تاثیر شاکله بر اعمال
متأسّفانه ما افرادی هستیم که دور ما را خاشاکِ اوهام گرفته و اگر بخواهیم یک «یا اللّه» فارغ از اوهام بگوییم، نمیتوانیم. باید حداقل این معنا را حس کنیم که اگر کسی موفّق شد یک «یا الله» فارغ از سلطه اوهام بگوید، حتماً استجابت دعا با آن همراه است؛ منتهی الآن نفس نمیتواند این کار را انجام دهد؛ چرا؟ زیرا «کُلٌ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ»؛[ سوره اسراء، آیه ۸۴ ] یعنی کم و کیف عمل هر کسی مستند به شاکله اوست و شاکله هر کسی ترکیب و ساختاری است که در طول زندگی از ابعاد و جوانب مختلف، تأثیر پذیرفته و شکل گرفته است.
عملی که از انسان صادر میشود باید از کانال دل او عبور کند، طبیعتا زمانی که دل را بیماری گرفته باشد، آن عمل، رنگ و بوی پلیدی می گیرد؛ مثلا اگر نفسی به حبّ جاه آلوده شد، زمانی که می خواهد عمل صادر شود فوراً یک رنگ به آن عمل می زند. یا اگر نیّت، خالص نبود، عمل را رنگ و بوی غیرخدایی می دهد، عمل غیرخدایی از انسان صادر میشود و تجسّم این عمل در عالم ملکوت مانند میوه کرمزده و خراب میشود. خداوند متعال در قرآن فرموده است:
إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ؛[ سوره شعراء، آیه ۸۹ ]
مگر آن کسی که با قلب پاک سوی خدا آمده باشد.
قلب سلیم قلبی است که وقتی از آن، عمل صادر شود، خطور ذهنی بد بر آن حادث نمی شود. قلب سلیم قلبی است که تزلزل و بیماری ندارد. اکثر پلیدیهای اعمال، به دلیل ناخالصی است. ناخالصی ها، بدیها و زشتی ها را به اعمال سرایت می دهد و دست انسان را در قیامت خالی می کند.
قرآن کریم و اهل بیت علیهمالسلام از زوایای مختلف برای اصلاح ما راهکار درمانی فرستادهاند که ما قلب خود را سالم کنیم.
یکی از لطافتهای آیه شریفه «إلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ» این است که اگر مدتی هم کار کردی و عیوب قلب را کم کردی، فایده ندارد و کار تمام نیست؛ بلکه باید آن سلامت قلب را تا آن عالم ببری. خطر، تا لحظات آخر همراه انسان هست.
قلب، کانال خروجی اعمال است و اخلاص، سلامت آن کانال را تضمین می کند؛ منتهی این قسمت را باید با «کُلٌ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ» پیوند داد؛ اگر مشکلات در شاکله کسی زیاد بود، درجه اخلاص را نمی تواند بالا ببرد.
بعضی ها می گویند چه کار کنیم بنده خالص خدا شویم؟ در جواب باید گفت: بنده خالص خدا شدن، سالها زحمت می خواهد. باید شاکله را اصلاح کرد، تا قلب به تدریج اصلاح و خالص شود. اخلاص چیزی نیست که بتوان ناگهان آن را به دست آورد. اخلاص حال نیست؛ بلکه یک حدّ و مقام بسیار بالایی است.
گاهی اخلاص در مقابل ریا گفته می شود که یک درد است و درمانش هم مشخص است؛ ولی یک اخلاص داریم که پایان کار است. مخلَص، آن قدر ارزش دارد که شیطان از همان روز اول مخلَصین را استثنا کرد؛[ سوره حجر، آیه ۳۹ و ۴۰ ] چون شیطان این راه را طی کرده بود و می دانست که انسان خالص و مخلَص، قلبش سلیم است و او را در آن راه نمی دهد.
قلبی که آلودگی دارد، شیطان از همین آلودگی استفاده میکند و امواج و پارازیتهایش را می فرستد؛ مثلاً گاهی انسان میخواهد نماز بخواند، شیطان برای او جلوه میدهد که جمعی به تو نگاه میکنند؛
یعنی دنیا را در مقابل او زینت می دهد و ترازوی دنیا را برای او سنگین تر می کند:
وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ؛[ سوره ابراهیم، آیه ۲۲]
و همین که کار خاتمه پذیرد، شیطان مى گوید: خدا به شما وعده درست داد. و من نیز به شما وعده (باطل و نادرست) دادم و تخلف کردم، من بر شما تسلطى نداشتم جز اینکه دعوتتان کردم و شما اجابتم کردید. مرا ملامت نکنید، خودتان را ملامت کنید. من فریادرس شما نیستم، و شما نیز فریادرس من نیستید. من آن شرکى را که پیش از این (در کار خدا) برایم قائل بودید انکار دارم. به درستى ستمگران، عذابى دردناک دارند.
کار شیطان فقط در حدّ دعوت است: «دَعَوْتُکُمْ»؛ او روز قیامت میگوید: «فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ»، چرا؟
زیرا تو جهنمی شدن خود را فقط به یک جزءالعله یعنی شیطان مستند میکنی. بیماری قلبت را اهمّیّت ندادی، شاکله ات را نشناختی، نفست را نشناختی، همه اینها دست به دست هم دادند و تو را به سمت گناه و دنیا کشاندند؛ ولی تو می خواهی همه بار را روی دوش شیطان بگذاری، او هم نمی پذیرد و میگوید من جزء العلّه بودم.
چرا بخش زیادی از قرآن به توحید پرداخته است؟ چون بحث، اصولی تر از این حرفها است. بزرگترین دشمن توحید، شیطان است. او همّت خود را بر مشرک شدن افراد می گذارد. او اصلاً به مقدار کم قانع نیست و دلش می خواهد شرک را توسعه دهد؛ لذا انبیا همه مردم را به توحید سوق می دادند و این برای شیطان خیلی گران تمام می شد.
---------------------
منبع: بنیاد هاد
افزودن دیدگاه جدید