قرآن کریم تجلی مهندسی این عالم است برای مخلوقاتش که تخصصی ترین، علمی ترین، محکم ترین، دقیق ترین و درست ترین اطلاعات مربوط به انسان و عالم خلقت در این کتاب است.
خود خداوند و معصومین در مقابل همه مخاطبین استدلال به کتاب الله می کردند و آن را به عنوان یک مرجع علمی و تخصصی معرفی می کردند و با این باور است که می توانیم در خدمت قرآن باشیم، با آن ارتباط پیدا کنیم یا آن را ترویج و تبلیغ کنیم.
اگر بشر به بلوغ برسد و از قرآن به عنوان کتاب علمی و تخصصی خودش استفاده کند، آن قدر اطلاعات و احکام برای ما دارد که به فرموده معصومین پایان ناپذیر است و تمام شدنی نیست.
قرآن یک کتاب علمی است اما سطحش آن قدر بالاست که بشر تا قیامت هم که از آن استفاده کند به فرموده بزرگان بِکر وارد قیامت می شود. چون تجلی حق تعالی است پس مثل خود حق تعالی بی پایان است و اصلاً هیچ تجلی محدودی از خداوند نداریم. بنابراین بشر هرگونه تلاش علمی هم بکند، هیچ وقت به انتهای یک مخلوق در مورد شناختش نائل نمی شود.
اگر بشر به بلوغ برسد و از قرآن به عنوان کتاب علمی و تخصصی خودش استفاده کند، آن قدر اطلاعات و احکام برای ما دارد که به فرموده معصومین (علیهم السلام) پایان ناپذیر است و تمام شدنی نیست.
امام علی علیه السلام فرمودند: «و تجلی له سبحانه فی کتابه من غیر أن یکون یری»؛ خداوند سبحان در کتابش برای خلق تجلی کرده است. پس قرآن کریم تجلی کتبی خداوند و کلام الله است.
قرآن را باید از زبان خدا و با صدای خدا بخوانیم. آن موقع است که به ما خطاب می شود و ما لذت می بریم و مزه وحی به خودمان را احساس می کنیم و به رشد و تعالی می رسیم. خداوند این کتاب را با همه عظمتش برای انسان تنظیم کرد. چرا که ما با این کتاب سنخیت داریم و این کتاب با زوایای مختلف وجود ما کار دارد و این عظمت و بی پایانی انسان را می رساند.
قرآن می فرماید: باطل هرگز به قرآن راه پیدا نمی کند. یعنی معصوم است و عصمت دارد.
بی توجهی به کتاب خدا، ندیدن، در نظر نگرفتن و بی محلی به آن که کتاب نفس انسان است درواقع بی محلی به حقیقت خودمان است و مساوی است با خودفراموشی و این کوری و کری می آورد. بنابراین بسته به میزان انس با قرآن، انسان هستی.
در قیامت می گویی: «ربِّ حشرتنی أعمی و قد کنت بصیرا»؛[سوره طه - آیه 125] چرا من اینجا کور شدم در حالیکه در دنیا بینا بودم.
«أتتک آیاتنا فنسیتها فکذلک الیوم تنسی»؛[سوره طه - آیه 126] همه نشانه های ما برای شما آمد، فراموشش کردید امروز هم تو فراموش می شوی.
صحیفه خیلی برتر از نهج البلاغه است. معارفی که در صحیفه است تجلی روبه رو شدن یک معصوم با حق تعالی است و عصمت پشت آن است.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: «افضل القرآن علی سائر الکلام کفضل الله علی خلقه»؛[ جامع الاخبار و الاثار، کتاب القرآن، ج 1، ص 182] برتری قرآن بر سایر کلمات، اندیشه ها، کتاب ها و نظرات مثل برتری خدا بر مخلوقاتش است.
چون ما خودمان را نمی شناسیم و احساس تکلیف و ضرورت نمی کنیم قرآن این قدر مهجور و مظلوم است.
امام علی علیه السلام فرمودند: «أنا آیه الله العظمی، ما لله الآیه اکبر منی» من آیه عظیم الهی هستم، خداوند آیه ای بزرگ تر از من ندارد.
حق به صورت ها و جلوه های مختلف برای ما ظهور می کند تا ما بتوانیم او را بشناسیم و راه را گم نکنیم که از جمله مظاهر کتبی آن (قرآن)، مظاهر انسانی (معصومین) و مظاهر طبیعی اش (نظام خلقت) می باشد که در صورت فراموشی حق، خودتان هم فراموش می شوید.
«فلا تکونوا کالذین نسو الله فأنسیهم انفسهم»؛[سوره حشر - آیه 19] مثل کسانی نباشید که خدا را فراموش کرده اند، خداوند هم آن ها را فراموش کرده (دچار خودفراموشی کرده است)
آن چه که بعد از قرآن نیاز و غذای ضروری ماست و ارتباط با او ما را به سعادت می رساند، خلیفه الله است یعنی وجود مقدس نبی اکرم ﷺ و سایر معصومین (علیهم السلام): و الآن در زمان ما وجود مقدس آقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که رابطه ما با ایشان خیلی ضعیف است.
«و إذ قال ربک للملئکه إنی جاعل فی الارض خلیفه»؛[سوره بقره - آیه 30] من در زمین خلیفه (جانشین و مظهر) قرار می دهم.
ببینید «من» کیستم که خلیفه نیاز دارم و خداوند در یک انسان باید تجلی کامل بکند تا هدف خلقت من تأمین شود و خلقت من عبث نباشد.
چه در نظام فردی و چه در نظام اجتماعی تمام بدبختی های ما معلول عدم و ضعف ارتباط با خلیفه الله و بی اهمیتی نسبت به اوست.
«فلنحیینَّه حیاتاً طیبه»؛ خلیفه الله است که به شما حیاتی طیبه، فوق حیات حیوانات و ملائکه می دهد و چون ارتباطمان با او ضعیف و کم است الآن از این حیات بهره مند نیستیم.
«استجیبوا لله و للرسول إذا دعاکم لما یحییکم»؛[سوره انفال - آیه 24] اجابت کنید خدا و رسول ﷺ را هنگامی که شما را دعوت می کنند به چیزی که آن چیز به شما حیات می دهد. پس اگر شما اهل اجابت خلیفه الله نباشید حیاتی هم ندارید و مُرده اید. ما هنوز با قیمت واقعی مان زندگی نمی کنیم. کسی که خودش را می شناسد ترددش با برترین شخصیت های عالم است چرا که ما از نظر ساختار وجودی به ارتباط صمیمانه و عاشقانه با خلیفه الله نیاز داریم و این عامل حیات انسان است.
25 پیامبری که در قرآن ذکر کرده یعنی حالاتی که در سیر و سلوک در زندگی تان پیش می آید. حالات این هاست. بنابراین ما به شناخت این ها، مقاماتشان، مدارجشان و احوالاتشان احتیاج داریم.
ماجرای انبیاء، ماجراهای نفس انسان است در تاریخ. پس بدون شناخت نفس و برقراری چنین ارتباطات ضروری نمی توان به جایی رسید.
«إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی»؛[مستدرك الوسائل. ج11 .ص 372 ] ما باید دستمان به دست خلیفه الله بخورد و با اثرگذاری کتاب و او در وجودمان پیوند با آن ها از تاریکی ها بیرون بیاییم.
«یالیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا»؛[سوره فرقان - آیه 27] کسانی که به خودشان ظلم کردند می فهمند که ارتباطشان با خلیفه الله عامل نجاتشان در قیامت بوده و دستان خود را گاز می گیرند و می گویند که ای کاش من یک راهی با او داشتم و رفیق بودم. ای کاش را الآن بگویید و برای جبرانش روابط صمیمانه را شروع کنید.
امام سجاد علیه السلام در مناجات انجیلیه در صحیفه جامعه می فرمایند: «آه أن حیل بینی و بین محمد المصطفی»؛ آه اگر بین من و پیامبر فاصله بیفتد. پیامبرﷺ حقیقت توست، نفخه الهی و اصل و ریشه و پدر توست.
در جامعه کبیره خطاب به معصومین (علیهم السلام): می گوییم؛ «عناصر الابرار»؛ عنصر و حقیقت خودمن محمد و آل محمد هستند. من از این ها تشکیل شده ام ولی انسی ندارم. خیلی من مهم و عزیز هستم که خداوند این ها را عنصر وجودی من و خانواده من قرار داده و هرقدر فاصله مان از این ها بیشتر شود و قیمت خود را ندانیم بیشتر آسیب می بینیم.
امام علی علیه السلام فرمودند: «رَحِمَ اللَّه إمرء أعَدَّ لِنَفسِه و استَعَدَّ لِرَمسِه و عَلِمَ مِن أين و في أين و إلى أين»؛[الوافي. ج1. ص 116] خداوند رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده، ریشه اش کجاست، حقیقت و تاریخچه وجودیش چیست، الآن کجاست و کجا قرار است برود. ما اگر این ها را فراموش کنیم در مسائل دینی تمام استعدادمان را تلف می کنیم.
-------------------------------------------------------------
منبع: سایت منتظران منجی، استاد محمد شجاعی، 1393/7/16