۵ راهکار مبارزه با افکار وسواسی
۵ راهکار مبارزه با افکار وسواسی
افکاری که در ذهن جا خوش کرده اند، نشخوارهای ذهنی و افکار وسواسی بی وقفه، همگی از بدترین عواقب افسردگی هستند.
بنابه گفته بایرون کیتی (Byron Katie)، مؤلف کتاب پرفروش «آنچه هست را دوست بداریم»، گم شدن در آشفتگی های ذهنی ، می تواند به اندازه ی وحشتی که کودک موقع گم شدن حس می کند، شما را دچار ترس و وحشت کند.
در حقیقت می توان شدت افسردگی را براساس شدت و تعداد وقوع افکار وسواسی تعیین کرد.
در این مقاله شما را با ۵ راهکار کاربردی برای مبارزه با افکار وسواسی آشنا خواهیم کرد.
افکار وسواسی گاهی اوقات می توانند فرد را دچار ضعف و ناتوانی کنند تا جایی که او دست به تصمیم گیری های غلط بزند.
الگوی خواب و استراحت فردی که دچار این نوع افکار می شود، به هم می خورد و به دلیل خستگی، بیش از پیش دچار اضطراب می شود.
افکار وسواسی گاهی باعث می شوند، فرد دست به کارهای نامعقول بزند و با تمام وجودش احساس ترس کند.
حتماً بخوانید: دلایلی عجیب که منجر به وسواس فکری می شوند
روش های مقابله با افکار وسواسی عبارتند از:
۱. به توانایی ذهنی دیگران تکیه کنید
نشخوار ذهنی شدید، مغزتان را می سوزاند.
شما نمی توانید صرفا به منطق خود و هر موضوعی که از طریق عصب هایتان در وجودتان جریان پیدا می کنند، کاملا اعتماد کنید. زیرا ممکن است تمام آن موارد درست نباشند.
باید به مغز و توانایی های ذهنی اطرافیان خود نیز متکی باشید تا آنها در دسته بندی افکارتان به شما کمک کنند و در نهایت به حقیقت دست یابید.
مسلما هر کس دوستانی اطراف خود دارد. اگر گرفتار افکار وسواسی هستید، می توانید این افکار را با آنها در میان بگذارید تا دلیل کارهایی را که انجام داده اید، به شما یادآوری کنند. بدین ترتیب متوجه می شوید که به چه دلیل برخی از کارها را انجام داده اید و بیهوده خود را سرزنش نمی کنید و دچار درد و عذاب نمی شوید. وقتی با دوستان خود در مورد موضوعی صحبت می کنید، حرف های آنها را درست مانند گزارشگر مطبوعاتی یادداشت کنید تا هر زمان، افکار وسواسی به سراغ تان آمد، به یادداشت هایتان مراجعه کنید.
بدین ترتیب می توانید روح و روان خود را آرام کنید.
۲. افکارتان را بررسی کنید
کیتی می نویسد:
«همیشه افکار غلط موجب اضطراب می شوند. افسردگی، درد و ترس ناشی از افکار وسواسی نادرست هستند. در این گونه مواقع، فورا به موضوعی که درحال فکر کردن هستید، به خوبی توجه کنید و به خود بگویید که الان درون داستانی قرار گرفته ای که برای تو حقیقت ندارد».
کیتی در ادامه می گوید برای بررسی افکار خود، چهار سؤال ساده از خود بپرسید:
آیا این تفکر حقیقت دارد؟
می توانم با قاطعیت بگویم که درست است؟
وقتی به آن موضوع خاص فکر می کنم، چه واکنشی دارم؟
اگر به آن موضوع فکر نکنم، چگونه فردی خواهم بود؟
سپس آن فکر را به گونه ای دیگر تغییر دهید.
یعنی دقیقا عکس آن را روی برگه ای یادداشت کنید.
مثلا اگر با خودتان گفته اید «من فردی شکست خورده هستم» این فکر را عوض کنید و روی برگه ای بنویسید «من فردی موفق هستم».
سپس برای اثبات این موضوع، سه گواه خاص و صادقانه بیاورید.
البته این ترفند همیشه کارگر نیست. گاهی اوقات بهتر است، هرگز فکرتان را تجزیه و تحلیل نکنید.
اما فقط پرسیدن سؤال اول که «آیا این فکر من حقیقت دارد؟» کمی بین نشخوار ذهنی و شروع علائم اضطراب فاصله ایجاد می کند؛ یا اینکه این کار به شما یادآوری می کند که درون داستانی غیرواقعی گیر افتاده اید.
۳. افکارتان را همچون عطسه، چیزی طبیعی تصور کنید
نشخوار ذهنی درست مانند تهوع و خستگی که علائم ابتلا به آنفولانزا هستند، علائم ابتلا به افسردگی اند.
اگر فردی گرفتار تب یا عطسه های دائمی شود، مسلما خود را به دلیل این علائم سرزنش نمی کند.
اما وقتی گرفتار نشخوار ذهنی می شود، ممکن است این وضعیت را ناشی از شخصیت ضعیف و ناتوان خود بداند که همین فکر، او را ناامیدتر از قبل می کند.
افکار وسواسی پس از رویدادی باعث می شوند که فرد دچار اشتباه شود و وضعیت خود را بدتر کند.
درواقع اگر تفکر عمیقی نسبت به موضوعی، وضعیت را بدتر می کند، باید از آن دست برداشت.
باید علائمی را که شما را گرفتار افکار وسواسی می کند، به خوبی شناسایی کنید و بدانید که آنها درست مانند علائم جسمانی هستند و خبر از نوعی بیماری می دهند که هرازگاهی سروکله شان پیدا می شود. بدین ترتیب یاد می گیرید به افکار وسواسی تان اهمیت ندهید.
۴. از تکنیک مانترا استفاده کنید
وقتی افکار وسواسی تان شدت می گیرد، از تکنیک مانترا استفاده کنید.
مانترا، مجموعه ای از کلمات و آواهایی است که با آهنگ خاصی به دفعات تکرار می شود.
انجام دادن این کار می تواند به شما در برابر عقب راندن افکار وسواسی کمک کند.
می توانید با استفاده از کتاب های مقدس کلماتی بیابید که در این کار به شما کمک کنند.
مثلا جمله «نترسید و اندوهگین نباشید» عبارتی است که می توان در کتاب های مقدس به کرات پیدا کرد. این عبارت را بارها به شکلی آهنگین با خود تکرار کنید. البته مجبور نیستید در کتاب های مذهبی به دنبال کلمه یا عبارتی خاص باشید؛ این عبارت حتی می تواند به سادگی «من خوب هستم» یا «این هم می گذرد» باشد.
۵. روی وظایفی که باید انجام بدهید، تمرکز کنید
وقتی گرفتار نشخوار ذهنی می شوید، ذهن تان دائم به گذشته یا آینده می رود و مثلا تصمیمی را که در گذشته گرفته اید، تحلیل می کنید یا نگران موضوعاتی هستید که در آینده ممکن است پیش آیند.
این وضعیت شما را در موقعیتی قرار می دهد که غیرواقعی اما بسیار ناراحت کننده است.
در این مواقع تنها چیزی که به شما کمک می کند تا از این ناراحتی رها شوید، تمرکز روی وظیفه ای است که باید انجام بدهید.
حتی می توانید روی نحوه ی تنفس تان متمرکز شوید و به تمام وجودتان حس خوبی منتقل کنید.
هر وقت افکار وسواسی به سراغ تان آمد، بلافاصله خود را مشغول انجام کاری کنید.
افزودن دیدگاه جدید