند، خیال بَد نکند، گناه نکند. چه قدر سعادتمند بود کسی که حرمت تو را حفظ کرد.
اَلسَّلامُ عَلَیکَ مَا کانَ اَمحاکَ لِلذُّنُوبْ وَ اشْتَرَکَ لِاَنواعِ العُیُوبْ. سلام بر تو ای حقیقت ماه مبارک رمضان که تو اَمحاکی چیز برای گناه، که ماحی ترین و محو کننده ترین چیز برای گناه ای. و اَستر و ساتر تر و پوشاننده تر از هر چیزی نسبت به عیبی! عیب را می پوشانی، گناه را محو می کنی. اوّل پوشاندن است، ستر است، بعد مغفرت. خدای سبحان اوّل می پوشاند که آبروی آدم محفوظ باشد، بعد می بخشد. این ستّار زمینة آن غفّار را فراهم می کند. این ستر زمینة آن مغفرت است. انسان تا بتواند آبروی دیگران را حفظ کند، خدا هم آبروی او را حفظ می کند. آبروی خودش را هم باید حفظ بکند. مگر مؤمن موظّف است کاری بکند که او را ذلیل بکند؟ آن کار ذلّت، خِزی به دست مؤمن نیست. آزاد نیست مؤمن! فرمود :
اَلسَّلامُ عَلِیکَ مَا کانَ اَمحاکَ لِلذُّنُوبْ و اَستَرَکَ لِاَنواعِ العُیُوب. تو محو کننده ترین چیزها برای گناه ای و ساتر ترین چیزها برای عیب هائی!
امّا، اَلسَّلامُ عَلِیکَ مَا کانَ اَطوَلَکَ عَلَی المُجرِمینْ. برای افراد تبهکار خیلی طولانی هستی! ما که اصلاً حضرت می فرماید : از رفتن ات متأثر ایم. امّا آنکه مجرم است، ماه مبارک رمضان برای او در حکم چندین ماه است. خیلی طول می کشد برای او. وَ اَهیَبَکَ فِی صُدُورِ المُؤمِنینْ. در دلهای مؤمنین ماه مبارک رمضان با یک هیبت و اُبّهت و جلال و هیمنه و شکوه تلقّی می شود. که ماه مبارک رمضان را با عظمت می شناخت.
اَلسَّلامُ عَلَیکَ مِنْ شَهرٍ لا تُنافِسَهُ الأیّامْ مِنْ شَهر. سلام بر تو ای ماه ای که هیچ ماهی با تو مسابقه و رقابت ندارد. (منافَسَه) یعنی رقابت تا انسان شیء نفیس ای را بگیرد. و اصولاً وقتی در منافسه انسان می دُود، نفس نفس می زند تا به مقصد برسد. این کار را می گویند : مُنافَسِه. خدای سبحان فرمود : برای گرفتن فضائل مسابقه بدهید. فَالیَتَنافَسِ المُتَنافِسُونْ (سورة مطفّفین / آیة 26). شما نفس نفس می زنید تا آن شیء نفیس و ارزنده را بگیرید. فرمود : هیچ ماهی با تو مسابقه نمی کند! هیچ ایّامی، هیچ لیالی، هیچ لحظات، هیچ ساعات با تو رقابت ندارد! تو پیشگام ای! همه یازده ماه به دنبال تو اند. اینچنین نیست که انسان بگوید : خوب، من ماه مبارک رمضان این حرف ها را شنیدم، یاد گرفتم، بعدها عمل می کنم. اگر عمل نشد، بعد هم عمل نمی شود. چون زمانهای دیگر آن قدرت را ندارند که با ماه مبارک رمضان در کسب توفیق انسان رقابت کنند.
اَلسَّلامُ عَلِیکَ غِیرَ کَرِیهِ المُصاحَبَه وَ لا ذَمِیمِ المُلابَسَه. سلام بر تو در این مدّتی که مهمان ما بودی، یا ما در خدمت شما بودیم، هیچ رنجی ندیدیم. هیچ رنجی ندیدیم! از صحبت شما خسته نشدیم، در خدمت شما بودیم، هیچ رنجی ندیدیم! از صحبت شما خسته نشدیم، در خدمت شما بودیم، لذّت بردیم. ذمّ ای، کراهت ای، چیزی از شما مشاهده نکردیم. یک مهمان خوبی بودی برای ما!
اَلسَّلامُ عَلِیکَ کَمَا وَفَدْتَ عَلِینَا بِالبَرَکاتْ، وَ غَسَلْتَ عَنّا دَنَسَ الخَطیئاتْ. تو آمدی، سلام بر تو ای ماه گرانقدر مبارک رمضان که برکت آوردی، ما را شستشو کردی و رفتی! بعداً اگر آلوده شدیم، به دست خود آلوده کردیم. وگرنه تو ما را شستی و رفتی. تطهیر کردی، برکت آوردی، ما را شستشو کردی. ما احساس سبکی می کنیم.
اَلسَّلامُ عَلِیکَ غَیرِ مُوَدَّعٍ بَرَمَاً، وَ لا مَترُوکٍ صِیامُهُ سَاَمَاً. سلام بر تو که در هنگام تودیع ما احساس خستگی نکردیم. یک مهمان را انسان با تشریفات بدرقه می کند، ولی خوب در این مدّت خسته شد. ولی ما خسته نشدیم. ما از روزه گرفتن ات که پذیرائی تو بود، خسته نشدیم. ما دَعامت و خستگی و رنج ای احساس نکردیم. برای ما گوارا بود.
اَلسَّلامُ عَلِیکَ مِنْ مَطلُوبٍ قَبِلَ وَقتِهِ، وَ مَحزُونٍ عَلَیهْ قَبلِ فُوتِه. سلام بر تو، قبل از اینکه بیائی، ما انتظار ات را داشتیم. الآن هم هنوز نرفتی، یک چند لحظه ای مانده، ولی همین که می خواهی بروی، ما را غمگین کردی!
اَلسَّلامُ عَلَیکَ مِنْ مَطلُوبٍ قَبلَ وَقتِهِ، وَ مَحزُونٍ عَلَیهْ قَبلَ فُوتِه. اَلسَّلامُ عَلَیکَ کَمْ مِنْ سُؤءٍ صُرِفَ بِکَ عَنّا، وَ کَمْ مِنْ خِیرٍ اُفِیضُ بِکَ عَلَینَا. سلام بر این مهمان گرانقدری که به برکت تو خدا خیلی از بلاها را از ما برداشت. خیلی از برکات را به ما داد. ما در حقیقت مهمان تو بودیم، نه تو مهمان ما! ما مهمان تو بودیم، نه تو مهمان ما!
اَلسَّلامُ عَلَیکَ وَ عَلی لِیلَهِ القَدْر. این زیارت نامه است؟ این سلام تودیع است؟ سلام بر تو ای ماه، سلام بر لیلهُ القَدرات! اَلَّتِی هِیَ خِیرٌ مِنْ ألفِ شَهر. شب قدرات که از هزار ماه، تقریباً هشتاد سال بالاتر است.
اَلسَّلامُ عَلَیکَ مَا کانَ اَحرَصْنَا بِالأمْسِ عَلَیکْ، وَ اَشَدِّ شُوقَنَا غَداً اِلِیکْ. سلام بر تو ای ماهی که دیروز خیلی حریص بودیم که شما بیائی. فردا هم خیلی مشتاق ایم که بعد زیارت تان کنیم. اینطور نیست به عنوان یک ادای وظیفه داریم این مراسم تودیع را انجام می دهیم!
وَ اَشَدَّ شُوقَنَا غَدَاً إلِیکْ. اَلسَّلامُ عَلِیکَ وَ عَلی فَضلِکَ الَّذِی حُرِمناهْ وَ عَلی ماضٍ مِنْ بَرَکاتِکْ. سلام بر تو و فضیلت تو. سلام بر تو و برکات تو!
آنگاه عرض می کند : خدایا! اَللّهُمَّ إنّا اَهلُ هذَا الشَّهرِ الَّذِی شَرَّفتَنَا بِهْ وَ وَفَّقْتَنَا بِمَنِّکَ لَهُ حِینَ جَهِلَ الأشقیاءُ وَقتَهُ وَ حُرِمُوا لِشَقآئِهِمْ فَضلَه. خدایا! آن توفیق را دادی که ما اهل این ماه باشیم. در حالی که عدّه ای از این ماه محروم شدند.
آنگاه دست به دعا و نیایش در حضور ذات أقدس إله دارد که متأسفانه وقت گذشت، اگر اجازه بدهید به همین مقدار اکتفا کنیم. روز پایان ماه مبارک رمضان است، دعاها هم مستجاب است، شماها هم اوائل زندگی شماست. سعی کنید این طهارت ضمیر را، این صفای ضمیر را حفظ کنید. به لطف الهی هر چه از خدای سبحان بخواهید به شما مرحمت می کند. همّت هایتان در دعا بلند باشد. اوّلاً در دعا سعی کنید آن هدف های اصیل اسلامی را مسئلت کنید. احتیاجات خاصّه، حوائج مخصوصه، حوائج شخصی را آخرها ذکر کنید. در درجة اوّل بخواهید که خدای سبحان اسلام را در سراسر عالم ناصر و پیروز کند! بعد از خدای سبحان مسئلت کنید که همة مسلمین از معارف و مزایای اسلامی برخوردار باشند. آنگاه حوائج شخصی و نیازهای خصوصی را ذکر بکنید.
بیشتر بخوانید:
تأملی بر دعای وداع ماه مبارك رمضان در بیانات رهبر انقلاب
شرح دعای وداع امام سجاد(علیه السلام) با ماه رمضان
شرح دعای وداع ماه رمضان استاد فیاض بخش / فرصت حضور (قسمت اول)
افزودن دیدگاه جدید