دینت را ادا کرده ای؟
ذرّیّه به طور کلی در لغت، به نسل یک فرد اطلاق می گردد.
رسول اكرم صلّی الله علیه و آله برترین موجود نظام هستی است كه برترین و كامل ترین دین را برای بشریت آورده و بیشترین تلاش را برای هدایت جامعه بشری كرده است. به گونه ای كه در «ما سوی الله» موجودی را نمی توان یافت كه مدیون آن حضرت نباشد و احترام رسول اكرم صلّی الله علیه و آله بر او واجب نباشد.
با توجه به دستور قرآن كریم به مودّت ذوی القربی که آن را اجر رسالت رسول گرامی صلّی الله علیه و آله قرار داده است: «قل لا أسئلكم علیه أجراً إلاّ المودّة فی القربی»[1] معلوم می گردد که ذرّیه ی رسول خدا صلّی الله علیه و آله بودن، یكی از كمالات ائمه اطهار علیهم السّلام است؛ چنان كه در اكثر زیارت ها خطاب به امام یا امام زاده گفته می شود: «السلام علیك یا بن رسول الله»
البتّه این خیلی معمول است که اگر ما به کسی احترام می گذاریم، به آنچه که به وی منسوب است نیز احترام بگذاریم؛ حتی به لباس و ... آن فرد، بر اساس شدت محبت و احترامی که برای صاحب آن قائلیم، نگاه دیگری داریم. این قاعده ی محبت ورزیدن است.
در نتیجه همان طور که پس از پیامبر، ایمان افراد با امیرالمؤمنین علیه السّلام معلوم می گردد[2]، نشانه ی دوست داشتن پیامبر صلّی الله علیه و آله هم محبت به ذرّیّه ایشان است.
ذرّیّه پیامبر چه کسانی اند؟
آنچه که قرار است به پیامبر صلّی الله علیه و آله منتسب شود و از این انتساب شرافت پیدا کند، از طریق حضرت زهرا سلام الله علیها است. یعنی ایشان نقش محوری دارند. چنانکه در حدیث کساء می خوانیم: «هم أهل بیت النبوّة و معدن الرّسالة و هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها».[3]
در زیارات نوعاً سه عبارت را که هم عرض هم هستند؛ «السلام علیک یا بن رسول الله»، «السلام علیک یا بن امیرالمومنین»، «السلام علیک یا بن فاطمة الزهرا»
امام صادق علیه السّلام از پدران خود نقل كرده اند كه پیامبر اكرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
«خداوند تعالی ذرّیه هر پیامبری را از صلب خود او قرار داد و ذرّیه ی مرا از صلب علی بن ابی طالب و دخترم فاطمه قرار داده است.»[4]
جالب است که خیلی ها برای رد اتصال نزدیک ائمّه علیهم السّلام به پیامبر صلّی الله علیه و آله شروع کردند به سخنانی از قبیل اینکه حسب و نسب از طریق دختر منتقل نمی شود و مرسوم نیست و ...!
البتّه می دانیم که روحیه ی جنگجویی و غارتگری عرب، از داشتن دختر نفرت داشت. به طوری که هنگام شنیدن خبر تولّد دختر، رنگ رخسارشان به سیاهی می رفت؛ به گونه ای كه می خواستند از قبیله ی خود روی بپوشانند و گاهی به فكر زنده بهگور كردن آن دختر می افتادند.[5]
این نفرت در ادبیات و اشعار آن ها نیز منعكس شده است. امویان كه از هر چوبی عَلَم مخالفت با اهل بیت علیهم السّلام می ساختند از این گونه اشعار جاهلی بهره می گرفتند و انتساب امام حسن و امام حسین علیهما السّلام را به رسول خدا صلّی الله علیه و آله مورد تردید قرار می دادند. پس از آن ها هم عباسیان كه از نسل عباس بن عبدالمطلب بودند و بدین سبب، خود را پسرعموی پیامبر اكرم صلّی الله علیه و آله می دانستند، گاهی به انگیزه ی اظهار فضل در برابر ائمه علیهم السّلام به آن ها پسرعمو می گفتند؛ كنایه از آنكه ما بیگانه با پیغمبر اكرم صلّی الله علیه و آله نیستیم و شما در انتساب به رسول اكرم صلّی الله علیه و آله خیلی از ما برتری ندارید! افزون بر این، گاهی به انگیزه فخرفروشی به دیگران و یا تحریك احساسات و عواطف ائمه علیهم السّلام می گفتند ما پسرعموی شما هستیم، با ما مخالفت نكنید؛ اگر حكومت در دست ما باشد، از دودمان نبوّت و رسالت خارج نشده است!
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
باز هم روشنگری!
در مقابل اهل بیت علیهم السّلام هم به یاران خود یاد می دادند که چگونه با استفاده از آیات قرآن به چنین فریب کاری هایی پاسخ دهند.
ابوالجارود نقل می کند که امام باقر علیه السّلام فرمود:
ابوالجارود! (مخالفان ما) درباره ی (امام) حسن و (امام) حسین (علیهما السّلام) چه می گویند؟
-عقیده ی ما- که آن ها فرزندان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) هستند- را انکار می کنند.
شما به چه چیزی احتجاج می کنید؟(چه دلیلی می آورید؟)
- به آیه ی قرآن درباره ی عیسی بن مریم که می فرماید: «وَ مِنْ ذُرِّیتِهِ داوُدَ» تا آنجا که می فرماید: «كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِینَ»[6] زیرا خداوند در این آیه حضرت عیسى را از فرزندان حضرت ابراهیم قرار داده است. [حال آنکه حضرت عیسی پدری نداشت که بخواهد به حضرت ابراهیم برسد.] همچنین به آیه ی «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ» (آیه ی مباهله) بر آنان استدلال مى كنیم.
آن ها چه می گویند؟
میگویند: «گاهی فرزند دختر، فرزند محسوب می شود، ولی بالأخره از صلب انسان نخواهد بود.»
فرمود: ای ابوالجارود! به خداوند سوگند آیه ای از قرآن به تو اعطا می کنم (یاد می دهم) كه ایشان را از صلب رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) معرفی کند به طوری که جز كافر آن را رد نكند.
گفتم: قربانت شوم كدام آیه؟
فرمود: آیه ی «حرّمت علیكم أُمّهاتكم» تا آنجا که «وحلائل أبنائكم الذین من أصلابكم»[7] ([ازدواج با] مادرانتان و ... و همسران فرزندان صلبیتان بر شما حرام شده است). ای ابوالجارود! از آن ها بپرس آیا برای رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) حلال بود که با همسران حسنین (علیهما السّلام) ازدواج كند؟ اگر بگویند آری، دروغ گفتند [زیرا تمامی فرق اسلامی، ازدواج با همسر نوه ی دختری را حرام می دانند] و اگر بگویند نه، پس [ثابت می شود که] آن ها فرزندان صلبی رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) هستند و دلیلی بر این حرمت، جز فرزند صلبی بودن آن ها نیست[8] [زیرا فرزند یا صلبی است و یا غیرصلبی (فرزند خوانده) وقسم سوم ندارد].[9]
در پایان به میمنت عبارت شریف صلوات در ادامه ی این فراز، حدیثی را از امام صادق علیه السّلام نقل می کنیم که ایشان فرمودند«هر كه به درگاه خداى -عز و جل- حاجتى دارد باید با صلوات بر محمد و آلش شروع كند، و سپس حاجت خود را بخواهد و در آخر هم با صلوات بر محمد و آل محمد پایان دهد، زیرا كه خداى -عز و جل- كریم تر از آن است كه دو طرف (دعا) را بپذیرد، و وسط (دعا) را واگذارد (و به اجابت نرساند) چرا که صلوات بر محمد و آل محمد محجوب نیست(و بالا می رود).»[10]
منبـــــع : شرح زیارت جامعه کبیره / سایت تخصصی امیرالمومنین علیه السلام (ابوتراب)
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
پی نوشت هـــــــــــــــــا
[1] شوری: 23.
[2] «و لو لا انت یا علی لم یعرف المومنون بعدی»: امالی صدوق، ص97
[3] مسكن الفؤاد عند فقد الأحبة و الأولاد، ص155
[4] بحار الانوار، ج23، ص144؛ این تعبیر در خطبه غدیریه آن حضرت نیز آمده است: بحار الانوار، ج37، ص210
[5] اشاره به سوره ی نحل، آیات 58 ـ 59.
[6] انعام: 84 و 85
[7] نساء: 23
[8] بدین ترتیب، ازدواج با همسران فرزندخوانده انسان كه فرزند صلبی نیستند، مانند زید بن حارثه (كه جریان آن در آیه 37 سوره احزاب آمده) جایز است.
[9] بحار الانوار، ج43، ص232؛ ترجمه روان گشته است.
[10] کافی، ج2، ص494-ترجمه مصطفوی با تصرف
افزودن دیدگاه جدید