تحلیل و بررسی Assassin's Creed Syndicate
بازی Assassin's Creed از جمله بازی های پر طرفدار است که اگر چه به چند نسخه اخیر آن انتقادهایی شده اما با این حال از طرفداران آن کم نشده است و بلکه زیاد هم شده حالا شاهد آخرین نسخه آن هستیم که به تازگی منتشر شده نسخه ای که در لندن جریان دارد حال با هم به بررسی این بازی خوش ساخت در سبک خود، میپردازیم.
قبل از اینکه به هر چیز دیگری بپردازیم، اول باید به داستان بازی توجه کرد چون به عقیده من داستان در یک بازی حرف اول را میزند چون در پس هر رنگ و لعابی که بازی ها دارند داستان آنها تاثیر گسترده تری بر روح و روان انسانها و حتی اجتماعها و ملتها دارد. البته این نکته را نباید فراموش کرد که منظور از داستان شامل تمامی داستانهای اصلی و فرعی در هر بازی میشود چون ممکن است در یک بازی داستان اصلی آن کاملا سازنده و خوب باشد(منظور از لحاظ فرم داستانی و روایی نیست بلکه از لحاظ تاثیر در رشد و تعالی ذهن مخاطب است.) اما یک داستان فرعی و یا یک حرکت جنبی حتی تاثیر گزار تر از داستان اصلی باشد.
در بازی Assassin's Creed اگر چه داستان اصلی خوب است و این داستان این طور است که یک عده در برابر ظلم به پا خواسته و با هم متحد میشوند، اما کارهای فرعی که مخاطب به عنوان یکی از اعضای انجمن برادری انجام میدهد به نظر مهمتر است اگر چه جزء کارهای اصلی و حتی روند داستانی بازی نیست. باید توجه داشت اینکه یک فرد برای به هدف رسیدن میتواند هر کاری بکند با هر کسی در شهر درگیر شود دزدی کند و قتل و خونریزی نا محدود انجام دهد چقدر میتواند مناسب یک مخاطب در سن جوانی باشد که عوض اینکه به فکر سازندگی باشد باید تخریب کند. البته نباید از حق گذشت که وجود شخصیتهایی مثل گراهام بل مخاطب را در گیر اختراع میکند ولی تاثیر گزاری مناسبی ندارد چون آنچیزی که مهم است این است که این اختراع را برای کشتار باید استفاده کرد. ولی انصافا بازی به قدری جذاب است که با وجود همه اینها و حتی اینکه ما در دنیای واقعی امکان دارد از خون بترسیم ولی ساعتها وقت خود را صرف این بازی میکنیم.ولی چقدر خوب میشد روزی یک بازی با مفاهیم خوب ساخته می شد و اینقدر جذابیت هم به همراه خود می داشت.
حالا بهتر است نظرات شخصی خود را کنار بگذارم و با داستان بازی Assassin's Creed Syndicate همراه شویم و قضاوت را به عهده مخاطب بگزاریم . داستان بازی از سال 1868 آغاز میشود جایی که انجمن برادری در لندن تقریبا سقوط کرده است. Henry Green یکی از معدود اساسینهای باقیمانده طی نامهای از انجمن برادری درخواست کمک میکند. دوقلوهای فرای ( Frye ) یعنی جیکوب ( Jacob ) و ایوی ( Evie ) تصمیم میگیرند برخلاف دستور انجمن، به لندن رفته تا هم به Henry کمک کنند و هم تکهی دیگر Eden را پیدا کنند ( در بازی اشاره نشده اما محض اطلاع، ایوی کمی بزرگتر از برادرش است ) . شخصیت پردازی کاراکترهای بازی چندان جالب نیست. رفتارهای جیکوب و ایوی هیچ سنخیتی با قاتلان ندارد. یکی از بزگترین اشکالاتی که از AC3 میگرفتند شخصیت بیش از اندازه خشک و جدی کانر کنوی بود. اینطور که به نظر میرسد یوبیسافت میخواست با جیکوب و ایوی کاراکترهایی شبیه به اتزیو بسازد اما واقعیت این است که این دو بیش از حد برای قاتل بودن شوخ طبع هستند! به شخصیت های اصلی دیگر هم که نگاه میکنیم، وضعیت بهتری ندارند. طبق سنت سری Assassin's Creed در این نسخه هم شاهد شخصیتهای تاریخی و واقعی چون الکساندر گراهام بل و چارلز دیکنز هستیم. شخصیت پردازی این دو هم چندان دلچسب و دلنشین نبوده و چنگی به دل نمیزند. همانطور که قبلا هم گفتم ایده، ایدهی جالبیست و داستان جالبی هم به دنبال خود دارد. یکی از مهمترین ویژگیهای یک بازی برای بازیکنان، داستان است که یوبیسافت در داستانسرایی کار خود را بلد است. شاید اگر از AC IV Black Flag فاکتور بگیریم، بقیهی اساسینها یک خط داستانی مشخص و معین داشتهاند. در Syndicate هم به همین شکل است. روایت داستان به گونهایست که در بازی سردرگم نخواهید شد و قاعدتا نباید سوال بدون جوابی برایتان باقی بماند. هدف دو شخصیت هم مشخص است. ایوی بیشتر روی پیدا کردن Piece of Eden تمرکز دارد و شخصیت شادتر و شوختر بازی یعنی جیکوب فرای بیشتر روی نجات دادن لندن مانور میدهد. در این میان هنری به هر دو کاراکتر برای رسیدن به اهدافشان کمک میکند. از میان شخصیتهایی مثل دیکنز، مارکس و گراهامبل هم شاید مفیدترین گراهامبل باشد که با تجهیزاتی که در اختیارتان میگذارد راهتان را هموارتر میسازد. بهطور کلی شاید شخصیتپردازی کاراکترهای ACS خوب نباشد اما روایت مناسب داستان و روابط طبیعی و مکملمانند کاراکترها شاید بتواند تا حدودی حواس ما را از این مشکل پرت کند.
پس از ورود جیکوب و ایوی به لندن، از یک قطار به عنوان مخفیگاه و پناهگاه خود استفاده میکنند. در این قطار با شخصیتهایی آشنا میشوید که به شما ماموریت هایی میدهند. قطار همچنین یک مکان فوق العاده برای جمع شدن و نقشه کشیدن اساسین ها به حساب میآید. این قطار در مپ بازی یک جای خاص ساکن نیست و هر بار در یک ایستگاه دیده میشود. البته برای ورود به آن مجبور نیستید مسافت زیادی را طی کنید میتوانید با Fast Travel در ظرف چند ثانیه خود را به قطار برسانید.
در پایان به این نکته دوباره اشاره میکنم که گذشته از اینکه انجمن برادری و ماسونها شباهتهای زیادی دارند و کاملا یادآور فراماسونری است وماسونها هم تاریخچه خوبی ندارند ولی توجه به این نکته خیلی اهمیت دارد که با یک داستان جذاب و روایت مناسب چطور میتوان یک گروهی را که جنایات زیادی در دنیای واقعی انجام داده اند را اینطور خوب و زیبا نشان داد، به طوری که مخاطب کاملا بپزیرد که اینها چقدر پاک بودند و مورد ظلم واقع شده اند و همیشه به فکر نجات دنیا و بشریت بوده اند.
منبع: سایت تحلیل بازیهای رایانه ای
افزودن دیدگاه جدید