جایگاه إشراقی انقلاب اسلامی در فضای مدرنیسم

موضوع نوشتار: 
استاد اصغر طاهرزاده؛
انقلاب اسلامی

بسم الله  الرّحمن الرّحيم 

1- در اواخر قرن بیستم و آستانة قرن بیست و یکم دو تفکر رو در روی هم قرار گرفت، یکی به نام فرهنگ مدرنیته که همة آنچه را باید به ظهور می‌ رساند به صحنه آورده و به اصطلاح به تمامیت خود رسیده بود، بدون جواب‌ گویی به ابعاد عمیق بشری. یکی هم تمدن شیعه که منزل به منزل در تاریخ جلو آمده و علی‌ رغم همة مقابله‌ هایی که توسط حاکمان جور با آن شد، حال قد راست کرده تا وعده‌ های الهی پیامبران را محقق کند و به بشریت بفهماند تمدن اسلامیِ شیعی، شاخصه‌ هایی دارد که چنانچه در مسیر ظهور آن شاخصه‌ ها قرار گیرد؛ اولاً: توان تمدن سازی به معنی واقعی کلمه در آن هست. ثانیاً: مبشّر تمدن خاصی است که می‌ خواهد زندگی زمینی را به آسمانِ معنویت متصل گرداند.

2- وقتی متوجه شویم بشریت در عین این‌ که ساکن زمین است، در ذات خود آسمانی است و خلقت او در «اَحْسَنِ تَقْویم» واقع شده است.[1] وقتی متوجه باشیم مدرنیته می‌ خواهد مناسبات اجتماعی سیاسی بشر را از آسمان منقطع کند می‌ فهمیم چرا جهان از فرهنگ مدرنیته در نظام زندگی خود به ستوه آمده، متذکر می‌ شویم که امام خمینی«رحمة‌ الله‌ علیه» عملاً انقلاب اسلامی را که مربوط به تمام بشریت است، ولی هنوز بشریت به آن وقوف ندارد، به بشریت نشان دادند و به همین جهت چشم‌ ها در غوغای شلوغ مدرنیته سخت به آن انقلاب توجه دارد.

3- امام خمینی«رحمة‌ الله‌ علیه» زندگی خود را جزیی از زندگی عمومی بشریت به شمار می‌ آوردند و این انقلاب حاصل بصیرت و إشراق انسانی است که با چشم اسلام و مکتب تشیع به عالم و آدم می‌ نگرد، و نه با چشم خودخواهی‌ های خود. به همین جهت معتقدیم انقلاب اسلامی راه حل خداوند است تا بشریت بتواند از ظلمات مدرنیته نجات یابد.

4- عظمت انقلاب اسلامی به آن است که می‌ خواهد در شرایط تاریخی امروز، مهم‌ ترین مسئله بشریت را پاسخ دهد که آن درست زندگی کردن است و روشن کند فرهنگ مدرنیته پانصد سال است به انسان‌ ها دروغ گفته است.[2]

5- انقلاب اسلامی ابعادی از هستیِ انسان را که مدرنیته بدان بی‌ توجه بود، برای بشر کشف کرد و آن عبارت است از رابطة وِلایت با وَلایت،[3] و این‌ که حاکمان باید با ابعاد قدسی و معنویِ انسان‌ ها با انسان‌ ها گفتگو کنند. تا بشری که می‌ خواهد در جستجوی حقیقت باشد با سدّ ناامیدی روبه‌ رو نگردد. روش حکیمانه و عارفانه و شاعرانة بنیان‌ گذار انقلاب اسلامی حکایت از آن دارد که نظام سیاسیِ جهانِ مدرن برای جان و روان انسان‌ ها تنگ و آزاردهنده است و نمی‌ تواند به ابعاد حکیمانه و عارفانه و شاعرانة انسان‌ ها جواب دهد.

بشر به دنبال شرایطی است که بتواند همة ابعاد خود را شکوفا کند و به ثمر برساند و این نه‌ تنها با حاکمیت نظام‌ های سکولار ممکن نیست، بلکه با فلسفه و عرفان و شعر سکولارزده نیز ممکن نمی‌ باشد. و این است که باید دانست زمان، زمانِ نظر دوختن به وِلایت و فرمانروایی حاکمی است که وَلایت نیز داشته باشد و قلب‌ ها را به معنی حقیقی آن با عالم قدس و معنویت آشنا گرداند.

6- تحقق رابطة وِلایت با وَلایت در نظام اجتماعی، مقصد و مقصود همة انبیاء الهی است و راهی است که خداوند پیروزی آن را تضمین کرده است و به گفتة امام خمینی«رحمة‌ الله‌ علیه»؛ «... آن مقدار برکاتی که در دنیا هست، همه از برکات انبیاء بزرگ و اولیاء الهی است...».[4] و همچنان که حرکت انبیاء هیچ‌ گاه عقیم و بی‌ ثمر نمانده، حرکت انقلاب اسلامی برای تحقق اهدافش هرگز عقیم و بی‌ ثمر نخواهد ماند و نباید متشابهات ما را از توجه به محکمات غافل گرداند.

7- انقلاب اسلامی یک حادثة سیاسی نیست، بلکه راهی است که هرکس معتقد به عقل قدسی و عالم معنا باشد می‌ تواند در آن پای گذارد، آن‌ هایی که به جای ماندن در جدال‌ ها و پرسش‌ های دوری از حقیقت، به ثباتِ ارتباط با حقایق آسمانی رسیده‌ اند.[5]

8- فرهنگ مدرنیته پس از روبه‌ رویی با ناکامی‌ های خود سعی دارد تحت عنوان «پستْ مدرن» و به زعم خود با جمع‌ کردن سنت و مدرنیسم، و با امثال داستان‌ های هری‌ پاتر و فیلم‌ های ماتریکس، به نحوی جدید جوانان پوچ‌ ‌ شده و واخورده توسط فرهنگ مدرنیته را همچنان مشغول همان مناسبات غربی نگهدارد و باز همان انسان محوری با محوریت نفس امّاره ادامه یابد و این همان توبة گربه از شکار موش‌ ها است، باز به اسم آبادانی دنیا، فراموشی آخرت در برنامه‌ ها اصل است و باز علم تجربی است که به جای دین، برنامه‌ ریز زندگی بشر خواهد بود.

9- وقتی متوجه شدیم تمدنِ مبتنی بر سکولاریسم نه سنت‌ های جاری در عالم را می‌ شناسد، و نه از جهت‌ گیری فطرت انسان‌ ها آگاهی دارد، مشخص می‌ شود که چرا فرهنگ مدرنیته در اوج رسیدن به همة اهدافش، با بحرانِ خود روبه‌ رو می‌ شود، و در این صورت است که جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی به‌ خوبی روشن می‌ گردد و این‌ که چرا می‌ گوییم آینده از آنِ انقلاب اسلامی است، انقلابی که می‌ خواهد حکم أحد بر عالم کثرت جاری گردد تا کثرت‌ ها در نظام وَحدانی هویت یابند و در مسیر صحیح قرار گیرند.

10- بستر شرایط تاریخی در حال حاضر آمادة بالیدن درخت تمدن اسلامی در منظر تشیع است. مراحلی از این مسیر نیز طی‌ شده ولی مراحل مهمی از آن مانده است که باید طی شود و نسل امروز باید اولاً؛ منزل‌ های طی‌ شده را به خوبی بشناسد. ثانیاً؛ نسبت به منازل آینده آگاهی کامل داشته باشد تا گرفتار جایگزینی غلط نگردد در نتیجه ظهور تمدن اسلامی به تأخیر بیفتد.

سیر از «تدوین تئوری انقلاب اسلامی» به سوی «تحقق انقلاب اسلامی و تثبیت آن به عنوان یک طرح جواب‌ گو» به‌ حمدالله طی شده است، و مرحلة دومِ مسیرِ رسیدن به تمدن اسلامی، تحقق «دولت اسلامی» است که این نیز شروع شده، تا به مرحلة سوم آن که تحقق «کشور اسلامی» است برسیم و طلیعة ظهور «تمدن اسلامی»[6] در منظر تشیع فراهم گردد. شرایطی که به واقع در آن شرایط تمام مناسبات فرهنگی و تکنیکی، متذکر رابطة انسان با عالم معنا باشد.

11- چنانچه بتوان دوران گذار از فرهنگ غرب به تمدن اسلامی را درست و بدون افراط و تفریط طی کرد، به عالی‌ ترین نقطة آرمانی انقلاب اسلامی دست خواهیم یافت.

آری! ابتدا باید به درستی غرب شناخته شود - چیزی که عمدتاً در محافل مذهبی مورد غفلت قرار گرفته و تکنیک غرب را جدای از فرهنگ و سکس و شراب آن می‌ دانند - سپس باید از هدف اصلی انقلاب اسلامی غافل نماند.[7] هدف اصلی انقلاب اسلامی آن است که با ایجاد حکومت جهانی، زندگی زمینی با آسمانِ معنویت مرتبط شود و این از طریق شریعت تحریف نشده -که همان شریعت اسلام است- و اسلام منحرف نگشته -که همان مکتب تشیع است- عملی است.

در مسیر رسیدن به تمدن اسلامی، مرحلة عبور و گذار از فرهنگ غربی به تمدن اسلامی، سخت‌ ترین مرحله‌ ای است که در پیش روی انقلاب اسلامی است و این عبور فقط با حکمتی که مخصوص ائمه شیعه«علیهم السلام» است ممکن می‌ باشد، وگرنه یا گرفتار روش‌ های افراطی و ارتجاعی طالبانیسم می‌ شویم، و یا در مسیر لیبرال‌ های به ظاهر مذهبی قرار می‌ گیریم که سعی دارند اسلام را با معیارهای غربی ببینند و انقلاب اسلامی را به همان اهداف غربی سوق دهند.[8]

12- بشر جدید با روحیة تصرف افراطی در طبیعت از اُنس با طبیعت محروم شده و راه ارتباط با آسمان معنویت را نیز از دست داده، خدای او نفس امّاره و بانک و پول شده است، چنین بشرِ بی‌ ریشه‌ ای منشأ هیچ تحولی در سرنوشت شوم خود نخواهد شد. ولی شیعه به جهت فرهنگ عمیق و قدسی خود توانست برای فاصله‌ گرفتن از سرنوشت شوم بشر جدید، انقلاب اسلامی را در این مرحلة تاریخی شکل دهد، تا شور و شوق باورهای معنوی و بندگی خدا دوباره به زندگی بشر برگردد و بتواند با خدا گفتگو کند و خدا نیز با او گفتگو نماید.

13- انقلاب اسلامی دعوت به تفکری است که می‌ خواهد از فلک‌ زدگی بشر امروز عبور کند، و چقدر از زمانه به دورند آن‌ هایی که با چنین تفکری صرفاً سیاسی برخورد می‌ کنند و از فهم عمق فکری که به صورت إشراقِ معنوی بر قلب بنیان‌ گذار انقلاب تابید و منشأ این انقلاب شد، بی‌ بهره‌ اند. غافل از این‌ که انقلاب اسلامی - چه غرب‌ زده‌ ها بخواهند، و چه نخواهند - می‌ رود تا بن‌ بست فلک‌ زدگی بشر مدرن را بشکند و انسان را در یافتن فهم جدیدی از زندگی ناب الهی یاری برساند، تا انسان بتواند با اندیشة قرآنی و نور ائمه معصومین«علیهم السلام» ، با وضع تاریخی موجودِ فرهنگ مدرنیته با صحیح‌ ترین شکل ممکنه مواجه شود.

14- انقلاب اسلامی به عنوان یک حقیقت تاریخی، همچنان که به سراغ قلب بنیان‌ گذار انقلاب اسلامی رفت، به سراغ ملتی می‌ آید که می‌ خواهند از ظلمات فرهنگ مدرنیته بگذرند و در زندگی زمینی، در فضای مراوده قلبی با عالم قدس و معنا زندگی خود را شکل دهند، و آن‌ هایی که چنین تمنّایی را ندارند ناظر انقلاب اسلامی هستند، ولی انقلاب اسلامی به سراغ آن‌ ها نیامده است وهنوز در فضای ظلمات فرهنگ مدرنیته عمر می‌ گذرانند.

آن‌ هایی که در عبادات فردی مشغول‌ اند، آمادگی تجلی نوری که امام زمان(عج) مایلند بر قلب افراد شیعه ایجاد کنند تا قدمی در تاریخ جلو بیایند، ندارند.

15- آن‌ هایی که هنوز نتوانسته‌ اند ماهیت فرهنگ مدرنیته و روشنفکری مربوط به آن را بشناسند، جایگاه اشراقی انقلاب اسلامی را نمی‌ شناسند و نمی‌ توانند در هم‌ سنخی با إشراقِ متجلی‌ شده بر قلب بنیان‌ گذار انقلاب اسلامی، مرحلة گذار از فرهنگ غرب به سوی تمدن اسلامی را در زندگی خود وارد کنند و خود را در این راستا به ثمر برسانند و از پوچی دوران آزاد شوند.

روشنفکران ما چطور می‌ توانند از ظلمات مدرنیته عبور کنند و به انقلاب اسلامی برسند، در حالی که فکر و زبان آن‌ ها همان فکر و زبان غربی است؟

16- کارِ بشر غرب‌ زدة امروز به خودش واگذار شده و از لطف خدا محروم گشته است و هر روز بیشتر از روز پیش به جنگ با معنویت برمی‌ خیزد و لذا هر روز با شکست جدیدی روبه‌ رو است، و اشراق انقلاب اسلامی دعوتی است برای سپردن امور بشر به خدا، و تحقق ولایت الهی بر همة مناسبات انسان‌ ها، و صاحب ذکر و فکرشدنِ بشر، و نفی منیّت‌ ها، و لذا هر روز می‌ تواند با پیروزی جدیدی روبه‌ رو گردد.

«والسلام»

 

 

منبع: لب المیزان
................................................................
پی نوشت ها:
1
- سوره تین، آیه 4.
2 - به تعبیر آقای دکتر احمدی‌ نژاد رئیس جمهور حکیم و دانشمند ایران اسلامی؛ «... به نظر من صحنة فلسطین، صحنة آزمایش لیبرالیسم و نظام سرمایه‌ داری است، شما می‌ توانید عمق نظام لیبرالیسم و سرمایه‌ داری را در صحنة فلسطین ببینید، اگر می‌ گویند دموکراسی، حقیقت دموکراسی را در آن‌ جا ببینید. اگر می‌ گویند آزادی، یعنی تحمیل سخت‌ ترین دیکتاتورها به ملت‌ ها یعنی اشغال سرزمین‌ ها ... اگر می‌ گویند مبارزه با تروریسم، یعنی تروریسم سازمان‌ یافته را حمایت‌ کردن ... آن‌ هایی که آمدند پایان تاریخ نوشتند که انتهای تاریخ ما [غرب] هستیم و دیگر دین و اندیشه‌ های الهی تمام شده، بدانند آن‌ ها هستند که تمام شده‌ اند و اتفاقاً اکنون زمان تجلی اندیشه‌ های الهی است...»(دی‌ ماه 1386).
3 - وِلایت به معنی حاکمیت، و وَلایت یعنی محبت. وقتی انسان‌ های الهی درجامعه حاکم باشند، قلب‌ ها متوجه آن‌ ها خواهد بود و در نتیجه از صمیم دل دستورات آن‌ ها را می‌ پذیرند و دستورات آن‌ ها در جامعه گسترش می‌ یابد.
4 - صحیفه امام، ج 13، ص 289.
5 - به کتاب «دعای ندبه؛ زندگی در فردای نورانی» مراجعه شود.
6 - برای روشن‌ شدن معنی تمدن اسلامی به سلسله مباحث «تمدن‌ زایی شیعه» رجوع فرمایید.
7 - امام خمینی«رحمة‌ الله‌ علیه» می‌ فرمایند: « ... باید دولت تمام سعی خود را در ادارة امور مردم بنماید، ولی این بدین‌ معنی نیست که آن‌ ها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی است منصرف کند ...»(پیام 2/1/68).
8 - به کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهّم» و سلسله بحث‌ های «تمدن‌ زایی شیعه» رجوع فرمایید.

Share