نقشی مخرب و دامنه دار از دستگاه کلیسا
اگر کسی فکر کند که دستگاه کلیسا در سیاست کشورهای غربی نقش ندارد، و به زعم خود فکر کند که اسلام نیز باید در سیاست دخالت نکند، به بیراهه رفته است. بله، شاید کلیسا حاکم نباشد ولی حوادث روزگار(مثل دستگیری کشیش جاسوس آمریکایی در ترکیه) نشان می دهد که کلیسا کماکان نقش پررنگی در سیاست کشورهای غربی دارد.
در طول تاریخ، استعمار از شیوه های به ظاهر مذهبی نیز(جاسوسی در لباس کشیش) برای استثمار کشورهای دیگر غافل نمی شد. اینک نیز همان شیوه را در دستور کار خود دارد. چند مدتی است که رابطه بین ترکیه و آمریکا بر سر همین موضوع، تیره و تار شده است.
یک کاردینال با نفوذ و نیرومند مسیحى به نام خیمنز در سال 1516م / 922ق، دستور داد که در لشکرکشى به سوى سرزمینهاى هند شرقى و غربى باید مبلغان مسیحى را نیز همراه داشته باشد.
قرآن و دانشمندان مفعت طلب اهل کتاب
بدون شک مبلغان مذهبی اهل کتابی که در خدمت استعمار بوده و هستند، همان اهل کتاب صدر اسلام هستند که خدا خطاب به آنها می فرماید: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَها عِوَجاً؛ بگو: «اى اهل كتاب! چرا افرادى را كه ايمان آورده اند، از راه خدا باز مى داريد، و مى خواهيد اين راه را كج سازيد؟!»[1] این آیه گویای آن است که برخی از دانشمندان اهل کتاب در خدمت منافع نفسانی خود و یا قدرت های دیگر هستند و سعی در جلوگیری از ایمان آوردن اهل کتاب و یا به حاشیه بردن اسلام و مسلمانی دارند. چنانکه سیاستمداران فریب کار کشورهای غربی بر روی آنها حساب باز کرده و خواهند کرد. «وقتى آلبوکرک دریادار پرتغالى در قرن پانزدهم میلادى به خلیج فارس آمد و جزیره هرمز را به زور از ایران گرفت در یک سخنرانى براى سربازان خود گفت:«بزرگترین خدمت خدایى که باید به جاى آورد آن است که مسلمانان از این سرزمین بیرون افکنده شوند و آتش کیش محمّدى براى همیشه در این جا خاموش گردد. همچنین یک کاردینال با نفوذ و نیرومند مسیحى به نام خیمنز در سال 1516م / 922ق، دستور داد که در لشکرکشى به سوى سرزمینهاى هند شرقى و غربى باید مبلغان مسیحى را نیز همراه داشته باشد. گاهى هیأتهاى تبلیغى مذهبى برجسته، جهانگشایان پرآوازه را همراهى مى کردند. در نیمه هاى سده شانزدهم بود که پرتغال به شیوه اى جدید به عملى ساختن خواست پاپ الکساندر کمر بست و برنامه هاى گسترده نظامى و مذهبى (تبلیغى) را در برزیل، آسیا، آسیاى جنوب شرقى، هندوستان، ایران و خاور دور پیاده نمود.»[2]
اینک بعد از دانستن این موضوع، به دو نکته اشاره می کنیم که کشورهای اسلامی و مسلمانان باید در زمینه مسائلی از این دست، مد نظر داشته باشند:
نکته اول: اگر کسی فکر کند که دستگاه کلیسا در سیاست کشورهای غربی نقش ندارد، و به زعم خود فکر کند که اسلام نیز باید در سیاست دخالت نکند، به بیراهه رفته است. بله، شاید کلیسا حاکم نباشد ولی حوادث روزگار(مثل دستگیری کشیش جاسوس آمریکایی در ترکیه) نشان می دهد که کلیسا کماکان نقش پررنگی در سیاست کشورهای غربی دارد.
نکته دوم: دلخوش بودن مطلق به مسیحیت و دیگر اهل کتاب به بهانه احترام به مذاهب دیگر آسیب هایی دارد که یکی از آنها جاسوسی در لباس کشیش بودن است. چه بسا آسیب های دیگری هم باشد که نیاز به بررسی داشته باشد. البته همه مسیحیان و یهودیان بد نیستند و نباید در مورد همه یک قضاوت داشت. «لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّه؛ [همه اهل كتاب] يكسان نيستند، از اهل كتاب گروهى درستكار [و رعايت كننده حق خدا و مردم] هستند.»[3]
پی نوشت:
1ــ آل عمران /99
2ــ کلیک کنید.
3ــ آل عمران/133
افزودن دیدگاه جدید