عصمت انبیاء :
آثار عمل و جاودانگى آن و سرایت برکت و شومى از برخى کارها بر زمان و مکان و عصمت انبیاء (جانشینان خدا) از گناه بدان خاطر که آن را مى بینند...
بحث قبلی: سلطه ابلیس بر جانشیان خدا محال است
براى آشنائى با عصمت انبیاء ، زیبنده آن است که ابتدا چگونگى سرایت و گسترش برکت و شومى آثار کار انسان، بر زمان و مکان، در دنیا و آخرت را، بررسى کنیم. پس، از خدا مدد جسته و مى گوئیم: خداى سبحان در سوره بقره فرموده:
شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکمُ الشَّهْرَ فَلْیصُمْهُ.
(روزه، در) ماه رمضان است، ماهى که قرآن، براى راهنمائى مردم، و نشانه هاى هدایت، و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است، پس هر که از شما در این ماه در حضر باشد، روزه بدارد.[1]
و در سوره قدر فرموده:
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ* وَ ما أَدْراک ما لَیلَةُ الْقَدْرِ* لَیلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ* تَنَزَّلُ الْمَلائِکةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کلِّ أَمْرٍ* سَلامٌ هِی حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ*
ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم! و تو چه میدانى که شب قدر چیست؟! شب قدر بهتر از هزار ماه است! فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان براى هر کارى نازل مى شوند. شبى است سرشار از سلامت تا سپیده دم!
خداوند قرآن را در یکى از شبهاى ماه رمضان، بر خاتم پیامبرانش نازل فرمود، این شب، بدین خاطر شب قدر شد، و فرشتگان و روح، براى همیشه دوران، هر سال به فرمان پروردگارشان فرود مى آیند، و برکت این شب به همه شبهاى ماه رمضان، براى همیشه دوران، سرایت کرد.
ما در مبحث نسخ، به یارى خدا، بررسى خواهیم کرد که، روز جمعه از زمان آدم علیه السّلام برکت یافت، بدان خاطر که خداى سبحان در آن روز برکات خود را بر آدم علیه السّلام نازل فرمود، و روز نهم ذیحجه مبارک شد، و روز آمرزش گناهان بندگان خدا در منى گردید، بدان خاطر که خداوند آمرزش خود را در این روز بر آدم علیه السّلام نازل فرمود، و سرزمین هاى عرفات و منى و مشعر هم، در نهم و دهم ذیحجه بر همه اولاد آدم سرزمین مبارک شد، و آثار آن تا همیشه دوران باقى ماند.
همچنین، اثر گامهاى ابراهیم علیه السّلام در خانه خدا، بر پشته گلى که در زیر پاى خود نهاده بود تا بر روى آن رفته و دیوار خانه را بالا ببرد، برکت یافت، و خداوند ما را فرمان داد تا براى همیشه، آن را عبادتگاه خود قرار دهیم، و فرمود: اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى از مقام ابراهیم، عبادتگاهى براى خود انتخاب کنید. حال شومى و سرایت آن به دیگران نیز، اینگونه است. چنانکه وضع خانه هاى قوم عاد در منطقه حجر، پس از نزول عذاب، چنین بود، و رسول خدا به هنگام عبور از آنجا در غزوه تبوک، ما را از آن مطلع فرموده است.
خلاصه آن در کتابهاى حدیث و سیره چنین است:
هنگامى که رسول خدا در سال نهم هجرى، به سوى غزوه تبوک مى رفت به سرزمین حجر- شهر قوم ثمود در وادى القرى، در مسیر مدینه به شام- که رسیدند، پیش از عبور از آن پیاده شدند و سپاهیان از چاه آنجا آب کشیدند که منادى پیامبر فریاد زد! از آب چاه اینجا ننوشید! و براى نماز با آن وضو نسازید! مردم هر چه در آبگیرهاى خود داشتند بر زمین ریختند و گفتند: اى رسول خدا! با آن خمیر ساخته ایم، فرمود: آن را به شتران بخورانید، مبادا مانند آنچه به آنان رسید بر شما هم برسد و هنگامى که بار برداشتند و از حجر گذشتند جامه خود را بر چهره کشید و مرکب خود را به شتاب راند، سپاهیان نیز چنین کردند. رسول خدا فرمود:
لا تدخلوا بیوت الذین ظلموا الّا و انتم باکون؛ داخل خانه هاى ستمگران نشوید مگر در حال گریستن!
مردى با انگشترى که در حجر، در خانه عذاب شدگان، یافته بود خدمت رسول خدا آمد، آن حضرت از وى روى گردانید و با دست خود جلوى چشمانش را گرفت تا آن را نبیند، و فرمود: آن را بینداز! او هم بدورش افکند.[2]
همانند این واقعه براى امام على علیه السّلام نیز پیش آمد، نصر بن مزاحم و غیر او آورده اند:
مخنف بن سلیم با امام على علیه السّلام از" بابل"[3] مى گذشتند که امام على علیه السّلام فرمود: در سرزمین بابل، محلى است که مورد عذاب واقع گردیده و بر زمین فرو شده است، مرکب خود را تیزتر بران تا شاید نماز عصر را در بیرون آنجا به جا آوریم!
او مى گوید: امام علیه السّلام مرکب خو را برجهانید، مردم نیز مرکب هاى خود را به دنبال آن حضرت راندند، او هنگامى که از پل صراة گذشت، فرود آمد و نماز عصر را با مردم اقامه کرد.[4] در روایت دیگرى آمده است:
با امیر المؤمنین علیه السّلام به هنگام عصر، از پل صراة گذشتیم، فرمود: این سرزمین، وادى عذاب شده اى است و براى هیچ پیامبر یا وصى پیامبرى شایسته نیست تا در آن نماز بگزارد.[5]
آرى، برکت، از زمان و مکانى که خداوند آن را براى بنده اى از بندگان مخلص خود، مبارک گردانیده، به دیگر زمانها و مکانها سرایت کرده و گسترش مى یابد، چنانکه شومى و نحوست هم گسترش و سرایت دارد، و از زمانى که خداوند بر بندگان شقى و بدبخت خود غضب فرموده، به دیگر زمانها و مکانها راه مى یابد.
ما بزودى در مبحث" آثار عمل" که در آینده مى آید، مى بینیم که رفتار آدمیان در دنیا و آخرت آثار همیشگى دارند که یا به شکل آتش جاویدى که آتشگیره آن مردمان و سنگها هستند، در مى آید، یا به شکل نعمت هاى خالد در بهشت هاى عدن، همه این آثار و سرایت ها را بندگان مخلص خدا مى بیند و درک مى کنند، و این بینش، آنان را به کوشش بیشتر در انجام کارهاى شایسته، و دورى از زشت کارى و فحشا و منکر مى کشاند.
این بینش ها، همان برهان الهى است که خداوند به کسانى از بندگانش مى دهد که خود را پاک کرده و رضاى خدا را بر خواسته نفس امّاره برگزیده اند. بدین خاطر از بندگان مخلص خدا گناه هلاکت بار سر نمى زند، مثال ایشان در این باره مثال انسان بینا و شخص کور است که با هم در یک مسیر ناهموار پر از پرتگاه مى روند، بدیهى است شخص بینا از فرو افتادن در مهالک دورى مى کند، و همراه نابیناى خود را نیز آگاه مى کند تا از سقوط در آن دورى گزیند.
یا مانند انسانهاى تشنه اى که رویاروى آنان آبى زلال خودنمائى کرده و جانشان براى نوشیدن جرعه اى از آن لحظه شمارى مى کند تا حرارت تشنگى خود را فرونشانند، ولى در میان ایشان پزشکى است که با میکروسکوپ آب را آزمایش مى کند و در آن انواع میکروب هاى کشنده مى یابد، و به همراهان خود مى گوید: باید این آب را قبل از نوشیدن تصفیه نمائیم!
مثال بندگان مخلص خدا، اینگونه است. آنان برهان الهى را مى بینند، و حقایق اعمال و آثار نیک و بد آن را در مى یابند، ایشان با چنین بصیرتى که از زشتى گناه و شناعت آن دارند، و مى دانند که گناه در آخرت عذاب مجسم و آتش جاودان مى گردد، ممکن نیست در حال اختیار به چنان عملى مبادرت کنند.
شبهاتى که در پیرامون عصمت انبیاء مى آورند، و به آیات متشابه استشهاد مى کنند، بدان خاطر است که در تأویل برخى راه اشتباه رفته، و برخى دیگر را با روایات نادرست تفسیر مى کنند. ما براى اجتناب از طول بحث تنها به نمونه هائى از هر دو نوع بسنده مى کنیم: (مبحث بعدی)
منبع: عسکرى، مرتضى، عقاید اسلام در قرآن کریم، 3جلد، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر - تهران، چاپ: اول، 1386 ه.ش// ج 1 ؛ ص254 الی 258.
----------------------------------
پی نوشت ها:
[1] - بقره/ 185.
[2] - مغازى واقدى ص 1006 تا 1008، امتاع الاسماع ص 454 تا 456 و ...
[3] - بابل منطقه اى است در عراق بین کوفه و بغداد و پل صراة بر روى رودخانه صراة نزدیک بغداد بوده است.
[4] - وقعه صفین، نصر بن مزاحم ص 135.
[5] - بحار ج 41 ص 168 به نقل از علل الشرایع و بصائر الدرجات.