اخلاق کسب و کار و احکام آن - بخش اول
اخلاق کسب و کار و احکام آن
اخلاق کسب و کار و احکام آن اهمیت ویژه ای در اسلام دارد، سفارش به نگرفتن سود ازمشتریان به هنگام تأمین مخارج روزمره، کراهت قسم خوردن به هنگام معامله نشانگر آن است که اسلام از نوعی اخلاق در فضای کسب و کار حمایت می کند.
پیشنهادی:
جایگاه فرهنگ کار در اسلام / بخش اول
جایگاه فرهنگ کار در اسلام / بخش دوم
مقدمه
تجارت و کسب و کار سابقه دیرینه ای در تمدن بشری دارد. انسان ها از دیرباز برای رفع نیازهای خود به تجارت رو آورده اند. این داد و ستد در فرآیند تکاملی اش به تدریج از شکل تهاتری (مبادله کالا به کالا) اولیه خود فاصله گرفته، به صورت مبادله پولی (کالا ـ پول ـ کالا) درآمده است.
درپی این تحول، تجارت به تدریج به منزله وسیله ای برای کسب سود و منفعت درآمده و ورود به عرصه تجارت نیز به طور عمده با هدف کسب موفقیت در بازار و سودآوری انجام می گیرد. فرد تاجر می کوشد با تصاحب سهم مناسبی از بازار، مشتریان بیشتری را به سمت خود جذب کند. در این مسیر، موفقیت تاجر به طور عمده به عواملی چون توانایی رقابت با دیگران، بازاریابی مناسب، رونق بازار و عواملی اینچنینی نسبت داده می شود در میان عوامل مؤثر بر موفقیت تجارت ، گاه از اخلاق حرفه ای تجارت نیز سخن به میان می آید. این ادعا به گونه ای متناقض نماست؛ زیرا ماهیت سودگرایانه کسب و کار تجاری، به ظاهر تناسبی با مباحث اخلاقی ندارد. بر اساس دیدگاه های سنتی در اقتصاد، تجارت و اخلاق دو گونه فضیلت متفاوت را ترویج می کنند.
تجارت کسب سود و منفعت را دنبال می کند؛ در حالی که اخلاق به دنبال کسب فضیلت است. این دو هدف متفاوت، موجب تمایز این دو از یکدیگر می شود. از این رو، نمی توان از تاجر انتظار داشت در حوزه کسب و کار به دنبال اخلاق باشد. وی بنا بر نوع کار خود، می باید در پی کسب سود و منفعت باشد و این امر قابل جمع شدن با توصیه های اخلاقی نیست در مقابل، برخی با رد این پیش داوری معتقدند تجارت توأم با اخلاق می تواند تاجران را در دستیابی به موفقیت در کسب و کار خود کمک رساند. این مهم می تواند با کسب اعتبار و شهرت در فضای کسب و کار و در نتیجه جلب اعتماد مشتریان صورت گیرد.
گذشته از آنکه تجارت بدون اخلاق، همواره آسیب های اجتماعی فراوانی را دربر داشته است و به طور مستقیم و یا غیرمستقیم حتی به خود تاجران و بازاریان آسیب می رساند. این دیدگاه به طور خاص در ده های اخیر طرفداران زیادی در میان متفکران علوم اجتماعی و همچنین افکار عمومی پیدا کرده است پاسخ به پرسش مطرح شده در زمینة رابطة میان اخلاق و تجارت، به ضرورت بررسی فلسفه وجودی اخلاق حرفه ای در فضای تجارت می انجامد.
نگاه کارکردگرایانه صرف به اخلاق تجارت می تواند به ظهور و بروز نوعی اخلاق حرفه ای سودگروانه بینجامد در مقابل، اتخاذ رویکردی اسلامی می تواند زمینه ساز حرکت به سمت نوعی اخلاق متعالی کسب و کار باشد. در واقع، رویکرد دوم می تواند افزون بر تأمین اهداف تجارت، مانع از بروز بسیاری از آفت های نهفته در ورای اندیشه سودگروی باشد. اثبات این فرضیه از طرفی نیازمند بررسی امکان پذیری طراحی و ترویج اخلاق تجاری بر اساس آموزه های اسلامی، و از طرف دیگر نشان دادن برتری آن در مقایسه با اخلاق حرفه ای سودگروانه است.
لازم به ذکر است که آنچه از آن در این مقاله با عنوان اخلاق تجارت یاد می شود مفهومی گسترده تر از مبادلات تجاری است و شامل فعالیت های تولیدی و خدماتی صورت گرفته به منظور تولید و عرضه کالاها و خدمات به بازار مصرف نیز می شود. همچنین با توجه به گسترش فعالیت های تولیدی و خدماتی اقتصادی در قالب بنگاه های اقتصادی، بحث از اخلاق تجارت علاوه بر بررسی ملاحظات اخلاقی ناظر به رابطه میان فروشنده و خریدار، به جنبه های سازمانی اخلاق کسب و کار به ویژه در مورد جنبه های اخلاقی در رابطه میان نیروی انسانی فعال در یک بنگاه تولیدی و همچنین رابطه بنگاه های تولیدی و خدماتی با محیط انسانی و طبیعی پیرامونشان به خصوص محیط زیست نیز می شود.
بر اساس تعبیر فوق، اساسی ترین سؤال در اخلاق تجارت آن است که آیا اساساً اخلاق و تجارت رابطه ای دارند؟
در این زمینه سؤال های فرعی دیگری نیز مطرح می شود:
آیا می توان در سطح خرد قواعدی برای مبادله منصفانه و مسئولانه میان افراد طرح کرد و به عدالت مبادله ای دست یافت؟
آیا می توان در بعد کلان سخن از قواعد فرهنگی ونهادی بازرگانی برای جهان تجاری زد؟
آیا بنگاه ها و موسسات تجاری مسئولیتی اخلاقی در مورد کارکنان خود، مجاورین کارخانه و همچنین محیط زیست دارند؟
آیا می توان برای بنگاه ها مسئولیت اجتماعی در نظر گرفت؟
آیا نظام بازار آزاد ساز و کاری منصفانه و مناسب ترین شیوه در توزیع کالاها و خدمات در سراسر جامعه است؟
آیا در نظام بازار آزاد، به افراد درمانده و مستاصل توجهی می شود؟
دولت چه نقشی در کاستن از آسیب های اخلاقی تجارت دارد؟
در چند دهه اخیر، شکل گیری جنبش اخلاق حرفه ای زمینه ساز ایجاد نهضت علمی در زمینه اخلاق کسب و کار بوده است. اکنون اخلاق حرفه ای به رشته ای دانشگاهی تبدیل شده است و کتاب ها، مقاله ها و حتی نشریه های تخصصی زیادی در این حوزه از اخلاق کاربردی متتشر می شود. متأسفانه ادبیات فارسی موجود در زمینه اخلاق حرفه ای و به ویژه اخلاق کسب و کار، آن گونه که باید گسترش نیافته است. این نقص به طور خاص در مورد اخلاق کسب و کار با رویکرد اسلامی مشاهده می شود. اندیشمندان مسلمان به رغم از میراث ارزشمند اخلاق اسلامی، هنوز به صورت جدی به عرصه اخلاق حرفه ای تجارت و از جمله مبحث بنیادین فلسفه اخلاق اسلامی کسب و کار وارد نشده اند.
احد فرامرز قراملکی در کتاب اخلاق حرفه ای، اخلاق کسب و کار را شرطی لازم برای موفقیت در تجارت در دنیای معاصر قلمداد می کند. به اعتقاد او، گسترش اخلاق کسب و کار می تواند با ایجاد روحیه اعتماد متقابل میان صاحبان بنگاه های تولیدی و مشتریان به موفقیت هرچه بیشتر صاحبان کسب و کار بینجامد وی به صورت پراکنده در بخش های مختلف کتاب بر این نکته تأکید می کند که این کارکرد تنها زمانی محقق می شود که از اتخاذ رویکرد ابزارگرایانه به اخلاق کسب و کار اجتناب شود.
فرامرز قراملکی و نوچه فلاح، این نکته را به تفصیل در کتاب موانع رشد اخلاق حرفه ای در سازمان بسط می دهند. به نظر آنها مشتری مداری ابزارنگارانه می تواند مانع گسترش اخلاق حرفه ای در سازمان ها و بنگاه های اقتصادی شود. بسیاری از محققان علوم اجتماعی از این رویکرد افراطی به اخلاق تجارت انتقاد کرده اند. بر اساس دیدگاه های جدید اقتصادی ، اخلاق و تجارت را نمی توان و نباید از یکدیگر جدا کرد. از دیرباز اخلاق و تجارت رابطه ای دیرینه ای داشته اند. اساساً تجارت بر پایه ملاحظات اخلاقی و لزوم فراهم کردن اسباب راحتی سایرین بنا شده است؛گذشته از آنکه دغدغه های بسیاری هم در میان تاجران و هم در میان مردم برای شکل گیری تجارتی اخلاقی وجود داشته و دارد. در ادبیات اقتصادی نیز به جنبه های اجتماعی تجارت توجه شده است. برای مثال، نظریه مزیت مطلق آدام اسمیت و نظریة مزیت نسبی ریکاردو در حمایت از تجارت آزاد، بر منافع اجتماعی آن تأکید می کند.
سالامون در انتقاد از این نظریه بیان داشته است که سود را نمی توان هدف غایی تجارت تلقی کرد. کسب سود تنها وسیله ای برای سامان دهی تجارت است. حتی در جایی که سود برای عده ای ابزار امتیازخواهی شده است، باز هم هدف غایی نیست؛ بلکه عاملی برای کسب شأن و منزلت و ارضای میل به برنده شدن می باشد که هدف نهایی است. وانگهی جدا کردن اخلاق از تجارت می تواند فاجعه آفرین باشد.
با نگاهی به تاریخ فعالیت های اقتصادی بشر، می توان این نکته را تأیید کرد، که ضعف اخلاق حرفه ای در کسب و کار موجب بروز مشکلات بسیاری در جوامع بشری شده است. بروز مشکلات زیست محیطی در دنیای معاصر، بروز فجایع انسانی همانند حادثه بوپال هند، شکل گیری تجارت های ضداخلاقی (تجارت مواد مخدر، قاچاق انسان) و تخریب پیوسته محیط زیست، همه ناشی از نبود نظام اخلاقی در تجارت است.
جان گالبرایت، اقتصاددان برجسته، در تحلیل عواقب شکل گیری تجارت بدون اخلاق چنین می گوید: «زمانی که کسب سود هدف اصلی یک ملت می گردد، کاهش معنی داری در سطح زندگی بشریت به وجود می آید. اهداف اقتصادی قادر هستند که توجهات را از موضوعات حیاتی انسانی دور کنند و آزادی، هویت و خلاقیت در جامعه ای که توسط شرکت های بزرگ سودجو احاطه شده است، از دست رفته است. از طرف دیگر، گسترش اخلاق در فضای کسب و کار می تواند موجب رونق فعالیت های تجاری شود. بنا بر تجارب موجود، غالباً شرکت های وفادار به اخلاق حرفه ای موفق تراند. گذشته از آنکه تقویت اخلاق در تجارت می توان به آن مفهومی انسانی بخشیده، ریشه بسیاری از تعارض های موجود را از بین ببرد.
پنج مؤلفه اصلی اخلاق کسب و کار اسلامی:
پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: تاجرها چند دسته اند، دسته ای مشرک، دسته ای کافر، گروهی منافق و بعضی فاسق و برخی مؤمن هستند.
کاسب مشرک کاسبی است که عامل روزی را خدا و کسب را خود می داند.
کاسب منافق کاسبی است که روزی خود را از خدا می داند ولی تردید دارد که آیا روزی او می رسد یا خیر.
کاسب کافر کاسبی است که روزی خود را از کسب می داند.
کاسب فاسق کاسبی است که روزی را از خدا می داند ولی در معامله غش می کند و جنس معیوب و ناقص را به جای سالم و کامل می فروشد.
کاسب مؤمن در این میان به کاسبی گویند که روزی خود را از خداوند دانسته و مال التجاره خود را سبب و وسیله روزی شمرده و طبق آیین اسلام و مسلمین در تجارت عمل می کند.
اخلاق کسب و کار اسلامی دارای مولفه های زیادی است اما می توان آنها را درپنج دسته کلی تقسیم بندی کرد:
1- تولید، کار و فعالیت مولد
موارد فراوانی ازآیات و روایات برتولید و انجام فعالیت مولد تاکید دارند و مژده پاداش دنیایی وآخرتی می دهند. آنها کار مولد را عبادت تلقی میکنند یعنی هرکس برای گذراندن معیشت به کسب و کار بپردازد، مانند کسی است که درراه خدا جهاد کرده است. انجام امور به صورت کارآمد از دیگر ملاحظات اخلاقی کار و تولید در اسلام است. در روایتی تصریح شده که ارزش هر انسان به حسن انجام عمل وی بستگی دارد؛ یعنی کار و محصول خوب ارزش بیشتری نسبت به کار ضعیف دارد. تأکید بر فعالیت های مولد مانند کشاورزی و صنعت در قرآن و روایات نیز از دیگر ملزمات اخلاق کسب و کار در اقتصاد اسلامی است. حرام بودن سفته بازی محض از دیگر عناصر کارساز دراخلاق اسلامی است.
2- مبادله و توزیع
بازار و تجارت نقش فراگیری در اقتصاد صدر اسلام داشت و در دوران تمدن اسلامی رو به گسترش بوده است. بازاری ها و تجار از اهمیت خاصی برخوردار هستند. هر کس می خواهد وارد فعالیت بازرگانی و خرید و فروش شود، باید چندین خصلت را دارا باشد: اول این که دنبال فعالیت مبتنی بر ربا (کسب درآمد ازراه غیرموجه وغیرمولد) نرود. دوم این که درانجام معامله قسم نخورد. سوم این که اشکالات و نواقص کالا یا خدمت مورد عرضه خود را نپوشاند. انجام تبلیغات غیر واقعی و ارائه اطلاعات غلط در مورد کالا یا خدمت و کاربرد حیله، از دیگر امور غیرمشروع در بازرگانی مورد نظراسلام است که در قالب روایات همه آنها حرام اعلام شده اند.
3- قیمت، سود و پرداخت واجبات مالی
اخذ سود عادلانه، وضع قیمت متناسب با هزینه تولید و پرداخت واجبات و مستحبات مالی، ازدیگرملازمات اخلاق کسب و کار درشریعت اسلامی است. قیمت گذاری علی الاصول در چارچوب بازار صورت می گیرد و تنها در موارد خاصی دولتمردان در این مسئله دخالت می کنند. نبود سختگیری در خرید و فروش و قانع شدن به سود کم و دادن بخشی از سود به عنوان صدقه، از دیگر دستورات اخلاقی کسب و کار مورد نظر شریعت است. کم فروشی و اخذ قیمت بیش از میزان متعارف بازار، از دیگر گناهان در تجارت محسوب می شود. تأکید بر کارکرد ابزار دقیق سنجش در معاملات و رعایت عدل و انصاف از دیگر ملاحظات اخلاق کسب و کار در اسلام است.
همچنین تصریح شده که قیمت اعلام شده برای کالا باید رضایت طرفین معامله را جلب کند و بر اساس عرف سالم اقتصادی تنظیم شود.
4- تجارت خارجی و نقش دولت در کسب و کار
طبق روایات و سیره پیامبر، بازرگانان خارجی از احترام خاصی برخوردار هستند و لازم است امنیت اموال آنها مورد توجه باشد و اگر در هنگام حضور در کشور اسلامی متحمل خسارت شوند، دولت اسلامی موظف است خسارت مربوطه را جبران کند. دولت علاوه بر توجه خاص به امور تجارت خارجی، موظف است زمینه های تحقق نوعی اخلاق کسب و کار مطلوب را فراهم آورد. ارتباط مرتب با صاحبان مشاغل، برخورد پدرانه و تربیتی با آنها، حفظ آزادی کسب و کار و عدم دخالت های غیر معقول در بازار، حفظ قواعد اخلاقی بازی در ارتباط با بازاریان، حفظ نوعی انضباط در بازار و ممانعت از فعالیت های تخریبی و ضد اخلاقی (مانند احتکار، انحصار،رشوه و رانت جویی) و موارد مشابه از جمله خدمات دولت اسلامی محسوب می شود.
5- عناصر مکمل اخلاق کسب و کار از منظر اسلامی
دستورالعمل های دیگر در چارچوب کسب و کار از منظر اسلامی مطرح است که به عنوان نمونه، به برخی از آنها اشاره می شود: یکی امور واجب است باشد که جنبه الزامی دارد؛ این امور هم برای فرد حقیقی مطرح است و هم برای جامعه (با نمایندگی دولت). بخش قابل توجهی از تجارت و سایر فعالیت های
اقتصادی مستحب است؛ این ها فعالیت هایی هستند که انجام آنها علاوه بر پاداش مادی و اجتماعی، دارای پاداش معنوی و اخروی است. در عین حال یک سری از فعالیت ها حرام و برخی از آنها مکروه است. فعالیتهای مبتنی بر ربا، رشوه، قمار، سفته بازی محض و امثال آن حرام محسوب می شوند.
تجار باید در هزینه کردن روش متعادلی را دنبال کنند، حقوق نیروی کار را در اولین فرصت ممکن بپردازد. در معاملات و مبادلات نه خود را داخل ضرر کند و نه به دیگران زیان وارد کنند و علامت دهی غلط به مشتری ندهند. تجارتی را برپا کنند که رضایت تمامی افراد طرف معامله در آن محقق شود، در اموری که اطلاع کافی ندارند به متخصصین مراجعه کنند، در معامله به همدیگر خیانت نکنند و نظایر آن.
افزودن دیدگاه جدید