انسان شناسی / جلسه 6

استاد محمد شجاعی
انسان شناسی
اگر کسی شجاعت خلوت و تعقل را ندارد، این مباحث چیز زیادی به دست او نمی دهد.

اگر کسی صلوات را بلند بفرستد نفاق از دلش می رود، یکی از رمزهای خودشناسی است.

آن چه ما برایش آفریده شدیم تخلق است که عبارتست از دارایی.

مباحثی که نقش اساسی در ساختار ما دارد، اگر توأم با تفکر و تعقل نباشد راه به جایی نمی برد و بیش از دانایی به جایی نمی رسد. آن چه ما برایش آفریده شدیم تخلق است که عبارتست از دارایی. ما باید با ابزار آن همراه باشیم و انس بگیریم. خوب شنیدن و خوب فکر کردن. اگر کسی شجاعت خلوت و تعقل را ندارد، این مباحث چیز زیادی به دست او نمی دهد.
در آموزش های اسلامی توصیه زیادی به تفکر و تعقل شده است. «لعلکم تعقلون، لعلکم تتفکرون»؛ خداوند ما را دعوت به تفکر و تعقل می کند.
«افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها»؛[ سوره محمد-آیه 24 ] کسانی که در قرآن تدبر نمی کنند قلبشان قفل شده است. تهدید خیلی بزرگی است. کسی که موفق نمی شود با قرآن انس بگیرد و تدبر در قرآن کند به قلبش قفل خورده است. آنچه از ما به عنوان یک وظیفه انسانی خواسته شده، تفکر و تدبر در آیات قرآن است. آثاری که یک ساعت تفکر در نظام ابدی و وجودی انسان می گذارد آثار عبادت 70 سال را دارد.
امام جواد(علیه السلام) فرمودند: «القصد الی الله تعالی بالقلوب ابلغ من اتعاب الجوارح بالاعمال»؛[بحار الانوار، جلد75، صفحه 363] حرکت به سمت خدا با قلب زودتر انسان را می رساند تا این که انسان بدنش را با اعمال و عبادات به زحمت بیاندازد.
عوام خیلی علاقه دارند که یک ذکر را تکرار کنند و ختم قرآن کنند و...

رسول خدا صلوات الله علیه به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: وقتی می بینی مردم خیلی دنبال عبادت هستند تو زیاد فکر کن تا در امور انسانی از بقیه سبقت بگیری.

اگر تمرین نکنید، گوش کردن مباحث هیچ نوع تأثیری نخواهد داشت. فکر کردن مثل راه انداختن یک کارخانه است. مواد اولیه باید داشته باشیم تا چیزی تبدیل به چیز دیگری شود. اگر مواد نداشته باشیم به جای تفکر و تعقل، تخیل می کنیم. در خیال پردازی و تعقل قرار می گیریم. امکان ندارد تفکر و تعقل تولید نداشته باشد. در تعقل و تفکر چه رمزی وجود دارد که از عبادت هم بالاتر است؟ من کیستم که اگر تفکر کنم اثری که دریافت می کنم از 70 سال عبادت بالاتر است؟ (جانور فربه شود از راه نوش / آدمی فربه شود از راه گوش)
آدم وقتی یک بین الطلوعین یا یک شب تاصبح فکر کند، یک دفعه از آخر جهنم به بهترین جای بهشت منتقل می شود. «یبدل الله سیئاتهم حسنات»؛[سوره فرقان-آیه 70] خداوند گناه 50 ساله و تاریکی را تبدیل به نور می کند. (آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند...)
چه مکانیزمی در «من» قرار دارد که اگر چنین انحرافی داشته باشم می توانم یکباره همه را تبدیل به طلا کنم.
در کارخانه بازیافت زباله ها تبدیل به پول می شوند.
تمام عقب ماندگی ها را می شود با فکر درست کرد. «فکرک یهدیک الی الرَّشُد و یهدوک الی اصلاح المعاد»؛ فکر تو را رشد می دهد و ابدیت تو را نجات می دهد. اگر موادی که قرار است ما روی آن فکر کنیم بی کیفیت باشد، عمر تلف می شود. باید مواد اولیه عالی در این کارخانه بیاید که بهترین محصولات را تهیه کند. قرار است یک ابدیت را بسازد. یکی از بهترین موادی که وقتی در مورد آن تعقل می کنید و نتیجه های خیلی قدرتمند و نورانی می دهد، ابدیت است. باید با این مفهوم انس بگیریم. خداوند 80 مرتبه در قرآن مسئله جاودانگی را نام برده است.
آدم وقتی با ابدیت انس می گیرد اصلاً سرِ جیفه دنیا آسیب نمی بیند. در تمام این مسائل باید این را در نظر بگیریم؛ «این نیز بگذرد»
زن و شوهرها همدیگر را بیشتر از دنیا دوست داشته باشند. در این صورت است که دنیا که کم تر از عشقشان است هیچ وقت آن ها را به جان هم نمی اندازد. «الدنیا جیفه و طالبها کلاب»؛[ مصباح الشريعه ص 137 ] تخاصم اهل نار به خاطر این است که ابدیت را باور نکرده اند. بهترین مواد را بهترین کس در اختیار ما قرار می دهد. مقصد خداست. «انا لله و انا الیه راجعون» نفس هم تجلی اوست، پس مواد را هم از خودش بگیرید که زود جلو بیفتید و رشد کنید.
«فضل القرآن علی سائر الکلام کفضل الله علی خلقه»[ جامع الاخبار و الاثار، کتاب القرآن، ج 1، ص 182]
بعضی از علما اعتراف می کنند و می گویند؛ 50-40 سال روی علم اصول وقت گذاشتیم اما 10 سال روی قرآن تعقل نکردیم. اصلاً فراموش کردیم که تمام مقدمات علوم برای این است که ما به اصل برسیم. با تولید خدا کاری نداریم.
دقت کنیم آیاتی که روابط ساختار ریاضی و ساختار وجودی انسان با عالم را می گوید، در این آیات هم ما را دعوت به تفکر و تعقل کرده اند.
همه تجلی خدا در قرآن برای «من» است. هدف آفرینش من چیست که چنین چیزی در اختیار من قرار داده شده است؟
هزاران موضوع تفکری و تعقلی را قرآن در اختیار ما قرار داده است.
تمرین؛ تفکر در مورد آیه 54 سوره اعراف
سوره مبارکه اعراف، آیه 185؛ «اولم ینظروا فی ملکوت السموات والارض...»؛ آیا (آن ها که سرسختی می کنند) در ملکوت آسمان و زمین و آن چه خدا آفریده فکر نمی کنند؟
ببینید خداوند چه کسانی را دعوت به تفکر در خلقت آسمان و زمین کرده است؟!
«و عسی ان یکون قد اقترب اجلهم»؛[سوره اعراف-آیه 185] شاید پایان زندگی آنها نزدیک شده و هنوز تفکر در ملکوت آسمان و زمین نداشته است. یعنی به دنیا نیامده مُرده اند. (ترسم که این تن که حائل است به جانم/ سقط کند کودک عزیز روانم)
خیلی ها به دنیا نیامده، همان طور قفل زده می میرند و قفل قلب هایشان هیچ وقت باز نمی شود.
«ینظروا»؛ دیدن و نظارت است به ملکوت آسمان و زمین. پس ما بعد از سال ها چه چیز را می بینیم.
«ینظروا فی ملکوت السموات و الارض»؛[سوره اعراف - آیه 185] یعنی می شود ملکوت آسمان و زمین را دید. ما به عنوان پیچیده ترین مخلوق خدا داریم از خودمان استفاده محدود می کنیم. مثل یک ابرکامپیوتر که فقط از ماشین حساب استفاده می کنیم. اغلب افرادی که با تلفن همراه کار می کنند با اکثر امکانات آن استفاده نمی کنند. ما قسمت اعظم استعدادهایمان شکوفا نشده می میریم. ما خیلی مفت زندگیمان را از دست داده ایم.
چه قدر آتش ذخیره کرده ایم. کاش خالی بود. ولی چه قدر ظلم کرده ایم. ما در این مدت نه قرآن می خواندیم نه می خوردیم.
«اولم یتفکرو ما بصاحبهم من جنه ان هو الا نظیر مبین»؛ آیا این ها فکر نمی کنند پیامبر یک نظیر مبین است و دیوانه نیست؟ یعنی واقعاً ما با خودمان چه کار کرده ایم؟ چه زمانی می خواهد این اتفاقات بیفتد؟ ربط ملکوت آسمان و زمین با ما چیست؟ در خودشناسی این چیزی نیست. ما اصلاً با خودمان قهر هستیم. به غیر خیلی اهمیت می دهیم. به چیزهای دیگر خیلی می پردازیم. باید یک سَری به خودمان بزنیم.
(روزها فکر من این است و همه شب سخنم/که چرا غافل از احوال دل خویشتنم/ از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود/ به کجا می روم آخر ننمایی وطنم)
ما چه قدر تصدیق های بی تصور داریم؟ اصلاً فکر نمی کنیم و بعد می گوییم این خلقت عبث است. چون مشغول غیرخودمان بودیم و از آن خیری نمی بینیم. برای همین بعضی ها دست به خودکشی می زنند. اگر یک نفر با خودش انس بگیرد، می گوید: خدایا چه کار خوبی کردی که مرا آفریدی؟ چه قدر خوب که نمُردم. در مورد طبیعت هیچ وقت از خدا سؤال نکردیم، چون این ها را می فهمیم. در فطریات هیچ وقت نمی گوییم که چه قدر بدیهی بود مرا خلق کردی؟ تو چه قدر با من قشنگ رفتار کردی؟ چون مسئله خودمان برای خودمان حل نشده است. اصلاً خودمان را درست معنا نمی کنیم. از نماز مثل آب خوردن لذت نمی بریم. مفهوم نیست، فقط تعبدی است. اگر ظهر شد یا مغرب شد و به نماز مثل صبحانه و نهار و شام برخورد کردیم، طبیعی است. آن وقت است که ما تازه خودمان را می شناسیم. ما پناه می بریم به خودمان، کار خیر و... که مبادا با خودمان روبه رو شویم تا وقتی هم که این فرار هست حقمان است که حرف بشنویم.
--------------------------
منبع: سایت منتظران منجی

Share