شرح غزلیات حافظ / غزل شماره 3 - استاد محمدرضا رنجبر
-----------------------------------------------------------
1. اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
2. بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت
کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را
3. فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب
چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را
4. ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است
به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را
5. من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را
6. اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم
جواب تلخ می زیبد لب لعل شکرخا را
7. نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را
8. حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
9. غزل گفتی و در سفتی بیا و خوش بخوان حافظ
که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را
دیدگاهها
با سلام ممنون از تفسير كامل و زيبا
شيخ حافظ شيرازى چرا دنيا و اخرت را براى هدايت شدن از طرف پير و مراد ببخشد
بهتر اين نيست كه كه بكوييم منظور شاعر از ترك شيرازى همان معشوق الهى است
خال هندويش استعاره از تجليات حضرت حق و زيبايي هاى دنيا كه فقط گوشه ايي از انرا ما متوجه ميشويم مانند خال
سمرقند و بخارا كه مهد تمدن و زيبايي ان زمان بوده و شايد بهترين ساختار دست بشر
در مقام مقايسه افرينش خالق و انچه انسان درست ميكند
حافظ به اين نكته رسيده است كه انسان با فكر جزئي در برابر تجليات خداوند و افرينش او بي ارزش است
باسلام و تشکر از حسن توجه و نظرتان...