بدیع در قرآن - معانی و مفاهیم بدیع
بدیع در قرآن
بدیع ، ذات بی مانند، آفریدگار مخلوقات بدون نمونه پیشین، از اسما و صفات الهی است.
مطالب مرتبط :
فطرت در قرآن - بخش اول
فطرت در قرآن - بخش دوم
معنای بدیع
در صورت اول بدیع به معنای موجود بی مانند و بی نظیر است [المصباح، ص ۳۸، «بدع»]؛ ولی در صورت دوم می تواند مفید یکی از دو معنای زیر باشد:
۱. معنای فاعلی (مبدِع)؛ یعنی کسی که آفریدن او جدید و بدون سابقه و نمونه پیشین است.[مفردات، ص ۱۱۰]،[لسان العرب، ج ۸، ص ۶]،[النهایه، ج ۱، ص ۱۰۶، «بدع»]
۲. معنای مفعولی (مبدَع)؛ یعنی پدیده ای که به طور جدید و بدون سابقه و نمونه قبلی آفریده شده است.[مفردات، ص ۱۱۱]،[ لسان العرب، ج ۸، ص ۷، «بدع»]
واژه بدیع در قرآن
بدیع از اسماء حسنای الهی است که در قرآن دو بار به صورت «بَدیعُ السَّموتِ وَالاَرض» به کار رفته است.[ بقره/سوره۲، آیه۱۱۷]،[ انعام/سوره۶، آیه۱۰۱]
واژه بدیع در روایات
همچنین در روایات نبوی [الاسماء والصفات، ج ۱، ص ۵۵]،[ النور الاسمی، ص ۴۵۹]،[ شرح توحید الصدوق، ج ۱، ص ۲۱۶] و نهج البلاغه [نهج البلاغه، خطبه ۹۰]،[ نهج البلاغه، خطبه ۹۱]،[نهجالبلاغه، خطبه ۱۶۵]،[ نهج البلاغه، خطبه 191]،[ نهج البلاغه، خطبه 211] و ادعیه [تهذیب، ج ۳، ص 71]،[ تهذیب، ج ۳، ص84]،[ تهذیب، ج ۳، ص۹۳]،[ بحارالانوار، ج ۹۲، ص393]،[ بحارالانوار، ج ۹۴، ص227] به این اسم اشاره شده است.
بدیع اسمی از اسمای حسنای الهی
بدیع به عنوان اسمی از اسماء حسنای الهی دو معنا می تواند داشته باشد:
معنای اول
کسی که نه در ذات خود نظیری دارد و نه در صفات و افعال. [اسماء اللّه الحسنی، ص227]،[ النور الاسنی، ص459] در این صورت مفهوم بدیع مانند مفاد «لَیسَ کَمِثلِه شَیء»[شوری/سوره۴۲، آیه11] خواهد بود. گفته شده:«بَدیعُ السَّموت وَ الاَرضِ» یعنی خداوند در آسمانهای عالم ارواح و زمین عالم اجساد نظیر و مثل ندارد.[تفسیر ابن عربی، ج ۱، ص236] به این مفهوم در برخی از روایات نیز اشاره شده است:«فإنّک بدیع لم یکن قبلک شیء».[بحارالانوار، ج ۸۸ ، ص69] برخی بدیع را معادل اسم «اوّل» خداوند دانسته اند. [شرح الاسماء، ص94]،[ شرح اسماء الله الحسنی، ص150]
معنای دوم
آفریننده ای که مخلوقات را بدون الگو و مثل و مانندی که بر کار او سبقت داشته باشد، ایجاد کرده است. در دو آیه ای که بدیع، در آن ها به کار رفته غالب مفسران همین معنا را از آن استفاده کرده اند. [رحمة من الرحمن، ج ۱، ص184]،[ التبیان، ج ۴، ص221]،[ مجمع البیان، ج ۱، ص363]،[التفسیرالکبیر، ج ۴، ص27] در روایتی امام باقر (علیه السلام) در تفسیر «بَدیعُ السَّموتِ وَ الاَرض» فرموده اند: خداوند همه چیز را با علم خود، بدون مثال و نمونه پیشین ابداع و ابتکار کرد و آسمانها و زمین را آفرید، در حالی که پیش از آن آسمان و زمینی نبود.[تفسیر عیاشی، ج ۱، ص373]،[ البرهان، ج ۲، ص 461] در دعا آمده است:«اللّه أوّل کل شیء و آخره و بدیع کلّ شیء و منتهاه». [تهذیب، ج ۳، ص125]،[ وسائل الشیعه، ج ۷، ص469]
بدیع بودن خداوند و نفی فرزند از او
در دو آیه ای که بدیع در آن ها به کار رفته، بدیع بودن خداوند دلیل نفی فرزند از او قرار داده شده است:«... وخَرَقوا لَهُ بَنینَ وبَنت بِغَیرِ عِلم سُبحنَهُ وتَعلی عَمّا یَصِفون • بَدیعُ السَّموتِ والاَرضِ...»، [انعام/سوره۶، آیه۱۰۱] «وقالوا اتَّخَذَ اللّهُ ولَدًا سُبحنَهُ... بَدیعُ السَّموتِ والاَرضِ...».[بقره/سوره۲، آیه۱۱۶ - ۱۱۷]
صورتهای نفی فرزند از خداوند
با تکیه بر بدیع بودن خداوند، به دو صورت می توان فرزند داشتن او را نفی کرد:
صورت اول
اگر بدیع به معنای ذات بی مانند باشد، فرزند داشتن چنین ذاتی غیر ممکن است، زیرا فرزند داشتن عبارت از این است که موجودی برخی از اجزای وجود خود را از خود جدا کرده و به تدریج او را تربیت کند تا نوعی همانند خودش شود، و ذات الهی منزه از مثل و مانند است.[ المیزان، ج ۱، ص ۲۶۱]
صورت دوم
اگر بدیع به معنای آفریننده موجودات، بدون نمونه پیشین باشد لازمه بدیع بودن خداوند آن است که خلق و فعل الهی شبیه فعل دیگران در تدریج و توسّل به اسباب نباشد، بنابراین، فرزند داشتن او ممکن نیست، زیرا تحقق فرزند به تربیت و تدریج نیاز دارد.[المیزان، ج ۱، ص261]
برخی در مجموع گفته اند: اگر مراد از فرزند داشتن خداوند آن است که او از طریق طبیعی و معهود دارای فرزند شده است چنین امری درباره خدا صحیح نیست، زیرا این معنا درباره کسی تصور می شود که قادر نباشد از طریق خلق و ایجاد به صورت دفعی آن را به دست آورد؛ نه خدا که قادر است با اراده آنچه را که می خواهد بیافریند [التفسیر الکبیر، ج ۳، ص118] و اگر مراد آن است که خداوند بدون نیاز به همسر ، نطفه و... فرزند را ابداع کرده است این هم درست نیست، چون اگر بنا باشد آنچه خداوند ابداع کرده فرزند او باشد باید همه مخلوقات آسمان و زمین فرزند او باشند، چون او «بَدیعُ السَّموت والأرض» است و ترجیحی هم در کار نیست. [التفسیر الکبیر، ج ۳، ص118]
فهرست منابع
اسماء الله الحسنی؛ الاسماء و الصفات؛ بحارالانوار؛ البرهان فی تفسیر القرآن؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر العیاشی؛ تفسیر القرآن الکریم، ابن عربی؛ التفسیر الکبیر؛ تهذیب الاحکام؛ رحمة من الرحمن فی تفسیر و اشارات القرآن؛ شرح الاسماء او شرح دعاء الجوشن الکبیر؛ شرح اسماء الله الحسنی (لوامع البینات)؛ شرح توحید الصدوق؛ لسان العرب؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ المصباح المنیر؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ النور الاسنی فی شرح اسماء الله الحسنی؛ النهایة فی غریب الحدیث و الاثر؛ نهج البلاغه؛ وسائل الشیعه.
منبع : دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله « بدیع در قرآن »
افزودن دیدگاه جدید