شرح فرازهایی منتخب از آیات جزء بیست و یکم قرآن کریم
شرح فرازهایی منتخب از آیات جزء بیست و یکم قرآن کریم
شرح فرازهایی منتخب از آیات جزء بیست و یکم قرآن کریم در قالب نکته های کلیدی و معارف این جزء از قرآن به مناسبت ماه مبارک رمضان تقدیم حضورتان میگردد...
هدایتی که نصیب هر کس نمی شود
وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنین (آیه 69- سوره مبارکه عنکبوت)
کسانی که در راه ما جهاد کنند ما آنها را به طرق خویش هدایت میکنیم، و خداوند با نیکوکاران است.
«مجاهدة» یعنی به کار بردن آخرین حد وسع و قدرت در دفع دشمن که بر سه قسم است: جهاد با دشمن ظاهری، جهاد با شیطان و جهاد با نفس.(المفردات، ص208) «جاهَدُوا فِینا؛ جهادشان همواره در راه ماست» کنایه از این است که جهادشان چه در راه عقیده و چه در راه عمل در اموری است که متعلق به خداوند متعال است.
«سُبُلَنَا؛ راههای خدا» عبارت است از راه هایی که آدمی را به سوی او هدایت و به او نزدیک میکند؛ چون بعنوان مثال وقتی میگویند این راهِ سعادت است، معنایش این است که: این راه به سعادت ختم میشود.(تفسیر المیزان، ج16، ص151)
نکته قابل توجه اینکه هدایتی که در آیه آمده است از جنس هدایت ابتدایی که همه انسانها از آن برخوردارند نیست. هدایت ابتدایی همان نشان دادن راه در ابتدای کار است که این هدایت ابتدایی با فرستادن پیامبران و بیان احکام الهی در مورد تمام انسانها محقق می شود. از این مرحله به بعد کسانی که طبق آن برنامه های عمل کردند و قدری در مسیر خدا حرکت کردند هدایت ویژه الهی شامل حال آنها می شود که این می شود هدایت مضاعف(آیه 7 سوره مبارکه محمد صلی الله علیه و آله). مؤید این تفسیر اشاره به معیت یا همان همراهی اختصاصی(تفسیر المیزان، ج16، ص152) است که در جمله بعد آمده است.
ꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮ
عاقبت گنهکاری که توبه نکند
ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ أَساؤُا السُّوای أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُن؛ (آیه 10- سوره مبارکه روم)
سرانجام کسانی که اعمال بد انجام دادند بجایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند، و از آن بدتر به استهزاء و مسخره کردن آن برخاستند.
این آیه هشداری است به کسانی که بعد از لغزش و گناه به مسیر حق بر نگشته و توبه نمی کنند. کسانی که با توبه بعد از گناه، جانشان را شستشو نمی دهند در اثر تراکم گناه بر جانشان کم کم به مرحله ای می رسند که امیدی به بازگشتشان نیست و آن زمانی است که کارشان از کذب به تکذیب برسد. اینان کسانی اند که تا دیروز برخلاف دستور دین عمل می کردند و امروز منکر اصل دین اند.
حقیقت این است که گناه بی توبه رفته رفته سر از کفر درمی آورد. برای نمونه اگر سالهای قبل روزه نمی گرفت و گناهکار بود چون توبه نکرد و این گناهان در او انباشته شد حرف امسال او این است که: «ای بابا چه دینی چه روزه ای دلت پاک باشه!» بی تردید اگر کسی این سخن را بگوید و به آن باور داشته باشد کافر است؛ کفری که محصول تجمع گناهانی به ظاهر ساده است.
آری گناه مانند جذام به مرور روح ایمان را میخورد و آن را از بین میبرد تا کار به جایی میرسد که سر از تکذیب آیات الهی در میآورد؛ از آن هم فراتر رفته و او را به تمسخر پیامبران و آیات الهی وامیدارد. به این مرحله که رسید دیگر هیچ اندرز و انذاری در او مؤثر نیست و جز تازیانه عذاب الهی، راهی باقی نمیماند.(ر.ک به تفسیر نمونه، ج16، ص374)
ꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮ
سیل و زلزله ای که ما می سازیم:
ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون؛ (آیه 41- سوره مبارکه روم)
به سبب اعمال زشتی که مردم به دست خود مرتکب شدند، فساد و تباهی در خشکی و دریا نمودار شد تا خداوند کیفر برخی از آنچه را که انجام دادهاند به آنان بچشاند؛ شاید از گناه و طغیان برگردند.
مراد از فساد در زمین، مصایب و بلاهایی عمومی است که منطقه ای را فرا گرفته و مردم را نابود میکند؛ مانند زلزله، قحطی، بیماریهای واگیردار، جنگها و غارتها؛ خلاصه هر بلایی که نظام آراسته و صالح جاری در عالم را بر هم زند و زندگی خوش انسانها را از بین ببرد. آیه شریفه می فرماید: این فساد ظاهر در زمین، بر اثر اعمال مردم است؛ یعنی به خاطر شرکی است که میورزند، و گناهانی است که میکنند.(علامه طباطبایی (رحمه الله) در آیه 96/ سوره مبارکه اعراف و نیز در مباحث نبوت جلد دوم تفسیر المیزان، ثابت می کند که بین اعمال مردم و حوادث عالم رابطه مستقیم هست که هر یک متاثر از صلاح و فساد دیگری است.)
چند نکته:
1. این آیه مخصوص به یک زمان و یا به یک مکان و یا به یک واقعه خاص نیست(به دلیل به ظاهر الفاظش که عام هستند. تفسیر المیزان، ج16، ص195) در نتیجه مراد از « الْبرَِّ وَ الْبَحْرِ » همان معنای معروف است که همه روی زمین را در بر می گیرد.
2. این آیه ناظر به پیامد دنیوی گناهان و چشاندن اثر بعضی از آنها (نه همه آنها) در دنیاست و نسبت به عذاب و پیامدهای اخروی گناهان ساکت است
3. اینکه فرمود: «بَعْضَ الَّذِی عَمِلُواْ؛ بعض اعمالشان را» به این جهت است که خداوند متعال از بیشتر گناهان آنها صرف نظر کرد و فرمود: «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ».(آنچه از مصائب به شما میرسد به خاطر کارهایی است که خودتان کردید و این در حالی است که خدا از بسیاری از گناهانتان گذشت میکند. آیه 30/ سوره مبارکه شوری)
4. هر کار نادرست چه در مقیاس محدود و چه گسترده، عکس العمل نامطلوبی دارد مانند اینکه دروغ، سلب اعتماد می کند و خیانت در امانت، روابط اجتماعی را بر هم می زند و این همان رابطه گناه و فساد است که این آیه به آن اشاره دارد.(تفسیر نمونه، ج16، ص456)
5. از روایات اسلامی استفاده می شود که آثار شوم بسیاری از گناهان، حداقل از نظر طبیعی شناخته شده نیست؛ مثلا در روایات آمده است: قطع رحم، عمر را کوتاه و خوردن مال حرام، قلب را تاریک و زنا سبب کوتاهی عمر و کمی روزی می شود.(مانند این روایت که نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: فِی الزِّنَا خَمْسُ خِصَالٍ یَذْهَبُ بِمَاءِ الْوَجْهِ وَ یُورِثُ الْفَقْرَ وَ یَنْقُصُ الْعُمُرَ وَ یُسْخِطُ الرَّحْمَنَ وَ یُخَلِّدُ فِی النَّار ؛ زنا پنج ضرر دارد: آبرو را می برد؛ باعث فقر می شود؛ عمر را کوتاه می کند؛ خشم خداوند را بر می انگیزد و انسان را در جهنم جاودان می گرداند. «اصول کافی، ج5، ص542»)
ꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮ
عده ای که امیدی به هدایتشان نیست:
وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْیِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ یُؤْمِنُ بِآیاتِنا فَهُمْ مُسْلِمُون؛ (آیه 53- سوره مبارکه روم)
و تو نمیتوانی کوردلان را از گمراهیشان نجات دهی. فقط کسانی سخن تو را میشنوند که ایمان به آیات ما آورده و در برابر حق تسلیماند.
قرآن کریم غیر از حیات و مرگ بدنی و همچنین شنوایی و بینایی ظاهری، نوع دیگری از حیات و مرگ، دید و شنود را مطرح می کند که هم فراتر از نوع مادی و ظاهری آن است و هم سعادت یا بدبختی انسان به آن بستگی دارد.
در فرهنگ قرآن، سعادت انسان در گرو ایمان و عمل صالحی است که انسان بر اساس دستورات وحی و فطرت انجام می دهد.(آیات 71 سوره مبارکه احزاب و 9 سوره مبارکه شمس) دریافت آموزه های وحیانی از فرستادگان الهی هم تنها در صورتی ممکن است که دریافت کننده صاحب گوش درونی شنوا و روح ایمانی زنده باشد و اگر کسی در اثر گناه و پلیدی گوش باطنش کر شد و روح ایمانش مُرد(آیه 35 سوره مبارکه انعام)؛ دیگر امیدی به هدایت او توسط فرستادگان حق نخواهد بود؛ هر چند هدایتگری مانند رسول خدا صلی الله علیه و آله بخواهد او را هدایت کند؛ چون او ابزار لازم برای سعادت را به سوء اختیار خود از دست داده است؛ بنابراین امکان هدایت او دیگر وجود ندارد.
در مقابل کسانی که روح تسلیم و ایمان در آنها زنده است و گوش و چشم دل به گناه کر و کور نکرده اند در برابر ندای وحی و فطرت تسلیم اند و همین امر سبب سعادت و خیری عاقبت آنها می شود. بر این اساس خدا به پیامبرش توصیه می کند که این قدر مشغول این گونه افراد سست عنصر نشو و غم بی ایمانیشان را مخور؛ اینها به آیات ما ایمان نمیآورند و در آنها تعقل نمیکنند؛ چون اینان مردگانی کر و کورند و تو نمیتوانی چیزی به ایشان بفهمانی و هدایتشان کنی؛ تو تنها کسانی را می توانی هدایت کنی که به آیات ما ایمان داشته باشند؛ یعنی در این جهتها تعقل کنند و تصدیق نمایند.(ر.ک به تفسیر المیزان، ج16، ص 204)
ꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮ
احترام همیشه؛ اما اطاعت تا مرز حرام:
وَ إِن جَاهَدَاکَ عَلیَ أَن تُشْرِکَ بیِ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَ صَاحِبْهُمَا فیِ الدُّنْیَا مَعْرُوفًا؛ (آیه 15- سوره مبارکه لقمان)
و اگر پدر و مادر تلاش کردند تو چیزی را شریک من قرار دهی که از آن آگاهی نداری، از آنان اطاعت مکن ولی در دنیا رفتار شایسته ای با آنها داشته باش.
از این آیه دو دستور مهم درباره رفتار با والدین دیده می شود:
1. اطاعت از پدر و مادر تا جایی رواست که نافرمانی خدا نشود. پس اگر پدر یا مادری انسان را امر به ترک واجب یا انجام معصیتی کردند انسان حق ندارد و نباید به حرف آنها گوش دهد.
2. احترام به پدر و مادر زمان و مکان نمی شناسد. بر همه لازم و واجب است که در همه حال آنها را تکریم کند و احترام بگذارد حتی در آن لحظه ای که آنها او را به ترک واجب یا انجام معصیتی امر کرده اند و سر باز می زند هم نباید کم ترین بی احترامی نسبت به آنها کند.(آیه 23 سوره مبارکه اسراء)
ꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮꙮ
یکی از دلایل عذاب در دنیا:
وَ لَنُذیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنی دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ؛ (آیه 21- سوره مبارکه سجده)
و بیتردید آنان را از عذاب نزدیکتر [در دنیا] که غیر از عذاب بزرگتر [در قیامت] است میچشانیم، باشد که [از فسق و فجور دست برداشته و به سوی خدا] برگردند.
از این آیه به دست می آید که خداوند بندگان نافرمانش را قبل از وقوع قیامت به سختی و فشاری از قبیل قحطی و مرض و جنگ و خونریزی و امثال آن مبتلا می کند تا شاید به خود آیند و از شرک و لجبازیشان توبه نمایند و به سوی او برگردند.(تفسیر المیزان، ج16، ص264)
البته باید به این نکته توجه داشت که در این دنیا عذابهایی وجود دارد که به هنگام نزول آن، درهای توبه بسته میشود که به آن عذاب استیصال گفته می شود؛ یعنی مجازاتهایی که برای نابودی اقوام سرکش به هنگامی که هیچ وسیله بیداری در آنها مؤثر نگردد نازل میشود که این نوع عذابها از بحث این آیه خارج است.(ر.ک به تفسیر نمونه، ج17، ص159)
افزودن دیدگاه جدید