مهندسی فکر/ جلسه هشتم
ضرورت تفکر در جاودانگی انسان
خودفراموشی در دنیا سبب نگاه نادرست به حقیقت «من»، دنیا و آخرت و قیامت و حیات ابدی می شود. و بالعکس اعتقاد به جاودانگی انسان، موجب بهره برداری از فرصت ها در دنیا به نفع قیامت و حیات ابدی خواهد شد. و تفکر عمیق در خلقت آسمان ها و زمین انسان خردمند را به اسم شریف «رب»، به اسم شریف «سبحان» و بعد به قیامت و ابدیت و بهشت و جهنم می رساند.
* خودفراموشی
بعضی انسانها دچار خودفراموشی شده اند، یعنی خود حقیقی شان را فراموش کرده اند و از خود یک ناخود به یاد دارند. فکر می کنند یک مرد یا یک زن یا یک پسر یا یک دختر هستند و آینده ای داشته و باید برای آن برنامه ریزی کنند. به طبع این نوع پدر و مادرها، بچه هایشان را هم غلط ترجمه می کنند. به بچه هایشان هم یاد می دهند خودشان را غلط نگاه کنند. از آینده مفهوم انسانی آن را در نظر نمی گیرند. این به این دلیل است که کسانی که خود را کوچک می پندارند نمی توانند دیگران را بزرگ ببینند. به فکر نظام ابدی آنها باشند. فقط کسانی می توانند به دیگران لطف کنند که انسان را به بلندای ابدیت نگاه کنند و عاشق ابدیت شان باشد. و فقط کسی می تواند این طور باشد که اول عاشق خودش باشد و انسانها را هم به همان بلندا دوست داشته باشد. پس نگاه صحیح به خود باعث می شود که تعریف صحیح از خود داشته باشیم.
*من کیستم؟
1-عده ای حقیقت «من» که ابدی و جاودانه است را نمی شناسند. احساس انسان تابع نگاه اوست. یعنی به مقداری عاشق خودش می شود که از خودش «وجود» سراغ دارد. کسی که از خودش وجود محدود سراغ دارد، عشقش هم به خود محدود است. اگر خودش را به بلندای ابدیت نگاه کند،عشقش به همان اندازه توسعه پیدا می کند. این افراد خودشان را لحظه تولد تا وفات می بینند. تعریف از خودشان فقط طبیعی و حیوانی است. این افراد نسبت به زندگی برزخ و قیامت برنامه ریزی نکرده و برای حیات ابدی و قیامت دغدغه ندارند. تمام ملاک هایشان مربوط به مقطع تولد تا وفات است. که این تفکر اشتباه است چون از قبل و بعد از خود بریده شده است.
2-عده ای خود را یک موجود جاودانه می پندارند. مرگ را برای خودشان نمی بینند. اعتقادشان بر انتقال است و تا خدا خدایی می کند خود را زنده می دانند. اگر این قضیه را با تمام وجود درک و باور شود که انسانی که موجود جاودانه است، از حالا می توان شرایط زندگی پس از وفات را تعیین کرد. چنین فردی برای زندگی برزخ و قیامت برنامه ریزی می کند و برای حیات ابدی و قیامت دغدغه دارد.
فردی که به انسانیت رسیده و بخش ابدی او فعال شده است، ملاک هایش فقط طبیعت نیست. ضمن اینکه برای طبیعت ارزش قائل است، به دنیا به عنوان ابزاری برای نظام ابدی شان نگاه می کند. این انسانها از عقلانیت بیشتری برخوردارند. چون می دانند هر لحظه ممکن است بمیرند و آن طرف متولد شوند و دوران اصلی زندگی شان از آن لحظه شروع شود. لذا برنامه ریزی هایشان و دغدغه هایشان با گروه قبل متفاوت است.
*اهمیت تفکر
فکر کردن، پدر و مادر هر خیری است. اگر به کسی که خود را کوچک می بیند بگویید «فکر کن» فقط درباره ی نظام جنسی، حیوانی، طبیعی و ابزاری که زندگی او را در دنیا تشکیل داده است، فکر می کند. اما کسی که نظام ابدی خودش را باور کرده است، ضمن تفکر راجع به مسائل دنیایی، اساسا بزرگترین دغدغه هایش در رابطه با نظام اصلی زندگی اش است. آنجایی که خدا در قرآن می گوید: «إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ».[آیه 64 سوره عنکبوت] تمام حیات شما از آخرت شروع می شود.
قرآن می گوید: شما باید فکر کنید که چه کسی هستید، از کجا آمده اید، به کجا می روید.
امام علی (علیه السلام) می فرمایند: خدا رحمت می کند کسی که بداند از کجا آمده، در کجا هست و به کجا می رود.[محمدی ری شهری؛ محمد، میزان الحکمة، مادة «عرف»]
انسان با کمی فکر برایش مکشوف میشود که قبلا کجا بوده و بعد خوب می فهمد که الان کجا است و قرار است به کجا برود. فکر به آنچه در نظام خلقت اتفاق می افتد مهم است. کسی که این نظام را اداره می کند کیست؟ ماجرای آمدن من به این به این نظام چه بوده است؟ من برای چه خلق شده ام؟ هدف از آمدن من به این دنیا چیست؟
در این جمله خوب تمرکز کنید و عمیقا فکر کنید. به هر چه نگاه کردید این جمله را بگویید و تفکر کنید. این جمله را روی هر چه بیندازید، مثل یک چراغ قوه آن را برایتان روشن می کند.
«هوالذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا»[آیه 29 سوره بقره]؛ اوست کسی که آنچه روی زمین است برای شما خلق کرد.
با کمی تفکر متوجه خواهیم شد که آنچه روی زمین است برای «من» طبیعی خلق نشده بلکه برای «من» ابدی خلق شده است. با این همه نعمت وآیه ما باید چه طور زندگی کنیم که شایسته ی یک انسان باشد. با خوب فکر کردن و تمرکز کردن دهها سال پیشرفت به جلو خواهید داشت.
*تفکر در خلقت آسمانها و زمین
در آیات 190 و 191 سوره آل عمران نمونه ای از تفکر بیان شده است.
«إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِّأُولِي الْأَلْبَابِ(190) الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ(191)»
در تفکر در خلقت آسمانها و زمین به اولین چیزی که دست می یابیم این است که مالک این مجموعه کیست؟ تنظیم این برنامه توسط چه کسی انجام شده است؟ خالق و مدبر این مجموعه کیست؟ در ترکیب خالق و مدبر به اسم «رب» می رسیم. «رب» یعنی خالق مدبر. این مجموعه مالکی دارد که آن را تدبیر می کند.
صاحبان خرد در تفکر در خلقت آسمان و زمین به «رب» می رسند. بعد هم ترکیب می کنند «ربنا» مالک من، صاحب من، مدبر من، تو این چنین نظامی را بیهوده خلق نکرده ای و بعد به اسم شریف سبحان می رسند. خدایا تو خیلی منزهی از اینکه یک کار عبث انجام دهی. بعد به اسم حکیم می رسند. خدایا توحکیم هستی، بیهوده کاری نمی کنی.
انسان عاقل و صاحب خرد با نگاه به آسمان به وفات و آخرت و قیامت، ابدیت، عدالت، بهشت و جهنم، حساب و کتاب می رسد وبعد از جهنم می ترسد. و می گوید که خدایا ما را از عذاب جهنم نجات بده.
*حرف آخر
با عادت به خلقت های خدا نگاه نکنید. به هیچ چیز عادی نگاه نکنید.
توجه داشته داشته باشید همه ی خلایق برای شما خلق شده اند.
فکر کنید و بفهمید که شما خودتان برای چه خلق شده اید.
بهترین خلقت خداوند و پیچیده ترین آنها خود شما هستید.
فکر کنید چطور زندگی کنید که هدف خلقت تأمین شود.
فکر کنید چطور زندگی کنید که نشاط دائمی داشته باشید.
---------------------------
مطالب تکمیلی:
مهندسی فکر/ جلسه اول
مهندسی فکر / جلسه دوم
مهندسی فکر / جلسه چهارم
مهندسی فکر / جلسه پنجم
مهندسی فکر/ جلسه ششم
مهندسی فکر/ جلسه هفتم
-------------------------
منبع: بحث مهندسی فکر (8)، 1388/3/9؛ از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی/ منتظران منجی
افزودن دیدگاه جدید