رفتن به محتوای اصلی
روتیتر
استاد محمد شجاعی

انسان شناسی / جلسه 18

تاریخ انتشار:
بهشت در نهاد و استعداد و توان ما هست. بهشت ظهور خود نفس و در درون نفس است. نفس توی بهشت نیست کما این که جهنم هم در درون نفس است یعنی ما بهشت و جهنم را با خودمان داریم.
انسان شناسی

نفس انسان ساختاری دارد که این قدرت و استعداد را دارد که از بهشتی که به اندازه همه آسمان ها و زمین است استفاده کند و تمام این بهشت قابل بهره برداری است و از همه ابعاد آن حیات، نعمت و کمالات جوشش می کند.
این که الان در دنیا هرطور که زندگی می کنیم اموراتمان می گذرد این به خاطر شرایط رحمی دنیاست. باید خوب بفهمیم که ما جاودانه هستیم و قرار است تا خدا خدایی می کند در یک گستره به اصطلاح زمانی تا بی نهایت «اولئک اصحاب الجنه هم فیها خالدون»؛[سوره بقره - آیه 82] و در یک گستره مکانی در بهشتی که حد ندارد انسان در اوج خوشبختی زندگی کند. «لهم فیها ما یشاؤون»[سوره ق - آیه 35] هر چه که اراده می کند همان جا تحقق می یابد. پس در آن جا انسان در کنار خدای بی نهایت حیات دارد. کسی که با این مفاهیم فوق العاده و کلیدی انس نگیرد و در ذهن و قلبش یقین و باور نداشته باشد، دنیا را خیلی بد می گذراند و به تبع همین آخرت را هم بد می گذراند. وقتی قرآن می فرماید: «فیها ما تشتهی الأنفس و تلذُّ الأعین»؛[سوره زخرف - آیه 71] هرچه که بخواهید و میل داشته باشید در آن هست. این که فرمود (هر چیزی)؛ چون ما در محدودیت عالم دنیا داریم فکر می کنیم خیلی چیز به ذهنمان نمی آید چرا که این با گستره دنیا نیست بلکه با گستره بهشتی است که به اندازه همه آسمان ها و زمین است و نیز با گستره جاودانگی انسان.
«فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قره أعین»؛[سوره سجده - آیه 17] قرآن می فرماید: اصلاً به مخیله شما نمی آید.
در حدیث قدسی آمده است؛ «أعددت لعبادی الصالحین ما لا عین رأت و ما لا أذن سمعت و لا خطر علی قلب بشر»؛[ کلیات حدیث قدسی، ج 1، ص 704] نه چشمی دیده، نه گوشی شنیده و نه بر قلب کسی خطور می کند. چون ما این جا هستیم و هنوز متولد به برزخ و بی نهایت نشده ایم. تازه این بهشت همه آن جایی که انسان می تواند برسد نیست، مافوق بهشت هم داریم.
آرزوهای ما نسبت به آخرت مثل آرزوهای یک جنین در رحم مادر است.. او اگر آرزو کند تمام آروزهایش در محدوده و گستره رحم مادرش است و بیشتر از آن رحم نمی تواند به او بدهد. ما هم الآن در گستره دنیا داریم آرزو می کنیم. بهشت در نهاد و استعداد و توان ما هست. بهشت ظهور خود نفس و در درون نفس است. نفس توی بهشت نیست کما این که جهنم هم در درون نفس است یعنی ما بهشت و جهنم را با خودمان داریم.
ما به جهنم نزدیک تر هستیم تا بهشت. «لقد خلقنا الإنسان فی أحسن تقویم، ثم رددناه أسفل سافلین»؛[سوره تین - آیات 4 و5] ما از آن جایگاه قبلی که داشتیم به جهنم «اسفل سافلین» آمدیم و در آن جا متولد شدیم و با آن هم سنخیت داریم و ما الآن همه جهنم مثل گرسنگی و غم و حتی حیوانات آن را نیز با خودمان داریم.
قرآن می فرماید: خودتان و خانواده تان را از جهنمی و آتشی نگه دارید که؛ «وَقودها الناس و الحجاره»؛[سوره بقره - آیه 24] هیزم آن از مردم و سنگ است. این قدر انسان با جهنم سنخیت دارد که خودش مولد و آتش و دستگیره جهنم است.
امام خمینی(رحمه الله)؛ دنیا متن جهنم است. فرمود: صراط توی جهنم است. روی جهنم نیست. ما توی جهنم متولد می شویم و بعد باید از توی آن خودمان را بالا بکشیم و به بهشت برویم. این خیلی معنا دارد.
شما اگر آیات الهی را نگاه بکنید می فرماید: «کلا لو تعلمون علم الیقین، لتَروُنَّ الجحیم»؛[سوره تکاثر - آیات 5 و6] شما اگر به یقین برسید جهنم را این جا می بینید.
بزرگان، عرفا و اولیاء الهی می گویند: اولین قدمی که انسان به ملکوت می گذارد وقتی که از ناسوت نجات پیدا می کند این است که جهنم را می بیند. این نص قرآن است. چون ما توی جهنم هستیم اول جهنم را می بینیم و ما باید از حجاب ها و گرفتاری های ناسوت و جهنم رد شویم تا به بهشت برسیم و افراد بهشت را بعداً در مکاشفات، رؤیت ها و حتی در خواب می بینند و کسانی که از توی جهنم صراط را پیدا کنند بهشتی می شوند چرا که جهنم طی کردنی و پشت سر گذاشتنی است. «إن منکم إلا واردها»؛[سوره مریم - آیه 71] هیچ کدام از شما نیست مگر این که وارد جهنم می شود. پس همه بدون استثناء حتی انبیاء و ائمه:هم همین طور هستند. آن آخرتی که ما از جهنم رد می شویم و به بهشت می رویم آن چیزی است که این جا طی کرده ایم.
بدون دانستن این اصل اساسی که ما در جهنم هستیم، اگر وارد حیطه های مختلف شوید خیلی خرابکاری به بار می آورد. لذا می فرماید: «بسم الله الرحمن الرحیم / والعصر / إنّ الانسان لفی خسر»؛[سوره عصر - آیات 1 و2] انسان یعنی حقیقت و همه وجود انسان، همه انسان ها اهل خسران هستند. «الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر»؛[سوره عصر - آیه 3] به جز این ها بقیه این خسران را می بینند، ادراک می کنند و در آن می سوزند چرا که خسران از اصل سرمایه دادن است.
قرآن می فرماید: آیا می خواهید شما را به زیان کارترین افراد راهنمایی کنم؟ «الذین ضلّ سعیهم فی الحیاه الدنیا و هم یحسبون أنّهم یحسنون صنعاً»؛[سوره کهف - آیه 104] کسانی که کارهایشان در دنیا حبط و باطل شده و اصلاً به درد نمی خورد و این ها فکر می کنند خیلی آدم های خوب و کاردرستی هستند. این یک تعریف حقیقی است یعنی اگر شما می خواهید چه در دنیا و چه در آخرت از جهنم بیرون بیایید و راهش فقط ایمان آوردن به معنای حقیقی است چرا که ایمان قلب را امن و آرامش می دهد و حتماً با آن شادی و آرامش می آید.
«الذین آمنوا بالله والیوم الآخر و عمل صالحاً فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون»؛[سوره مائده - آیه 69] این ها آدم های ترسو و غمگینی نیستند. آدم های ترسو و غمگین یقیناً ایمان ندارند. شاید مسلمان باشند اما مؤمن نیستند. قرآن هم اسلام و ایمان را از هم تفکیک می کند.
امام خمینی  ره فرمودند: والله دین ندارید اگر در مقابل ابرقدرت ها (دشمن) بترسید. چون اصلاً مؤمن ترس ندارد.
«اذا قیل لهم ان الناس قد جمعوا لکم»؛[سوره آل عمران - 173] وقتی به آن ها می گویند مردم جمع شدند می خواهند با شما بجنگند «فزادهم ایمانا»؛ شادی و ایمانشان زیادتر می شود.
پیامبراسلام صلی الله علیه وآله فرمودند: جهاد تفریح امت من است. مؤمن است که در جهاد تفریح می کند آدم مسلمان و ترسو و بی ایمان از درگیری با ابرقدرت ها و دشمنان دین می ترسد و فرار می کند.
شرایط ایمان؛ «إن الذین آمنوا و عملوا الصالحات»؛ اهل ارتباط باشند، اهل این باشند که همه را نجات بدهند، واقعاً برای خدا دلسوز باشند، دائماً همدیگر را به حق توصیه کنند، حق را بین همدیگر مذاکره و به هم معرفی کنند. هرجا هستند درباره حق حرف بزنند و حق را نمایان کنند و پرده های باطل را از روی حق نمایان کنند و همدیگر را به قدرت و صبر توصیه کنند. آدم هایی که این خصوصیات را ندارند اهل خسران و داخل جهنم هستند. یک انسان واقعی این قدر باید مسیر نفس اماره را طی کند و تمام کند تا به نفس لوامه برسد و بعد هم نفس مطمئنه. «یا ایتها النفس المطمئنه»؛[سوره فجر - آیه 27] یعنی وقتی آدم حجم آرامش و سکینه اش تو قلبش زیاد می شود به اطمینان می رسد.
«المؤمن دائم النشاط»؛ مؤمن نشاطش دائمی است. کسی که این طور نیست باید در ایمانش شک کند. اصلاً مهم نیست چه کاره ای. مهم این است که اگر مسلمان و مؤمن هستی باید آثار ایمان و خروج از جهنم در تو ظاهر شده باشد. در این صورت مسیر خوبی را طی کرده ای.
«العلماء بالحسد»؛ حضرت می فرماید: علماء با حسرت به جهنم می روند. اگر حواست نباشد ضمن این که «العلم نور العلم هو حجاب الأکبر»[محمد بن حمزه فناری «مصباح الانس»، ص 180].
 «العلماء ورثه الأنبیاء»؛[اصول کافی/ ترجمه مصطفوی؛ ج 1، ص 39] یعنی شما روز به روز باید به انبیاء نزدیک تر شوید.
این که می فرماید: قرآن شراب مؤمن است. شراب یعنی آن چه که مستی و سرمستی و غفلت از غیر و توجه به معشوق و کانون شادی و آرامش می آورد. پس هرچه شما می خوری بیشتر باید مست شوی.
امام رضا علیه السلام  فرمودند: «من ذکر الله و لم یشتق الی لقائه فقد استهزء بنفسه»؛[معدن الجواهر و ریاضة الخواطر، ج 1، ص 59] کسی که یاد خدا می کند ولی مشتاق لقاء خدا نیست این خودش را مسخره کرده است. مشتاق لقاء یعنی دوست دارد از این جا برود و به خدا برسد. این که در مکاشفه اول جهنم دیده می شود بعد بهشت برای این است که ما باید اول از جهنم و عذاب درآییم تا به نعمت ها برسیم و راحتی داشته باشیم.
«و لا یزید الظالمین الا خسارا»؛[سوره اسرا - آیه 82] وقتی آدم در حق خودش ظلم می کند و اصلاً به فکر خودسازی و آخرت نیست و شوق بهشت و بالاتر از آن را ندارد خودش را ول کرده است.
مقام معظم رهبری فرمودند: خیلی از جلسات و کلاس ها فقط اطلاعات مذهبی را زیاد می کند و به هیچ وجه ایمان را زیاد نمی کند. چرا که آن ها یا تاجر کلام اند یا نقد کنند و هرگز قلبشان را برای پذیرش باز نکرده اند. اگر با علم بد ارتباط برقرار کنی، هرچه به سمت نور می روی تاریک تر می شوی.
امام خمینی(رحمه الله) فرمودند: یک اخلاق بد چند قرن آخرتی انسان را در جهنم نگه می دارد. پس ما باید جهنم هایمان را خاموش کنیم.
ساختاری که خداوند چیده، این است که هرچه شما ارتباط داشته باشی، این ارتباط منجر به خاموش کردن جهنم ها و سپس بهشت شود.
می فرمایند: در جهنم مثل یک میخی که توی دیوار کوبیده باشند آدم احساس تنگنا می کند.
امام خمینی (رحمه الله) فرمودند: خون دلی که پدر پیرتان از این طایفه خورده از هیچ طایفه ای نخورده است. چه قدر از علماء و مجتهدین که به امام حسادت داشتند و الآن هم چه قدر فتنه می کنند بیشترین خدمت ها را بعد از معصومین و نیز بیشترین خیانت ها را همین طایفه به اسلام کرده اند.
اول این را در نظر بگیریم که من وارد هر ارتباط، انتخاب و نظام فکری می خواهم بشوم. ساختار افکار و ارتباط هایم را طوری باید درست کنم که سر از جهنم درنیاورم و آلودگی و بی تقوایی باشد. پس اول نظام روحیت را حل کن بعد تصمیم بگیر.
«ضرب الله مثلاً للذین آمنوا إمرأه فرعون»؛[سوره تحریم آیه 11] نمونه ایمان در قرآن یک زن است. آن هم زن فرعون که با فرعون ولی خدا می شود.
«ضرب الله مثلاً للذین کفروا إمرأه نوح و امرأه لوط»؛[سوره تحریم - آیه 10] زن نوح و زن لوط. چرا؟ «کانا تحت عبدین من عبادنا»؛ با دو تا از بندگان (پیغمبر) ما زندگی کردند.
پس در انجام هرکاری اول تضمین و تنظیم حرکت از جهنم به بهشت است و هرچه که بقیه بخواهد اضافه شود آن ها کفر و خیالات و اوهام است.
من با هرکس می خواهم زندگی کنم فرقی ندارد باید به انبساط و بهشت برسم و جهنمی نشوم. این را اصل قرار بدهید بعد وارد ارتباطات شوید.
---------------------------------------------------------
منبع:سایت منتظران منجی، استاد محمد شجاعی، 1393/7/16

 

 

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا