رفتن به محتوای اصلی

سه نصیحت پدرانه

تاریخ انتشار:
سه نصیحت پدرانه

«ای چراغ دانشت گیتی فروز
 تا قیامت پیشتاز علم روز
آفرینش را کتاب ناطقی
 اهل بینش را امامِ صادقی»
امام صادق (علیه السلام) در روایتی شریف می فرمایند: «أَدَّبَنِي أَبِي (علیه السلام) بِثَلَاثٍ ... فَإِنَّهُ قَالَ لِي يَا بُنَيَّ مَنْ يَصْحَبْ صَاحِبَ السَّوْءِ لَا يَسْلَمْ وَ مَنْ لَا يُقَيِّدْ أَلْفَاظَهُ يَنْدَمْ وَ مَنْ يَدْخُلْ مَدَاخِلَ السَّوْءِ يُتَّهَم‏[1] پدر بزرگوارم امام محمد باقر (علیه السلام) مرا به سه چیز ادب کردند و فرمودند: ای پسرم! هرکس رفت و آمد و نشست و برخاستش با انسا  ن­ های بدی باشد که آن افراد روش های بدی دارند، این را بداند که به سلامت نخواهد رسید، و کسی که زبان خود را مهار نکند و جلوی سخنان خود را نگیرد، بالاخره پشیمان خواهد شد، و کسی که در مکان­ های بدنام و جلساتی که اعمال بد و گناه در آن ها انجام می­ شود، وارد شود به کاری بد متهم می­ شود».
آن چه در اين حديث مطرح است، ضابطه داشتن در «دوستی»، «گفتار» و «معاشرت» است که رعایت ننودن این ضوابط زندگی را بر انسان تلخ و او را از مسیر سعادت و خوشبختی دور خواهد کرد.
الف: مَنْ يَصْحَبْ صَاحِبَ السَّوْءِ لَا يَسْلَمْ.
نخست موعظه پیر صحبت این حرف است
که از مصاحب ناجنس احتراز کنید».[2]
با توجه به این که انسان موجودی خو پذیر، اجتماعی و اهل معاشرت با دیگران است، یکی از عوامل بسیار مهمی که در شکل گرفتن شخصیت او خصوصا در ایام نوجوانی و جوانی می تواند تاثیر مثبت یا منفی داشته باشد، دوست و همنشین اوست.
 تاثیر همنشین، مانند بودن یک ذغال در کنار آتش است که اگر مدتی این هم جواری ادامه یابد ناخود آگاه، ذغال سیاه خصوصیات آتش را جذب خواهد کرد و در نتیجه، سرخی و حرارات آن را پذیرا خواهد شد.
هم چنانچه اگر انسان مدتی در مغازه عطر فروشی بماند، آثار بوی خوش عطر را در لباس و بدن خویش احساس می کند، اگر ساعاتی هم در کنار مردابی که بوی تعفن آن شامّه انسان را آزار می دهد بماند، ناخود آگاه آثار این بوی مشمئز کننده را در لباس و بدن خویش حس خواهد کرد.
«با بدان کم نشین که بد مانی
خو پذیر است نفس انسانی».[3]
بر همین اساس، امام صادق (علیه السلام) در توصیه ای دیگر انسان را از رفاقت با سه دسته افراد، به دلیل آثار سوئی که دارند، برحذر می دارند: «لا يَنبَغى لِلمَرءِ المُسلِمِ أَن يُواخىَ الفاجِرَ و َلاَ الاحمَقَ و َلاَ الكَذَّابَ[4] سزاوار نيست كه مسلمان با بدكار و احمق و دروغگو رفاقت كند».
لذا فردای قیامت، زمانی که عده ای خود را در سراشیبی سقوط به سمت جهنم می بینند، فریادشان بلند است که «يا وَيْلَتى‏ لَيْتَني‏ لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلا[5] اى واى، كاش من فلانى را [كه سبب بدبختى من شد] به دوستى نمى ‏گرفتم».
ب: وَ مَنْ لَا يُقَيِّدْ أَلْفَاظَهُ يَنْدَمْ.
زبان عضو مهمی است که اگر در مسیر اطاعت الهی قرار نگیرد، موجب می شود بیشترین گناهان از آن صادر شود. گاه با یک جمله ناروا آبروی چندین ساله شخصی را می بریم. گاه با یک زخم زبان اسباب شکستن دل دیگران را فراهم می آوریم و یا گناهانی را مرتکب می شویم که علاوه بر کبیره بودن آنان، جنبه حق الناسی هم دارند.
مرحوم ملا احمد نراقي، در همين زمينه در فصل مربوط به مفاسد زبان می فرمايند: «بسياری از آفات و مفاسد از قبيل غيبت، تهمت، دروغ، شماتت، فحش، مسخره كردن، جدال و مراء، و حرف های بي خود زدن و ... از مفاسد زبان است و ضرر اين عضو، بيشتر از ساير اعضاء است و زبان بهترين وسيله شيطان است برای گمراه كردن انسان ها، و از اين جهت است كه در اخبار و روايات بسيار، امر به حفظ اين عضو شده است».[6]
سخن گفتن مانند تیری است که وقتی از کمان خارج می شود دیگر باز نمی گردد و چه بسا پیامدهایش هم قابل جبران نخواهد بود. لذا کنترل نکردن زبان و بدون فکر حرف زدن، نیز از جمله اسباب گرفتاری و مایه پشیمانی انسان خواهد بود.
ج: وَ مَنْ يَدْخُلْ مَدَاخِلَ السَّوْءِ يُتَّهَم.
گاه انسان خود اهل گناهی نیست، بلکه شخص مومن، محترم و با آبرویی است، اما به دلیل رفتن به مکان ها، مغازه  ها و یا مجالسی که افراد معصیت کار و هرزه آن جا فت و آمد، نشست و برخاست دارند، دیگران می پندارند او نیز هم مسلک و هم کیش آنان است. یا با خلوت کردن با نامحرم و بیگانه در یک اتاق درب بسته، ناخودآگاه خود را در معرض بدنامی قرار می دهد. از رفتن به چنین مکان های باید خودداری کرد. چنان چه امام به حق ناطق جعفر بن محمد الصادق (علیهما السلام) در این زمینه می فرمایند:
«اَوْلَی النّاسِ بِالتُّهْمَةِ مَنْ جالَسَ اَهْلَ التُّهْمَةِ[7] هر که با متهمان مجالست کند، بیش از همه سزاوار تهمت است».
البته خود تهمت زدن کار اشتباه و از گناهان کبیره است، منتها انسان هم باید سعی کند با نرفتن به چنین مکان هایی، بهانه دست این انسان  های بیمار دل ندهد و آبروی خود را بازیچه دست هوی و هوس های آنان قرار ندهد.
...............................................
پی نوشت:
[1] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، بحار الأنوار(ط- بيروت)، ج 75 ص 271، ناشر: دار إحياء التراث العربي‏، بيروت‏، 1403 ق‏.
[2] حافظ، غزل 244.
[3] سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، باب هفتم.
[4] كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، الكافي (ط- الإسلامية)، ج2، ص 640، ناشر: دار الكتب الإسلامية،  تهران‏، 1407 ق‏.
[5] فرقان/28.
[6] نراقي، ملااحمد، معراج السعاده، ص423، انتشارات علمي، چاپ چهارم، 1366.
[7] ابن بابويه، محمد بن على‏، الأمالی (للصدوق)، ص21، تهران‏،1376 ش‏.

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا